خبرگزاری مهر- گروه هنر-عطیه موذن: سیروس مقدم با «علی البدل»، حسین سهیلی زاده با «مرز خوشبختی» و سامان مقدم با «دیوار به دیوار» سه کارگردانی بودند که امسال سریالهای نوروزی را در دست داشتند و اگرچه صداوسیما طی نظرسنجی های خود معتقد است که سریال ها امسال یک گام جلوتر بودند و مخاطبان بیشتری را هم جذب کردند اما گویی این سریال ها امسال هم نتوانستند طرفداران چندانی پیدا کنند.
در این گزارش با امیرعبدالرضا سپنجی کارشناس حوزه رسانه و علوم ارتباطات، سحر عصر آزاد منتقد سینما و تلویزیون و حمید قاسم زادگان استاد دانشگاه در حوزه هنر گفتگو شده و آنها نظرات خود را درباره این سه سریال تلویزیون که برای کنداکتور نوروزی در نظر گرفته شده بود بیان کردهاند. عمده این نظرات، نقدهایی بود که سریال ها را کلیشه ای، فاقد فیلمنامه قوی و بدون کشش های دراماتیک برای جذب مخاطب می دانست.
مخاطب شناسی قبل از تولید سریال به جای نظرسنجی بعد از نمایش آثار
امیرعبدالرضا سپنجی در گفتگو با مهر مشکل اصلی سریال های نمایشی را در نظر نگرفتن نگاه و سلیقه مخاطب دانست و بیان کرد: لازمه هر کار رسانهای این است که ابتدا نوعی مخاطبشناسی انجام بگیرد و ما پیش از تولید یک اثر، سراغ مخاطب برویم.
وی با اشاره به نظرسنجیهای صدا و سیما بعد از پخش سریالهای نوروزی عنوان کرد: وقتی بعد از تولید کار سراغ مخاطب میرویم، همانطور که اکنون مشاهده میشود نوعی اغتشاش در محتوا احساس میکنیم و ذائقهها را به درستی نمیسنجیم.
این کارشناس رسانه با اشاره به سریال «علیالبدل» و تیم سازنده آن بیان کرد: سیروس مقدم پیش از این سریالهای زیادی از جمله «پایتخت» را داشته و دستیار ناصر تقوایی هم بوده است اما نکته این است که با «علیالبدل» نتوانست مخاطبش را جذب کند.
وی اضافه کرد: او در این سریال به مسائل روز جامعه مثل اعتیاد، فساد اقتصادی، مدیریتهای فامیلی و ... اشاره کرد اما فیلمنامه این سریال به یکباره با افت و سردرگمی مواجه شده بود.
تلویزیون ما بیشتر رسانهای سیاسی و مذهبی است بنابراین گاهی این بار سیاسی به برنامههای سرگرمکننده نیز میرسداین محقق حوزه علوم ارتباطات درباره مسائل مطرح شده در سریالی که به عنوان معدود آثار تلویزیون سراغ سیاست میرود، اظهار کرد: تلویزیون ما بیشتر رسانهای سیاسی و مذهبی است بنابراین گاهی این بار سیاسی به برنامههای سرگرمکننده نیز میرسد ولی مخاطبی که دوست دارد اثر طنز ببیند، میخواهد از فضای سیاست و همچنین مسائل و مشکلات اقتصادی جدا شود و اینکه شما بخواهید این مسائل را به مخاطب تحمیل کنید، چندان جذاب نیست.
سپنجی افزود: مگر اینکه آنچه از سیاست یا اقتصاد بیان میکنید، پیرنگ و پرداخت خوبی داشته باشد، در حالی که در فیلمنامه «علیالبدل» دائم مسائل سیاسی برجسته میشد و گوشه و کنایههایی هم به مسائل مدیریتی داشت.
وی همچنین با اشاره به سریال «مرز خوشبختی» که به کارگردانی حسین سهیلیزاده از شبکه دو سیما روی آنتن رفت، یادآور شد: این سریال یک اثر متوسط بود که به لحاظ ویژگیهای رسانهای نتوانست کارکرد اول رسانهها یعنی سرگرمکنندگی را هم داشته باشد.
این کارشناس رسانه اضافه کرد: من به عنوان یک مخاطب وقتی یک یا دو قسمت اول را میبینم و متوجه گرههای داستانی و شخصیتی میشوم، دیگر برای اثر وقت نمیگذارم.
سپنجی با اشاره به باورپذیر نبودن شخصیتهای «مرز خوشبختی» تصریح کرد: رسانه ما از زندگی روزمره مردم فاصله دارد و شخصیتهای «مرز خوشبختی»، افرادی نبودند که ما به ازای بیرونی در جامعه داشته باشند و ما آنها را بشناسیم.
محقق و پژوهشگر حوزه علوم ارتباطات درباره سریال «دیوار به دیوار» شبکه سه به کارگردانی سامان مقدم نیز اظهار کرد: ویژگی خوب این سریال این بود که در یک فضای نمایشی، افراد مختلف جامعه از کارمند و ارتشی تا شخصیتهای لمپن در کنار هم جمع میشوند و در یک فضای رخ به رخ با هم تعامل دارند ولی متأسفانه این جذابیت نمایشی به ورطه تکرار افتاد.
وی در پایان سخنانش عنوان کرد: آنچه که میتوانست در این سریال یک نقطه توفیق باشد، به دلیل ضعف فیلمنامه و تعدد شخصیتها موفق عمل نکرد.
طنز سیاسی در «علی البدل» از طنز رئال زندگی عامه فاصله می گیرد
سحر عصرآزاد منتقد سینما و تلویزیون و روزنامهنگار نیز با بررسی سریالها درباره «علیالبدل» توضیح داد: مخاطب با توجه به پیشینه سریالهایی چون «پایتخت» و همچنین بازیگران مشابه انتظار داشت که این بار هم شاهد یک اثر کمدی باشد اما این اتفاق نیفتاد.
وی اضافه کرد: مخاطب با این سریال به سمت و سوی اثری رئال با مایههای سیاسی رفت و طنز این سریال که دائم به فضاهای سیاسی ارجاع داده میشد، از طنز رئالی که به زندگی عامه مردم میپردازد، فاصله داشت.
عصرآزاد با اشاره به وجه تشابه «علیالبدل» و فیلم «ایران برگر» یادآور شد: عوامل سریال ممکن است مُنکر شباهت این اثر با «ایران برگر» شوند اما نمیتوان شباهتهای این دو کار به لحاظ تم، مضمون، بازیگران و همچنین دغدغههای مورد نظر را در نظر نگرفت.
این تم که دو نفر از بزرگان روستا با یکدیگر لج و لجبازی دارند و وارد بازیهای سیاسی یا خانوادگی میشوند، آشنا و کلیشهای است و نوآوری ندارداین منتقد سینما و تلویزیون در ادامه به قصه جدلهای دو خان سریال اشاره و بیان کرد: این تم که دو نفر از بزرگان روستا با یکدیگر لج و لجبازی دارند و وارد بازیهای سیاسی یا خانوادگی میشوند، آشنا و کلیشهای است و نوآوری ندارد اما اگر از زاویه جدیدی به آن نگاه میشد میتوانستند ورژن جدیدی ارائه کنند.
وی افزود: ولی در این اثر خط اصلی قابل پیشبینی و شخصیتها کلیشهای، ناکارآمد و پراکنده بود و سریال «علیالبدل» از جهت مؤلفههای مخاطبپسندی، گام رو به جلویی برای سیروس مقدم و حتی تلویزیون نبود.
عصرآزاد پرداخت سیاسی موجود در سریال را به دلیل شکل نگرفتن درام، شعاری دانست و بیان کرد: ممکن است تلویزیون بخواهد با این سریال جامعه را برای انتخابات آماده کند اما آثار نمایشی اگرچه میتواند سیاسی و یا حتی تبلیغاتی باشد، با این حال در وهله اول باید قصه خوبی تعریف کند.
این منتقد با اشاره به سریال «مرز خوشبختی» شبکه دو تصریح کرد: این سریال ویژگیای برای اضافه کردن به سطح مجموعههای نمایشی تلویزیونی نداشت. قصه «مرز خوشبختی» موقعیتهای کهنه و کلیشهای داشت و پرداخت آنها با نگاهی یکسویه پیش رفت که از فرط یکسویه بودن به طنز تبدیل میشد.
روحانیون پرده نشین جذاب تر از روحانی «مرز خوشبختی» بودوی با اشاره به نبود خلاقیت در ارائه شخصیتها اظهار کرد: این نگاه یکسویه در شخصیت روحانی سریال خیلی بیشتر بود که به عنوان یک خوب مطلق به تصویر کشیده شده در حالی که ما پیش از این نمایش جذابتری از روحانیون را در سینما و حتی خود تلویزیون داشتهایم مثلا شخصیتهایی که از فرهاد آئیش، محسن کیایی و ... در سریال «پردهنشین» دیدهایم.
عصرآزاد به شخصیت کمدی امیرحسین آرمان اشاره و بیان کرد: انتخاب آرمان برای نقشی که ایفا میکرد، مناسب نبود و باعث شد شخصیتی کاریکاتوری شده و دافعهبرانگیز داشته باشد.
این منتقد سینما و تلویزیون درباره این انتخاب گفت: انتخاب فردی که پیش از این بازی کمدی نداشته است، نوعی ریسک و جسارت است اما باید دید برای چه فردی و در چه بستری انجام میشود. مسلماً بازیگران حق دارند تجربههای مختلف داشته باشند اما باید در نظر گرفت که یک فیلمنامه چقدر برای این مساله کشش دارد.
وی درباره سریال «دیوار به دیوار» شبکه سه نیز اظهار کرد: سامان مقدم آثار کمدی خوبی در سینما و تلویزیون داشته است به گونهای که به عنوان یک اثر مفرح به آنها رجوع میشود. با این حال در این سریال درام بر اساس یک سوءتفاهم پیش میرود و شما میتوانید حدس بزنید که در هر قصه به نوبت برای هر یک از ساکنان ساختمان اتفاقی افتاده، مهمانی میآید و در نهایت داستان حول محور آنها پیش میرود.
این روزنامهنگار توضیح داد: مشکل سریال «دیوار به دیوار» در قصه خطی آن است، ما در قسمت اول و دوم سام نوری را میبینیم که از او شکایت میشود و به زندان میافتد اما دیگر در طول سریال حتی اشارهای هم به او نمیشود در حالی که روند خطی قصه و مشکلی که برای ساخت آن پیش آمده است، نباید فراموش شود و این غفلتی است که نسبت به داستان صورت گرفته است.
وی با اشاره به قوت شخصیتپردازی در این سریال اظهار کرد: بازیگران در این سریال از جمله پژمان جمشیدی، آزاده صمدی، علی شادمان و ... شخصیتپردازیهای خوبی دارند و اجرایشان هم در نقشها خوب است. شخصیتپردازی این بازیگران از جزئیات لازم برخوردار است و به یک اکت یا رفتار منحصر نمیشود.
خانمها معمولاً در کمدی به حاشیه میروند و اجازه داده نمیشود که در این حوزه، اکت یا رفتار خاصی داشته باشندعصرآزاد با اشاره به بازی آزاده صمدی نیز بیان کرد: خانمها معمولاً در کمدی به حاشیه میروند و اجازه داده نمیشود که در این حوزه، اکت یا رفتار خاصی داشته باشند اما در اینجا توانستهایم یک خانم باردار را در شرایطی ببینیم که شوخیها و اکتهایی هم دارد و این نشان میدهد اگر برای خانمها امکانی فراهم شود با کاراکترهای کمدی جدیدی مواجه خواهیم شد.
این منتقد سینما و تلویزیون در پایان سخنانش درباره کارگردانی سامان مقدم در سریال نیز اظهار کرد: سامان مقدم در آثار سینمایی خود شوخیهای فانتزی داشت که در آن فضا مناسب بود و حال میخواهد از همان شوخیها در سریال هم استفاده کند در حالی که باید مدیوم تلویزیون را با مختصات مشخص شده خودش در نظر گرفت.
هیچ کدام از سریال ها مناسبتی نبودند
همچنین حمید قاسم زادگان مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه موضوعات و فضای سریال ها هیچ کدام برای فضای نوروز طراحی نشده بودند، اظهار کرد: نوع سیاستگذاری تلویزیون بر این اساس بوده است که سریال ها برای زمان بندی خاصی طراحی نشوند و به طور مثال هریک از این مجموعه ها جز نوروز در ایام ماه مبارک رمضان یا هر ایام دیگری می توانستند پخش شوند. به ویژه اینکه دغدغه مردم در زمینه شادی و یا آمدن بهار و رسم و رسوم هایی که در نوروز است در هیچ یک از این سریال ها وجود ندارد.
وی ادامه داد: به طور مثال هیچ یک از سریال های سه شبکه اصلی المانی از نوروز نداشتند و اگر صداوسیما می خواهد موضوعی کار کند باید به گونه ای عمل کند که آثار و مجموعه های نمایشی به درد مناسبت ها بخورد و کارآیی داشته باشد.
قاسم زادگان درباره ویژگی های سریال شبکه یک اظهار کرد: «علی البدل» بیشتر قائم به بازیگر بود و از هوشمندی کارگردان بود که سراغ یک موضوع می رود که شاید جذابیت ندارد ولی با بازیگرانی که انتخاب کرده جذابش می کند.
این مدرس حوزه هنر با اشاره به خط داستانی سریال که اعضای یک شورا را نشان می دهد، اظهار کرد: این که عملکرد شورای به تصویر درآمده در روستای ناکجاآباد درست بوده یا غلط و خان ها چگونه رفتار می کنند از جمله مسایلی بود که سریال قصد داشت نشان دهد اما با این موضوع خیلی سطحی برخورد شد.
قاسم زادگان با اشاره به یکی از نقاط ضعفی که منجر شد دغدغه های این سریال با فضای به تصویر درآمده به درستی منطبق نشود، اظهار کرد: در «علی البدل» حوزه پژوهش ضعیف بود و پژوهشی که نسبت به یک روستا لازم است انجام بگیرد در آن وجود نداشت بنابراین می بینیم که دغدغه های این افراد چندان شبیه آنچه که در روستا وجود دارد، نیست. روابط بین خانواده ها و افراد روستایی به این شکل نیست و ما در اصل شهرکی را دیدیم که موضوعات، دغدغه ها و مسایلش شهری است اما در یک فضای روستایی طراحی شده است. من حتی روستاهایی را که این سریال در آنجا ضبط و تصویربرداری شده بود، چک کردم و متوجه شدم اتفاقات بسیار جالبی در آنجا رقم خورده است که می شد در سریال استفاده شود.
درنظر نگرفتن روابط مردم در فضای روستا باعث شد دغدغه هایی مثل سیاست، فساد اقتصادی و... به صورت کاریکاتوری طرح شوداین استاد دانشگاه تاثیر نبود پژوهش درباره روابط و ویژگی های مردم روستانشین را در ارایه تصویری کاریکاتوری از سیاست دانست و بیان کرد: درنظر نگرفتن روابط مردم در فضای روستا باعث شد دغدغه هایی مثل سیاست، فساد اقتصادی و... به صورت کاریکاتوری طرح شود. روابط در این سریال پیچیده نبود و برخلاف اینکه مردم در روستا بیشتر خویشاوند و دوست هم هستند و در مشکلات یکدیگر را همراهی می کنند اما این اتفاق رخ نداد.
وی اضافه کرد: حتی چند همسری و ازدواج مجدد از نوع منفی و یا اعتیاد اگرچه قرار بوده نماینده المان هایی منفی باشند اما به دلیل فضاسازی نامناسب نتوانستند تصویر درستی در ذهن مخاطب ایجاد کنند و برعکس گویی این چند همسری یا اعتیاد با روستاییان عجین شده است.
این مدرس حوزه فیلمنامه نویسی یادآور شد: بیشتر این موارد به نویسنده برمی گردد. سری اول تا سوم «پایتخت» موفق بود چون نقد صحیح داشت ولی در علی البدل دیدیم نبود شناخت نسبت به یک موضوع یا موقعیت ممکن است بازخورد منفی داشته باشد و یا به جای پرهیز دادن مخاطب نسبت به یک مساله او را تشویق و ترغیب هم بکند.
قاسم زادگان در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به سریال «مرز خوشبختی» اظهار کرد: این سریال موضوعی ابتدایی و کلیشه ای داشت، موضوعی شبه پلیسی که می توانست جالب باشد اما تصنعی جلو رفت. بیشترین مخاطب این سریال جوانان در نظر گرفته شده و قرار بود برای آنها ترغیبی به سمت کار و دانش باشد اما اصلا در این کار موفق نبود.
وی اضافه کرد: درواقع روندی که ما در طول سریال از سرقت می بینیم و اتفاقاتی که این میان رخ می دهد نتیجه مورد نظر را در بر نداشت.
این مدرس دانشگاه با اشاره به فضای ملودرام عنوان کرد: بیشترین موضوع اثر ملودرام موضوعات خانوادگی است و از این حیث که این مسایل مطرح می شود خوب است اما نحوه پرداخت ضعیف است. از طرف دیگر ما فردی را در این سریال به عنوان یک ساده لوح (امیرحسین آرمان) معرفی می کنیم که دانشگاهی است و مکانیک خوانده است .این فرد بسیار خام است و تحت تاثیر پوریا پورسرخ قرار می گیرد درحالیکه از یک فرد دانشگاهی که در جامعه بوده است انتظار نمی رود اینقدر ساده لوحانه با همه چیز برخورد کند.
مهدی سلوکی را در نقش یک روحانی منجی می بینیم که شخصیت آرامی دارد و می خواهد همه چیز را حل کند و این هم یک کلیشه دیگر استوی با اشاره به شخصیت روحانی که مهدی سلوکی نقش وی را ایفا کرد نیز یادآور شد: در ادامه سریال هم مهدی سلوکی را در نقش یک روحانی منجی می بینیم که شخصیت آرامی دارد و می خواهد همه چیز را حل کند و این هم یک کلیشه دیگر است و مجموع اینها باعث می شود مخاطب فکر کند خود و اطرافیانش را در سریال نمی بیند.
قاسم زادگان بیان کرد: این داستان ممکن است برای یک فیلم تلویزیونی خوب باشد اما برای سریال نوروزی خوب نیست.
این مدرس دانشگاه در سخنان کوتاهی درباره «دیوار به دیوار» اظهار کرد: من توجه چندانی به «دیوار به دیوار» نداشتم زیرا شلوغی موضوع و روند کارگردانی را با ریتمی کسل کننده آن هم در یک لوکیشن دیدم و نپسندیدم. روابط آدم ها، فرم، متن و موضوعات این سریال تکراری است و دغدغه مردم نیست.
وی متذکر شد: به نظرم نویسندگان سریال ها باید کمی به دنبال جامعه شناسی بروند تا مخاطبشان را بشناسند چون بازیگر هم وقتی متن خوب نداشته باشد یک موقعیت یا اکت را دایم تکرار می کند.
قاسم زادگان در پایان با اشاره به دانشجویان خود یادآور شد : اکثر دانشجویانم این سریال ها را حتی برای واحد درسی خود یعنی تحلیل ساختار سریال های تلویزیونی هم نمی بینند و بیشتر تمایل دارند سریال های خارجی را نگاه کنند و اگر مجبور شوند سراغ آثار ایرانی روند مجموعه هایی مثل «شب دهم»، «دکتر قریب» و... را انتخاب می کنند.
با نگاهی به سخنان این کارشناسان به نظر می رسد لازم است تدابیری اندیشیده شود تا سریال های تلویزیون که همه زیر نظر یک ناظر کیفی تولید و ساخته می شوند بتوانند در سطحی نسبی رضایت مخاطبان را جلب کنند. این اولین نوروزی است که سریال ها زیر نظر مرتضی میرباقری معاون سیمای رسانه ملی در دوره ریاست عبدالعلی علی عسکری ساخته شدند؛ کسیکه هنرمندان و سازندگان سریال ها از دوران وی به خیر و نیکی یاد می کنند و آثار خاطره انگیز زیادی در کارنامه تحت مدیریت وی وجود دارد. امسال اما خروجی مجموعه های نمایشی علی رغم تجلیلی که چند روز پیش توسط عبدالعلی علی عسکری رییس رسانه ملی از سازندگان آثار نوروزی شد بالا نبود و باید دید ادامه ساخت سریال هایی که پیش از این گفته شده بود تا نوروز ۹۷ در کنداکتور شبکه ها بسته شده است به چه ترتیبی خواهد بود.
نظر شما