۲۱ شهریور ۱۳۸۵، ۱۵:۰۵

/ به مناسبت فرارسيدن روز ملي سينما /

سينماي ايراني و ضرورت توجه به گستره فرهنگ ناب ملي

سينماي ايراني و ضرورت توجه به گستره فرهنگ ناب ملي

خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: روز ملي سينما مي‌تواند بهانه اي براي بررسي ظرفيت‌هاي خالي فرهنگي باشد كه در عرصه سينماي ملي كمتر مورد توجه مديران و برنامه‌ريزان عرصه فرهنگ و هنر كشور قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاري مهر، سينما از زماني پا به عرصه وجود گذاشت كه برادران لومير در سال 1885ميلادي نخستين فيلم مستند خود را كه حركت قطار در ايستگاه بود، در معرض ديد عموم قرار دادند. ساخت نخستين فيلم داستاني در سال 1903 با عنوان " سرقت بزرگ در قطار" فصل تازه اي در زمينه فعاليت اين هنر گشود كه از ابتدا مورد توجه مردم قرار گرفت.

سينما را به تعبيري مي توان جذاب ترين رسانه ديداري - شنيداري جهان قلمداد كرد كه در حال حاضر به صورتهاي مختلف به عنوان كارآمد ترين ابزار فرهنگي مورد توجه و استفاده كشورهاي مختلف قرار مي گيرد. در اين ميان آنچه اهميت زيادي دارد انتخاب ساختارهايي مناسب در جهت ارايه داستان و مضمون هايي به گونه اي است كه مورد توجه مخاطبان قرار بگيرد و آنها را تحت تاثير قرار بدهد. نگاهي به پيدايش و روند حركت سينما در هر كشور مي تواند چراغ راهي براي آيندگان باشد تا از اشتباهات پيشين پند بگيرند و با جستجوي ساختارهاي جديد از تجربيات مثبت سينماگران قبلي استفاده كنند.

آغاز سينما در ايران

در سال 1279 هجري شمسي ميرزا ابراهيم خان عكاسباشي همراه پدر عكاسش به بلژيك سفر مي كند و با وسايل فيلمبرداري آشنا مي شود و اين وسايل و ابزار را به ايران مي آورند. به همين خاطر آغاز كار سينماي ايران را از 21 شهريور 1279 مي دانند. البته ابراهيم خان در سال 1313 از سوي مظفرالدين شاه به لقب عكاسباشي دربار منصوب شد و چون مظفرالدين شاه علاقه بسيار زيادي به سينما و ثبت تصوير خود داشت، امكان ورود ابزار توليد و ساخت فيلم را در كشور فراهم ساخت.

پس از ورود امكانات و ابزار توليد - به خصوص دوربين فيلمبرداري - آوانس اوگانيانس به همراه عده اي ديگر از دوستان خود نخستين پايه هاي سينماي ايران را بنا نهاد. نخستين فيلم داستاني سينمايي ايراني " آبي و رابي " نام داشت كه فيلمي صامت و كوتاه بود و در سال 1309 توليد شد. نخستين فيلم سينمايي ناطق ايراني " دختر لر" نام دارد كه در سال 1312 به كارگرداني اردشير ايراني ساخته شد. اين فيلم كه در هندوستان به همت عبدالحسين سپنتا تهيه شده بود به علت استقبال مخاطبين ايراني در سال 1313 و 1315 دومين و سومين نمايش عمومي خود را پشت سر گذاشت.

توليد فيلم در ايران از ابتداي فعاليت با مشكلات زيادي مواجه شد. به اين جهت كه وارد كنندگان فيلم هاي خارجي كه ساخته هاي اروپايي و هندي را در سينماهاي تازه تاسيس اكران مي كردند از به خطر افتادن منافع خود هراس داشتند و به همين خاطر به شكل هاي مختلف از فعاليت سالم و مداوم سينماي ايراني جلوگيري مي كردند.

ظهور فيلمفارسي

سينماگران ايراني كه علاقه مردم به فيلم هاي خارجي را مشاهده كردند و گام هاي نخست توليد را بر مي داشتند براي اينكه بتوانند با اين نوع فيلم ها رقابت كردند، به تقليد از ساختار اين فيلمها و به كارگيري الگوهاي مشخصي بر اساس تمايلات و فرهنگ مردم دست زدند. اين روند كه از دهه 30  آغاز شد، شيوه خاصي در فيلمسازي را به وجود آورد كه تعداد زيادي از فيلمها بر اساس آن توليد مي شدند. استفاده از صحنه هاي زد و خورد، به كارگيري ساز و آواز و رقص، عشق هاي بي اساس و داستان هاي ساده و پيش پا افتاده كه اتفاقات اصلي آنها را تضاد ميان افراد دارا و ندار تشكيل مي داد مشخصه اصلي اين گونه آثار بودند.

دكتر هوشنگ كاووسي كه تحصيل كرده امريكا بود و بنام ترين منتقد و نويسنده سينمايي آن زمان محسوب مي شد و در زمينه تاسيس مجله تخصصي سينما نيز گام هاي نخست را برداشت به فيلمهاي تجاري ايراني عنوان " فيلمفارسي " را داد. اين عنوان در خود تعاريف و خصوصياتي داشت كه سينماي تجاري و كم ارزش را از فيلمهاي ارزشمند و فرهنگي آن زمان متمايز مي كرد.

يكي از فيلم هاي شاخص اين نوع سينما، فيلم " گنج قارون " به كارگرداني سيامك ياسمي بود كه در سال 1344 ساخته شد و به عنوان آوانگارد سينمايي توليد نوين فيلمفارسي را شكل داد. اين فيلم هر چند كه ارزش اجتماعي و هنري نداشت اما توجه به مسايل اخلاقي ساده، استفاده از رنگ و بوي محلي و بازيگران شناخته شده توانست فيلمي را به وجود بياورد كه از ويژگيهاي كاملا" ايراني و برگرفته از جامعه آن زمان برخوردار باشد و به جهت فروش نيز با فيلم هاي موفق خارجي رقابت كند.

سينماي روشنفكر و جشنواره اي

از اواخر دهه 30 در سينماي ايران كارگردان هايي مشغول فعاليت شدند كه جريان عمومي و گيشه پسند سينماي تجاري ايران را دوست نداشتند و به سمت ارايه نوعي از فيلمها تمايل پيدا كردند كه به مسايل اجتماعي توجه داشت و مولفه هاي فيلمفارسي را رعايت نمي كرد. اين نوع فيلم ها از ابتدا با عنوان سينماي روشنفكري يا هنري مورد توجه قرار گرفت و مخاطبان خاص و محدودي را به خود جلب كرد. اين سينما علاوه بر اينكه از جهت هنري و اجتماعي قابل اعتنا بود، امكان حضور سينماي ايران در جشنواره هاي معتبر جهاني را نيز فراهم كرد.

فيلم سينمايي " جنوب شهر " به كارگرداني فرخ غفاري كه در سال 1337 ساخته شد، جزو نخستين آثار سينماي روشنفكري محسوب مي شود. اين فيلم كه به نمايش بي پرده وضعيت و شرايط مناسب فرهنگي و اقتصادي مردم در محله هاي فقير نشين جنوب شهر تهران پرداخته بود، 5 سال متوالي توقيف شد.

دهه 40 و 50 از نظر تاريخ سينماي ايران دوران بسيار مهمي به شمار مي رود. چون در اين سالها سينماگران آرام آرام به بلوغ فكري مي رسند و براي داشتن سينمايي بومي و محلي دست به تلاش گسترده اي مي زنند. اين دوران پايه ريزي مناسبي براي دستيابي به سينماي ملي و موفقيت هاي گسترده سينماي ايران پس از انقلاب مي شود.

فيلم سينمايي " خشت و آيينه " به كارگرداني ابراهيم گلستان كه در سال 1344 ساخته شد يكي از آثار متفاوت اين دوران به شمار مي رود. اين فيلم با توجه به اينكه سازنده آن از سينماي مستند به ساخت آثار داستاني روي آورده بود، مسايل اجتماعي را مورد توجه قرار مي داد و اثري فرهنگي و در عين حال جامعه شمول محسوب مي شد.

سهراب شهيد ثالث سينماگر نوگراي ديگري بود كه با توليد و ارايه فيلم سينمايي " يك اتفاق ساده " در سال 1352 به عرصه فيلمسازان هنري قدم گذاشت. اين كارگردان سبك فيلمسازي خود را با توليد " طبيعت بيجان  " پي گرفت و سالها بعد فيلمهاي او با حضور در جشنواره هاي بين المللي به افتخاراتي دست پيدا كرد. از همين گروه سينماگران امير نادري با توليد فيلم " ساز دهني " در سال 52 به جرگه سينماگران متفاوت ايراني پيوست. اين فيلم كه نوعي واقع گرايي احساسي و تند دارد، در لايه هاي زيرين خود به مفاهيم سياسي اشاره مي كند و مساله استبداد و استعمار را ارايه مي دهد.

پرويز كيمياوي ديگر فيلمسازي است كه اسير سينماي تجاري و كم اهميت آن زمان نمي شود و با توليد فيلم " مغولها " در سال 1352 وارد عرصه سينما شد. اين فيلم بر اساس شخصيت آ سيد علي ميرزا شكل مي گيرد كه شخصيتي غريب و دوست داشتني در اطراف شهرستان طبس است و فيلم با به هم ريختن الگوهاي سينمايي اثري متفاوت ارايه مي كند.

در سال 1355 فيلم غير متعارف ديگري با عنوان " نازنين" به وسيله عليرضا داود نژاد ساخته مي شود كه هر چند اثري غير متعارف و جسور است اما به دليل ركود اقتصاد سينما و تعطيلي يكي از دو مجله سينمايي انعكاس چنداني پيدا نمي كند.

يك سال بعد يعني در سال 1356 عباس كيا رستمي دومين فيلم سينمايي خود با عنوان " گزارش " را مي سازد كه در آن از ساختاري مستند گونه بهره مي برد و به جز شهره آغداشلو از نابازيگران استفاده مي كند. اين فيلم موسيقي ندارد و به صورت صدابرداري سر صحنه گرفته مي شود. اين فيلم اثري حرفه اي - تجاري محسوب مي شود كه زندگي طبقه متوسط تهران نشين را به تصوير مي كشد.

آغاز فعاليت سينماگران مولف

اواخر دهه 40 از يك جهت ديگر نيز اهميت بسيار زيادي دارد. در اين سالها سينماگران پا به عرصه سينماي تجاري مي گذارند كه در طول چند سال تبديل به فيلمسازان مولف مي شوند و آثاري را خلق مي كنند كه علاوه بر توجه به جنبه هاي فرهنگي يا برخورداري از زير ساخت هاي سياسي و اعتراض به حكومت، با ساختار و داستاني مناسب ارايه مي شود. به گونه اي كه سطح وسيعي از مخاطبان را به خود جلب مي كند.

مسعود كيميايي يكي از سينماگران مولفي است كه در سال 1348 با فيلم سينمايي " قيصر " پا به عرصه سينماي ايران مي گذارد. اين فيلم در آن زمان تبديل به اثري آوانگارد مي شود. اين اثر بر خلاف ساير فيلم هاي آن زمان كه عاشقانه هايي بي ارزش همراه با حضور كلاه مخملي ها و رقص و آواز بودند، به مسايل اخلاقي اشاره مي كند و قهرمان فيلم در راه گرفتن حق و انتقام جان خود را از دست مي دهد. "قيصر" جايزه بهترين فيلم، كارگرداني، بازيگري مرد و موسيقي را از بيشتر جشنواره هاي داخلي دريافت مي كند. 

داريوش مهرجويي در سال 1348 دومين ساخته سينمايي اش با عنوان " گاو " را مي سازد. او از تمامي بازيگران تئاتر شناخته شده و تواناي آن زمان بهره مي گيرد تا فيلمي قابل توجه ارايه كند و به اين مهم نايل مي آيد. البته اين فيلم در ارايه به جشنواره هاي خارجي نخستين جايزه بازيگري به خاطر حضور عزت الله انتظامي از يك جشنواره خارجي ( جشنواره فيلم شيكاگو ) را به دست آورد و نقطه روشني در سينماي آن زمان ايران گذاشت. مهرجويي در سالهاي بعد با ساخت فيلم هاي "پستچي" و "دايره مينا"  ژانرهاي ديگر توليد را نيز تجربه كرد.

در سال 1349 جوان ديگري به نام علي حاتمي كه از عرصه نگارش و تئاتر به سينما آمده بود، فيلم سينمايي "حسن كچل" را بر اساس قصه ها و افسانه هاي فلكلوريك ايراني ارايه كرد. اين فيلم نخستين فيلم آهنگين ( استفاده از كلام آهنگين و موسيقي در تمامي اثر) سينماي ايران به شمار مي رود.

يك سال بعد از آن يعني در سال 1351  فيلمساز ديگري به نام بهرام بيضايي با فيلم " رگبار " از عرصه تئاتر پا به عرصه سينما مي گذارد. اين فيلم شيوه روايي و بياني اين كارگردان را از همان ابتدا نشان مي دهد و به روند حركتي سينماي روشنفكري يا هنري كمك زيادي مي كند. البته بيضايي همچنان به كار خود ادامه داد و در سال 1351 فيلم سينمايي " غريبه و مه " را ارايه كرد كه به جرات مي توان گفت يكي از آثار شاخص سينماي ايران در ارايه فيلمي انتزاعي با بياني كاملا" تصويري و سينمايي است.

در همين سال يعني 1351 ناصر تقوايي كه پيش از آن به كار ساخت مستند و ارايه آثاري چون "نخل"، "مشهد قالي" و "باد جن" پرداخته بود، دومين فيلم خود يعني "صادق كرده" را ارايه مي كند. اين فيلم پس از "آرامش در حضور ديگران" ساخته مي شود، اما به دليل توقيف سه ساله فيلم نخست، اين دو اثر تقوايي همزمان با هم بر پرده سينماها مي نشيند. آن هم به گونه اي كه  يك سوم از تصاوير فيلم " آرامش در حضور ديگران " حذف مي شود.

سينماي اقتباسي

ارتباط سينما و ادبيات همواره از اهميت زيادي برخوردار بوده است و از ابتداي فعاليت اين هنر تصويري، فراگير و جذاب، داستان هاي شاخص عرصه ادبيات مورد استفاده سينماگران قرار گرفته است. در ايران اين اتفاق با تاخير شكل گرفت؛ چنانكه دو دهه پس از شكل گيري و حركت سينماي داستاني در ايران، اقتباس از ادبيات شكل جدي به خود مي گيرد و در اين زمينه فيلم هاي قابل توجهي به عرصه توليد مي رسد.

 در سال 1350 نخستين اقتباس سينمايي قابل اعتنا از يك رمان مشهور در سينماي ايران توليد مي شود.  مسعود كيميايي كه حالا سبك و سياق خود را پيدا كرده است، دست به توليد " داش آكل " بر اساس داستاني از صادق هدايت مي زند. البته در آن زمان هم اعتراض هاي زيادي به اين كار كيميايي مي شود. چون بسياري كار او را دستكاري در روايت هدايت مي دانستند. اما اين فيلم موفق به كسب جايزه بهترين فيلم به مفهوم مطلق از جشنواره سپاس و فروش قابل قبولي مي شود.

در سال 1353  بهمن فرمان آرا ديگر فيلم سينمايي  اقتباس شده بر اساس رماني از هوشنگ گلشيري با عنوان " شازده احتجاب " را ارايه مي كند كه از وجوه تاريخي برخوردار است. اين اثر كه پس از " خانه قمر خانم " دومين ساخته سينمايي فرمان آرا به شمار مي رود، عنوان بهترين فيلم به مفهوم مطلق را از سومين جشنواره بين المللي فيلم تهران را به دست مي آورد.

پس از اين فيلم آثار اقتباسي ديگري هم ساخته مي شوند كه همواره با اختلاف نظر از سوي كارشناسان مواجه بوده است. پس از انقلاب اين روند تا حدودي كند مي شود. چون از يك سو تعداد سينماگران مولف افزايش پيدا مي كند و از طرف ديگر وقوع انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي در عمل نويسندگان عرصه ادبيات را چنان غافلگير مي كند كه تا سالها موفق به ارايه اثري در خور توجه فيلمسازان نمي شوند و به همين خاطر از دهه 60 به بعد اقتباس سينمايي از آثار ادبي با ركود مواجه مي شود.

حضور فيلمسازان زن در سينماي ايران

ورود زنان به سينما از ابتدا با مشكلات زيادي همراه بود و همواره نسبت به حضور زنان در كنار مردان بدبيني هاي زيادي اعمال مي شد. اين مساله از حضور اين قشر به عنوان بازيگر آغاز شد و بعد كه اين گروه از جامعه خواستار حضور در ديگر عرصه هاي توليد به خصوص كارگرداني شدند، شرايط شكل پيچيده تر و دشوارتري به خود گرفت. در جامعه مردان سينماگر ايراني حضور زنان به عنوان فيلمساز چندان قابل قبول نبود.

فيلم سينمايي " مرجان " كه در  سال 1334ساخته شد را مي توان نخستين فعاليت يك كارگردان زن در سينماي ايران معرفي كرد. هر چند كه اين فيلم بدون نام كارگردان اكران شد، اما همواره از شهلا رياحي به عنوان كارگردان اثر ياد مي شود. اين زن، تهيه كنندگي و نقش اصلي فيلم را به همراه محمد علي جعفري ايفا  كرد.

پس از اين فيلم ديگر هيچ زني نتوانست به صورت جدي كارگرداني فيلم بلند سينمايي را در ايران تجربه كند و اين امر تا پيروزي انقلاب اسلامي به تعويق افتاد. پس از انقلاب سينماگران زن مجال زيادي براي فعاليت پيدا كردند و طي سالهاي اخير موفق به خلق آثار درخشان و موفقي نيز شدند.

پوران درخشنده يكي از كارگردان هاي زن سينماي ايران است كه با ساخت فيلم سينمايي"رابطه" در سال 1364 وارد جرگه فيلمسازان شد. وي در سال 1365 فيلم " پرنده كوچك خوشبختي " را توليد كرد كه  اثري خوش ساخت در ژانر ملودرام به شمار مي رود.

در همين زمان يعني سال 65 رخشان بني اعتماد به عنوان ديگر كارگردان زن ايراني نيز نخستين فيلم خود با عنوان "خارج از محدوده" را توليد مي كند كه اثري اجتماعي آميخته به مسايل جدي و طنز بود و مشكل مسكن را به عنوان يكي از اساسي ترين مشكلات طبقه متوسط جامعه مطرح مي كند. اين كارگردان در سال هاي بعد با توليد فيلم هاي سينمايي "نرگس"،  "بانوي ارديبهشت"،  "روسري آبي" و "زير پوست شهر" آثار شاخصي در عرصه اجتماعي خلق كرد.

تهمينه ميلاني ديگر فيلمساز زن ايراني است كه در سال 1364 با ساخت فيلم سينمايي "ديگه چه خبر" به عرصه كارگرداني قدم مي گذارد. اين كارگردان با ساخت اين فيلم نخستين گام خود در زمينه ارايه آثار اجتماعي با محوريت شخصيت هاي زن را بر مي دارد. وي در اين فيلم با بياني طنز آميز بخشي از مشكلات زنان در جامعه را مورد توجه قرار مي دهد و جامعه مردان را بخشي از موانع رشد زنان معرفي مي كند. ميلاني با ساخت فيلم هاي سينمايي "واكنش پنجم"، "نيمه پنهان"،  "زن زيادي" و "آتش بس" شيوه فيلمسازي و ارايه مضمون خود را پي مي گيرد.

در سال 1382 ساخت فيلم سينمايي "زندان زنان" به كارگرداني منيژه حكمت حضور سينماگر زن ديگري را اعلام مي كند. اين فيلم با نگاهي به مشكلات زنان در جامعه به جايگاه زن و مسايلي كه با آن مواجه هستند در شرايطي پيچيده و دشوار مي پردازد.

سينماي پس از انقلاب؛ پيدايش سينماي ملي

پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي در سال 1375 فصل نويني در سينماي كشور باز مي كند و اهتمام همه جانبه اي براي ارايه سينماي ملي به وجود مي آيد. از اين زمان به بعد سينما وسيله اي براي بيان معاني بلند انقلابي و اسلامي مي شود و سينماي ايران به سمت ارايه مسايل انساني و اخلاقي پيش مي رود. سينماي پس از انقلاب را مي توان از جنبه هاي مختلف مورد بررسي قرار داد. اما دهه نخست انقلاب يعني دهه 60 زمان بروز استعدادهاي جديد و آمدن جوانان سينماگري است كه به آرمان هاي انقلاب توجه خاص نشان مي دهند.

در سال 1358 محمد علي نجفي كه جزو نخستين فيلمسازان انقلابي بود، فيلم سينمايي "جنگ اطهر" را توليد مي كند. اين فيلم به مسايل اجتماعي مي پردازد، اما از حال و هواي دوران ابتداي انقلاب برخوردار است و بر مساله حفظ و رعايت حجاب تاكيد مي شود. اين فيلم به مبارزه عليه استبداد، تسلط بيگانه و مسايل و مشكلات فرهنگي ناشي از بي توجهي به اسلام و اصول اخلاقي اشاره مي كند.

محسن مخملباف كه در سالهاي ابتدايي انقلاب در عرصه داستان نويسي فعاليت مي كرد از سال 1360 وارد عرصه فيلمسازي شد. "توبه نصوح" نخستين ساخته سينمايي اين كارگردان است كه به طرح مسايل سياسي مي پردازد و توجه به آرمان هاي انقلاب را مورد توجه قرار مي دهد. فيلم سينمايي " دستفروش "كه جزو نخستين آثار اپيزوديك سينماي ايران محسوب مي شود و فيلم " بايسيكل ران " با مضموني اجتماعي فيلم هاي بعدي اين كارگردان را تشكيل مي دهد.

در سال 1366 كارگردان ديگري به نام داريوش فرهنگ با فيلم " طلسم " به سينماي ايران آمد. اين فيلم نسبت به ساير آثار ايراني استفاده بسيار بهتري از تكنيك و ابزار سينمايي كرده بود. در همين سال ناصر تقوايي فيلم سينمايي " ناخدا خورشيد "  را ارايه كرد كه اثري قابل اعتنا به شمار مي رود.

دهه 60 را مي توان به مفهوم واقعي فصل درخشان توليد فيلم هاي ژانر كودكان و نوجوانان در سينماي ايران نام برد. ژانري كه پيش از انقلاب در سينماي ايران جايي نداشت و مورد بي توجهي مديران فرهنگي آن زمان قرار مي گرفت. در سال هاي پاياني دهه 60 كارگردان هاي جواني كه در آن سالها تازه وارد عرصه فيلمسازي شده بودند با استفاده از حمايت هاي دولتي آثار ماندگاري در اين ژانر توليد كردند كه هم از نظر هنري قابل اعتنا بودند و هم از نظر ساختار و جذابيت فيلم هاي خوبي محسوب مي شدند.

در سال  1366 كيومرث پور احمد كه جسته و گريخته كارهاي سينمايي كرده بود، نخستين فيلم جدي ژانر كودكان و جوانان سينماي ايران با عنوان " لنگرگاه " را توليد كرد كه اتفاقا" به مذاق بيننده هم خوش آمد. البته فيلم هاي سينمايي " دزد عروسكها " به كارگرداني محمد رضا هنرمند و " كليد " ساخته ابراهيم فروزش نيز از ديگر آثار شاخص سينماي كودك و نوجوان به شمار مي روند كه در سال 1369 توليد شدند و فيلم " دزد عروسكها " با استقبال كم نظير مخاطبين مواجه شد.

در سال 1368 ابوالفضل جليلي نيز نخستين فيلم خود با عنوان " گال " را به تهيه كنندگي شبكه يك سيما تهيه و توليد كرد. اين تنها فيلم جليلي است كه امكان اكران عمومي و پخش از تلويزيون را به دست آورده است. اين فيلم كه در ژانر كودكان و نوجوانان مي گنجد تصويري تلخ و نزديك به واقعيت از زندان نوجوانان ارايه مي كند. در همين سالها عباس كيا رستمي فيلم سينمايي "خانه دوست كجاست" و "مشق شب" را در ژانر كودكان مي سازد كه از آثار شاخص كودك و نوجوان محسوب مي شود كه موفق به دريافت جايزه از جشنواره هاي مختلف سينمايي جهان شده است.

سينماي دفاع مقدس

از سال 1359 كه جنگ تحميلي با حمله عراق به كشور آغاز شد، گروه هاي مختلف هنري - از جمله فيلمسازان - براي انعكاس اين واقعه اقدام كردند. اين پديده كه در كشور ما وجهي ملي و اسلامي به خود گرفت و به عنوان دفاع مقدس شناخته شد، زاويه ديد خاصي را براي هنرمندان به وجود آورد كه به مسايل معنوي رزمندگان توجه خاصي نشان دهند و به انعكاس روحيه سلحشوري و مقاومت رزمندگان در عرصه دفاع مقدس مي پردازد.

"عروسي خوبان" به كارگرداني محسن مخملباف يكي از نخستين فيلم هاي اين ژانر محسوب مي شود. اين فيلم كه در سال 1362 ساخته شد به  مساله دفاع مقدس و جانبازان در جامعه مي پردازد و به اين نكته اشاره مي كند كه توجه كافي و جدي به ايثارگران و خانواده هاي آنها صورت نمي گيرد. 

رسول ملاقلي پور از ديگر فيلمسازان عرصه جنگ بود كه كار خود را از فيلمبرداري مستند از جبهه هاي نبرد آغاز مي كند. وي پس از فيلم هاي "نينوا" و "بلمي به سوي ساحل" در عرصه توليد تجربه بيشتري به دست مي آورد و به ارايه فيلم "پرواز در شب" در سال 1366 مي پردازد كه اين فيلم از نظر جذب مخاطب توانست با سطح قابل قبولي از مخاطبين ارتباط برقرار كند. "هيوا"، "قارچ سمي"  و "مزرعه پدري" تعدادي ديگر از آثار اين فيلمساز محسوب مي شود.

در سال 1368 جوان ديگري به طور جدي وارد عرصه فيلم دفاع مقدس شد. ابراهيم حاتمي كيا كه تحصيلات سينمايي هم داشت با ساخت فيلم سينمايي " ديده بان " جلوه ديگري از آثار دفاع مقدس را ارايه كرد و شروع دوباره اي براي اين گونه سينمايي شد. وي در سال هاي بعد با ساخت فيلم هاي سينمايي "از كرخه تا راين"، " آژانس شيشه اي"، "روبان قرمز" و "به نام پدر" به شيوه فيلمسازي خود ادامه مي دهد و آثار شاخصي در ژانر دفاع مقدس خلق مي كند.

احمد رضا درويش ديگر فيلمساز عرصه دفاع مقدس به خلق آثار در خور توجهي پرداخت. فيلمهاي سينمايي "سرزمين خورشيد" و "كيميا" كه از جلوه هاي ويژه بسيار خوبي برخوردار بود و از بازيگران حرفه اي و خوبي هم استفاده كرد، به نسبت آن زمان آثار با كيفيت و پرتحركي را به نمايش گذاشت. وي چند سال پيش فيلم سينمايي "دوئل" را توليد كرد كه پر هزينه ترين فيلم سينماي پس از انقلاب محسوب مي شود.

عبدالحسن برزيده كه جزو كارگردان هاي تحصيل كرده و جنگ ديده سينماي ايران است در سال 1374 نخستين فيلم سينمايي خود با عنوان "دكل" را مي سازد. اين فيلم به دوران اوايل جنگ و حصر آبادان مربوط مي شود. اين اثر در جشنواره فيلم فجر سال 1374 موفق به دريافت جايزه بهترين فيلم اول و نامزدي براي دريافت جايزه بهترين فيلمنامه، تدوين، جلوه هاي ويژه و صحنه آرايي شد. اما اين كارگردان پس از ساخت اين فيلم تنها مجال ساخت 2 فيلم ديگر را به دست آورد.

جمال شورجه، فرج الله سلحشور، عزيزالله حميد نژاد، سيف الله داد و جواد شمقدري از ديگر فيلمسازان عرصه دفاع مقدس هستند كه در اين زمينه آثار قابل توجهي را توليد و اكران كرده اند. هر چند كه پس از توليد چند فيلم از عرصه كارگرداني دور ماندند و موفق به توليد گسترده در اين زمينه نشدند.

سينماي ديني

پيروزي انقلاب اسلامي شرايطي را به وجود آورد كه سينماي ايران صاحب ژانر ديني شود. هر چند كه همواره در خصوص ارايه تعريف مشخصي از اين نوع سينما ميان دستاندركاران، كارشناسان و مديران فرهنگي كشور اختلاف نظر وجود دارد، اما سينماي ايران تا پيش از انقلاب هيچ اثر قابل اعتنايي در عرصه معرفي و شناخت بيشتر از دين و مباني ديني توليد نكرده بود و پس از انقلاب بستر لازم براي ورود سينماگران به اين ژانر فراهم شد.

فيلم سينمايي "سفير" كه در سال 1361 به وسيله فريبرز صالح ساخته شد را مي توان به عنوان نخستين فيلم سينمايي ايراني در ژانر ديني معرفي كرد. اين فيلم كه گوشه اي از تاريخ اسلام را روايت مي كند و داستان حضور سفير امام حسين (ع) را به تصوير در مي آورد، به همت سپاه پاسداران و با صرف هزينه به نسبت بالايي توليد شد.

پس از اين فيلم آثار متعددي ساخته شدند كه "نار و ني" ساخته سعيد ابراهيمي فر در سال 1367 جزو اين آثار است. البته برخي ميان فيلم هايي كه مضموني عرفاني داشتند با آثار ديني تفاوت قايل مي شوند. در اين فيلم با زباني نمادين توجه به خدا و مسايل اعتقادي به شكلي تصويري و زيبا بيان شده است.

فيلم سينمايي "نقش عشق" به كارگرداني شهريار پارسي پور كه در سال 1369ساخته شد جزو آثار شناخته شده ژانر ديني محسوب مي شود. اين فيلم از وراي اشاره به زندگي و فعاليت هنري پايه گذاران نقاشي قهوه خانه اي ايران - حسين قوللر آغاسي و محمد مدبر - به مساله عشق و عرفان و توجه به منشا هستي به شكلي تغزلي و زيبا مي پردازد.

در سال 1371 شاخص ترين فيلم ديني دهه 70 سينماي ايران با عنوان "روز واقعه" به كارگرداني شهرام اسدي ساخته مي شود. اين فيلم روايتي متفاوت از نگاه يك مسيحي تازه مسلمان شده نسبت به واقعه كربلا و شهادت امام حسين (ع) است. بسياري زيبايي هاي اين فيلم را مرهون فيلمنامه زيباي بهرام بيضايي دانسته اند كه با عبور از كليشه هاي رايج و داستان پردازي مناسب، به شرح قيام عاشورا مي پردازد.

از سال 1376 سينماي ديني وجهي ديگر پيدا مي كند و با اطلاق سينماي معناگرا نوع ديگري از فيلمها در اين ژانر به مرحله توليد مي رسند كه "تولد يك پروانه"، "خيلي دور، خيلي نزديك"،  "بيد مجنون"،  "سفر به هيدالو"، "يك تكه نان" و "قدمگاه" از جمله آثاري هستند كه با تعريف جديد سينماي ديني توليد شدند.

حرف آخر

مطالبي كه در اينجا به آنها اشاره شد بخشي از گستره عظيم و بي انتهاي سينماي ايران را تشكيل مي دهد كه از ابتداي فعاليت تا امروز در جنبه هاي مختلف به نوزايي و توليد آثار جديد پرداخته است. آنچه كه در اين اشاره از اهميت زيادي برخوردار است، توجه بيشتر سينماگران نسبت به بهره گيري و انعكاس فرهنگ ناب ايراني-اسلامي است كه در متن جامعه موج مي زند. طي دهه هاي 70 و 80 سينماي ايران رويكردي به سينماي اجتماعي داشت كه بخش عمده اي از فيلمهاي ايراني را در بر مي گيرد كه البته بسياري از اين آثار هيچگاه ماندگاري پيدا نكردند و بدنه سينماي ايران مملو از اين گونه آثار است. نگاهي به موفقيت هاي فيلمسازان موفق كشور در ژانرها و جنبه هاي مختلف مي تواند بهترين راهنماي كارگردان هاي امروز و آينده كشورمان باشد.

کد خبر 379043

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha