جواد بختياري در گفتگو با خبرنگار هنري " مهر " گفت : ميرعماد از چند جهت تاثيري شگفت انگيز و تعيين كننده در اعتلاي زيبايي خط نستعليق و موقعيت هاي هنري آن در تاريخ خوشنويسي گذارده است ؛ كه پس از چند سده ، همچنان حضور و طنين اين تاثير در هنر خوشنويسي جاري و ساري است . وي با بهره مندي از هوش و خلاقيت شگرف و درك عميق از زيبايي شناسي ايراني و ظرفيت هاي هنري خطوط توانست خط نستعليق را به جلوه اي ناب از هنر انتزاعي بدل كند و در عين قايم به ذات بودنش توانست يكي از مهم ترين منظر گاه هاي بازتاب روحيات و تمنيات مقام ايراني و به معنايي ، هنر شناسنامه اي ايران باشد .
بختياري افزود: استاد با پالايش خطوط متقدمين و زدودن اضافات و ناخالصي ها از پيكره نستعليق و نزديك كردن شگرف نسبت هاي اجزاي حروف و كلمات، به اعلا درجه زيبايي يعني نسبت طلايي رسيد و قدمي اساسي در اعتلاي هنر نستعليق برداشت . با بررسي اكثريت قاطع حروف و كلمات ميرعماد متوجه مي شويم كه اين نسبت به عنوان يك الگو در تار و پود حروف و كلمات وجود دارد و زاويه448/63 درجه كه مبناي ترسيم مستطيل طلايي است ، در شروع قلم گذاري و ادامه رانش قلم ، حضوري تعيين كننده دارد . اين مهم قطعا در سايه شعور و حس زيبايي شناسي وي حاصل آمده ، نه آگاهي از فرمول تقسيم طلايي از ديدگاه هندسي و علوم رياضي . ميرعماد اين نسبت ها را نه تنها در اجزاي حروف بلكه در فاصله دو سطر و مجموعه دو سطر چليپاها و كادرهاي كتابت و قطعات رعايت مي كرده است .
اثر ميرعماد
وي افزود: ديگر ويژگي هنر ميرعماد در تنظيم كلمات و حروف در مجموعه يك سطر است كه رد يك ارتباط نامريي و رعايت آداب مشخص ريتميك در كنار هم توالي متعالي را رقم زده است. جايگزيني دواير و موقعيت كشيده ها و حروف در سطر و با نظمي دلپذير، بهترين جلوه انسجام خلاق را بروز داده است . اين كيفيت در خطوط متقدمين يافت نمي شود و متاخرين نيز حتي در مقام تقليد توفيق انجام پيدا نكرده اند .
بختياري تصريح كرد : ديگر تاثير ميرعماد در نستعليق تشخص و شانيتي بود كه وي به ابعاد هنري و قطعه نويسي نستعليق افزود و كيفيتي وراي بعد كاربردي خط به هنر خوشنويسي داد . وي چليپا نويسي و قطعه نگاري را به مرتبه يك فرهنگ ارتقا داد و به عنوان هنري مستقل از كاربرد خط نستعليق در قاب تاريخ نشاند . همانگونه كه سلطان محمد نقاش و كمال الدين بهزاد اين چنين كردند و بيننده را نه در برابر نوشته هايي كه كمال موضوع را در بر دارد و يا نقاشي اي كه درواقعه اي تاريخي جريان دارد بلكه در برابر فرم ها و نقوش قايم به ذات خود كه داراي تشخص مستقل بوده اند قرار مي داد . به هر حال ميرعماد ، آفريدگار فرم هايي است كه همچون الماس مي درخشند و چونان آينه اي بازتاب روحيات ، ذوقيات ، تمنيات و آرمان هاي فطري قوم ايراني است .
نظر شما