۱۷ مرداد ۱۳۹۰، ۹:۵۱

تحلیل بین الملل/

نقطه اوج فعالیت جریانهای برانداز علیه نظام سوریه

نقطه اوج فعالیت جریانهای برانداز علیه نظام سوریه

خبرگزاری مهر- گروه بین الملل: بازی سیاست تحت هدایت آمریکا و انگلیس در خاورمیانه مختصات ویژه خود را دارد، زمانی که مانعی در برابر تحقق این سیاستها قرار گیرد پای قدرت هژمون غرب به میان کشیده می شود که بهره گیری از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف نهایی را موجه می داند.

با بررسی تحولات پنج ماه گذشته در سوریه از آغاز ناآرامیها در این کشور، فعالیت پیدا و پنهان جریانهای برانداز علیه نظام اسد به خوبی دیده می شود که البته در برهه اخیر به اوج خود رسیده است.

هیاهوی رسانه ای

از آغاز ناآرامیهای سوریه تفاوت برخورد رسانه های عربی و بین المللی با این موضوع کاملا آشکار بود. زمانی که رسانه هایی همچون الجزیره و العربیه با زیر پانهادن اصول حرفه ای خبررسانی اقدام به پوشش هدفمند حوادث سوریه کردند. این مسئله حتی به مذاق خبرنگاران و مقامات ارشد دفاتر رسانه ای همچون الجزیره که پیش از این به بی طرفی در نگاه به تحولات جهانی شهره بود، خوش نیامد. بر این اساس استعفاهای سریالی خبرنگاران و مجریان این دوشبکه عربی در اعتراض به نحوه پوشش اخبار سوریه نخستین نشانه از جهت گیری براندازانه رسانه های عربی علیه  نظام دمشق بود. به واقع خبرنگاران آگاه از جریانات داخلی این شبکه ها نخستین افرادی بودند که تفاوت نگاه و برخورد با مسئله سوریه را مشاهده کرده و با اعتراض به این مسئله پای خود را از این طرح همه جانبه غربی بیرون کشیدند. استعفای "غسان بن جدو" خبرنگار ارشد الجزیره و "زینه الیازجی" گوینده اخبار العربیه تنها دو نمونه از این استعفاهای سریالی در اعتراض به شرایط موجود در این دو شبکه بود.

به راستی علت این همه فشارها بر سوریه چیست؟ چرا غرب آنچنان که بر تغییر در سوریه تاکید دارد برای ایجاد تغییر در بحرین، یمن و عربستان تلاش نمی کند؟
 

البته الجزیره و العربیه با گذشت چندین ماه از تحولات سوریه، همچنان دست از این سیاست خبری نکشیده اند و حتی در این روزها بر موج فعالیتهای خود علیه دمشق افزوده اند. در جایی که مشاهده می شود خبر کشته و زخمی شدن دهها نفر در جریان تظاهرات در بحرین، عربستان و یا حتی یمن سانسور می شود و از نخستین ساعات صبح تا نیمه های شب اخبار نه چندان موثق درباره سوریه که در هر کدام از تعداد کشته ها کمتر از 20 نفر هم نیست به صورت اخبار فوری از سوی این دو شبکه هر چند دقیقه یکبار منتشر می شود. اخباری با منابع غیر موثق که شاید در روزهای اخیر همگان به دروغین بودن آنها عادت کرده اند.


رونمایی از مخالفان قسم خورده

تحولات اخیر به خوبی یکی از جبهه های اصلی مخالف نظام اسد را نمایان کرد. جایی که گروهکهای ترویستی همچون القاعده و جریانهای معلوم الحال سلفی، وهابی و تکفیری دست از سکوت چند ماهه خود کشیدند و به موضع گیری علنی در قبال تحولات سوریه پرداختند. اتخاذ این مواضع علنی به خوبی مشخص کرد که چه جریانهایی در این سالها از نظام اسد کینه به دل گرفته اند تا جایی که حاضر هستند در این راستا دست به هر گونه اقدام تروریستی بزنند. شاید در ابتدای تحولات سوریه تایید اخبار مربوط به حملات تروریستی علیه مردم و نظامیان به علت دوری رسانه ها از صحنه کمی سخت به نظر می آمد اما مواضع علنی اشخاصی همچون "ایمن الظواهری" واقعیت را بر همگان روشن کرد.


هرم شکل گرفته علیه نظام سوریه در ماههای اخیر

سرکرده جدید القاعده در اظهارت تازه خود در یک پیام صوتی از فعالیت گروهکهای مخالف علیه نظام دمشق حمایت کرد و بر لزوم پیگیری این اقدامات تا رسیدن به هدف نهایی تاکید ورزید. جریانهای سلفی و وهابی نیز که از دشمنان قسم خورده اسد طی این سالها در داخل و خارج بوده اند اخیرا اقداماتی داشته اند که اشاره به آنها در اینجا لازم می نماید. جایی که جریان اخوان المسلمین سوریه (که تفاوتهای واضحی با خط مشی اخوان المسلمین مصر دارد)  تصمیم اخیر دولت لبنان در مخالفت با قطعنامه شورای امنیت علیه سوریه را بر نمی تابد و علیه "نجیب میقاتی" نخست وزیر جدید لبنان بیانیه تهدید آمیز صادر می کند.

چندی بعد از کویت فتوای مهدورالدم بودن بشار اسد توسط یکی از اصلی ترین شخصیتهای وهابی صادر می شود که در آن قتل رئیس جمهور سوریه و سفیران این کشور امری مباح خوانده می شود! اینها مسائلی است که به سادگی نمی توان از آن عبور کرد، نگاه خطرناک طایفه ای و مذهبی این جریانها به تحولات سوریه خبر از طرحی همه جانبه علیه نظام دمشق می دهد که شاید در آن اشخاصی همچون سرکرده القاعده و سلفیها نقش نیروهای پیاده نظام را داشته باشند. خاطرنشان می شود در جریان ناآرامیهای سوریه همین گروههای مسلح هستند که به درگیری مسلحانه با نظام بشار اسد روی آورده اند و دست به عملیاتهای تروریستی می زنند.

جنگ دیپلماتیک، تحریم و اشتباه استراتژیک همپیمان قدیمی

در روزهای اخیر پس از فشارهای فزاینده قدرتهای غربی که به صدور قطعنامه ضد سوری منجر شد، بررسی دو موضع از سوی همسایگان دیوار به دیوار دمشق شایان توجه است. لبنان که عضویت غیردائم شورای امنیت را دارد به عنوان کشوری که در قرون گذشته روابط فرهنگی و تاریخی گسترده ای با سوریه داشته به مخالفت با تحریم این کشور پرداخت و با نگاه به مصالح بلندمدت خود تصمیمی استراتژیک اتخاذ کرد. اما در طرف مقابل این مسئله ترکیه قرار داشت، "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر ترکیه که رویای امپراتوری عثمانی را در سر می پروراند در اظهاراتی تند تحولات سوریه را مسئله داخلی ترکیه دانست و از لبریز شدن کاسه صبر آنکارا در این باره خبر داد.

این موضعگیری که در آن جلوه هایی از فشارهای غرب بر نظام دمشق دیده می شود بیشتر از همه و در بلندمدت به ضرر مصالح آنکارا تمام خواهد شد. بر این اساس، اردوغان با این مواضع خود را در جای دایه مهربانتر از مادر قرار داده و بدون توجه ریشه ای به مسائل سوریه در امور داخلی این کشور دخالت می کند. در اینجا این به نظر می رسد ترکیه دچار اشتباه در نگاه به منافع بلندمدت خود در منطقه شده و تحت تاثیر برخی فشارها چنین تصمیمی را اتخاذ کرده است.

چندی بعد از کویت فتوای مهدورالدم بودن بشار اسد توسط یکی از اصلی ترین شخصیتهای وهابی صادر می شود که در آن قتل رئیس جمهور سوریه و سفیران این کشور امری مباح خوانده می شود!
 

در سوی دیگر جریان افزایش فشار بر دمشق اتحادیه اروپا در صدد تحریمهای جدید علیه این کشور است. تحریمهایی که شامل بخش بانکی و نفت و گاز می شود و البته قبلا ناکارآمدی خود را در ایجاد فشار بر جمهوری اسلامی ایران نشان داده است. به واقع این روزها هر کدام از مقامات غربی که از خواب بیدار می شوند در مصاحبه های خود خواستار کناره گیری اسد می شوند که آخرین مورد آن در اظهارات "گیدو وستروله" وزیرخارجه همجنس باز آلمان که انتقادات زیادی علیه وی مطرح است دیده شد. عربستان نیز این روزها از موج جنگ دیپلماتیک با نظام اسد عقب نمانده است و اخیرا سفیر خود از سوریه فراخوانده است. دیگر توابع منطقه ای غرب نیز در منطقه در این روزها به صورت پیدا و پنهان فعالیتهای را در جهت براندازی رژیم در سوریه کلید زده اند.

اما به راستی علت این همه فشارها بر سوریه چیست؟ چرا غرب آنچنان که بر تغییر در سوریه تاکید دارد برای ایجاد تغییر در بحرین، یمن و عربستان تلاش نمی کند؟ علت این همه تناقض در مواضع قدرتهای غربی و توابع منطقه ای آنها در برخورد با موضوع ناآرامیهای سوریه چیست؟

آیا غیر از این است که نظام اسد در دهه های اخیر با پافشاری بر هویت اسلامی و عربی خود به ضلع مستحکم حامی مقاومت در منطقه تبدیل شده است، مسئله ای که موجبات نگرانی فزاینده قدرتهای غربی و وابستگان عربی اش را فراهم آورده است. واقعیت این است که آنان خواهان روی کار بودن نظام حامی مقاومت و نزدیک به ایران در سوریه نیستند و کمر همت بسته اند به هر نحو شده از مخالفتها و ناآرامیهای اخیر سوریه در جهت زدن ریشه این نظام سوء استفاده کنند، در حالی که این طرح براندازانه غربی زمین تا آسمان با خواست واقعی ملت سوریه که خواهان انجام اصلاحات و تحقق فضای باز سیاسی هستند در تعارض قرار دارد.
-------------------------------
محمدعلی تخت رونده

کد خبر 1378069

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha