در برگریز درد لگدکوب می شوی
سروی، ولی تکیده تر از چوب می شوی
با گیسوان سربی و آن چهره صبور
داری شبیه حضرت ایوب می شوی
قیصر نبود آن که برآمد به جلجتا
تو کیستی که یکسره مصلوب می شوی؟!
لبخند بر لبان تو پرپر نمی شود
از موج درد، گرچه پر آشوب می شوی
قانون عشق سوختن است و به قدر درد
محبوب آستانه محبوب می شوی
مانند آفتاب دلم سخت روشن است
من خواب دیده ام... به خدا خوب می شوی!
نظر شما