خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: بحث آتش به اختیار در بین اقشار جامعه واکنش های متفاوتی را در پی داشت. در این خصوص گفتگویی را با رضا معممی مقدم، «مدیر کل تشکل های دینی سازمان تبلیغات اسلامی» که ماهیت کار وی توانمند سازی جامعه هدف مردمی برای ایفای نقش آتش به اختیار است را انجام دادیم. این مدیر فرهنگی منظومه فعالیتهای مردمی خود جوش را بدون «آتش به احتیار» را ناقص می داند و اعتقاد دارد باید برای درک مهندسی گفتمان رهبری با مواضع و رهنمودهای معظم له، نه برداشت سطحی خودمان پی به چرایی و چگونگی آتش به اختیار ببریم در ادامه شما را به خواندن این گفتگو دعوت میکنیم.
*کلید واژه آتش به اختیار بر اساس چه پیشینه ای توسط مقام رهبری بکار گرفته شد؟ آیا در گذشته توسط امام خمینی(ره) هم این موضوع مطرح بوده است؟ برخی از جمله عطالله مهاجرانی می گویند این کلیدواژه فی البداهه مطرح شده است.
با بررسی سیر تطور گفتمان و منظومه فکری رهبری در می یابیم که ایشان ادامه دهنده راه و مشی امام خمینی(ره) است. معظم له در سالگرد ارتحال سال ۹۲ فرمودند «آنچه مهم و دارای اهمیت اساسی است شناخت شاکله اصلی تفکر امام است» لذا ما برای ادامه انقلاب باید به مکتب امام رجوع کنیم تا شاکله اصلی تفکر امام را بشناسیم.
امام به مردم موقعیت راهبردی داد. انسان راهبردی، منتظر بهبودی وضعیت و مناسب شدن شرایط نمیشود، انسان راهبردی کسی است که در هر موقعیتی اقدام میکند و اهل تصمیم است
باید سنت روشی امام را کشف کرد و فهمید. امام، ایمان به هدف، ایمان به راه و ایمان به مردم داشت و روش مبارزاتی امام مردمی بود. امام به مردم موقعیت راهبردی داد. انسان راهبردی، منتظر بهبودی وضعیت و مناسب شدن شرایط نمیشود، انسان راهبردی کسی است که در هر موقعیتی اقدام میکند و اهل تصمیم است. در سختترین شرایط و در بدترین موقعیتها اهل اقدام است. امام، مردم را راهبردی کرد هر کس به اندازه توان و موقعیت خود میتواند یک نقش راهبردی ایفا بکند.
این متدئولوژی امام بود؛ یعنی قاعده استراتژیک کار باید در نقطه ای قرار بگیرد که همه یا اکثریت مردم بتوانند آن را انجام دهند .در حوزه فرهنگ هم باید اتفاقات مردمی صورت گیرد که در صورت تحقق، فتحالفتوح را در جنگ نرم پیدا میکنیم.
*در این مورد در منظومه فکری مقام معظم رهبری به چه قرینه هایی می توان اشاره کرد؟
ببینید معظم له در ۲۰ آبان ماه سال ۹۰ در کرمانشاه رهنمودهایی مفصلی دارند. می فرمایند «مسئله اصلی ما، مسئلهی مردم است؛ حضور مردم، میل مردم، اراده مردم، عزم راسخ مردم. این را باید عرض کنیم؛ در همه تحولات و جنبشهای گوناگون اجتماعی بزرگ، نقش مردم، نقش معیار است.»
برای نگاهی متفاوت به ورود «آتش به اختیار» باید کمی توضیح بیشتر پیرامون مواضع رهبری بدهم تا مشخص شود همانطور که عطاالله مهاجرانی اظهار داشت این واژگان فی البداهه توسط ایشان مطرح نمی شود بلکه مقومات و سیر تکاملی و تبیینی برگرفته از منظومه فکری ایشان دارد. در 93/1/1 فرمودند «نقطه مهمتر عرض من، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من می خواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی می کنند، با اراده خودشان، با انگیزه خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه می توانند بهطور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است.»
یا معظم له در95/1/1 می فرمایند: «مسائل فرهنگی بسیار مهم است و اهمیت بسیار زیادی می دهم. مجموعه های خودجوش مردمی که کار فرهنگی می کنند که در سراسر کشور، هزاران مجموعه خودجوش مردمی است که دارند کار می کنند و فکر می کنند و کار فرهنگی می کنند باید روز به روز توسعه پیدا کنند و دستگاه های دولتی به این ها کمک کنند و به جای اینکه آغوش خود را به روی کسانی که نظام و ارزش های اسلامی را قبول ندارند باز کنند به روی بچه های حزباللهی و انقلابی باز کنند. کار های فرهنگی با ارزش دارد انجام می گیرد و در تمام زمینه ها می توانند جوانان انقلابی کار کنند.»
*سیر تطور گفتمان رهبری پیرامون آرایش جبهه فرهنگی را تا به امروز که به اینجا رسیده تبیین بفرمایید.
در یک مقطعی ایشان مساله تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی ،ناتوی فرهنگی را مطرح فرمودند، بعد از مدتی باز احساس خطر کردند ابعاد جنگ نرم را تبیین فرمودند، مدتی گذشت و ایشان «تشکیل قرارگاههای فرهنگی» را مطرح کردند در ادامه این قرارگاههای فرهنگی آمدند نظریههایی را ارائه کردند که فرمودند مثلا در این قرارگاههای فرهنگی هیئتهای اندیشه ورز در نهادهای فرهنگی در دانشگاهها بنشینند و مسائل فرهنگی را انجام دهند.
حال باید ببینیم چرا مقام معظم رهبری اکنون موضوع آتش به اختیار را مطرح نمودند. احساس میشود ناتوی فرهنگی، شبیه خون فرهنگی و قرارگاههای فرهنگی خیلی توفیق نداشته و به جایی رسیده که باید نیروهای فرهنگی آتش به اختیار باشند که البته مبانی قرآنی و فقهی هم دارد.
*به عنوان نمونه به چند مورد از مبانی قرآنی آن اشاره بفرمایید.
هرکسی و هرگروهی در کشور می تواند کار خودجوش انجام بدهد و از اسلام، نظام و انقلاب دفاع کند و روحیه انقلابی را ترویج کند وظیفه اش است و نیازی به اجازه وکیل و وصی ندارد این یعنی«آتش به اختیار»
آیات زیادی داریم؛ مثل «ان تقوموا لله مثنی و فرادی» یا «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» لذا هرکسی و هرگروهی در کشور می تواند کار خودجوش انجام بدهد و از اسلام، نظام و انقلاب دفاع کند و روحیه انقلابی را ترویج کند وظیفه اش است و نیازی به اجازه وکیل و وصی ندارد این یعنی«آتش به اختیار».
یا «یَا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْاَدْبَارَ وَمَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ...» یا نظریه ای است در فقه شیعه که از وجود قلمرو فاقد حکم شرعی در دین خبر می دهد. این نظریه را سید محمدباقر صدر در کتاب اقتصادنا مطرح کرده است. بر طبق نظریه منطقة الفراغ، دین به حاکم اسلامی اجازه داده است تا در برخی مسائل اجتماعی، با درنظرگرفتن ضوابطی و با توجه به نیازهای هر زمان، حکم و قانون وضع کند.
*آیا جابجایی اولویتها توسط بعضی از مسولین علت تصریح مقام معظم رهبری برای آتش به اختیار است؟
بله البته یکی از علل است واقعا در جامعه ما مسائل اصلی چیست؟ آیا آنچه دغدغه جامعه است برگزاری یا عدم برگزاری کنسرت است؟ یا رقص یا ربنای یک شخص است؟ آیا اینها مسائل اصلی ما است یا نه مسائل اصلی ما تولید و اشتغال جوانان است؟ بیکاری فزایندهای است که وجود دارد؟
چرا ما به اینها نمیپردازیم در این زمانی که ما به فرعیات میپردازیم و سعی میشود فقط فرعیات و حواشی به جامعه بیاید و اصول فراموش شود اینجا آتش به اختیار فرهنگی است، باید نیروهای فرهنگی وارد این قضیه شوند.
رهبر معظم انقلاب بارها در دیدار با تشکلهای انقلابی، خواستار مطالبهگری و نقشآفرینی مؤثر از سوی آنها بودهاند.
حالا چرا کلیدواژه آتش به اختیار مورد استفاده قرار گرفته است؟
برای این پاسخ باید توجه کنیم و ببینیم آتش به اختیار چه اصطلاحی است و چرا در کلام رهبری آمده و در چه شرایطی و به در چه گروههایی این بحث بیان شده و ما باید در رابطه با این موضوع چه وظیفه ای بر عهده داریم.
به نظرم رهبری مطابق سنت روشی امام راحل به دنبال وسیع تعریف کردن جبهه فرهنگی انقلاب می باشند و به قول خودشان در این ترافیک کارها و دستگاه های فرهنگی نیازمند چند موتور سوارند تا فرهنگ را به مقصد برسانند فرمانده انقلاب از «آتش به فرمانی» به «آتش به احتیاط» که مصداق آن عملکرد قرارگاهی و الان به «آتش به اختیار» رسیده اند.
حوزه فرهنگی حوزهای نیست که صرفا با مدیریت رسمی به سامان برسد و مدیریت حوزه رسمی و مدیریت نهادهای فرهنگی در کنار نهادهای اجتماعی میتواند فعالیت حوزه فرهنگی را به سمت پیشرفت ببرد
و تغییر تاکتیکی از پدافند به آفند شاهد بودیم که شبکه های معاند را به تلاطم انداخت دهها ساعت برنامه تولید کردند و جالب آنکه برداشت غلط تعمدی مغرضین، ناسالم بودن فضا را اثبات کرد. حوزه فرهنگی حوزهای نیست که صرفا با مدیریت رسمی به سامان برسد و مدیریت حوزه رسمی و مدیریت نهادهای فرهنگی در کنار نهادهای اجتماعی میتواند فعالیت حوزه فرهنگی را به سمت پیشرفت ببرد.
*به نظر جنابعالی برای فهم درست اذن رهبری برای آتش به اختیار هم باید مد نظر باشد؟
ببینید اولا مقام رهبری اظهار داشتند گاهی اوقات احساس می شود ، برخی دستگاه های کشور در تشخیص مسائل اصلی دچار اختلاند؛ شما آتش به اختیارید. ثانیا کار دانشجو چیست؟ عدالتخواهی و آزادی خواهی وانقلابی گری اصلاح سبک زندگی و.... که نیازمند مطالبهگری و گفتمانسازی دارد.
رهبری سال گذشته در همین دیدار با دانشجویان می فرمایند: اگر ایستادگی کردید و با بسیج ذهنی مردم، خواسته ها را به گفتمان عمومی تبدیل کردید، مسئولان هم مجبور می شوند به مطالبات شما عمل کنندلذا در جلسه امسال هم درصدد تشریح و تبیین ویژگیهای اصلی جنبش دانشجویی اسلامی بودند.
البته اینکه مقام معظم رهبری فرمودند «آتش به اختیار» یعنی معظم له نسبت به نیروی حزباللهی متدین و جوانان ولایی امروز آنقدر اطمینان و اعتماد دارند که میگویند شما بدون اعلام از قرارگاه فرماندهی میتوانید آتش به اختیار عمل کنید، چون شما هم دشمن را میشناسید و هم میتوانید دشمن براندازی داشته باشید و معنای دیگرآن این است که هم باید دشمن را بشناسید هم برای انزوا دشمن برنامه مدون و موثر داشته باشید.
*برداشت های متفاوتی از این کلید واژه در رسانه ها و فضای مجازی به وجود آمد جمع بندی شما چیست؟
بدون توجه به اینکه مخاطب کیست و چه زمانی بوده ، برداشت های انحرافاتی در بحث آتش به اختیار ه بوجود آمد شبهاتی در خصوص معنای این مفهوم و حدود و ثغور آن ایجاد گشته که نیازمند تبیین است
بدون توجه به اینکه مخاطب کیست و چه زمانی بوده ، برداشت های انحرافاتی در بحث آتش به اختیار ه بوجود آمد شبهاتی در خصوص معنای این مفهوم و حدود و ثغور آن ایجاد گشته که نیازمند تبیین است.
ما با دو برداشت غلط و درست مواجه شدیم اما برداشت غلط که از سوی دو طیف بود.
اول: نیروهای انقلابی، با تفسیر نادرست از این بیانات دچار این سوء فهم شده اند که رهبری فتوایی داده و طی آن، دست این نیروها را برای هر اقدامی باز گذاشته اند و آنها از این پس می توانند فارغ از قوانین جمهوری اسلامی ایران، دست به هر اقدامی بزنند و در توجیه آن بگویند که رهبری فرمودند خودتان تصمیم بگیرید و عمل کنید، آتش به اختیارید کلمة الحق یراد به الباطل و وانمود کردند که آتش به اختیاری یعنی مجوز فعالیت غیرقانونی یعنی خودسرانه عمل کردن.
لازم است یادمان نرود که رهبری که امروز پیام آتش به اختیاری را صادر میکند همانی است که تسخیر سفارت انگلیس و عربستان را رد کرد. و وقتی سال گذشته در دیدار سوالی مطرح شد مبنی بر اینکه قوانین کشور اجازه کنش انقلابی را نمیدهند و نمیتوان تحصن کرد یا عمل انقلابی انجام داد، رسما فرمودند که قانون رعایت شود.
دوم : مغرضان، فرمان رهبری را به هرج و مرج، بگیر و ببند، کشتار هنرمندان و قتلهای زنجیرهای (که از قضا در دوره اصلاحات اتفاق افتاد)، اسیدپاشی و… ربط میدهند! اینان همانند که قرآن در حقشان میفرماید: فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا.
*پس آتش به اختیار، فعالیت فرهنگی در چارچوب مصلحت ها است؟
درست است. بیانات رهبری در یازدهم مرداد سال ۸۰ را مرور میکنیم که فرمودند:«هیچ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوه قضاییه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم» یا حتی حکم حکومتی سال ۷۸ رهبری درباره حرام بودن فعالیتهای خودسرانه سر جای خودش باقی است و یا اینکه صریح فرمودند: «امر به معروف، یک مرحله گفتن و یک مرحله عمل دارد. مرحله عمل، یعنی اقدام با دست و با زور. این مرحله، امروز به عهده حکومت است و باید با اجازه حکومت انجام بگیرد و لا غیر .
واقعا رهبر معظم انقلاب میتوانند با آن همه بیاناتی که در تاکید به رفتار قانونی دارند دستور به هرج و مرج و بیقانونی بدهند؟! و از دانشجویان بخواهند که خودسرانه عمل کنند؟! پاسخ به این پرسش بسیار ساده است. رهبری سال گذشته در دیدار مشابه با دانشجویان میفرمایند: «اگر ایستادگی کردید و با بسیج ذهنی مردم، خواستهها را به گفتمان عمومی تبدیل کردید، مسئولان هم مجبور میشوند به مطالبات شما عمل کنند.»
بر این اساس میتوان اینطور برداشت کرد که آتش به اختیاری برای کار تبیینی است؛ آتش به اختیاری برای مطالبهگری است.
*اما معنای درست و برداشت دقیق از نظر شما چیست؟
«آتش به اختیار» یعنی اعتلا و ارتقای انقلابیگری از سطح حاکمیتی به قله مردمی، آتش به اختیار در کلام و منطقِ رهبری، یعنی فعالیتهای فرهنگی خودجوش، غیردستوری، اما در چارچوب قانون و اخلاق
«آتش به اختیار» یعنی اعتلا و ارتقای انقلابیگری از سطح حاکمیتی به قله مردمی، آتش به اختیار در کلام و منطقِ رهبری، یعنی فعالیتهای فرهنگی خودجوش، غیردستوری، اما در چارچوب قانون و اخلاق.
باید در قالب قانون وقالب تعریف شده حرکت کرد وبابرنامه ریزی تمیز فرهنگی پاتک دشمن را خنثی کرد.جوانان فهیم دردفاع از گفتمان انقلاب آتش به اختیار هستند وکمکی در بصیرت افزایی، زمان شناسی، تشخیص دشمنان حقیقی داخلی و خارجی شود و بتوانیم بر اساس آن موضعگیری بهموقع و صحیح داشته باشیم «آتش به اختیار» یعنی پیگیری آرمانها و مطالبات بهطور خودانگیخته و خارج از محدودهها و حصارهای ارگانها و نهادهای دولتی و رسمی و حکومتی.
*مخاطب رهبر انقلاب در «آتش به اختیار»چه کسانی هستند؟
کسانی که میخواهند در بحث آتش به اختیار فرهنگی حرکت کنند و کار کنند حتما باید کسانی باشند که بنا به فرمایش رهبری دانشگاهیان صاحبان اندیشه، فکر و صاحبان همت هستند اما لطفا همه احساس تکلیف نکنند.
جبهه ی تبلیغ، جبهه ی وسیعی است و آتش به اختیار رمز آماده باش و اقدام و عمل انقلابی است یک قسمت از این جبهه ی وسیع به فرهیختگان بانو و جماعت مداح و یک قسمت به مبلغین و یک قسمت به دانشگاهیان وسایر اقشار تاثیرگذار سپرده شده است. آتش به اختیار فرهنگی در مساجد و هیئات با یک مدیریت صحیح می توان، ناهنجاری ها کاهش می یابد
بعد از سوئ برداشتها معظم له فرمودند: تخاطب واقعی لازم است، میزگرد لازم است، سخنرانی لازم است، نشریّه لازم است، بحث های دونفره و سهنفره لازم است، جلسات تحلیل لازم است"پس کرسی های ازاد اندیشی از ابزار و بسترهای اتش به اختیاراست.
آتش به اختیاری برای کار تبیینی است؛ برای مطالبه گری است.مثلا پیرامون نقد سند ۲۰۳۰ قبل از اعلام رهبری توقع میرود اقدام میکردندیا مطالبه گری برای علت عدم برگزاری جلسات شورای عالی مجازی یا عدم فیلتر کردن تلگرام یا علت نداشتن ساخت app ایرانی و شبکه اجتماعی ایرانی و امن و در مجموع یعنی نقش آفرینی مردم در عرصه فرهنگ و اجتماع.
وظیفه آتش به اختیاران آشنایی به تمامی اندیشهها، دستورات و تاکتیکهای فرمانده ، زیرا بخشی و سطحینگری به دستورات، ضربات جبران ناپذیری به نیروهای خودی وارد خواهد کرد
آتش به اختیاران بایدتوان مقابله با تهاجمات فرهنگی را داشته باشد .از اقدام های شتاب زده و هیجانی به خود داری کندو اجرای آتش به اختیار باید براساس عقلانیت و مصالح کشور پیش برود.
*چه زمانی نوبت آتش به اختیار می رسد؟
وقتی که متولیان فرهنگی اولویت میان مسایل اصلی و فرعی تشخیص ندهند و نهادهای فرهنگی را گرفتار امور فرعی کنند و نتوانند امور اصلی فرهنگی را مدیریت کنند نوبت به آتش به اختیار می رسد یعنی جوانان انقلابی و پیرو خط امام با مدیریت گروهی و هسته های فرهنگی به صورت خودجوش به نقد فرهنگ غرب بپردازند و از فرهنگ اصیل اسلامی دفاع کنند و آن را تبیین کنند و شبهات فرهنگی را پاسخ دهند.پس آتش به اختیار زاییده دو عامل یعنی هجوم حداکثری دشمن فرهنگی و ضعف مدیریت فرهنگی نهادها است.
لازم به ذکر است اینگونه فعالیتهای فرهنگی باید خودجوش، جهادی و همراه با منطق و اخلاق و رعایت قانون باشد و از قوانین حاکمیت تخطی نشود افسران جنگ نرم نمیتوانند خودشان هر کاری که خواستند انجام دهند آنها باید با بیان اختلالها و ضعفهای سیستم به هوشیاری مردم در جهت کشف اختلال و مطالبهگری از آن دستگاه یا آن فرد مسئول کمک کرده و کاری کنند که جامعه از وجود اختلالی که عمدی یا سهوی بو جود آمده آگاه شود. تا در مرحله دوم حکومت و دستگاههای مربوطه با پشتیبانی مردم بتوانند مطالبه خود را بیان و آن اختلال سیستمی را رفع کنند.
*در این شرایط نیروهای ارزشی می توانند گفتمان خود را در امور فرهنگی غالب کنند، اجازه ابتکار عمل به نیروهای خودی دارای انگیزه واجدالشرایط، می تواند نیروهای دشمن و مقابل را زمین گیر کرده و شکست دهد
در هر کجایی احساس شود خللی ایجادشده است،جبهه مومن انقلابی به پا خیزند و در آنجا کارهای به زمین مانده در جهت تقویت بنیان های اعتقادی و گسترش فرهنگ اسلامی همت کنند و همچنین کار فرهنگی اثر گذار انجام دهند.
*گفته می شود این فرمان رهبری یعنی دانشجوی دلسوز و تازهکار را از خیلیها باشعورتر، دغدغهمندتر، کاریتر و باعرضهتر میبیند؟
این هم درست است اما بنظر مواردی دیگرهم به ذهن متبادر میشود. در مسائل فرهنگی با وجود این که مسؤولان فرهنگی کشور زحمات زیادی کشیده اند ولی از فرمان آتش به اختیاری که رهبر معظم انقلاب صادر کردند، مشخص بود که مقصود ایشان در مسائل فرهنگی کامل تأمین نشده است.
دستاوردهای آتش به اختیار منجر به فکر کردن به وضعیت موجود ، توسط مردم بویژه دانشگاهیان و تقویت و صیانت از انقلاب و موجب حفظ نیروها میشود و از سویی جوانان واقشار فرهیخته باید احساس مسئولیت کنند که این توقعات رهبری این برانگیختگی را به دنبال دارد
دستاوردهای آتش به اختیار منجر به فکر کردن به وضعیت موجود ، توسط مردم بویژه دانشگاهیان و تقویت و صیانت از انقلاب و موجب حفظ نیروها میشود و از سویی جوانان واقشار فرهیخته باید احساس مسئولیت کنند که این توقعات رهبری این برانگیختگی را به دنبال دارد. طرح این مطالبات از سوی رهبری باعث میشود مباحث فرهنگی دستگاهها و دانشجویان جدیتر از گذشته پیگیری کنند.
آتش به اختیار به معنی عدم غفلت مردم از شرایط فرهنگی کشور است.
*لطفا نتیجه گیری و جمع بندی خود را از بحث بفرمایید.
اجرای فرمان آتش به اختیار، متوقف بر تشخیص درست موضوعات و فهم صحیح مسائل است.فرمان "آتش به اختیار"در جنگ نرم مثل جنگ نظامی، یعنی هرکس با هر هنری که دارد، بهترین راه را برای حمله به«دشمن» پیدا کند و منتظر هیچ کس نماند.
فضای موجود فضای جنگ و قتل عام فرهنگی است ما در جبهه فرهنگی هستیم برای اتش به اختیار باید افسر جنگی بود ،اتش به اختیاربودن خطیر بودن صحنه را نشان میدهد و رصد دستگاهها و مسئولان به قرار گرفتن حکومت در مسیر انقلاب کمک کنند و هر جا انحراف و یا قصوری را دیدند گزارش کنند تا آن قصور توسط خود نهاد قاصر و یا افرادی که قانونا توان اصلاحات را دارند برطرف شود.
نفوذ آن قدر جدی شده که فرمانده اتش به اختیار فرمودند و در مخالفت با قانون، کار بظاهرفرهنگی تأثیری نخواهد داشت و بلکه چه بسا، ضرر آن بیشتر از منفعت آن خواهد بود.
اقدامات احتمالی باید برابر با قوانین جاری کشور و مطابق با چهارچوب تعیین شده در نظام اسلامی باشد وآتش به اختیاری وجه کمک کنندگی دارد و نه تقابلیآتش به اختیار بیشتر در انجام کارهای پیشبرنده و حلکنندهی مشکلات قرآنی و دینی، اسلامی است.
آتش به اختیار یعنی مردم در بخشهای مختلف کشور و از طبقات مختلف - در این انقلاب دارای نقش و عزمند. اگر یک مسئولی هم بخواهد کجروی کند، مردم او را حذف میکنند همچنانکه تاکنون شاهد بوده ایم.اینجا مردمند، ملتند، عزم عمومی است، عزم ملی است و بقا انقلاب وامداردولتها نیست بلکه وامدار ملت هاست.
نظر شما