۸ خرداد ۱۳۹۱، ۱۳:۰۷

ستاره‌های فراموش شده/

تنها سیاه‌باز ایران با درد و رنج خود تنهاست

تنها سیاه‌باز ایران با درد و رنج خود تنهاست

سعدی افشار تنها بازمانده نسل سیاه‌باز تئاتر ایران که سال گذشته بر اثر شکستگی از ناحیه پا در بیمارستان بستری شده بود، یکسال است که در تنهایی با درد و رنج و شرایط سخت خود زندگی می‌کند.

به گزارش خبرنگار مهر، سعدی افشار را اهالی تئاتر به خوبی می‌شناسند. سیاه‌بازی که نظیر نداشت و در حال حاضر نیز تنها بازمانده نسل سیاه‌بازی تئاتر ایران است. سال گذشته بود که بستری شدن افشار در بیمارستان در رسانه‌ها منعکس شد. سعدی افشار که در خانه خود به تنهایی زندگی می‌کند به دلیل شکستگی از ناحیه پا چند روزی در منزل مانده بود تا در نهایت برخی از دوستان او به دلیل نگرانی به منزلش مراجعه کرده و از حال وی با خبر شدند و سعدی افشار به بیمارستان منتقل شد.

در آن ایام توجه تمام مدیران و مسئولان به تنها بازمانده نسل سیاه‌باز ایران جلب شد و بیمارستان آسیا که محل بستری شدن سعدی افشار بود بارها و بارها شاهد حضور مدیران و مسئولان برای عیادت از این هنرمند برجسته تئاتر ایران شد. پس از چندی که بحث‌های بسیاری در خصوص تسویه نشدن هزینه‌های درمانی افشار مطرح بود، اداره کل هنرهای نمایشی تمامی هزینه‌های درمان را متقبل شد و سعدی افشار به خانه منتقل شد.

اما انتقال سعدی افشار آغاز روزگار تلخ تنهایی این هنرمند برجسته تئاتر بود. اتفاقی که این روزها شاهد بروز آن برای سایر هنرمندان بیمار هم هستیم. در ایامی که نام و وضعیت این هنرمندان در رسانه‌ها منعکس می‌شود تمام توجه مدیران و مسئولان نیز به سوی این هنرمندان است و وقتی آب‌ها از آسیاب می‌افتد دیگر کسی خبری از این هنرمندان نمی‌گیرد.

این روزها سعدی افشار به تنهایی در خانه خود زندگی می‌کند و کسی از حال و روز این هنرمند برجسته تئاتر ایران خبری ندارد. در این وضعیت کار سعدی افشار مرور خاطرات گذشته زندگی خود است و کاری ندارد جز کنار آمدن با درد و رنج بیماری. واحد فرهنگ و هنر خبرگزاری مهر گفتگوی کوتاهی را با این هنرمند برجسته تئاتر انجام داده که در ذیل مشروح این گفتگو آمده است.

فرهنگ و هنر خبرگزاری مهر: آقای افشار این روزها را چگونه سپری می‌کنید؟

افشار:
خودم را با عصا و دردی که دارم این سو و آن سو می‌کشم و تنها زندگی می‌کنم. یکسال است که بعد از اتفاقی که برایم افتاد با این وضعیت زندگی می‌کنم.

* پرستاری از شما مراقبت نمی‌کند؟

افشار:
نه پرستاری ندارم. چند وقتی یکی از دوستانم از من مراقبت می‌کرد ولی آن بنده خدا هم زن و بچه دارد و خوب نبود که وقت خود را صرف مراقبت از من بکند. 

* در این مدت مدیران و مسئولان حمایتی از شما کرده‌اند؟

افشار:
حمایت که چه عرض کنم. من هیچ توقعی ندارم. آقای مسافرآستانه در زمان حضور خود در مرکز هنرهای نمایشی هزینه‌های درمانی من را متقبل شد. اول‌ها مدیران و مسئولان سر می‌زدند ولی حالا نه. شاید مدیران هم دست و بال‌شان بند است.

* پس هزینه‌های خود را چگونه تأمین می‌کنید؟

افشار:
حقوقی را دریافت می‌کنم که البته حقوق قابل توجهی نیست.

* این حقوق پاسخگوی مخارج‌تان هست؟

افشار:
چه عرض کنم. این حقوق به سختی جوابگوی هزینه‌های درمانم است. دارم با این زندگی می‌سازم. دیگر 80 سال از عمرم گذشته و سعی می‌کنم با زندگی و گذران روزها بسازم.

* دلتان نمی‌خواهد به صحنه تئاتر برگردید؟

افشار: دیگر با این وضعیت جسمی نمی‌توانم. سن و سالم بالاست و 60 سال کار خود را در تئاتر کرده‌ام. دیگر توان کار کردن ندارم و بدنم جوابگوی کار نیست.

* در جشن اردیبهشت تئاتر ایران وقتی از شما تقدیر شد همه در انتظار دیدن شما بودند اما در این مراسم حضور نداشتید؟

افشار:
به من در این خصوص چیزی گفته نشد.

* اما در سالن اصلی تئاتر شهر در جشن پایانی اردیبهشت تئاتر از شما تقدیر شد.

افشار:
به من گفته شد در تالار محراب قرار است برنامه‌ای اجرا شود ولی وقتی تماس گرفتم گفتند که در تالار محراب چنین برنامه‌ای نیست. اگر می‌دانستم در سالن اصلی است حتما می‌آمدم.

* بعد از این همه سال کار در عرصه تئاتر توقعی از مدیران و مسئولان و خانواده تئاتر ندارید؟

افشار:
نه، توقعی ندارم و با همین وضعیت زندگی را سپری می‌کنم.

کد خبر 1613920

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha