۲۴ خرداد ۱۳۸۷، ۱۰:۵۰

نقد آثار محمدعلی در الزهرا /

رشد 13 برابری ادبیات زنان در دهه 70 / نگاه دانشور زنانه نیست

رشد 13 برابری ادبیات زنان در دهه 70 / نگاه دانشور زنانه نیست

حسن میرعابدینی ضمن نقد آثار محمد محمدعلی از منظر زنانه گفت: طبق پژوهشی که من انجام داده ام از سال 1370 به بعد میزان ادبیات زنان در ایران به 13 برابر دهه قبل از آن می رسد که پدیده ای قابل بررسی است.

به گزارش خبرنگار مهر، جلسه دفاعیه پایان نامه کارشناسی ارشد یک دانشجوی رشته ادبیات دانشگاه الزهرا (ع) که به "نقد فمنیستی رمانهای محمد محمدعلی" (شامل چهار رمان "باورهای خیس یک مرده"، "نقش پنهان"، "برهنه در باد" و "قصه تهمینه") اختصاص داشت، عصر چهارشنبه 22 خرداد با حضور این نویسنده، حسن میرعابدینی، کتایون مزداپور، مریم حسینی و چند تن دیگر از اساتید این رشته در دانشکده ادبیات دانشگاه الزهرا (ع) برگزار شد.

در ابتدای جلسه، مریم حسینی - مدرس دانشگاه و منتقد ادبی - در سخنانی با یادآوری شیوه روایت جایگاه زنان در جامعه از دیدگاه نویسندگانی چون ویرجینیا وولف، گفت: وقتی وولف قرار است درباره زنان و داستان سخن بگوید، از جایی شروع می کند که دو نوع پرسش را بر می انگیزد؛ آیا باید در این باره اندیشید که نقش زنان در داستان ها چگونه است؟ یا اینکه زنان نویسنده چگونه توانسته اند نقش زنان را روایت کنند؟

وی تلاش نویسندگانی مانند سیمین دانشور، منیرو روانی پور، زویا پیرزاد و فریبا وفی را در به نمایش گذاشتن چهره های مختلف از زنان ایرانی ستود و افزود: پرسشی که در این وادی برای من پیش آمد همان پرسش نخست ویرجینیا وولف بود و اینکه زنان از نگاه نویسندگان چگونه اند؟ در جستجوی پاسخ این پرسش با "قصه تهمینه" - رمانی از محمد محمدعلی - آشنا شدم و باید اعتراف کنم از اینکه نویسنده توانسته چهره ای از زن بیافریند که می تواند در جامعه امروزی نقش آفرینی کند، لذت برم.

گذراندن تزهایی درباره ادبیات معاصر در دانشگاه های ما امری خطیر است

در ادامه این جلسه حسن میرعابدینی - مدرس دانشگاه و منتقد ادبی - نیز در سخنانی با ابراز تاسف از بسته بودن در دانشگاه های ایران به روی نویسندگانی چون محمدعلی، گفت: در همه جای دنیای پیشرفته، نقد ادبی همراه با نظریه های ادبی و فلسفی است؛ علت مهم اش این است که حلقه های نقد ادبی در نشست هایی این چنین و در دانشگاه ها شکل می گیرد، بعد به خارج از دانشگاه ها می آید و با همین مکانیسم در خارج از دانشگاه هم نویسندگانی خلق می شوند و این نویسندگان اند که بعداً به دانشگاه ها راه پیدا می کنند اما متاسفانه در دانشگاه های ما به روی ادبیات معاصر بسته بوده است، مگر به همت و تلاش استادانی که به صورت انفرادی تلاش هایی کرده اند. گذراندن تزهایی درباره ادبیات معاصر در دانشگاه های ما امری خطیر است و به همین دلایل است که ادبیات معاصرمان به طور جدی در دانشگاه ها مطرح نشده است.

وی افزود: گفته می شود ادبیات معاصر ما ادبیاتی است ترجمه ای و متاثر از ادبیات فرنگی؛ درست است که ما تنها چند دهه پیش با شکل ها و فرم های تازه ادبی مانند رمان و نمایشنامه آشنا شدیم اما واقعیت این است که اینها هم ریشه در ادبیات بومی ما دارند. در واقع ادبیات ما حالتی بینابینی را طی می کند؛ یعنی هم ریشه در تاریخ نگاری و ادبیات عامیانه دارد و هم سعی می کند از عناصر داستان به شیوه ای نو استفاده کند.

میرعابدینی با بیان اینکه "محمد محمدعلی از آن دست نویسندگانی است که حرفه شان نویسندگی است و به طور مداوم مشغول نوشتن هستند"، درباره وی گفت: شاید احمد محمود را هم باید جزو این گروه از نویسندگان به شمار بیاوریم که متاسفانه جوانمرگ شد. محمدعلی هم از همین دسته نویسندگان است و کارهای ماندگارش زیاد است و به پژوهشگر اجازه می دهد تا او را به عنوان شاخص یک دسته انتخاب کند.

تصویر زنان در داستان نویسی دهه 20 تصویری موهن است

این پژوهشگر در ادامه به بررسی ارتباط زنان با امری به نام داستان نویسی پرداخت و اضافه کرد: می توانیم این دو را در دو شاخص بررسی کنیم. داستان نویسی تا دهه 20 شمسی که تقسیم بندی زنان از دیدگاه نویسندگان همان تقابل لکاته و اثیری یا فرشته و اهریمن است و به جرات می توان گفت تصویر زنان در داستان نویسی این دهه عمدتاً تصویر موهنی است و نمی تواند برخاسته از واقعیت باشد. اما به تدریج زنان تحت تاثیر شرایط اجتماعی و سیاسی به حقوق خود آگاه می شوند و تصویر آنها هم در ادبیات ما کم کم تغییر می کند.

میرعابدینی با یادآوری انتشار نخستین اثر داستانی زنان در ایران توسط "ایراندخت تیمورتاش" در سال 1309، گفت: آثار نخستین زنان نویسنده ما هم اسیر کلیشه های ادبیات مردانه ماست با این تفاوت که آنها (زنان) خیلی نگران ترند و دائماً زنگ اخلاق را به صدا در می آورند و این روند تا دهه 40 شمسی ادامه می یابد اما از این زمان به بعد که در واقع دهه تغییر و تحول در همه ابعاد زندگی از جمله ادبیات ماست، تحولی هم در ادبیات زنان به وجود می آید که در سالهای بعد از انقلاب با رشدی انفجاری مواجه شد؛ به طور مثال بر اساس پژوهشی که من انجام داده ام از سال 1370 به بعد میزان ادبیات زنان در ایران به 13 برابر دهه قبل اش می رسد که پدیده ای قابل بررسی است.

در ادامه این جلسه محمد محمدعلی با تقدیر از فرانک جهانبخش - دانشجویی که آثار این نویسنده را در پایان نامه ای بررسی کرده است - از اساتید داور این پایان نامه خواست که بالاترین حد نمره را برای پروژه تحقیقی او اعمال کنند.

تاریخ مذکری داشته ایم

وی سپس به نقش زنان ایرانی در آثار نویسندگان ایرانی از ابتدای آفرینش اساطیری مانند آذرمیدخت تا امروز پرداخت و گفت: از زمان آذرمیدخت است که زن دارای نام می شود و ما در شاهنامه به اسامی متعددی بر می خوریم؛ در اینجا و در مرز بین تاریخ و افسانه است که می توانیم زن هایی پیدا کنیم که برایمان ملموس اند. هر چند که تا بعد از قرون وسطی تصویر واضحی از زن نداریم ولی نمی توان نقش او را هم در جامعه انکار کرد، چرا که به واسطه همان ها بوده است که مردان نام آور و بزرگی به وجود آمده اند. به هر حال باید گفت ما تاریخ مذکری داشته ایم اما اینکه چگونه آن مردها پرورش یافته اند، تنها پاسخ اش این است که آنها مادران و زنان بزرگی داشته اند.

نگاه سیمین دانشور هم زنانه نیست

این نویسنده ادامه داد: در عصر مناسبات کار بدنی، زنی که به هر حال از نظر بیولوژیکی ضعیف تر از مرد است، در درجه دوم و سوم قرار می گیرد و عقب می ماند. اما در عصر مشروطه شغل روزنامه نگاری برای زنان به وجود می آید و ما تازه زن ها را می بینیم. بعد از انقلاب عمده داستانهای عامه پسند را زنان می نویسند در حالی که پیش از انقلاب حتی یک نفر نبوده که این گونه باشد. سیمین دانشور یکی از دقیق ترین توصیفات را از زنان دارد ولی با این وجود نمی توان گفت نگاهش زنانه است و به عقیده من ما اصولاً هنوز فاقد نگاه زنانه هستیم.

محمدعلی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره رابطه جایگاه طبقاتی زنان نویسنده و شیوه های روایتی آنها در آثارشان، گفت: ما در تاریخ معاصرمان تقریباً نویسنده ای را در سطح جهانی نمی شناسیم که طرفدار مظلومان نباشد؛ به جز آثار اندکی مانند یکی از رمانهای "گراهام گرین" - نویسنده انگلیسی - که در آن اندکی از سرمایه داری جانبداری کرده است. حتی کسی مانند "گلی ترقی" هم وقتی از پایگاه اشرافی خود سخن می گوید، در کنارش به وضعیت طبقات محروم تر - از جمله باغبان خانه شان - می پردازد.

نمره 20 برای پایان نامه

در پایان جلسه دفاعیه پایان نامه کارشناسی ارشد فرانک جهانبخش، محمد محمدعلی یک بار دیگر از داوران این پروژه تحقیقی خواست که بالاترین حد نمره را برای آن اعمال کنند. در خاتمه با وجود ایرادهای کوچکی که کتایون مزداپور و علامی مهماندوستی به عنوان دو تن از داوران به پروژه گرفتند، داوران نمره 20 را برای وی در نظر گرفتند.

کد خبر 697926

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha