هادی بنایی با بیان این که لطیفه را مانند جوک تعریف نمی‌کنند گفت: جوک خنده‌دار است اما بر عکس آن در لطیفه موضوعی جدی با زبان طنز مطرح می‌شود که صرفا برای خنده نیست و باید عبرت‌آموز باشد.

این مترجم که تا کنون حدود سه هزار لطیفه را از زبانهای آلمانی و انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است ضمن طبیعی بودن استفاده ملل مختلف از قومیتها برای ساختن جوک در گفتگو با خبرنگار مهر تصریح کرد: در لطیفه‌های آلمانی، ایرلندیهای به خساست و مونیخیها به حماقت مشهور هستند. حتی در مرز کشور آلمان با هلند منطقه کوچکی با نام "Ostfriesland" واقع شده که جوکهای مرتبط با حماقت و خنگی افراد را به اهالی آن نسبت می‌دهند.

وی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا تعریف جوک بر روحیه افراد تأثیر دارد یا نه گفت: لطیفه مانند دارو است و نمی‌توان آن را برای کسی تجویز کرد. اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که تعریف کردن جوک هنر است و هرکسی از پس آن بر نمی‌آید. چنانچه در برخی کشورها می‌گویند جوک مال کسی است که بتواند آن را خوب تعرف کند.

مترجم کتاب پرفروش "فرهنگ شوخی از A تا Z" با بیان این که ساختن جوک هیچوقت متوقف نمی‌شود افزود: تاریخ شاهد بوده که مردم برای هر اتفاق تازه‌ای از جمله اختراعات عصر حاضر مانند کامپیوتر، موبایل و اینترنت و سیاستمداران نوظهوری مانند اوباما نیز جوکهای بیشماری ساخته‌اند و این روند همچنان ادامه دارد و هرگز متوقف نخواهد شد.

 بنایی با اشاره به چاپ کتابی با عنوان "همه آلمان می‌خندد" گفت: مؤلف این اثر با تحقیق وسیع جوکهای 50 سال اخیر کشورش را مورد بررسی قرار داده و علت پیدایش هریک از آنها را تشریح کرده است که در یکی از آنها آمده است: "زمانی که آلمان شرقی کمونیستی شده بود روزی رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و رئیس حزب در یک هواپیمای مسافربری نشسته بودند. رئیس حزب گفت: بیایید یک اسکناس 10 مارکی را از هواپیما به پایین بیندازیم تا یکنفر آن را پیدا کند و خوشحال شود.  نخست‌وزیر گفت: ولی بهتر است دو اسکناس 10 مارکی برا بیندازیم تا دو نفر خوشحال شوند. رئیس‌جمهور هم گفت: از نظر من اگر 10 اسکناس 10 مارکی بیندازیم 10 نفر خوشحال می‌شوند.در همین لحظه خلبان از داخل کابین هواپیما فریاد زد: اگر همین الان ساکت نشوید هر سه نفر شما را پایین می‌اندازم تا 10 میلیون نفر خوشحال شوند."