به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان «از پائولو کوئیلو متنفرم» نوشته حمیدرضا امیدی سرور، بعد از ظهر دیروز پنجشنبه 4 اسفند با حضور شهلا زرلکی، فرحناز علیزاده و نویسنده کتاب در فرهنگسرای اخلاق برگزار شد.
زرلکی در این برنامه گفت: در نقد خودم از این کتاب تعدادی از مولفههای رمان عامهپسند را بیان میکنم و شباهتشان را با این رمان بررسی میکنم. رمان عامهپسند معمولا توسط زنان خانهدار نوشته میشود و با ساختاری ساده، یک داستان عشقی را روایت میکند. توجه به این نکته هم مهم است که زبان ساده، با زبان ابتدایی تفاوت دارد چون زبان ساده زبانی است که تکلف نداشته باشد و از صنایع ادبی در آن استفاده نشده باشد.
وی افزود: زبان رمان «از پائولو کوئیلو» متنفرم نخراشیده و پالایش نشده است. یعنی مانند حالتی میماند که همانطور که کلمات را بر زبان میآوریم، آنها را بنویسم. متن رمان اطنابهای وحشتناکی دارد و میتوان خیلی از جملات را از آن حذف کرد. حضور دیالوگهای اضافی و خیلی ضعیف در کتاب آزاردهنده است و نویسنده اصلا وسواسی روی دیالوگهایش نداشته است. بسیاری از دیالوگها میتوانند حذف یا عوض شوند. من نام بسیاری از دیالوگهای این کتاب را دیالوگ سطحی عاشقانه میگذارم.
نویسنده مجموعه داستان «ما دایناسور بودیم» در ادامه گفت: هر رمان عامهپسندی رئال است ولی هر رمان رئالی عامهپسند نیست. این کتاب یک روایت ساده خطی بدون رفت و برگشتهای زمانی دارد که رمانهای عامهپسند هم اینگونه هستند. یکی از ویژگیهای رمان عامهپسند مطلقگرایی شخصیتهاست که در این رمان هم از دیگر ویژگیها قویتر است و بیشتر به چشم میآید. در واقع نویسنده به جای شخصیت، تیپ ساخته است که میتوان گفت شخصیتها را به خوب و بد تقسیم کرده و قهرمانسازی کرده است.
زرلکی گفت: در این رمان، شخصیتپردازی نداریم و غیر از چند شخصیت خوب، همه بد هستند. به نظر میرسد نویسنده به آثار سینمایی مسعود کیمیایی و حتی سطحی پایینتر از آن یعنی فیلمفارسی علاقهمند است. اما با اغماض از این مسائل، نویسنده در مقاطعی، رضا را به شخصیت نزدیک میکند و مسائل روانشناسانه در رمان دیده میشود که ناقص است و به اصطلاح از آب در نیامده است.
این منتقد ادامه داد: حرافیها و نشخوار جملات، به گونهای راه را بر همدلی با شخصیتها میبندد. نوع عشقی که در کار وجود دارد به نظرم هیچ ویژگی تازهای ندارد و همه انسانها از 18 تا 25 سالگی ممکن است آن را تجربه کنند. اما این عشق از نظر نسلی خوب توصیف شده است و این ویژگی را در نسل دهه 70 به خوبی نشان میدهد اما از این فراتر نمیرود. متاسفم که از این عبارات استفاده میکنم اما نوع عشق به کار گرفته شده در داستان، یک عشق لوس و دخترانه است و اندیشهای ورای آن قرار ندارد. حتی در فرم خاصی هم ارائه نشده است و یک روایت ساده خطی آن را پیش میبرد. آقای امیدی سرور من معذرت میخواهم که با صراحت نقد میکنم. هرچند به خاطر صراحت نباید معذرتخواهی کرد.
وی گفت: عشق موجود در این رمان، خواننده را به یاد کارتپستالهایی که طرح غروب آفتاب رویشان است، میاندازد. توصیف کافهها مبالغهآمیز است که در مقاطعی تبدیل به طنز سخیف میشود. مسائل متافیزیکی و تقارن زمانی هم یکی از ایرادات این رمان است که خاص فیلمفارسی، سریالهای آبکی تلویزیون و رمانهای عامهپسند است که مخاطب خاص خود را دارند. عاشق بیپول و رقیب پولدار هم که دیگر اوج کلیشهپردازی است. پایان خوش و قابل پیشبینی یکی دیگر از ویژگیهای رمان عامهپسند است که البته در این کتاب وجود ندارد اما پایان «از پائولو کوئیلو متنفرم» با اتفاق خاصی هم همراه نیست. یعنی نه پایان باز داریم و نه پایانی که اتفاق خاص و مهمی در آن رخ بدهد.
زرلکی در ادامه گفت: در بررسی این رمان به این نتیجه رسیدم که یک رمان عامهپسند است ولی مسالهای وجود دارد که نمیگذارد کاملا آن را عامهپسند بدانیم. راوی مرتب با شخصیت نویسندهای که در داستان است بازی میکند و با او صحبت میکند. او را در متن دخالت میدهد و با او شوخی میکند. چنین چیزی در رمان عامهپسند وجود ندارد. رمان عامهپسند بازی روایی ندارد و این که شخصیتی مدام اسم کتاب و نویسندههای مختلف را به زبان بیاورد، در رمان عامهپسند جایی ندارد. این رمان به قواعد بازی عامهپسند بودن کاملا وفادار نمانده است. یعنی مخاطبی که کارهای فهمیه رحیمی را میخواند، در مقاطعی از این کتاب اذیت میشود. از طرف دیگر، خوانندههای حرفهای و جدی ادبیات هم با خواندن این کتاب اذیت میشوند چون آنها نیازی ندارند که از صادق هدایت یا نویسندههای دیگر ادبیات کشور، برایشان نقل قول آورده شود. بنابراین به نظرم، این رمان بین رمان عامهپسند و جدی مانده و به قول معروف از اینجا رانده و از آنجا مانده است.
نظر شما