مجله مهر- حامد تبار: خبر برگزاری جشنواره زغال اخته از آن خبرهایی بود که نمیتوانستیم بیتفاوت از کنارش بگذریم، روستای هیر استان قزوین میزبان این جشنواره بود و ما هم وسیلههایمان را جمع کردیم و قصد سفر کردیم. طبق انتظارمان سایت روستا باز نمیشد، ولی از طریق یکی از وبلاگهایی که توسط اهالی اداره میشد فهمیدیم باید بلیت ورودی به جشن بخریم؛ نفری ۲۰ هزار تومن برای ورودی، پذیرایی و ناهار.
۵ شنبه ۱۱ شهریور ۶:۳۰ صبح از تهران به سمت قزوین حرکت کردیم و بعد از رسیدن به قزوین از طریق جاده رازمیان به سمت روستای هیر روانه شدیم. جاده پر پیچ و خم و پر از منظرههای چشم نوازی بود. حوالی ساعت ۱۰ به روستا رسیدیم.
نیروی انتظامی ورودی روستا را به خاطر تعدد ماشینهایی که از صبح آمده بودند، بسته بود اما اهالی از قبل زمینی را در همان حوالی صاف و هموار کرده بودند تا ماشینهای اضافی آنجا پارک کنند. ما هم وارد شدیم و ظرف چند دقیقه ظرفیت تکمیل شد و بقیه ماشینها کنار جاده پشت هم پارک کردند.
در ورودی روستا چند غرفه برای صدور بلیتهایی که از قبل خریداری شده، دیده میشد و با اینکه قبلا اعلام شده بود ورود به جشن فقط برای کسانی که بلیت خریدهاند، آزاد است، اما در محل اعلام کردند بلیت صرفا برای پذیرایی و ناهار است و ورود برای عموم آزاد خواهد بود.
در محل جشن به نظر میرسید تقسیم وظایف خوبی بین اهالی روستا شکل گرفته و عدهای از جوانان و نوجوانان با ظاهری مرتب و لباسهایی یک شکل در طول مسیر گردشگران را با احترام به سمت محل برگزاری جشن که یکی از باغهای بزرگ زغال اخته روستای هیر بود، راهنمایی میکردند.
ما هم همراه جمعیت وارد باغ شدیم. محل کوچکی در باغ طراحی و اطراف آن فرش پهن شده بود و خیلی سریع تمام فرشها اشغال شد. البته برنامهای که قرار بود ساعت ۹ شروع شود هنوز شروع نشده بود و حدود ساعت ۱۱ با پخش سرود و قرائت قرآن به طور رسمی اجرای برنامه شروع شد.
در گوشهای از باغ هم غرفههای متعددی برپا شده بود که عمده محصولات مربوط به زغال اخته به فروش میرسید. از زغال اخته های تازه چیده شده تا آش و لواشک و...
مراسم مطابق معمول با چند سخنرانی همراه بود و موسیقیهای شادی که بین سخنرانیها پخش میشد فضا رو شاد نگه میداشت. خیلی از حاضرین در جشن به خاطر تبلیغاتی که در شبکههای اجتماعی دیده بودند، در این مراسم حضور پیدا کرده و انتظار برنامه های جذابی را داشتند که شاید بتوان گفت انتظار خیلی از گردشگران برآورده نشد.
در بین سخنرانیهایی بعضا حوصله سر بر هم بودند، تصمیم گرفتم چرخی در کوچه پس کوچههای روستا بزنم. باغ را ترک کردم و شروع به پرسه زدن و گفتو گو با اهالی شدم. چیزی که باعث تعجبم شد این بود که این روستا اقامتگاه و رستوران نداشت.
بالاخره حدود ساعت ۲ جشن تمام شد و به سمت مسجد رفتیم تا نهارهایمان را تحویل بگیریم. طبق انتظار نهار قیمه نثار غذای معروف این منطقه بود که انصافا هم خیلی خوب و خوشمزه پخته شده بود و با نظم پخش شد؛ اما از آنجایی که مسئولین مدعو به مراسم در شبستان مجلس مشغول صرف ناهار بودند مردم عادی جای مشخصی برای صرف غذا نداشتند که این مسئله باعث نارضایتی عدهای شده بود.
ما هم تصمیم گرفتیم برای اینکه در مسیر برگشت با ترافیک خروج از روستا مواجه نشیم غذاها را با خودمان ببریم و جای خوش آب وهوایی در بین راه پیدا کنیم و بخوریم.
با روستای هیر با امید اینکه در سال های بعد با ضعف و کمبودهای کمتری جشن برگزار شود خداحافظی کردیم.
اما نکته آخر اینکه مهمترین حسن برگزاری این جشنوارهها باید کمک به سمت توسعه پایدار باشد. یعنی جشن باعث شود گردشگران با جاذبههای محل برگزاری آشنا شوند و در طول سال به قصد گردشگری به آنجا سفر کنند. ولی وقتی زیرساختهای گردشگری وجود نداشته باشد برگزاری این جشنها و جشنوارههای خیلی برای روستا منافع طولانی مدتی نخواهند داشت.
با توجه به رشد اقامتگاههای بومگردی در کشور شاید ایجاد و احداث یکی از همین اقامتگاهها در روستای هیر بتواند در طول سال گردشگرای زیادی را به این منطقه خوش آب و هوا بیاورد.
نظر شما