به گزارش خبرنگار مهر، علی شقاقی؛ عکاس در نشستی در خبرگرای مهر به بررسی وضعیت عکاسی خبری و عکاسی پرداخت.
شقاقی در ابتدای این نشست گفت: در یکی از سایتها صفحهای پیدا کردم که زده بود من عاشق عکاسی هستم. بسیار بر آشفته شدم و پاسخ دادم که چه حرف بی ربطی. آدمین آن جواب داد که "خاک بر سر تو و امثال تو که فکر می کنند دانشمند هستند اگر اظهار فضل نمی کردید الان وضعمان این نبود". 11 نفر هم این گفته ها را تایید کردند که همگی عکاس هستند. این وضعیت کسانی است که ادعای عکاسی میکنند.
وی تعریفی از عکاسی ارائه داد و گفت: عکاسی توصیفی رئال از چیزی یا مکانی با واسطه است. هرچند که ثبت رئال خود به خودی خود احتیاجی به دوربین ندارد. دوربین یک واسطه بین عکاس و بیننده است ولی وسیله نیست. مدیا هست ولی وسیله نیست که فضا و مکان را ثبت کند.
وی ادامه داد: عکاسی امری است قصدمند و هدفمند از سوی عکاس جهت پرسش از عالم هستی و در پی چیستی و چگونگی هستی. دوربین عکاسی سر آغاز حرکت مدرنیته در جهان نوین عکاسی است. با گرایش هنر اروپا فرم منجر به هنر نامیده شدن عکاسی شد زیرا پزدادن و صحنه آرایی در عکس همانگونه که در آتلیه نقاشی رسم بود غافل از اینکه آن صحنهآراییها به دور از جهان و امر عکاسی هستند ولی عکاسی هنر نیست.
وی بیان کرد: درسبک ناتورالیسم نقاشی از طبیعت رواج دارد که با رئالیسمها که واقعیتنگار هستند فرق دارند. برخی از نقاشان رئال قبل ازاینکه کار کنند و نقاشی بکشند به عکاسان سفارش عکس میدادند و از عکسها نقاشی میکشیدند حتی من نمونههایی سراغ دارم از کمالالملک که از روی عکس نقاشی کشیده است یا "اوژن دلاکوار" نیز همین کار را کرده است.
این عکاس عکس را حرمتشکن بیبدیل دانست و گفت: در هنر چیزی که نیست را خلق میکنند ولی در عکاسی یک چیز باید باشد تا عکاس آنرا ثبت کند.
وی به بیان اعتقادات "رولان بارت" در مورد مرگ مولف پرداخت و در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: باید گفت که عکس روایت غیرمتنی خبر است. عکس جنبه انتقادی بالایی دارد. در این مورد من یک بیانیه دارم و معتقدم هیچ صحنه عکاسی شدهای منحصر به فرد نیست مگر به محتوای خبر متنی آن. خاصترین صحنههای عکاسی بیشتر از یک روز در ذهن مخاطب دوام نمیآورند پس باید زوایایی انتخاب شود که به درد مفسر خبر بخورد.
شقاقی اذعان داشت: شاید اگر من و امثال من بیشتر در صحنه بودیم عکاسان به آگاهی بیشتری می رسیدند. فرهنگ عکاسی و دانش عکاسی دو چیز متفاوتند. در فرهنگ عکاسی چیزی به نام اخلاق وجود دارد که امری بدیهی است. کلیه دستاوردهای بشری به جز آن چیزی که در خاک بوده است فرهنگ است، فرهنگ عکاسی دانش اخلاق زیبایی شناسی فلسفه عکاسی در شکم فرهنگ عکاسی هستند.
وی در ادامه به بحث حریم خصوصی در عکسهای خبری پرداخت و گفت: پاپاراتزیها هم عکاسی میکنند ولی آیا میتوان آنها را هم عکاس حرفهای دانست؟ آیا می توانیم باور کنیم حریم شخصی وجود ندارد. اگر من دست در بینی خود بکنم و شما عکس بگیرید حریم شخصی من را زیر سوال نبرده اید؟
وی عکاسان غربی موفق را متاثر از دو شاخه روانشناسی و معماری دانست و ادامه داد: عکاس تنها یک ناظر است و باید اعمال شخصی انسان را ضعف های او را نشان ندهد.عکاس فی نفسه قرار نیست خبر را تهیه کند بلکه نشان دهنده تصویری یک واقعه خبری است اگر خبرنگارچیزی را نیاورد چرا باید عکسش را بگیریم؟ مگر قرار است گزارشگر متنی در خبر خود بیاورد که فلان رئیسجمهور دست در بینی خود کرد که شما عکاسان آن را عکاسی میکنید؟
گفتنی است که ادامه این بحث به جمعه هفته جاری 24 آذر موکول شد.
نظر شما