به گزارش خبرنگار مهر، هادی خورشاهیان نویسنده و منتقد در جلسه نقد رمان «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» نوشته سردار ازکان نویسنده ترک، گفت: کتاب دو راوی دارد و خوشبختانه فصلهای کوتاه نیز دارد؛ یک راوی عمر بزرگ است و یک راوی عمر کوچک. این رمان را می توان رمانی روانشناسانه دانست.
وی ادامه داد: به نظر من سادگی اثر عامدانه نیست بلکه باید گفت که توانایی نویسنده در همین حد بوده است. درباره قیاس این کتاب با «شازده کوچولو» نیز باید گفت آنچه که در شازده کوچولو عامدانه است این است که ما میفهمیم که کودک از یک جای دیگر آمده است اما در این کتاب کودک از جای دیگری نیامده است. به نظر من راوی کودک در این رمان راوی قویای نیست.
تمام هدف سردار ازکان در این کتاب، این است که بگوید نه زندگی چیز عجیبی است و نه مرگ اما وی از نشانههایی استفاده کرده که کار را بسیار خواندنی کرده است.
خورشاهیان با اشاره به اینکه مقدمه در این کار اضافی است، بیان کرد: این کتاب به شدت هدفمند است و عامدانه یک رمان هدفمند روانشناسانه نوشته و تلاش دارد که بگوید شما در زمانی که از همه چیز ناامید هستی میتوانی در مواجهه با فرشته مرگ، به زندگی امیدوار بشوی.
وی ادامه داد: در این کتاب بنا نیست که شخصیتها کار خاصی انجام دهند حتی عمر کوچکمان با وجود رسالت بزرگ دست به دست شدن این کتاب، باز هم قرار نیست کار بزرگی انجام دهد. تنها قصد عمر بزرگ نیز این است که برگردد و آن رز را به آن بچه بدهد. قصد نویسنده این است که بگوید هدف هستی اصلاً همین است ولی ساختار رمان این مفهوم را با قوت انتقال نمیدهد.
به گفته وی، رمان در درجه نخست باید مولفههای داستانی داشته باشد و لذت را برای مخاطب ایجاد کند و در غیر این صورت پیام اثر تاثیرگذار نخواهد بود.
این نویسنده تاکید کرد: این رمان توصیفی نیست بلکه رمان گفتاری و روایتی است. اما در ژانر خودش و با توجه به هدفی که نویسنده داشته میتوان آن را موفق دانست. این کار به پانزده زبان ترجمه شده است. کار قبلی نویسنده هم به 43 زبان ترجمه شده است و یک روزنامه ایتالیایی میگوید که کار در سطح آثاری چون شازده کوچولو و جاناتان مرغ دریایی است. به گمانم این مقایسه کار را خراب کرده است. جایی که من مخاطب ناخوداگاه یا خودآگاه میآیم و میگویم که اینگونه نیست، کار خراب میشود.
میثم نبی، کارشناس و دبیر سلسله نشستهای نقد آموت با متذکر شدن این نکته که «سردار ازکان» جزو معدود نویسندگانی است که بعد از نویسندگان ترک مانند «یاشار کمال» و «اورهان پاموک» این قابلیت را داشته است که آثارش به زبانهای مختلف ترجمه شود و بازتاب جهانی پیدا کند، گفت: در مورد سفر که اشاره شد، باید بگویم که این سفر در اثر قبلی ازکان به نام «رز گمشده» هم وجود دارد. سردار ازکان مسائلی را مطرح می کند که یک نگاه هستیشناسانه را اشاره میکند.
وی افزود: پرداختن به مسائلی مانند مرگ، چیستی زندگی، پوچی، مسائل سادهای نیستند. هر اثر هنری یا ادبی میتواند دو نوع نگاه کلی داشته باشد. اول آنکه نگاه هستیشناسانه جدید ارائه دهد و در حالت دوم نویسنده با یک پرداخت نو به یک حقیقت عینی و ابژه میپردازد. مسائلی که در رمان مطرح میشود به نظرم از نوع دوم است. بازخوانی مسائلی است که بارها شنیدهایم. چیستی مرگ و اینکه آیا جهان پس از مرگ وجود دارد یا خیر. اما بحث بر سر این است که نویسنده چقدر توانسته به آن نگاه جدید برسد؟ هنر و ادبیات را وقتی در آن حالت نابش در نظر میگیریم که بتواند یک حرف جدید زده باشد و بتواند به آن درجه اعلای خودش برسد.
نبی همچنین عنوان کرد: به نظرم کارهایی از این دست را باید با کارهایی در سطح خودش بررسی کرد. یعنی قطعاً یک کار فلسفی که سارتر مینویسد را با همان سبک و سیاق خودش باید سنجید . باید ببینیم مخاطب این کار کیست نه اینکه کار را خیلی بالا ببریم و نه بگوییم که همه چیزش ساده و سطحی است. در ادبیات کهن ما، شخصی مانند مولانا عمیقترین مفاهیم فلسفی را با مثالهایی خیلی ساده جسمیت میدهد و آن را برای مخاطب عام و مخاطبی که شاید خیلی نسبت به مفاهیم عمیق فلسفی آشنا نیست، قابل درک میکند. این اتفاق هم در سطحی خیلی پایین تر از مولانا، دارد در این کتاب رخ میدهد. در کار قبلی نویسنده، رز گمشده آنچه که بسیار به کار جسمیت و رنگ و بو میداد استفاده مولف از خرده روایتها و ضربالمثلهای ترکی بود که موجب شده بود اثر بعد پیدا کند اما به گمان من این بهرهبرداری در این کتاب رخ نداده است. به گمان من همه این سادگی عامدانه نیست و بخشهایی از آن ناشی از ضعف نویسنده است.
این کارشناس ادبی در ادامه گفت: من به عنوان مخاطب کاملاً با شخصیت آشنا نمیشوم. این شخصیت ابهام دارد و این ابهام از سر آگاهی نیست و ضعف نویسنده است. صحبتم را دو بخش میکنم: اول آنکه مفاهیم عرفانی که در کار هست که یکی از آنها نور است. دیگری بحث وحدت در کثرت، اینکه ما همه قطرههایی از یک دریا هستیم، در هم یکی شدن، ادغام شدن، فنا شدن و آن رابطهای که بین کودک و دلفین است که میگوید ما باید از خودگذشتگی کنیم و فنا بشویم. رابطهای که ما در عرفان خودمان هم داریم که قطعاً نویسندگان ترک هم با ترجمه آثار ابن رشد با این مفاهیم آشنا شدهاند.
وی اضافه کرد: البته نه در قالب آن شکل کاملاً مذهبی، بلکه در سطحی پایینتر. نگاه دیگری که در کار است رگههای فلسفی در کار است که آن را در شخصیت عمر بزرگ میبینیم. وی یک شخصیت اومانیست است که میگوید نمیداند هدف زندگی چیست. گویی رگههایی از اگزیستانسیالیسم و چیستی انسان را دوباره مطرح میکند. بحث اختیار نیچه را مطرح میکند. این شخصیت میگوید من اختیار دارم که خودم را بکشم. بحث پوچی مطرح میشود. اینها همه مؤلفههایی هستند که در اثر وجود دارد اما نویسنده در چه حد در انتقال این مفاهیم با نگاه نو موفق بوده است؟ به نظرم در حد متوسطی توانسته از عهده این کار بر بیاید.
یوسف علیخانی، مدیر نشر آموت، در پایان اضافه کرد: اشتباه ما این است که به جای اینکه بیاییم ببینیم این کتاب چرا موفق شده است، کتاب را با ایدهآلهای خودمان مقایسه میکنیم. هر نویسنده را باید با نویسندگان در سطح خودش بررسی کرد.
رمان «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» نوشته نویسنده ترکتبار سردار ازکان با ترجمه بهروز دیجوریان در چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای نقد آموت با حضور امیرحسین یزدانبد نویسنده و منتقد و هادی خورشاهیان نویسنده، شاعر و منتقد و نیز میثم نبی، کارشناس و دبیر جلسه عصر پنجشنبه 24 آذرماه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
رمان «وقتی چراغهای زندگی روشن میشوند» نوشته سردار ازکان با ترجمه بهروز دیجوریان در 204 صفحه با قیمت 5000 تومان توسط نشر آموت منتشر شده است.
نظر شما