به گزارش خبرنگار مهر، پیرو نشست « ما و فلسفه علم» که با حضور موسی اکرمی برگزار شد و در آن نشست وی صحبتهایی در خصوص تاسیس فلسفه علم و نقش گلشنی کرد، که در واکنش به آنها احمد حکیم، یادداشتی خطاب به اکرمی نوشت و پاسخ او را داد. پس از آن اکرمی نیز یادداشتی برای او نوشت و در نهایت حکیم که از شاگردان گلشنی است در یک تماس تلفنی، مستقیما با گلشنی صحبت کرد و سخنان وی درباره موضوع بحث شده را در یک یادداشت گرد آورد و در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد؛ این یادداشت را در ادامه میخوانید؛
دوستان و همراهان گرامی، بنده با تماسی که امروز با استاد دکتر گلشنی داشتم در ارتباط با مطالب منتشر شده پیرامون تاسیس دکترای فلسفه علم نکاتی را مطرح فرمودند که خلاصه ای از این مطالب را از قول ایشان خدمتتان عرض می کنم:
۱- قبل از انقلاب کتابهایی تحت عنوان فلسفه علم یا مشابه آن وجود داشت ولی آنها در بارۀ مکاتب متداول فلسفۀ علم تازه براه افتاده نبود بلکه بیشتر ناظر به مسائل فلسفی علوم بود.
۲- آقای دکتر سروش نخستین بار فلسفۀ علم پوپر را در سال اول انقلاب مطرح کردند که جزو مکاتب تازه متداول شدۀ فلسفۀ علم روز بود.
۳- در دهۀ ۶۰ من هرسال در کنفرانس سالیانۀ انجمن فیزیک ایران یکی از مباحث فلسفی فیزیک روز را مطرح می کردم که بعدا در کتاب «تحلیلی از دیدگاههای فلسفی فیزیکدانان معاصر» گردآوری نمودم.
۴- در سال ۱۳۶۹ سمینار عظیم «فلسفه و روششناسی علوم تجربی» را برپا کردم که در آن بسیاری از فلاسفه و دانشمندان ایرانی از داخل و خارج مطرح شرکت داشتند.
۵- بعد از آن درصدد برآمدم که رشته فلسفه علم را به معنای امروزی راه اندازی کنم و در آن به بحث هایی که از ۱۹۶۰ به بعد مطرح شده بود بپردازیم.
۶- به پیشنهاد رییس وقت دانشگاه شریف، آقای دکتر صالحی به دانشگاه های آکسفورد و کمبریج رفتم تا برنامه تحصیلی این رشته را در آنجا بررسی کنم.
۷- دوره های دکترای فلسفۀ علم در آکسفورد با کمبریج از زمین تا آسمان متفاوت بود.نکتۀ ظریفی که سایرین [منظور دکتر اکرمی و دیگران است] به آن توجه نمی کردند این بود که دورۀ دکترای آکسفورد ادامه فوق لیسانس فلسفه علم بود یعنی بطور تخصصی به مسائل فلسفی علوم مانند فلسفه کوانتم و نسبیت و اینها نمی پرداختند ولی در کمبریج به مسائل فلسفی علوم بطور تخصصی می پرداختند، همان مسائلی که امروزه در در دروس کیهان شناسی، کوانتم و زیست شناسی داروینی و...بعضی دانشگاهها مطرح است. وقتی برگشتم مدل کمبریج مورد نظر من بود زیرا دردورۀ دکتری فلسفۀ علم متداول تنها به کلیات و حدود و ثغور علم پرداخته می شود نه مسائلی که در نظریه های علمی بطور تخصصی مطرح است، و چون به نظر بنده مطالبی که در دورۀ کارشناسی این رشته تدریس می شود برای فهم ضروریات آن کافی است ادامۀ دکتری به آن صورت را نمی پسندیدم ، بلکه مدل دانشگاه کمبریج را برای این دوره می پسندیدم.
۸- از طرف دیگر بعد از ریاست آقایان دکتر صالحی و دکتر اعتمادی نهایت سختگیری به گروه فلسفه علم وارد می شد لذا من ادامه رشته فلسفۀ علم را به صورت متداول آن در مقطع دکتری لازم نمی دیدیم بلکه تاکید من برای دورۀ دکتری بر روی مسائل فلسفی علم بود که در رشته های فیزیک و زیست شناسی و غیره مطرح می شد آقایانی که نزد من آمدند بدنبال تاسیس دکترای فلسفه علم به معنای رایج آن بودند نه مسائل فلسفی علم ، مانند مسائل فلسفی که در فیزیک و زیست شناسی وغیره مطرح است. بالاخره بعد از کارشکنی ها، دانشگاه صنعتی شریف با راه اندازی دکترای فلسفه علم مطابق با برنامه پیشنهادی بنده موافقت کرد. اگر به برنامه دکترای فلسفه علم در دانشگاه شریف و همین برنامه در دانشگاههای دیگر توجه شود منشاء اختلاف نظر [با آقای دکتر اکرمی و سایرین] بطور کامل روشن خواهد شد. آنان بدنبال دکتری فلسفه علم متداول بودند، نه مسائل فلسفی علم.
۹- البته من قبل از راه افتادن دورۀ دکتر فلسفۀ علم و حتی پس از آن بدنبال راه اندازی دکترای «علم ودین و فلسفه» بودم ، حوزه ای که در غرب هم آغاز شده بود. این دکترا نیز باید در دانشگاهی که به علم روز می پردازد راه اندازی می شد ولی وزارت علوم مخالفت کرد. اولویت برای من در آن زمان دکترای «علم و دین و فلسفه» بود ، که بعد از طی دورۀ کارشناسی ارشد فلسفۀ علم براه افتد که با عدم همکاری دانشگاه و وزارت علوم انجام نشد
۱۰- تمام این مباحث را در مصاحبه ای که در سال ۱۳۹۵ با عنوان « انکار یافتههای غرب شرط خرد نیست/تجربۀ ایرانی مواجهه با فلسفۀ علم» توضیح داده ام. لینک مصاحبه
۱۱.بنابراین ادعای اینکه بنده بطور کلی با دکترای فلسفه علم مخالف بوده ام نادرست است ( و الا آن را براه نمی انداختم) پس باید این نقل قولی که از بنده شده است اصلاح گردد.
نظر شما