۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۴:۰۵

بررسی پدیده حاشیه نشینی در استانهای کشور-۷۳ /گیلان

بررسی پدیده حاشیه نشینی در استانهای کشور-۷۳ /گیلان

رشت- تفاوت نوع حاشیه نشینی در شهر رشت با سایر کلانشهرهای کشور و تداخل حاشیه با کالبد شهر، موضوعی است که این شهر را با آسیب های جدی در حوزه های مختلف روبرو کرده است.

این گزارش از سلسله گزارشهای «پرونده ویژه بررسی پدیده حاشیه نشینی در استانهای کشور» منتشر شده است. «پرونده ویژه» مجموعه گزارشهای تولیدی دفاتر سرپرستی استانهای خبرگزاری مهر، در یک موضوع مشترک است.

جواد اسماعیل پور رئیس اداره بهداشت و درمان کمیته امداد امام خمینی (ره) استان گیلان، رییس سامانکده متکدیان شهر رشت، روانپزشک و فعال در حوزه امور اجتماعی در گفتگو با مهر ضمن بیان ویژگی های مناطق حاشیه نشین، به بیان تفاوتهای حاشیه نشینی در رشت با سایر شهرها پرداخته و با اشاره به آسیب های اجتماعی حاصل از این موضوع، راهکارهایی در این زمینه ارائه داده است.

مهمترین ویژگی افراد در جوامعی که به عنوان حاشیه نشین شناخته می شوند چیست؟

حاشیه نشین ها یا همان ساکنان سکونتگاه های غیررسمی مردمی هستند که نه شهری اند و نه روستایی. در واقع در عین حال که در شهر مقیم هستند و خود را شهروند می دانند و فرهنگ اولیه خود را از دست داده اند، هنوز نتوانسته اند فرهنگ ثانویه را در خود و زندگی خود جایگزین و نهادینه کنند. ساکنان این سکونتگاه ها اغلب نسبت به مشارکت های اجتماعی بی اعتماد هستند. اکثر قریب به اتفاق ساکنان این سکونتگاه ها نسبت به مناسبت های اجتماعی بی تفاوت بوده و با وجود همبستگی هایی که بین شان وجود دارد که غالباً هم قومی است، به سبب شباهت وضعیت بین شان از همه لحاظ با هم متحد هستند اما حضورشان در مشارکت های اجتماعی  کلان، کمرنگ است.

آیا محلاتی که حاشیه نشینی در آنها رواج دارد ویژگی خاصی دارند که بستر مناسبی برای حاشیه نشینی می شوند؟

از مهمترین ویژگی های سکونتگاه های غیررسمی این است که فاقد قواعد شهرسازی بوده و به عنوان مثال اکثر خانه ها بر روی املاک و زمین های متعلق به دیگران بنا شده است. علاوه بر این، قیمت پایین مسکن و اجاره بها عامل مهم دیگری است که برای ساکنان این سکونتگاه ها که عمدتاً مهاجر بوده و یابه دلیل شرایط ویژه مثل ورشکستگی، مجبور به سکونت در این محلات شده اند، جذابیت ایجاد کرده است.

در این صورت می توان مشکلات معیشتی را هم از عمده معضلات این محلات دانست!

بله. متاسفانه به دلیل فقر زیرساخت ها، بنگاه های اقتصادی وارد این محلات نمی شوند و در نتیجه اکثر ساکنان این سکونتگاه ها بیکار و یا جویای کار بوده و کارهای موقتی انجام می دهند و درآمدهایشان پایین است.

با این تفاسیر بروز آسیب های اجتماعی در این سکونتگاه ها شیوع بیشتری دارد اینطور نیست؟

قطعاً همینطور است چرا که در این محلات، خدمات رفاهی و اجتماعی ناچیز و کمرنگ است و همانطور که گفتم زیرساخت های شهری و آموزشی مثل مدارس و یا خانه های بهداشت در این سکونتگاه ها تامین نیست. مراکز آموزشی حرفه ای وجود ندارد و وجود فقر عمومی، فرهنگی و همینطور فقر اقتصادی بستر مناسبی برای بروز آسیب ها و بزه های متعددی است که از جمله آن ها می توان به شیوع اعتیاد، طلاق، رفت و آمد سارقین و اختفای آنان در محلات حاشیه نشین و همینطور فساد اخلاقی اشاره کرد.

در هر حال این محلات در شهری مثل رشت، بخشی از کالبد اصلی شهر محسوب می شوند نه در محدوده شهر. اما چطور است که چنین آسیب های مشهودی در آنها رخ داده تا حدی که حتی نام برخی از این محلات با یک آسیب اجتماعی مثل فقر یا اعتیاد و یا فحشا عجین شده و هیچ اقدام موثری هم برای رفع این مشکل انجام نمی شود؟

متاسفانه در این سکونتگاه ها، نظارت کمتری وجود دارد و در صورت وجود نظارت، کیفیت چندان بالا نیست. در عین حال هنوز بسیاری از مسئولان ما به این نگاه نرسیده اند که این سکونتگاه های غیررسمی امروز دیگر حاشیه نیستند بلکه در خود کالبد شهر قرار دارند.

اسماعیل پور

 

در هر حال شهر رشت به دلیل نوع بافت شهری و تداخل محدوده شهری و روستایی، نوع خاصی از حاشیه نشینی را تجربه کرده و مسلماً تاثیرات ناشی از این پدیده نیز متفاوت تر است. در این شرایط چگونه می توان در راستای ساماندهی به وضعیت این محلات اقدام کرد؟

ببینید در شهر رشت  تلاقی این سکونتگاه ها با شهر آنقدر زیاد است که نمی توان از آن ها به عنوان حاشیه یاد کرد و حتی برخی از این محلات به اصطلاح حاشیه نشین که بیشتر بافت روستایی دارند، در مجاورت بهترین محله های شهر قرار گرفته اند.از این رو نخستین قدم برای سازماندهی به وضعیت این محلات این است که مسئولان از زیر بار این مسئولیت شانه خالی نکرده و حاشیه نشینی را از حاشیه خارج کنند و به رسمیت بشناسند.

مگر در حال حاضر تدابیری برای ساماندهی به وضعیت حاشیه نشینی در شهر رشت اندیشیده نشده است؟

توجه داشته باشید که اجرای برنامه های موقتی و گذرا نه تنها دردی از این معضل دوا نمی کند که حتی شرایط را نیز بدتر هم می کند. برای رفع این معضل باید به سمت اجرای برنامه های بلند مدت برای بهبود شرایط زندگی و ارتقای سطح آموزش در این محلات برویم.

در نهایت می توان راهکار عملی برای حل این معضل در نظر گرفت یا خیر؟

به طور کلی دو راهکار می توان برای حل معضل حاشیه نشینی در نظر گرفت. یا باید با ارتقای خدمات و امکانات در روستاها تلاش کرد تا انگیزه ورود به شهرها کاهش یافته و از مبدا مانع از مهاجرت به شهرها شد،مثل تجربه ای که چین انجام داد و موفق شد و یا اینکه با تامین زیرساخت های لازم در این محلات در همه زمینه ها، وضعیت این سکونتگاه ها را ارتقا داد.

در این صورت افراد برای اقامت در این سکونتگاه ها تشویق نمی شوند؟

بالاخره باید بپذیریم که این محلات در کالبد شهر واقع شده و بروز پدیده حاشیه نشینی در آنها، معلول عملکرد بسیاری از دستگاه ها است. از این رو بهبود شرایط در این سکونتگاه های غیررسمی که باید به رسمیت شناخته شوند،  تنها به یک دستگاه محدود نمی شود بلکه شهرداری، نهادهای نظارتی، بهداشت، نهادهای دولتی همه و همه باید در این زمینه ورود کنند و تحت نظر یک مدیریت، شرایط معیشتی، فرهنگی، بهداشتی و امنیتی در این محلات بهبود یابد که در صورت بهبود وضعیت، سکونت در این محلات به عنوان معضل شناخته نخواهد شد.

به طور حتم این ساماندهی به تنهایی از عهده دستگاه های دولتی بر نخواهد آمد چرا که تا به امروز هیچ دستگاهی در این زمینه به نتایج مثبتی نرسیده است. نقش سازمانهای مردم نهاد در این میان چگونه ترسیم می شود؟

ظرفیت بسیار خوبی که در این حوزه وجود دارد ظرفیت سمن ها یا همان سازمان های مردم نهاد است. این حرکت های خودجوش مردمی می تواند در حوزه های آموزشی، فرهنگی و همینطور اجتماعی فعالیت های بسیاری را در این سکونتگاه ها به انجام برساند. به طور قطع ظرفیت قابل توجه سمن ها در این است که با ورود و نزدیکی به خانواده های ساکن در این محلات می توانند بی تفاوتی و بی اعتمادی آنان را به جامعه پذیری و ایجاد حس مشارکت جویی ساکنان در بحث های کلان اجتماعی تغییر دهند.

چقدر می توان به نتایج مثبت حاصل از این فعالیتها امیدوار بود؟

باید قبول کنیم که سکونتگاه های غیررسمی بنا بر همه دلایلی که گفته شد، محل اشاعه بزه است. اما مطمئنا هیچ بزهکاری ذاتاً بزهکار نیست بلکه شرایط حاکم باعث سوق  دادن وی به این سمت می شود. در واقع باید قبول کنیم که تحت شرایط نابرابر اقتصادی و فقر فرهنگی و خلأهای عاطفی افراد به سمت بزهکاری هدایت می شوند و از تبعات زندگی شهرنشینی به وجود آمدن این سکونتگاه ها و بسترهای بزه است.

 از این رو مطمئنا هر جا که آموزش و ارتقای فرهنگی وجود داشته باشد و مشارکت های اجتماعی دیده شود، بزهکاری نیز کاهش می یابد. تا زمانی که تغذیه فرهنگی و آموزشی و زیرساخت ها برای مردم فراهم نباشد، ناخواسته بستر لازم برای سوق دادن به بزه و بینش های غیربومی فراهم می شود و شرایط برای انحراف به وجود می آید. پس با قبول تبعات حاشیه نشینی باید تلاش کنیم همه جانبه در جهت کاهش این تبعات گام برداریم.

گفتگو: مائده اسفندمز

عکس: حسین شمس نصرتی

کد خبر 2764628

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha