۱۳ دی ۱۳۹۲، ۱۳:۴۰

گزارش مهر/

عطر شهادت باردیگر در شاهرود پیچید/ یوسفی که در غیاب پدر و مادر به خانواده بازگشت

عطر شهادت باردیگر در شاهرود پیچید/ یوسفی که در غیاب پدر و مادر به خانواده بازگشت

شاهرود - خبرگزاری مهر: بی گمان آنان که عاشقانه پرگشودند پیش از هجرت شکوهمندشان، طریق رهایی و یقین پرواز را از مکتب قرآن آموخته بودند. مردانی که خود سرچشمه مهتابی ترین شبهای تیره بودند و با درخشش و فروزندگی خویش آرامش و قرار را به همه بخشیدند، چشمه‌های زلالی که تا همیشه تاریخ طراوت و پاکی می آفرینند و خود آفریینده زندگی و حیات هستند.

به گزارش خبرنگار مهر، سالها به جستجویش بودیم و چشمان نگرانمان بر در انتظار و اکنون 25 سال سکوت و غربت به انتها رسید و آن مرغ باغ ملکوت به وطن بازآمد تا استخوانهای پاک این مسافر جا مانده از کاروان شهیدان بر دستان خاکی مان به خاک وطن و زادگاهش سپرده شود و روح بلند و ملکوتیش آزادانه تر در افلاک پرواز کند و تا عرش کبریایی اوج گیرد و "عند ربهم یرزقون" جاودانه بماند.

صبح روز پنج شنبه حال و هوای شاهرود متفاوت از روزهای گذشته بود. این شهر بعد از گذشت سالها دوباره همزمان با سالروز شهادت علی بن موسی الرضا(ع) عطرافشانی شد و گرد و غبار غفلت زدگی را از دل و جان های ما شست.

مردم دیار مهد عرفان شرق شهر عالمان دین و اخلاق چند صباحی بود که منتظر میهمانی بودند و خود را آماده میزبانی از میهمانی می کردند سبکبال و از جنس پهلوانی که پس از 25 سال سفر آسمانی استخوانهای او برایشان به سوغات آمد. میهمانی که اینبار روی دست ها آمد.

بازگشت پیکر شهید عطاءالله خواجه میرزایی پس از 25 سال به آغوش خانواده

برادر شهید عطاءالله خواجه میرزایی در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: عطاءالله در سال 46 در روستای تاش شاهرود متولد شد و در دوران جنگ تحمیلی پس از گذراندن دوران آموزشی خدمت سربازی به جبهه های نبرد حق علیه باطل به مناطق عملیاتی اعزام شد.

عزت الله خواجه میرزایی با بیان اینکه شهید در آخرین مرخصی قبل از اتمام دوران مرخصی مجدد به مناطق عملیاتی بازگشت افزود: عطاءالله در 21 تیرماه سال 67 در تک ایذایی دشمن قبل از عملیات مرصاد در منطقه عملیاتی موسیان (دهلران) در نیمه های شب مورد اصابت تیر قرار گفته و پس از زخمی شدن به علت حجم بالای آتش دشمن از همرزمان خود جا مانده و به درجه رفیع شهادت نائل می شوند.

وی با بیان اینکه همرزمان شهید مجروحیت وی را دیده بودند اما پیکر این شهید بزرگوار به آغوش خانواده بازگردانده نشد و جزو مفودالاثرها اعلام شد اذعان داشت: پدر و مادر شهید که گویی شهادت عطاءالله به آنها الهام شده بود در همان سالها برای وی مراسمی برگزار کرده و مادر شهید پس از 13 سال چشم انتظاری در راه بازگشت از سفر زیارتی کربلا در آغوش برادرم دار فانی را وداع گفت و پدر شهید پس از حدود 18 سال چشم انتظاری در غروب روز عرفه پس از قرائت دعای عرفه چشم از این دنیا فروبست.

ثبت نام کشاورز دهلرانی در گروه تفحص شهدا

برادر شهید خواجه میرزایی با اشاره به دستوره مقام معظم رهبری در سال 84 در رابطه با اینکه "از این پس تمامی مفقودالاثرهای کشور جزو شهدا محسوب خواهند شد" خاطرنشان کرد:  پس از دستور مقام معظم رهبری مراسم یادبودی برای شهید در سال 84 در روزهای پایانی ماه صفر در ایام شهادت پیامبر اکرم(ص)، امام حسن مجتبی و امام رضا(ع)گرفته شد و صورت قبری برای این شهید بزرگوار در گلزار شهدای تاش درست شد و اکنون نیز بعد از گذشت این سالها تشییع جنازه شهید همزمان با سالروز شهادت امام رضا(ع) برگزار می شود.

خواجه میرزایی در رابطه با تفحص پیکر برادر شهید خود تصریح کرد: پیکر پاک شهید عطاءالله پس از 25 سال در حالی که دو روز به اربعین سید و سالار شهیدان اباعبدالله حسین(ع) باقی مانده بود توسط کشاورزی از اهالی منطقه موسیان شهر دهلران که مشغول شخم زدن زمین کشاورزی خود بود پیدا شد در حالیکه آب درون قمقمه شهید که همراه با پیکر وی پیدا شده بود پس از گذشت 25 سال هنوز خالی نشده بود.

وی تفحص پیکر برادر شهید خود را بعد از گذشت 25 سال یکی از معجزات الهی دانست و در نقل خاطره ای از شهید عطاءالله گفت: پسرعمه ام که با عطاءالله در حال گذراندن دوران سربازی بود پس از گذشت شش ماه هنوز به دیدار خانواده نرفته بود عطاءالله پس از فهمیدن این مطلب از منطقه عملیاتی مرخصی گرفته و خود را به گرگان شهر محل سکونت پسرعمه ام می رساند و پس از مراجعه به منزل آنها دو فرزند پسرعمه ام را برای تفریح و بازی به پارک کودک برده و غروب پس از یک گردش مفصل آنها را به خانه برمی گرداند.

برادر شهید خواجه میرزایی به علاقه وافر شهید به امام رضا(ع) اشاره کرد و گفت: اگر عنایت خداوند نبود قطعا پیکری که دو روز باقی مانده به اربعین سال جاری توسط کشاورز دهلرانی تفحص شد برای همیشه مفقود بود و اثری از آن اعلام نمی شد.

سخت کوشی از خصوصیات اخلاقی بارز شهید عطاء الله بود

برادر کوچک شهید عطاءالله خواجه میرزایی و فرزند آخر خانواده نیز در این گفتگو اظهار داشت: از خصوصیات اخلاقی شهید که ذکر آن ضروری تر به نظر می رسد خصایص معنوی شهید، تعامل و روابط اجتماعی بالا و علقه و دوستی خاصی که با همه داشت است.

محمدرضا خواجه میرزایی سخت کوشی و تعهد خاص نسبت به انجام وظایف را از دیگر خصوصیات اخلاقی شهید عطاءالله برشمرد و افزود: شهید عطاء الله همیشه به جنبه های انسانی و معنوی یک انسان توجه داشت و اگر چه تحصیلات آکادمیک و دانشگاهی نداشت ولی به معنای واقعی کلمه انسانی بود که به رشد و مرتبه والای اخلاقی رسیده بود.

یوسفی که پس از هجرت پدر و مادر به آغوش خانواده بازگشت

وی به تعزیه خوانی شهید عطاءالله در نقش حضرت علی اکبر(ع) یادآور شد: پدرم سال های سال تعزیه خوان نقش اباعبدلله(ع) بود و زمانی که با عطالله تعزیه را می خواندند همیشه فرازی که حضرت علی اکبر(ع) از سیدالشهدا(ع) اذن میدان می طلبد و زمانی که سیدالشهدا(ع) دنبال نعش حضرت علی اکبر(ع) می گشت بر دل همه ما سنگینی می کرد.

برادر شهید عطاءالله خواجه میرزایی خاطرنشان کرد: پدرم همیشه با خود زمزمه می کرد: "یوسف گلگون قبا آه علی اکبرم، زود برآور صدا آه علی اکبرم، نعش تو باشد کجا آه علی اکبرم" و امروز این حسرت بر دل ماست که پدرم نیست تا ببیند یوسفش بازگشته است.

بعد از 25 سال بوسه های خود را نثار تکه استخوان های پیکر برادرم کردم

خواجه میرزایی در رابطه با چگونگی اطلاع یافتن وی از تفحص شهید عطاءالله تصریح کرد: چندین روز قبل از اینکه برادر بزرگم خبر تفحص پیکر شهید عطاءالله را به من بدهد خوابی دیده بودم که در آن فرد ناشناسی در خواب به من گفت: "قرار است به زیارت کسی بروی که قبل از رفتن نیاز به غسل زیارت دارد".

 وی گفت: بخاطر این خواب دلهره و نگرانی خاصی داشتم که همیشه وقتی این حالت را داشتم به مزار شهدای گمنام می رفتم و دلهره و نگرانی ام از بین می رفت اما این بار بعد از رفتن به مزار شهدای گمنام و اموات دلهره و نگرانی ام برطرف نشد تا اینکه چند روز بعد برادر بزرگترم خبر تفحص پیکر عطاءالله را داد.

این برادر شهید تاکید داشت: هر فراقی حزن و اندوه خود را دارد برای ما نیز ضایعه از دست دادن برادر شهیدمان 25 سال در دلهایمان مانده است. پدر و مادر تا زمانی که در قید حیات بودند و همه خواهران و برادرانم صبورانه ناپیدایی وی را تحمل کرده و در فراقش صبوری می کردیم.

خواجه میرزایی خاطرنشان کرد: اگر چه زینب کبری بعد از ظهر عاشورا به دنبال بدن بی سر سیدالشهدا(ع) می گشت تا اینکه در گودال قتلگاه بدن بی سر اباعبدالله(ع) را پیدا کرد لبهای خود را به رگهای مبارک امام (ع) رساند رو به مدینه کرد و با خود زمزمه کرد "بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید" امروز برای من بسیار سخت بود و حسرت فراوانی داشت که بعد از 25 سال بوسه های خود را نثار تکه های استخوان پیکر برادرم کردم و در آن لحظه برای همه تمنای شفاعت و تقاضای سعادت کردم و امیدوارم خداوند به ما توفیق دهد راه شهید و راه اهل بیت را ادامه بدهیم.

بهتر است به جای این همه بی قراری به حضرت زینب(س) اقتدا کنید

خواهر بزرگ شهید عطاءالله نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، شوخ طبعی، مهربانی، حفظ احترام بزرگترها به خصوص پدر و مادر را قسمتی از ویژگی های شهید برشمرد و گفت: در مراسمات تعزیه خوانی که در روستای تاش برگزار می شد پدرم همیشه تعزیه خوان نقش امام حسین(ع) بود و برادرم عطاءالله در نقش حضرت علی اکبر(ع) تعزیه خوانی می کرد.

رقیه خواجه میرزایی افزود: پس از ازدواجم برای سکونت به گرگان رفتیم و در آخرین باری  که عطاءالله برای مرخصی از منطقه آمده بود پدرم تماس گرفت و گفت "عطاءالله گفته به آبجی بگو بیاد تاش تا من قبل از رفتن به منطقه ببینمش قول می دهم که سری بعد برای مرخصی آمدم خودم به گرگان برای دیدن آبجی بروم" و من به همراه فرزند کوچکم برای دیدن عطاءالله به تاش آمدیم و این آخرین مرخصی عطاءالله بود و وی دیگر بازنگشت.

وی به سالهای چشم انتظاری خود و خانواده اش اشاره کرد و با بیان اینکه در طی این سالها هرگز کسی ندید مادرم با صدای بلند گریه کند اظهار داشت: من و خواهرانم در طی این سالها امیدوار بودیم که عطاءالله اسیر است و روزی بازخواهد گشت اما پدرم همیشه می گفت "می دانم که عطاءالله شهید شده است و شما هم بهتر است به جای این همه بی قراری به حضرت زینب(س) اقتدا کنید".  

خواهر بزرگ شهید در حالی که قطرات اشک بر گونه هایش جاریست تاکید داشت: در بین شهدایی که جدید تفحص شد فقط پیکر عطالله شناسایی شد و پیکر سایر شهدا شناسایی نشده است و بر این قضیه چیزی جز معجزه نمی توان نام نهاد و اکنون بازگشت برادرم را به پدر و مادرم که دیگر در بین ما نیستند و برادران و خواهرانم چشم روشنی می دهم.

فقط برای امام حسین(ع) گریه کنید

یکی دیگر از خواهران شهید عطاءالله خواجه میرزایی نیز در این گفتگو با اشاره به بازگشت پیکر برادرش به آغوش خانواده گفت: من و عطاءالله خیلی به هم وابسته بودیم همیشه وقتی دور هم بودیم و شروع به خواندن اشعار و نوحه می کرد گریه می کردم و او همیشه می گفت: "فقط برای امام حسین(ع) گریه کنید" .

زینب خواجه میرزایی در خاطره ای از برادر شهیدش اذعان داشت: پدرم از سفر زیارتی مکه برایم رادیو سوغاتی آورده بود شب آخری که فردای آن قرار بود به مناطق عملیاتی اعزام شود به منزل ما که کنار منزل پدرم در تاش بود آمد و گفت: "اگر می شود این رادیو را به من بدهید با خودم ببرم وقتی از منطقه برگشتم بجایش برایتان از آنجا سوغاتی می آورم" اما او هرگز بازنگشت و اکنون بعد از گذشت 25 سال پیکر خودش برایمان سوغات آورده شده است.

وی افزود: هر وقت عطاءالله بعد از مرخصی می خواست به مناطق عملیاتی بازگردد آینه و قرآن را برایش نگه می داشتم اما در آخرین مرخصی اش شبی که صبح روز بعد آن باید به منطقه بازمی گشت تا دیروقت مدام به منزل ما می آمد و پس از مدتی به منزل پدر باز می گشت وقتی علت را جویا شدم گفت "فردا صبح ساعت چهار4 قرار است بروم شما بخوابید و لازم نیست بیدار شوید" .

خواهر شهید یادآور شد: در جواب وی گفتم "مثل همیشه پنجره را بزن تا آینه و قرآن را برایت بیاورم اما صبح که از خواب بیدار شدم دقایقی از چهار گذشته بود بلافاصله از خواب بیدار شده و برای بدرقه عطاءالله راهی منزل پدر شدم اما دیدم پدر، مادر و خواهر بزرگم جلوی در منزل ایستاده اند و گفتند: " عطاءالله چند دقیقه پیش رفت" و این حسرت همیشه در دلم ماند که چرا آخرین بار برای برادرم آینه و قرآن نگه نداشتم و وی را بدرقه نکردم.

خواهران من باید زینب زمان خود باشند و بار شهادت من را به دوش خود بکشند

خواهر کوچک شهید عطاءالله نیز در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: وی دوران آموزشی سربازی خود را در پادگان ارتش می گذراند و بدلیل نزدیکی پادگان به منزل ما هر وقت که برای مرخصی می آمد و یا قرار بود از مرخصی به پادگان برگردد به منزل ما می آمد.

عصمت خواجه میرزایی افزود: پس از شهادت یکی از بستگان بنام "قدرت الله خواجه میرزایی" در مراسم بزرگداشت این شهید، عطاءالله به من گفت: "اگر به جای خواهر قدرت الله به شما خبر شهادت من را می دادند چه می کردید؟" شروع به گریه کردم و گفتم، طاقت شهادتت را ندارم و فکر می کنم اگر شهید بشوی زنده نمی مانم با ناراحتی گفت "پس تو خواهر من نیستی ... خواهران من باید زینب زمان خود باشند و بار شهادت من را به دوش خود کشیده و همچون حضرت زینب صبوری پیشه کنند".

وی به نوحه خوانی و شعرخوانی عطاءالله هنگامی که اعضای فامیل دور هم جمع بودند اشاره کرد و اذعان داشت: مادرم تا زمانی در قید حیات بود در مراسم علم بندان ویژه پنجم محرم با خود این اشعار را زمزمه می کرد: "گلی گم کرده ام می جویم او را، به هر گل می رسم می بویم او را" و سپس قطرات اشک را با دستش از گونه های خود پاک می کرد و می گفت "خدایا فرزندم را فدایی علی اکبر(ع) کردم پذیرایش باش" و اکنون که عطاءالله بعد از این همه سال بازگشته است تحمل جای خالی پدر و مادرم بیشتر از هرچیز دیگر برایمان سخت است.

علاقه زیاد به امام رضا(ع) از ویژگی های اخلاقی منحصر به فرد و برجسته شهید

یکی از دوستان و همرزمان شهید عطالله خواجه میرزایی نیز در گفتگو با خبرنگار مهر به سابقه دوستی خود با شهید از بدو تولد تا زمان شهادت وی اشاره کرد و گفت: وی شخصیتی عاشق و دوستدار اهل بیت (ع) و تمام تلاشش برپایی مجالس آل الله و عزاداری سیدالشهدا(ع) بود و در این مجالس جزو نوحه خوانان و به مراسم سنتی دسته روی تاش بالا به پایین در ایام محرم علاقه وافری داشت.

حجت الاسلام غلامرضا زاهدای تقیدبه نماز اول وقت، حضور در مسجد و برنامه های مذهبی را از دیگر خصوصیات برجسته شهید خواجه میرزایی عنوان کرد و افزود: در زمان کودکی و در بازی های محلی که با هم سن و سالان خود انجام می دادیم جزو صادق ترین افراد بود و هیچ گاه برای برنده شدن در بازی پای بر روی حق نمی گذاشت.

وی با اشاره به این روایت که "خداوند در آخرالزمان بهترین های امت را انتخاب می کند" اظهار داشت: از دیگر ویژگی های برجسته و منحصر به فرد این شهید علاقه وافرش به زیارت امام رضا(ع) بود و مقید بود در ایامی که در مشهد حضور دارد نمازهای واجب خود را در حرم امام رضا (ع) اقامه کند.

آخرین نامه عطالله در مدت 25 سال همیشه همراه من است

رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان مهدیشهر به آخرین نامه ای که شهید خواجه میرزایی یک سال قبل از شهادتش برای وی نوشته بود و وی در طول این سال ها همیشه این نامه را همراه خود دارد اشاره کرد و گفت: در این سالها هر وقت دلم می گرفت و غصه دار می شدم نامه عطالله را در خلوت خود خوانده و اشک می ریختم و احساس می کردم شهید در کنار من نشسته است.

زاهدی افزود: زمانی که خبر مفقودالاثر شدن عطاءالله را شنیدم انگار یکی از ستون هایی را که در طی این سالها به او تکیه کرده بودم از دست دادم و در تمام این سالها نه تنها من بلکه تمام دوستان جالی وی را همیشه در محافلمان خالی می کردیم.

وی با بیان اینکه برادر شهید خواجه میرزایی خبر تفحص پیکر وی را داد یادآور شد: وقتی خبر تفحص شهید را بعد از این سالها به من دادند نامه را دوباره باز کردم و شروع به خواندن کردم و اینبار نه تنها من بلکه تمام اعضای خانواده همپای من اشک می ریختند و گویی که شهید تازه با من داشت سخن می گفت.

تمامی شهدا فرزندان حضرت فاطمه (س) هستند/آسایش و امنیت امروز کشور مدیون خون شهداست

این مقام مسئول و کارشناس فرهنگی با بیان اینکه حضرت فاطمه (س) طفیل هستی است و عالم به طفیل وجود ایشان خلق شده است اما هنوز مزار آن حضرت مخفی است تصریح کرد: تمامی شهدای انقلاب اسلامی فرزندان حضرت فاطمه(س) هستند تعدادی از آنها همان روزها آمدند و اثرات معنوی در شهر باقی گذاشتند اما تعدادی از آنها ماندند اکنون می بینید که پس از سالها با حضور یک شهید چه اتفاقات عظیمی در این شهر بوجود آمده و حال و هوای شهر دوباره عاشورایی می شود که همه اینها در تداوم قیام سیدالشهدا (ع) است.

زاهدی خاطرنشان کرد: امیدوارم که همه ما در تمامی لحظات قدردان زحمات شهدا باشیم و به گونه ای عمل کنیم که مدیون شهدا نباشیم و همیشه بخاطر داشته باشیم که آسایش، رفاه امنیت و عزت امروز ما را شهدا به ما هدیه کردند و باید قدردان این نعمت ها بوده و دعا کنیم خداوند ما را شرمنده خون شهدا نگرداند.

  تفحص پیکر شهید خواجه میرزایی در ایام اربعین سید و سالار شهیدان

کشاورز دهلرانی که پیکر شهید عطالله خواجه میرزایی را تفحص کرده بود نیز در گفتگوی تلفنی با خبرنگار مهر گفت: دو روز قبل از اربعین در زمین کشاورزی خود در منطقه شرهانی موسیان مشغول شخم زدن زمین بودم و قصد داشتم که برای امسال علاوه بر زمین زراعی قسمتی دیگر را که مدت 15 سال بود شخم نزده و کشتی انجام نشده بود شخم بزنم.

کریم علیزاده افزود: مشغول شخم زدن زمین بودم هنگامی که به قسمتی از آن زمین رسیدم دیدم خیش تراکتور دیگر کار نمی کند چند بار تلاش کردم اما فایده ای نداشت از آن قسمت گذشته و مشغول شخم زدن باقی مانده زمین شدم در دور برگشت به همان نقطه از زمین که رسیدم دیدم بازهم خیش تراکتور کار نمی کند و بالا می آید.

وی اظهار داشت: به قصد بررسی کردن مشکل پیش آمده از تراکتور پیاده شدم و دیدم چیزی جلوی خیش را گرفته است نگاه کردم و دیدم قمقه آبی است که مانع از شخم زدن می شود و تا قمقه را بلند کردم دیدم که از آن آب می چکد با دست شروع به پس زدن خاکها کردم و ناگهان جمجمه ای و قسمتی از دست پیکر نمایان شد و سپس به پیراهن شهید رسیدم.

فرمانده پایگاه شهیدان جام خوار موسیان به فاصله کمتر از یک و نیم کیلومتری این منطقه تا مرز عراق اشاره کرد و تصریح کرد: همان موقع رو به کربلا کرده و با گریه گفتم یا سیدالشهدا(ع) این روزها که نزدیک به اربعین شماست لطفی بفرمایید تا نشانه ای از این شهید یافته و خانواده اش را از چشم انتظاری برهانم.

علی زاده گفت: پیراهن شهید را کنار زدم پلاک شهید که بسیار تمیز و نو بود آنقدر که انگار تازه کوبیده شده بود توجهم را جلب کرد پلاک را گرفته و نگاه کردم دیدم رویش نوشته است: "عطالله خواجه میرزایی، فرزند قربانعلی، اعزامی از شاهرود"  بلافاصله با بخشدار موسیان تماس گرفته و از وی خواستم خود را به آن منطقه برساند.

وی خاطرنشان کرد: بخشدار موسیان با گروه تفحص تماس گرفته و پس از رسیدن گروه تفحص قسمت های دیگر بدن شهید را از زیر خاک بیرون آورده و به همراه پیکر شهید چند خشاب، سر نیزه و کیف پول شهید که در جیب پیراهن وی صحیح و سالم بود نیز پیدا شد.

شهید عطاء الله خواجه میرزایی فرزند حاج قربانعلی اهل روستای تاش از توابع شهرستان شاهرود در سال 46 در این روستا متولد شد و در دوران جنگ تحمیلی پس از گذراندن دوران آموزشی خدمت سربازی برای یاری دین، انقلاب و حفظ نظام و کشور جمهوری اسلامی به جبهه های حق علیه باطل به جبهه ایلام منطقه عملیاتی دهلران رفته بود.

وی در 21 تیرماه سال 67 با تک ایذایی دشمن قبل از عملیات مرصاد در منطقه عملیاتی موسیان (دهلران) در نیمه های شب مورد اصابت تیر قرار گفته و پس از زخمی شدن به علت حجم بالای آتش دشمن از همرزمان خود جا مانده و به درجه رفیع شهادت نائل اما پیکرش مفقود شد.

پیکر شهید عطاء الله خواجه میرزایی در روز رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) وارد شاهرود شد و صبح روز پنج شنبه بعد از 25 سال در آرامگاهی که برای او در سرزمین مادری اش تاش اولیا در نظر گرفته شده به خاک سپرده شد.

کد خبر 2206720

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha