استاد دانشگاه دوک با اشاره به اینکه ترجیح منفعت شخصی به نفع عامه از آفتهای جوامع امروز است یادآور شد: فضایل اخلاقی در دنیای امروز مغفول واقع شده‌ و این امر عامل بسیاری از چالشهای فعلی است.

پروفسور مایکل گلسپی استاد فلسفه و علوم سیاسی در دانشگاه دوک آمریکا است. حوزه‌های تخصصی او فلسفه سیاسی، فلسفه قاره‌ای مدرن و تاریخ فلسفه سیاسی است. وی همچنین در حوزه‌های نظریه‌های سیاسی، ایده‌آلیسم آلمانی و اگزیستانسیالیسم صاحبنظر است.

گلسپی صاحب آثار و کتابهای بسیاری در حوزه فلسفه و اندیشه سیاسی است.هگل، هایدگر، بنیان تاریخ و نیهیلیسم قبل از نیچه" از جمله کتابهای او هستند.

مایکل گلسپی در گفتگو با خبرنگار مهر و در مورد مهمترین پرسش و موضوع مطرح در نسبت میان حوزه‌های اخلاق و سیاست، اظهار داشت: اگر سیاستمدارانی که در حوزه سیاست هستند از صفات و ویژگی‌های ممتازی برخوردار باشند در این صورت آنها قادر خواهند بود شکلی مناسب از حکومت را در جوامع خود اعمال کنند.

وی یادآور شد: در جوامع، نهادهای سیاسی گوناگونی وجود دارند که می‌توانند یکدیگر را تنظیم کنند. علاوه بر این در جامعه منافعی وجود دارد که منافع دیگر را تنظیم  و تحت تأثیر قرار می‌دهد و این منافع ممکن است به عدالت منجر شود.

وی افزود: همچنین در یک جامعه می‌توان حالتی را متصور شد که منافع سبب سرکوب خواستها و منافع دیگران می‌شود.

استاد فلسفه دانشگاه دوک در پاسخ به این سؤال که برخی اخلاق کانتی را قابل اعمال در حوزه فردی می‌دانند و اخلاق فایده‌گرا را در حوزه عمومی و نظر شما در این مورد چیست، گفت: این اندیشه و تفکر ریشه در تفکرات ماکیاول دارد و از قضا خیلی موضوع جالب توجهی است.

وی تصریح کرد: علت اینکه این موضوع جالب توجه است این است که ما شاهد هستیم که سیاستمداران گاهی رفتارهایی انجام می‌دهند که مدعی  هستند برای عموم مردم است و در حالی که این رفتارها خارج از حوزه اخلاق کانتی قرار می‌گیرد و به نوعی اخلاق کانتی را منکر می‌شود.

گلسپی تأکید کرد: این خطر، مسئله استفاده ابزاری از پشتوانه مردمی را به ذهن متبادر می‌سازد که بر این اساس انجام اقدامات از سوی سیاستمداران، اسم پشتوانه مردمی را یدک می‌کشد تا آنرا مشروع جلوه دهد.

وی تصریح کرد: یکی از نقشهای مهم احزاب مخالف احزاب حاکم در یک جامعه، ایفای نقش به عنوان "نظارت کننده" است که از این رهگذر مسئولیت‌پذیری جناح حاکم را بیشتر می‌کند. در واقع یکی از کارکردهای این احزاب نظارت بر رفتارهایی است که به نام مردم و به کام عده‌ای خاص صورت می‌گیرد.

استاد علوم سیاسی دانشگاه دوک در ادامه یادآور شد: من به این مسئله که همه قدرتها فاسد هستند اعتقادی ندارم. ولی معتقدم وقتی در یک کشور حزبی برای مدت طولانی قدرت را در اختیار داشته باشد باعث فساد نظام سیاسی می‌شود. علت این مسئله هم این است که آنها آنچه را که "نفع خودی" است "نفع عامه" القا می‌کنند.

وی افزود: در یونان باستان تدبیری که برای این مسئله اندیشیده شد "تربیت رهبران با فضیلت" بود. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که مدرن شده است. اما در این جهان مدرن آیا ارزشها هم ترقی کرده است و یا اینکه ما به نقش ارزشها و فضایل تردید داریم و معتقدیم که کنترل و نظارت قابل اتکاتر هستند!