به گزارش خبرنگار مهر، مفهوم سرمایه اجتماعی در سالهای اخیر در حوزههای گوناگون علوم اجتماعی، اقتصاد و اخیراً در علوم سیاسی مطرح شده است. سرمایه اجتماعی عبارت است از ارتباطات و شبکههای اجتماعیای، هنجارها و اعتماد که میتوانند حس همکاری و اطمینان را در میان افراد یک جامعه پدید آورند. سرمایهاجتماعی، یکی از مهمترین شاخصههای رشد و توسعه هر جامعهای به شمار میآید.
در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه، سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند اما در عصر حاضر برای توسعه بیشتر از آنچه به سرمایهاقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند باشیم به سرمایه اجتماعی نیازمندیم زیرا بدون این سرمایه، استفاده از دیگر سرمایهها به طور بهینه انجام نخواهد شد.
سرمایه اجتماعی که در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به شدت بالا رفت (انقلابهای اجتماعی در آغاز به علت حس همبستگی، مشارکت و اعتماد جمعی که ایجاد میکنند، سرمایه اجتماعی را بالا میبرند)، تا سالهای پایانی جنگ نیز در حد قابل قبولی بوده است. اما پس از آن به طور تدریجی کاهش پیدا کرده است. افزایش سرمایه اجتماعی هنگام انقلاب و پس از آن، کاستیها و لطمات وارد آمده در حوزه سرمایههای فیزیکی، مالی و انسانی که طبیعی دوران انقلاب و برخوردهای دشمنان انقلاب بود (مانند تحریمهای اقتصادی، کاهش ارزش پول، فرار سرمایههای مادی و فکری، تعطیل شدن دانشگاهها و آموزشگاهها، شهادت نیروهای انقلابی و وفادار و…) را جبران کرد.
به همین دلیل است که انقلاب اسلامی توانست به بحرانهای مهمی چون آغاز جنگ تحمیلی و یا هرج و مرجهای دوران تأسیس جمهوری اسلامی و حرکتهای تجزیه طلبانه، فایق آمده و انقلاب و جمهوری اسلامی را به سلامت از این دوران خارج سازد. اما برنامههای پنج ساله طراحی شده، پس از اتمام جنگ تحمیلی سمت و سویی متفاوت دارد. به نظر میرسد که در دوران «سازندگی»، محور اصلی توسعه را «سرمایه فیزیکی» شکل میدهد و لذا عمده محورهای برنامه پنج ساله کشور با نگاه به این سرمایه طراحی و اجرا میشوند.
بنابر این میتوان با نگاه به نتیجه عملی ناشی از دولت سازندگی، آن را گامی در راستای غنی سازی و ارتقای ظرفیت «سرمایه فیزیکی» ارزیابی کرد که از سوی آمار و ارقام موجود نیز تا حدودی تأیید میگردد.در همین راستاست که «توسعه مهارتهای فنی» نیز مورد توجه قرار گرفته و میتوان ادعا کرد که «سرمایه انسانی» نیز رشد مینماید. اما در مرحله بعدی که بحث «توسعه سیاسی» موضوعیت مییابد، عملاً نیم نگاهی به «سرمایه اجتماعی» میشود که نتیجه آن را میتوان در توسعه مشارکت مردمی، مساله شوراها، رشد مطبوعات و……مشاهده کرد.
البته بروز رفتارهای نابهنجار و خروج برخی از گروههای اجتماعی از درون چارچوب مصوب ملی که قانون اساسی آن را ترسیم کرده است منجر میشود تا پروژه غنی سازی «سرمایه اجتماعی» در داخل با مشکلات جدیی مواجه شود. در مجموع میتوان ادعا کرد که توجه به «سرمایه اجتماعی» از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، به خاطر ماهیت مردمی و ویژه انقلاب، در دستور کار بوده است؛ اگر چه این عطف توجه کم یا زیاد شده است.
نظر شما