۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۴

گفتگو با سید مرتضی مصطفوی:

مخاطب آثار سطحی و نازل در ادبیات و سینمای ما بیشتر از سایر آثار است

مخاطب آثار سطحی و نازل در ادبیات و سینمای ما بیشتر از سایر آثار است

خالق کتاب کتاب «تا بی­نهایت» می‌گوید: وقتی قرار است یک آمار واقعی و صحیح از وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی بدهیم، متأسفانه خروجی آن چیزی خواهد بود که مشابه­‌اش را در آثار فرهنگی و هنری دیگر همچون سینما و تلویزیون نیز شاهد هستیم. به گونه­‌ای که مخاطب امروز سینما و تلویزیون نیز بیشتر به سمت آثار سطحی و نازل می­‌رود تا آثار عمیقِ فرهنگی و طبیعتاً این معضل در عرصه­ کتاب نیز کاملاً مشهود است.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تا بی­نهایت» تازه ­ترین اثر «سیدمرتضی مصطفوی» است که توسط انتشارات نگیما منتشر و راهی بازار نشر شده است. مصطفوی بیشتر در زمینه­ فیلمنامه و نقدنویسی فعالیت دارد که فیلمنامه فیلم سینمایی «خاکستر و برف» و «محدوده­ ابری» از نوشته‌­های اوست. به بهانه­ انتشار کتاب «تا بی­نهایت» که تازه‌ترین اثر اوست با وی به گفتگو نشسته­ ایم که در ادامه می­‌خوانید.

فعالیت شما بیشتر در زمینه فیلمنامه­‌نویسی است چه انگیزه­ای باعث شد تا دست به چاپ کتاب بزنید و چه حرف تازه­ای را می­‌خواستید بگویید که در فیلمنامه نمی­شد عنوان کرد؟

به هر حال دست نویسنده در رمان و داستان بلند بازتر است و نویسنده رمان راحت­تر می­تواند از تخیلات و احساسات خود بهره بگیرد زیرا رمان یا داستان بلند روایتی است توصیفی در حالی که فیلمنامه روایتی است تصویری و قطعاً به تصویر کشیدن احساسات دشوارتر از توصیف آن است و دلیل دیگر اینکه معتقدم تأثیر کتاب بر روی تفکر آدمی به مراتب بیشتر از فیلم است زیرا مطالعه کتاب سخت­تر از دیدن فیلم است و کسی که راه سخت را انتخاب می­‌کند، بی­‌شک در پی آن است که به اندیشه­ خود بیفزاید در حالی که مخاطبین فیلم را دو گروه تشکیل می­دهند گروهی که در اکثریتند برای تفنن و تفریح به تماشای فیلم می­‌نشینند و گروه دیگر که به نظر بنده در اقلیتند برای افزودن بر تفکر و اندیشه فیلم تماشا می­کنند بنابراین به نظر می­‌رسد تعداد مخاطبین اندیشمند فرهنگی و کیفیت حضور آنها در زمینه­ی کتاب بیشتر باشد.

اگر امکان دارد در مورد فضای کلی کتاب توضیح دهید.

ایده­ اولیه این کتاب، برای نگارش یک فیلمنامه بود اما پس از فراز و فرود زیاد و بحث­های مختلف با توجه به محدودیت­‌های خاص فیلمنامه تصمیم گرفتم آن را به داستان بلند تبدیل کنم که بعد از چندین بار بازنویسی به جمع‌بندی نهایی رسیده و «تا بی­نهایت» را نوشتم. فضای کلی داستان در مورد انسان­هایی است که از موقعیت­های یکسانی برخوردار می­شوند اما عده­ی کمی می­توانند از این موقعیت­‌ها استفاده کنند و اکثراً نه تنها بی‌بهره­‌اند بلکه پس­روی هم می­‌کنند و سؤالی که مطرح می­‌شود این است که چرا در حالی که همه انسان­ها از موهبت الهی به طور یکسان برخوردارند عده­‌ای کمی از افراد از چنین موهبت و فرصتی به نحو احسن بهره می­‌جویند. گر چه در مورد این موضوع در حوزه­‌های فلسفی و روان­شناختی بحث­‌های مفصل و اساسی شده و تا حدودی به این دغدغه و مسئله جواب داده شده اما سعی من این بود که این موضوع را در قالب داستان چند بعدی روایت کنم که هم عامه­ مردم و هم خواص و در کل هر کس با هر نگاه و ایدئولوژی بتواند از آن بهره­‌مند شود. لذا امیدوارم مخاطب امروزِ کتاب که اتفاقاً مخاطب سخت­گیری هم هست نیز از کلیت فضای کار راضی باشد.

نظر شما در مورد مطالعه کتاب مخصوصاً کتاب­های محتوامحور چیست؟

متأسفانه مخاطبین کتاب نسبت به تیراژ کتاب­هایی که به چاپ می­رسد بسیار پایین است به طوری که این نسبت اصلاً قابل مقایسه نیست مخصوصاً کتاب­های محتوایی و اندیشه محور زیرا پیش نیاز مطالعه چنین کتاب­هایی داشتن زمینه تفکر و مطالعات فراوان است تا مخاطبِ هدف بتواند به راحتی از ظواهرِ مسئله به لایه­‌های بعدی و باطن اصلی رسیده و چون اکثر انسان­ها به ویژه انسان مدرن امروزی که به راحت­ طلبی عادت کرده حاضر نیست که از تفکر و اندیشه خود بهره بگیرد و این معظلی است که نه فقط مخاطب ایرانیِ کتاب بلکه دامن مخاطبان جهانی را نیز  گرفته است. چنان که وقتی قرار است یک آمار واقعی و صحیح از وضعیت کتاب و کتاب‌خوانی بدهیم، متأسفانه خروجی آن چیزی خواهد بود که مشابه­‌اش را در آثار فرهنگی و هنری دیگر همچون سینما و تلویزیون نیز شاهد هستیم. به گونه­‌ای که مخاطب امروز سینما و تلویزیون نیز بیشتر به سمت آثار سطحی و نازل می­‌رود تا آثار عمیقِ فرهنگی و طبیعتاً این معضل در عرصه­ کتاب نیز کاملاً مشهود است.

چگونه می­‌شود از چنین معضلی عبور کرد و پیشنهاد مشخص شما برای برون رفت از این وضعیت چیست؟!

چرخه­ کتاب و کتاب­خوانی یک مثلث است و اضلاع آن متشکل از مسئول فرهنگی، نویسنده و خواننده است. هر یک از این سه ضلع به هر دلیل مشکلی داشته باشد طبیعتاً اضلاع دیگر را نیز تحت­ الشعاع قرار داده و دچار مشکل اساسی خواهد کرد. لذا به نظر بنده، ضروری است که دست­ اندرکاران فرهنگی که به نوعی وظیفه­ مدیریت فضای فرهنگی را نیز بر عهده دارند تمام تلاش خود را به کار گیرند تا مشوق­ هایی برای آثار برتر در نظر بگیرند که حس رقابت سالم بین صاحبان آثار ایجاد شده و هر کس سعی در ارائه­ یک اثر فوق­العاده داشته باشد. وقتی این امر رعایت شد طبیعتاً هم نویسندگان به سمتِ خلق آثار خوب خواهند رفت و هم مخاطبان با اطمینان بیشتری دست به انتخاب خواهند زد.

در ضلع دیگر این مثلث، خود مخاطبینِ کتاب­ها قرار دارند که ضروری است همچون بهداشت جسمی که خود را ملزم به رعایت آن می­کنند، به یک بهداشتِ روحی و فکری نیز پایبند باشند و هر اثری را برای مطالعه انتخاب نکنند. چرا که زمان مخاطب امروزی بسیار اندک و فشرده است و در همین زمان اندک ناگزیر به انتخابِ بهترین­‌ها و برترین­هاست. همین انتخاب نیز عاملی برای ترغیب نویسنده جهت خلق آثار شاخص و خوب است. در ضلع دیگر و مهم این مثلث نیز خود نویسنده قرار دارد که اهمیت این بخش نیز ناگفته پیداست و نویسنده­ای که بتواند خلاقیت و ابتکار خاصی را در آثار خود به وجود بیاورد طبیعتاً سومین ضلع این مثلث را به خوبی رعایت کرده و چرخه­ی خلق اثر، توزیع و مصرف، کامل خواهد بود.

فعالیت بعدی­تان نیز در زمینه کتاب است یا همچون قبل به نگارش فیلمنامه خواهید پرداخت؟

 در حال حاضر مشغول مطالعه روی زندگی یک خانواده چند شهیده هستم و بنا دارم در صورتی که موقعیت و فرصت آن پیش بیاید به لطف خدا، طرح فیلمنامه‌­ای را با این موضوع آماده کنم.

کد خبر 2390577

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha