پخش مجموعه تلویزیونی "جستجوگران" نخستین تجربه محمدعلی سجادی در سریالسازی چندی پیش از شبکه دو سیما به پایان رسید.مجموعهای که با ساختاری پلیسی و مورد علاقه سجادی به موضوعاتی ملتهب پرداخت . به همین دلیل خبرگزاری مهر در یکی از روزهای پایانی سال 88 میزبان او شد تا سجادی درباره جزییات مجموعه تلویزیونی "جستجوگران" صحبت کند.
- محمدعلی سجادی:همیشه وسوسه ساخت مجموعه را داشتم. البته باید اشاره کنم سال 1361 فیلم مستندی با عنوان "در مسلخ عشق" برای گروه فرهنگ و ادب تلویزیون ساخته بودم و بعد از آن جسته و گریخته تلاش کردم سریال بسازم، حتی چند قصه هم پیشنهاد شد از جمله "دایره تردید". پنج تا شش قسمت از این مجموعه هم بازنویسی کردم اما بعد از مدتی مجبور به عقب نشینی شدم. در واقع میخواستم سریالی بسازم که به آن علاقمند بوده و آن را باور داشته باشم. تا اینکه کارگردانی مجموعه "جستجوگران" در زمستان 85 از سوی تهیه کننده پیشنهاد شد. طرح اولیه آن را شادمهر راستین به کمک دوستانش نوشته بود. این طرح شامل 13 قسمت بود در یکی دو صفحه که من ششتایش را انتخاب کردم. وقتی طرح "جستجوگران" را خواندم احساس کردم کار خوبی میشود از در آورد، به همین دلیل تحقیق را شروع کردم اما بعد از پنج ماه پژوهش و نوشتن و رسیدن به مرحله پیش تولید دوستان به این نتیجه رسیدند که مضمون این مجموعه خیلی تند است و خواستار تعدیل متن شدند.
*چه زمانی این اتفاق افتاد و به شما اعلام شد که باید طرح مجموعه "جستجوگران" تعدیل شود؟
این اتفاق سال 86 بعد از پنج ماه کار افتاد. حتی پای قرارداد هم رفتیم و با چند بازیگر هم قرارداد بستیم اما حاضر نشدم کار را تعدیل کنم. تا اینکه بعد از فیلم "مخمصه" که با منوچهر شاهسواری کار کردم و از نتیجه کار هم راضی بودیم ،کارگردانی مجموعه "جستجوگران" این بار از سوی شاهسواری به من پیشنهاد شد و بعد از رسیدن توافق تولید را شروع کردیم. البته تولید این مجموعه به آسانی نبود و بعد از کشمشهای بسیار بهار 87 شروع شد و تا آذر ماه همان سال تصویربرداری طول کشید و همزمان هم تدوین شد. مجموعه "جستجوگران" اسفندماه 67 برای موسیقی و صداگذاری و پخش آماده شد.
*چرا پخش این مجموعه با تاخیر همراه بود؟
ـ در ابتدا جلوی پخش مجموعه "جستجوگران" را گرفتند و مرتب پخش آن به تعویق افتاد تا اینکه خیلی اتفاقی در یک شب دوستی به من زنگ زد و از اینکه تصویر او را در تیزر مجموعه "جستجوگران" گذاشته بودم تشکر کرد. وقتی این حرف را زد خیلی تعجب کردم. ظاهراً دوستان پخش، تیزر بدی از قسمت دهم مجموعه و گل قصه در آورده و نشان داده بودند. البته آقای فرجی، مدیر سابق شبکه دو تلاش زیادی کرد تا این مجموعه با سلامت پخش شود اما از اواسط پخش آن با رفتنش ما باز هم دچار دستانداز شدیم.
*تحقیق در آثار شما نقش به سزایی دارد. برای پروندههایی که در مجموعه "جستجوگران" مورد بررسی قرار دادید چقدر تحقیق کردید؟ و موضوع پروندهها تا چه حد واقعی بود؟
ـ مبنای قصههای این مجموعه واقعی بود و تحقیق آن را خودم انجام داده بودم یا از تحقیق دوستان استفاده کردم. به هر حال نسبت به سازمان بازرسی ابهام داشتم، به همین دلیل به این سازمان رفتم و با چند تن از دوستان چهار تا پنج جلسه صحبت کردم. قصه فیلمهای "شیفته" و "رنگ شب" هم واقعی بودند و در "جستجوگران" واقعیتها مبنا بود تا به ملموس شدن قصهها کمک کند.
- مجموعه "جستجوگران" قرار نبود که به تبلیغ یا انتقاد آن سازمان بپردازد بلکه جایی بود که مبنای شکلگیری این داستانها بود و هست. مثل آگاهی یا اداره پلیسی که وجود واقعی دارد ولی هر کس پلیس و آگاهی خودش را میسازد. در آن مقطع چند تنی همیاری کردند و مرا با کلیت کار بازرسان آشنا کردند. دیگر هیچ رابطهای وجود نداشت. سازمان بازرسی "جستجوگران " ساخته ذهن ماست .
- بله پخش این مجموعه در زمانی کاملاً منتفی شد و آن هم به خاطر شرایط موجود و فعل و انفعالات اجتماعی بود که در پخش مجموعه "جستجوگران" هم تاثیر گذاشت. متاسفانه هیچ چیز در کشور ضابطه مند نیست. ما مملکت سورئالیستی داریم و این طور اتفاقات در خیلی از پروژههای تلویزیون میافتد. به عنوان مثال تله فیلم "سایاب" من سه سال است که پخش نمیشود در حالی که چند بار تیزر آن روی آنتن رفت. بعد از ساخت مجموعه "جستجوگران" هم برخی تشکر کردند و بعضی هم که از ابتدا مشکوک بودند. فیلم سینمایی "تردست"هم در شبکه نمایش خانگی دچار مشکلاتی شد چرا که از من خواستند فیلم را قلع و قمع کنم و این در حالی است که این فیلم در شهرستانها همزمان پخش میشود یا در شب عید بار دیگر به من عیدی دادند و با پخش "مخمصه" آن هم با حذف 11 دقیقه از آن در شبکه پخش شد.آن هم بخشهایی که مربوط به زنان بود . در عین فیلمی از فیلمساز دیگرکه به موضوعی زنانه میپردازد پخش شد بدون اینکه مشکلی ایجاد کند لابد چون ایشان که فیلمساز خوبی است ما نه! جدا از آنکه از که پخش قسمت آخرمجموعه به جای چهارشنبه بی جهت به پنجشنبه افتاد و به جایش تله فیلمی را انگار پخش کردند... باید درباره این بیعدالتی هم فیلمی بسازیم... واقعاً برخی اتفاقات غیر قابل پیشبینی است. گفتم همه چیز سورئالیستی است!
ـ این مسئله به آسانی اتفاق نیفتاد. به قول حافظ خون به جگر شدیم. این طور نبود یک شب تصمیم بگیریم. ما جامعهای هستیم که عدم تعادل در جامعه خود را نمیفهیم. وقتی میگوییم سیاستگذاران و مسئولان با یک هرم روبرو نیستیم، بلکه با یک طیف متفاوت رو به رو هستیم. هر طیفی نظری دارد و "جستجوگران" از دل این تعارض در آمد. در این مجموعه به این سمت نرفتیم که کاملاً سیاه یا سفید باشیم. سعی کردم "جستجوگران" ساختمان و پرداخت درستی داشته باشد تا ده سال دیگر هم دیده شود. گر چه موضوع این مجموعه ملتهب است.
در "جستجوگران" به این سمت نرفتیم که کاملاً سیاه یا سفید باشیم. سعی کردم مجموعه ساختمان و پرداخت درستی داشته باشد تا ده سال دیگر هم دیده شود |
من یکبار دیگر این کار را انجام دادم و آن هم در فیلم "به رنگ شب" بود، اما این فیلم در چرخ دنده اکران له شد. مردم در جامعه ما نسبت خود را با واقعیت گم کردند. تلویزیون هم این نسبت را با واقعیت گم کرده است. برای نزدیک شدن به واقعیت باید شروع به نقد کرد. ما مشکلات زیادی در "جستجوگران" داشتیم عدهای زیر آب میزدند و به قولی شاید همانهایی که به بهرامی و سروان در داستان زنگ میزدند ، ... شاید هم نه! اما استنباط من این است که چون این مجموعه استانداردهای خوب و رویکردهای جدیدی داشت و از سوی دیگر حب و بغض هم نداشت، یا جانبدار دسته و یا گروهی هم نبود بیشتر نگاهی ملی و ایرانی داشت و از سویی همه جا هستند کسانی که پیجوی عدالت هستند و دلشان از دیدن درد، درد میگیرد.
از سوی دیگر هر چند "جستجوگران" یک اثر روزنامه تصویری نیست بلکه یک اثر داستانی است که مسائلی را به نقد و نظر میکشد. در این مجموعه قضیه اختلاس را از بالا شروع نکردم بلکه تلاش داشتم در ریزبافت محاسبات اجتماعی وارد شوم. در واقع "جستجوگران" نگاهی امروزی به زندگی در تمام ابعاد دارد.
*شما در مجموعه "جستجوگران" مفاسد اقتصادی را به عنوان درد نشان میدهید.
ـ سعی کردم مانفیست این نگاه را در چند قسمت اول این مجموعه به تصویر بکشم. قصه با دادگاه شروع میشود و یک بازرس کهنه کار را به تصویر کشیدیم که به جنون رسیده است. او شاهد زد و بند است و دیگر نمی تواند تحمل کند. در قسمت سوم با موضوع "تازه وارد" یک دوئل کلمات داریم و ته آن به ماجرای اقتصاد آزاد کوپنی میپردازیم. وقتی مخاطب آقای واحدی و زن دوم او را میبیند متوجه میشود که او آدم عاشقی است اما وارد یک ماجرای ملتهب میشود یا آقای عابدی زاده که رضا کیانیان نقش او را بازی میکند نشان داده میشود که چندین جا حضور دارد اما وقتی حرف میزند میگوید من خونه ننهام مینشینم. در واقع او فهمیده باید چیزی را به نام خودش نزند. در قصه کیش برای کارخانهای که نیست وام گرفته میشود. موضوع داروهای فاسد در ویروس، موضوع نفت در ناشناس، خصوصی شدن از طریق امکانات دولتی و ... این معضلات بنیادی جامعه اکنون ماست، اما این درد نه گل درشت شده و نه از متن زندگی ما جدا. در مجموعه "جستجوگران" نگاه دردمندانه به ایرانی دارد از هر دو سو چه غارت شده و چه غارتگر!
ـ الان به خودشان میبالند اما پخش بدی داشت، نه تبلیغات مناسب و نه پشتیبانی مناسب. زمان بد پخش، جابجایی پخش،ممیزی گاه بیهوده و ...
*مهدی فرجی، مدیر سابق شبکه دو از جمله مدیرانی است که معمولاً تعامل خوبی با فیلمسازان دارد، پس چرا پخش این مجموعه دچار مشکلاتی شد حتی تبلیغ مناسبی هم نداشت. در حالی که شاهد هستیم برای مجموعههای ضعیف تبلیغ خوبی میشود.
ـ او تلاش خود را کرد تا کار با سلامت پخش شود اما نشد. یا به عبارتی در همین حد شد که خب خودش اتفاقی است. اما به هر حال شکستن این خط قرمزها این تاوان را دارد. هر چند شاید بعدها کسی به یاد نیاورد این خون دل خوردنها را.
ممیزی در برخی سکانسها لطمه زده و قسمتهایی از مجموعه را مخدوش کرده است |
ـ بله، ممیزیها در برخی سکانسها لطمه زده و قسمتهایی از مجموعه را مخدوش کرده است.مثل فصل توضیح عبادی در علت جنون مهندس آذرم و یا تکه پاره شدن فصل مواجه شهاب با پروانه یا ... برای همه سکانسها زحمت زیادی کشیده شد اما گاهی بیدلیل حذف شده است. مثلاً وقتی دختر را از دست شهاب نجات میدهند پویا حرفی به خواهرش میِزند و او فقط با نگاهی برادرش را منکوب میکند اما همین نگاه در آورده شد. من دلیل در آوردن این صحنه را مثل خیلی از صحنههای دیگر نمیدانم.
آیا در قوه قضاییه با شما همکاری شد؟
ـ هیچ امکانی از دادگاه به ما داد نشده حتی ما دادگاه را ساختیم مثل خود بازرسی آگاهی و یا جاهای دیگر.
*چرا؟
- از خودشان بپرسید. فیلمنامه را خواندند و گفتند کمکی نمیکنند.
*مدیریت تلویزیون با کلیت ماجراها مشکلی نداشت؟
- اگر داشتند که ساخته نمیشد. با این حال بحثهای زیادی داشتیم. مثلاً یکی از دعواها درباره شخصیت خانم شاکری بود. آنها میگفتند که چرا شاکری در محیط اداره چادری است اما در بیرون چادرش را برمیدارد.
*خیلیها در محیط اداره با فرم خاصی حاضر میشوند اما در بیرون این طور نیستند...
- دقیقاً همین طور است. مثلاً خانم فرحزادی (گوهر خیراندیش) زمانی که از کیش میآید نمیتواند چادر بر سرش کند. ما در این مجموعه قصد توهین به اعتقاد کسی را نداشتیم. سعی کردیم برخی از اتفاقاتی که رخ میدهد را نشان دهم.
*در مجموعه "جستجوگران" شاهد هذیان گویی شهرام حقیقت دوست هستیم. او درگیریهای زیادی دارد. البته در تمام آثار شما افرادی را میبینیم که پریشان هستند. گویی که امضای شما است؟ چطور شد چنین شخصیتی را در این قصه قرار دادید.
- هر انسانی دغدغههای ذهنی و نوسانات روحی دارد. حالا یکی برونگرا است و دیگری درونگرا. در قصه فیلمهایم سعی میکنم این پریشان حالی در جای خودش باشد. مثلاً شخصیتی مثل بهرامی هم پریشان حال میشود اما زمانی این اتفاق میافتد که رفیقش نارفیقی میکند. در این صورت تعادلاش به هم میخورد اما پریشانحالی وجه مسلط کاراکتر او نیست. عبادی اما پریشان حال است که ژنی نیست، اکتسابی است. یا سودابه فضلی که زن/ مردی ست و هیستری پنهانی در او هست. اما بهرامی و مقدم چنین نیستند. "جستجوگران" اثری متعادل در همه چیز است در بیان و مضمون اغراق نداریم و تنوع در شخصیتها حفظ شد. لحن متعادلی دارد و از این رو فکر میکنم یکی از بهترینها کارهایی است که در زندگی انجام دادم.
*در زندگی خانوادگی بهرامی ما شاهد کنتراست مناسبی میان او و همسرش هستیم که مشخص است کاملاً تعمدی است. دلیل تاکید شما بر این مسئله چه بود؟
- برخی مواقع ما واقعیتهای زندگی خودمان را نمیبینیم. مثلاً یک استاد دانشگاه در بیرون استاد است و در خانه همسر و پدر خانواده. اتفاقاً من این کنتراست را خیلی دوست داشتم. در مجموع سعی کردم نگاهم به شخصیتهای قصه باورپذیر باشد.
* کنتراست در زندگی واقعی آدمها هم دیده میشود. مثلاً یکی از زوجین رشد میکند و دیگری این طور نیست یا از ابتدا همسان نیستند.
ـ من از ابتدا مشکلاتم با بچههای سیما فیلم همین مسائل بود چرا که میخواستم واقعیت را نشان دهم. مثلاً بهرامی سعی میکند زنش را بفهمد. وقتی وارد زندگی خصوصی بهرامی میشویم میبینیم که نگذاشتم بچههایش درباره پروندهها نظر بدهند. بهرامی نه عجیب است نه از کره ماه آمده تجربهای دارد و هوشی، سلامت روحی و روانی دارد، عدالتخواه است و صاحب زندگی سادهای هم هست. خانوادههای عبادی را نگاه کنید یا شاکری یا مجید مقدم. هر کدام از آنها
ـ خودتت داری میگویی... فیلم "گزل" را یادتت هست. شخصیت یک سوارکاری است که پخته میشود. سیاوش در "جنایت" و یا ... سه قسمت اول به نام "تازهوارد" اهمیت کار ما را با توجه به مجید مقدم نشان میدهد. با آنکه موضع به ظاهر مهمتری مثل اختلاس در پیش روی ما قرار دارد. مقدم است که وارد اداره و داستان ما میشود. کسی که شلخته است ، پریش ، نامتعادل و زود خشم میکند زود میخندد مقایسه با قسمت آخر کنید .این نوسان به تعمد طراحی شده است در اجرا. پیام دهکردی بازیگر هیجانی است از این رو از خصوصیات فردیش استفاده کردم، سعی نکردم چهره ظاهری او را عوض کنم. حتی استفاده از لهجه مازندرانی هم در همین جهت بود. او درست برخلاف بهرامی است. بهرامی کاراکتر آرام و درونگرایی است که هم وادار شخصیتهایی از این دست در سینماست مثل همفری بوگارد و هم تکمیل کننده سه ضلع دیگرمان.
*تقابل این دو شخصیت خوب بود که سابقه زیادی هم در تاریخ سینما دارد.اما در ابتدا روی تخصص شخصیت زن ،شاکری تمرکز میکنی اما در قسمت های بعدی این تمرکز وجود ندارد؟
*سئوال آخر جمعبندی برخی از قصهها شتاب زده به نظر میرسد مثل پیدا شدن بچهها و یا کشته شدن بهرامی در آخرین قسمت که خیلی تلخ بود . گرچه برخی از قسمتها مثل ماجرای وکیلی که خانم بهرام نقش آن را بازی میکیرد غافلگیر کننده بود؟
نظر شما