حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در گفتگو با خبرنگار مهر در رابطه با عوامل سقوط اتحادجماهیر شوروی با اشاره به این که مطالعاتی در این زمینه علل این فروپاشی داشته اظهار داشت: تاکنون نظرات کارشناسان متعددی که در حوزه روسیه کار کرده اند نیز دریافت کرده ام، بسیاری عامل اصلی سقوط کمونیست در شوروی مشکلات اقتصادی دانسته اند.
وی افزود: من اعتقاد دارم که پیش از مشکلات اقتصادی دو عامل اصلی دیگر نیز وجود داشت؛ عامل اصلی نظریه معرفتی و فلسفی کمونیست و عامل دوم ضعف بیهویتی که نظریه فرهنگی کمونیست بود که عامل اقتصادی مهم تر تلقی می شود.
خسروپناه درباره ضعفت بی هویتی فرهنگی در شوروی سابق اظهار داشت: چند سال پیش از فروپاشی، فرهنگ غرب در شوروی نفوذ پیدا می کند و فعالیتهای خود را به طور زیرزمینی انجام می دهد. موسیقی های راک، متال، بلوز و سبکهای مختلف غربی جایگزین موسیقی سنتی روسی می شود و به صورت زیرزمینی فرهنگ روسیه را تغییر داده و روسیه را به سمت نوعی غرب گرایی سوق می دهد و حس هویتی نسل شوروی سابق از بین می رود.
وی یادآور شد: وقتی فرهنگ غرب بر شوروی نفوذ پیدا کرد صهیونیستها و آمریکایی در شوروی نفوذ اقتصادی حداکثری پیدا کردند و 95 درصد اقتصاد مسکو و سایر شهرهای روسیه را در دست گرفتند. روسیه 140 میلیون نفر جمعیت دارد و مساحت آن هفت برابر مساحت ایران است و همچنین به لحاظ ساختاری و معادن و منابع زیر زمینی بسیار غنی است که همه در اختیار صهیونیستهای آمریکایی قرار گرفت. به تبع وقتی یلتسین که بیشتر به دنبال منافع خود بود کنار زده شد و پوتین در دو دوره ریاست جمهوری موفق شد که تقریبا 40 درصد اقتصاد کشور را نجات بدهند و 60 درصد اقتصاد روسیه در اختیار صهیونیستها قرار گرفته است.
رئیس موسسه حکمت و فلسفه ایران اظهار داشت: با همه این تفاسیر روشن است که شکست اقتصادی معلول شکست فرهنگی است؛ وقتی فرهنگ یکی کشور شکست خورد اقتصاد آن هم آسیب خواهد دید.
حجت الاسلام خسرو پناه با اشاره به این که ضعف فلسفی مارکسیسم باید در این میان مورد توجه قرار گیرد گفت: مارکسیسم ادعا می کرد که فلسفه ای مبتنی بر علوم تجربی است. علوم تجربی مبتنی بر مبانی پست مدرن شده بود و پست مدرنیستها هم نسبی گرا بودند و به معرفت قائل نبوده و اعتقاد دارند که تجربه نه تنها مفید یقین نیست بلکه نمی تواند هیچ نظریه را اثبات کند و مرتب درحال تغییر است ، وقتی علم با مبانی پست مدرن تزلزل پیدا کند، فلسفه ای که مبتنی بر علم تزلزل یافته است، متزلزل خواهد شد، از این رو منطق دیالیستیک آنها دچار آسیب و بحران جدی شد و وقتی فلسفه و فرهنگ مارکسیسم آسیب ببیند به طور طبیعی اقتصاد آن هم آسیب خواهد دید. وقتی چهار رکن مهم اقتصاد، فرهنگ و فلسفه و آسیب دیدند مارکسیسم فروپاشید و دچار بحرانهای متعددی شد.
وی در رابطه با بن بست اندیشه امروز غرب نیز تصریح کرد: امروز بحران اساسی که غرب با آن رو به رو شده بحران فلسفی و فرهنگی است، اعتقاد دارم که بحران اقتصادی غرب زائیده این دو بحران است.
دکتر خسرو پناه اضافه کرد: این که فرهنگ غرب به شدت دچار اباهی گری و ولنگاری شده و هیچ مبنایی ندارد و به شدت انحرافات اخلاقی در این فرهنگ نفوذ کرده و به همین ترتیب فلسفه آن نیز متزلزل شده است. قبلا اگر فیلسوفی به نام کانت و یا هگل داشتند امروز به تعداد فیلسوفان آنها فلسفه ساخته شده است و فلسفه به شدت متغیر و متحول شده است. بحران فلسفی و فرهنگی را در غرب باید بر بحران اقتصادی مقدم دانست و این دو بحران را عامل اصلی بحران اقتصادی تلقی کرد.
وی با تأکید بر این که بحران امروز غرب از سوی روشنفکران غربی ایجاد شده گفت:و نخبگان و متفکران غربی مسبب اصلی این وضعیت بوده اند و شاید تحولی که در مردم صورت گرفته تغییراتی در نخبگان نیز حاصل کند تا آنها بتوانند با تغییر در نظریه فرهنگی و فلسفی نظریه اقتصادی خود را متحول کنند.
وی اظهار داشت: آسیب اساسی جهان امروز دوری از توحید است، انسان در سایه توحید می تواند به رشد و بالندگی و نفس مطمئنه برسد این وضعیت اقتصاد، سیاست و فرهنگ مطمئنی خواهد داشت.
نظر شما