سید مهدی شجاعی در سالهای اخیر کمتر در عرصه رمان به معنای قصه پردازی آن هم به شیوه مدرن دیده شده بود. شاید بتوان گفت که شجاعی پس از رمان «طوفان دیگری در راه است» که به قلم وی در سال 1386 منتشر شد و نقدهای متفاوتی که به این کتاب وارد شد عرصه رمان را به کنار گذاشت و بار دیگر به داستان و نمایشنامه نویسی دینی روی آورد هر چند که در یک نگاه کلی هیچکدام از داستانهای وی به دور از دغدغههای دینی نبوده است.
اگر در سالهای قبل برخی منتقدان رمان «طوفان دیگری در راه است» شجاعی را مانیفست وی در عرصه اجتماعی و و دینی بر میشمردند اما شجاعی در تازهترین رمان خود با نام «کمی دیرتر» مستقیما و به دور از هر گونه حاشیه به ترسیم ساختار و شاکله انسان منتظر در عصر حاضر پرداخته است.
رمان شچاعی پرداختی جسورانه دارد و از همان ابتدا ضربههای خود را به ذهن مخاطب وارد میکند و او را تا پایان یک نفس با خود به همراه میبرد و این وجه موفقیت شجاعی در مواجهه با خوانندگان خودش است.
ماجرا از یک مجلس مذهبی شروع میشود. مجلسی که برای جشن نیمه شعبان و دعا برای ظهور فرج برپا شده است و در میان مجلس و درست در هنگام شور گرفتن حاضرین و فریاد ذکر«آقا بیا» از سوی آنها، جوانی به بیان این ذکر «آقا نیا» مشغول است که موجب بهت همه حاضرین و اعتراض آنها میشود.
رمان در ابتدا به ترسیم فضا از زبان یک نویسنده حاضر در این مجلس که گویا خود شجاعی است میپردازد و پس از آن واکنش حاضرین در مجلس نسبت به جوانک را ترسیم میکند.
نویسنده پس از این ماجرا با جوان همراه میشود و در سفری ماورایی به سراغ تک تک افراد حاضر در مجلس میرود و مشاهده میکند که هر یک از آنها در برابر این گفته جوان که امام زمان(عج) ظهور کرده و پیغام داده که شما او را همراهی کنید چگونه از خود واکنش نشان میدهند.
در فصل پایان این رمان نیز سیمای واقعی یک منتظر امام زمان(عج) از سوی جوان و به زبان راوی ترسیم میشود.
نکته قابل توجه در این اثر داستانی حضور گونههای مختلف شخصیتی در داستان شجاعی در مواجه با موضوع رمان است به گونهای که از یک مقام عالیرتبه دولتی تا افراد عادی و البته مدعی انتظار در این رمان در معرض خواست جوان مبنی بر همراه شدن با حضرت حجت(عج) که به گفته وی ظهور کرده است روبرو میشوند و نوع پاسخ آنها است که جامعه مدعی انتظار امروز را از زبان شجاعی معرفی میکند.
شجاعی در بخشی از مقدمه این رمان مینویسد: بارها در طول نوشتن این رمان دچار تردید و دودلی شدم. یک دلم میگفت: بیا و از خیر این کار بگذر و برای خودت دشمن تراشی نکن. عقل هم چیز خوبی است! مثل مگس بر روی زخم ها و عفونت ها ننشین! خوبی ها را ببین. دل دیگرم میگفت: نویسنده باید آینه باشد. آینه اگر زشتی ها را بپوشاند و فقط زیبایی ها را نشان دهد که دیگر آینه نیست … سرت را درد آوردم ولی دوست داشتم بدونی که در طول این کار با خودم چه دست و پنجه هایی نرم کردم … به خودم گفتم عموم کسانی که پیش از این تقدیر و تحسینت میکردند، بعد از انتشار این کار، ممکنه تقبیح و نکوهشت کنند.
این رمان که گویا جلد دوم آن نیز از سوی نویسنده در دست تالیف است در اواخر سال گذشته و از سوی انتشارات کتاب نیستان و با قیمت 7500 تومان منتشر شده است.
نظر شما