خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: امنیت جامعه ای مفهومی نوپدید با دلالت های پرشمار است که مرزهای روشنی با اقسام دیگر امنیت مانند امنیت ملی، امنیت عمومی، امنیت انسانی و... دارد. در واقع مسئله اصلی نظریه امینت جامعه ای این است که رویکرد غالب در دهه های اخیر به مقوله امنیت رویکردی سخت بوده و همین عامل تاحدودی به غفلت از وجوه نرم مقوله امنیت منجر شده است. در گفتگو با منیژه نویدنیا عضو عیئت علمی دانشگاه آزاد به بررسی مقوله امنیت جامعه ای یا امنیت اجتماعی شده پرداخته ایم.
*برای شروع بحث لطفاً تعریف و تقریر خود را از بحث «امنیت اجتماعی شده» بیان بفرمایید؟
تئوریسین های امنیت به دنبال تکمیل کمبودها و نواقص امنیت ملی که بر بخش سیاسی استوار بود، بخش های دیگر جامعه چون محیط زیست، دنیای مجازی و غیره را نیز مورد توجه قرار دادند. در این راستا، وجه اجتماعی امنیت نیز توسط باری بوزان تحت عنوان (Societal Security) بیان گردید، به منظور توجه به وضعیت قومیت ها، اقلیت های دینی، گروه های شغلی و هر آنچه که هویت ملی و سپس هویت اجتماعی را می ساخت.
امنیت اجتماعی یا امنیت جامعه مترداف مناسب برای واژه (Societal Security) هستند. «امنیت اجتماعی» به این جهت که وجه اجتماعی امنیت را روشن و برجسته می نماید و «امنیت جامعه» بر سیاسی نبودن امنیت و تمرکز بر منافع ملی تاکید دارد
در واقع، امنیت اجتماعی مورد نظر بوزان قسمت جامانده امنیت ملی است که با کثرت گرایی جهان حاضر و برجسته شدن تفاوت ها مطرح می شد که می توانست با ارتباطات تنگاتنگ توسط وسایل ارتباطی نوین موجب نشر و پخش خطرات بالقوه ای گردد که در زمینه مساعد دیگری تبدیل به خطرات بالفعل گردد. از این رو، لازم بود که امنیت ملی که بر بنیان اکثریت استوار است، در دنیای امروز که کثرت گرایی (به خصوص در اروپا) در حال اوج گرفتن است و اکثریت معنای خود را در حال از دست دادن است، به اقلیت های مهم و کلیدی چون گروه های دینی نیز توجه نماید.
لذا، امنیت اجتماعی در راستای این اهداف بیان شد و مورد توجه قرار گرفت. اما، پس از طرح امنیت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد امنیت ملی، توجه صاحبنظران علوم دیگر از جمله جامعه شناسان به امنیت جلب شد و حوزه های معنایی متعدد برای امنیت اجتماعی شکل گرفت.
واژه (Societal Security) به امنیت اجتماعی شده، ترجمه دقیقی نیست، چرا که همه امور در جامعه «اجتماعی شده» هستند که افراد جامعه می توانند درکی مشترک و مشابه از آن داشته باشند. امنیت اجتماعی یا امنیت جامعه مترداف مناسب برای واژه (Societal Security) هستند. «امنیت اجتماعی» به این جهت که وجه اجتماعی امنیت را روشن و برجسته می نماید و «امنیت جامعه» بر سیاسی نبودن امنیت و تمرکز بر منافع ملی تاکید دارد.
*شما به طور کلی نسبت امنیت و مدیریت اطلاعات را چگونه ترسیم می کنید؟ نقش رسانه در این امر چطور قابل ترسیم است؟
استقبال از امنیت اجتماعی از سوی صاحبنظران علوم مختلف، صرف نظر از تاکید بر عناصر و ارکان جمعی، به دلیل استفاده از فرایندهای جدید و ابتکاری علوم است. به طور مثال: ساز و کار امنیت ملی (ارتش، اطلاعات ....) ارتباط مستقیم و تعریف شده ای با مشارکت های مردمی (سازمان های غیر دولتی، خیریه ها ...) ندارد، ولی مشارکت های مردمی یکی از ارکان اصلی امنیت اجتماعی به شمار می آیند.
امنیت اجتماعی مانند امنیت ملی نیازمند کسب اطلاعات برای برآورد اوضاع و شرایط دوست و دشمن نیست، همچنین از خبرسازی ها و شیوه های خبررسانی تاثیر چندانی نمی پذیرد و جریان اطلاعات را مانند زندگی روزمره به کنشگران عادی واگذار می نماید
از اینرو، در پاسخ به سوال شما باید عرض کنم که امنیت اجتماعی به جریان آزاد، عام، فراگیر اطلاعات نظر دارد و آن را مشابه گردش خون می شمارد که هر بدنی به حسب ویژگی های جسمی قادر به پالایش و تنظیم آن است. لذا، سازمانی خاص متولی مدیریت اطلاعات را لازم نمی بیند و رسانه ها (جمعی، فردی ....) را به عنوان یکی از مجراهای اطلاعات آزاد در نظر دارد. در واقع، امنیت اجتماعی مانند امنیت ملی نیازمند کسب اطلاعات برای برآورد اوضاع و شرایط دوست و دشمن نیست، همچنین از خبرسازی ها و شیوه های خبررسانی تاثیر چندانی نمی پذیرد و جریان اطلاعات را مانند زندگی روزمره به کنشگران عادی واگذار می نماید.
*به نظر شما مسئولیت تأمین «امنیت اجتماعی شده» با چه کسی است؟ مثلا بعضی این مقوله را معطوف به حکومت و یا به مردم می کنند. به نظر شما چه الگویی در این خصوص باید وجود داشته باشد؟
به صورت تئوریک، متولی امنیت جامعه «مردم» هستند و متولی امنیت ملی «دولت ها» می باشند. اما در واقعیت، باید الگویی مشخص برای برقراری امنیت جامعه توسط مردم وجود داشته باشد. امنیت جامعه چون مفهومی جدید و نوپاست و از طرف دیگر، در سیطره امنیت ملی نتوانسته است، جولانگاه چندانی پیدا نماید. تئوریسین های امنیت جامعه اجماع نظر مشخصی بر الگوی اجرایی آن ندارند. برخی آن را با امنیت خصوصی مشابه می دانند و تامین امنیت جامعه را به عهده سازمان های خصوصی می گذارند. برخی آن را زیرمجموعه حاکمیت در نظر گرفته اند. برخی آن را به وجه آموزش فرو کاسته و سازمان های آموزشی را مسئول به شمار آورده اند و از این دست.
*قلمرو امنیت در جامعه شناسی چطور تعریف می شود و شامل چه مسائلی است؟ ملاک امنیتی دیدن یا ندیدن یک مسئله چیست؟
جامعه شناسان به امنیت، حتی در جامعه شناسی سیاسی نپرداخته اند و این موضوع موجب حیرت من شد، وقتی که دنبال منابع برای پایان نامه دکتری خودم در خصوص امنیت می گشتم. اما، سپس به درک موضوع جالبی رسیدم و آن این که جامعه شناسان «پیوندها» را که در اشکال گوناگون (روابط زناشویی تا پیروان دینی تا علایق و ...) بروز می نماید، «مرجع» در نظر آورده اند و هر آنچه پیش می آید را در «پیوندها» ریشه یابی می کنند.
ابتدای مطالعات امنیت، نگاه جامعه شناسان برایم قابل درک نبود، به خصوص با مطالعات امنیت و آشنایی با دغدغه های آنان در خصوص خطر، تهدید، دشمن و غیره. ولی به نظر شما «امنیت کودک» آیا چیزی جز خاطرجمعی از آغوش گرم مادری شایسته است؟ به نظر شما «امنیت شغلی» چیزی جز خیال آسوده از فضای همکاری است؟ آیا «امنیت بهداشتی» چیزی جز اطمینان از مهارت پزشک و فرایندهای درمان است؟ آیا «امنیت غذایی» چیزی جز اعتماد به تهیه کنندگان غذا و در دسترس قرار دادن آن است؟ و به همین ترتیب. بنابراین، از نظر جامعه شناسی، امنیت یعنی «پیوندها»، کارکردشان را در موقعیت ها داشته باشند. [توجه داشته باشید، جامعه شناسی نیز مانند هر علم دیگری به همه موضوعات نمی پردازد و بر موضوع خویش متمرکز است. لذا، نگاه جامعه شناسی را نمی توان تقلیل گرایانه دانست. مانند روانشناسی که بر روح و نیازمندی های روانی متمرکز است.]
با توضیحاتی که در مورد نگاه جامعه شناسی به امنیت بیان شد، می توان نتیجه گرفت که جامعه شناسی «علم امنیتی ندیدن» است. جامعه شناسی چون با هم بودن، کنار هم بودن و ماندن را در نظر دارد تا واحدهای جمعی (خانواده ...) باقی بمانند و دوام بیاورند، بیشتر بر مطالعه مشترکات و عوامل پیوند دهنده معطوف است، تا جدایی ها و اختلافات و در نهایت فروپاشی ها. لذا، امنیتی دیدن به معنایی که در علوم سیاسی (مقابله با خطر، ارزیابی اقدامات دشمن، جنگ ...) مورد نظر است، مورد توجه جامعه شناسان نیست. حتی آنتونی گیدنز نیز متاثر از تئوریسین های امنیت که به خطرات پرداخته است، نوع خطراتی که ذکر کرده است از جنس اجتماعی و مشترکات است و ربطی به دشمن و دشمن بینی ندارد. در نتیجه، اگر بخواهیم برای امنیتی دیدن و ندیدن مشابهی در جامعه شناسی پیدا کنیم، می توان امنیتی دیدن و ندیدن را به نگاه مثبت و منفی تشبیه دانست. امنیتی دیدن همان نگاهی است که دنبال نواقص، کمبودها و به زبان علوم سیاسی خطرات و آسیب هاست که به طور بالقوه یا بالفعل وجود دارند. امنیت ندیدن همان نگاه مثبت است که سعی دارد بر امتیازات و نقاط قوت صحه بگذارد.
*به طور کلی خط سیر امنیت در جامعه شناسی چطور تعریف می شود؟
نگاه جامعه شناسی به امنیت، با اتکا به ادبیات سیاسی امنیت و فارغ از نظامی گری، برای به دست دادن نگرشی جدید و نوین در باب امنیت است. برای امنیت به لحاظ جامعه شناسی، قائل به سه سطح بقا و ثبات، توسعه و رضایت، رهایی و زیبایی هستم
با توضیحاتی که خدمت شما عرض کردم، نگاه جامعه شناسی به امنیت، با اتکا به ادبیات سیاسی امنیت و فارغ از نظامی گری، برای به دست دادن نگرشی جدید و نوین در باب امنیت است. من سعی کردم در کتاب «امنیت اجتماعی» ابتدا مروری کوتاه بر ادبیات سیاسی امنیت داشته باشم و مقالات مهم نیز به صورت ترجمه آمده است. همچنین مروری بر اصول جامعه شناسی تا فهم امنیت از منظر جامعه شناسی مهیا شود. اما برای امنیت به لحاظ جامعه شناسی، قائل به سه سطح بقا و ثبات، توسعه و رضایت، رهایی و زیبایی شده ام. یعنی امنیت می تواند تحقق بقا و تامین ثبات و نظم باشد. سطح دوم، امنیت تضمین توسعه و رضایت از زندگی را شامل می شود و سطح سوم که تاکنون کسی به آن نپرداخته است، امنیت ایجاد فضای رهایی و آزادگی است که فرصت درک زیبایی ها و شگفتی های زندگی را فراهم می نماید.
*ارزیابی شما از وضعیت «امنیت اجتماعی شده» و به طور کلی احساس امنیت در جامعه ما چیست؟ با این توضیح که به نظر می رسد پس از حوادث تروریستی تهران دوباره به سرعت زندگی مردم روال عادی خود را پی گرفت اما در غرب در شهر های مختلف که عملیات تروریستی رخ داد تا ماه ها وضعیت اضطراری باقی ماند. هنوز هم فرانسه در وضعیت اضطراری به سر می برد.
من با بیان کلمه «احساس» برای امنیت مشکل دارم. چون امنیت را فضای خاطرجمعی، شرایط اطمینان، محیطی با آرامش خاطر می دانم که عیان و آشکار است. لذا، از استفاده کلمه «احساس» برای امنیت پرهیز دارم. به نظر بنده ارجاع موقعیت بدیهی، عینی، ملموس و آشکار به احساس، از فهم درست موضوع می کاهد.
اما در مورد تفاوت ایران با فرانسه یا به تعبیر دقیق تر، تفاوت کشورهای در حال توسعه با توسعه یافته. باید عرض کنم، چند تفاوت عمده وجود دارد. اول اینکه کشورهای در حال توسعه با حوادث و رخدادهای ناگوار بیشتر مانوس هستند. چون مردم کشورهای در حال توسعه با ناملایمات زیادی دست و پنجه نرم می کنند، به شدت مردم کشورهای توسعه یافته دچار هراس و نگرانی نمی شوند. دوم اینکه مردم و افکار عمومی در کشورهای توسعه یافته حساسیت بالایی دارند و حاکمان نه تنها موظف به پاسخگویی هستند که تک تک سهل انگاری هایشان پیگیری می شود.
نظر شما