گروه اجتماعي خبرگزاري مهر- فضاي خاموش راهروي آپارتمان با صداي خنده كودك همسايه سرشار از انرژي مي شود ، صدا تا عمق وجود زن رخنه مي كند و تارهاي احساسش را به لرزه در مي آورد ، دلش براي در آغوش كشيدن كودك پر مي كشد ولي نگاه هاي همسايه ها و دلسوزي كه از سراپاي وجودش مي بارد مجالي براي خودنمايي احساس نمي دهد ، زن به اتاقي دورتر پناه مي برد تا صداي كودك را نشنود و در سكوت خانه غرق شود ، اما هنوز دلش براي در آغوش كشيدن كودك پر مي كشد ، با خود مي انديشد كاش ...

بيش از نيمي از كودكان بي سرپرستي كه در مراكز شبانه روزي و شيرخوارگاهها نگهداري مي شوند ، كودكان بي هويتي هستند كه به سوي آينده اي نامعلوم در جامعه رها شده اند .  

معاون دفتر امور شبه خانواده بهزيستي در گفتگو با  خبرنگار اجتماعي خبرگزاري  مهر در اين باره مي گويد :  در حال حاضر 10 تا 12 هزار كودك بي سرپرست از نوزادي تا سن زير 18 سال  تحت پوشش سازمان بهزيستي هستند كه 6 هزارو 30 نفر از اين تعداد در مراكز شبانه روزي و شيرخوارگاهها و 6 هزار كودك نيز به صورت امين موقت  در خانواده ها نگهداري مي شوند .

حميد رضا الوند با اشاره به روند افزايش بي سرپرستي كودكان طي سالهاي اخير ، اظهار مي دارد :  در سال 76 تعداد كودكان بي سرپرست  تحت پوشش 2 هزارو 546 نفر بوده  كه اين تعداد در سال 82 به 10 هزار كودك رسيده است .

وي  معتقد است :  افزايش جمعيت ، صنعتي شدن جوامع ، جنگها و بحرانها ، فقدان خانواده  منسجم ، طلاق و كمرنگ شدن عاطفه ها از دلايل اصلي آوارگي كودكان  و افزايش آمار بي سرپرستي آنها  طي 7 سال گذشته بوده است .

معان دفتر امور شبه خانواده بهزيستي با بيان اينكه  بهزيستي بدون اجازه مراجع قضايي نمي تواند حتي كودكي را هم كه جلوي در شيرخوارگاه رها مي شود را بپذيرد ، اظهار مي دارد :  در صورت پيدا كردن يك كودك بي سرپرست ، مددكاران با اطلاع به نيروي انتظامي  و تشكيل پرونده با دستور قاضي كودك به مراكز نگهداري منتقل مي شود ، در اين مرحله كودك ابتدا به منظور  تشكيل پرونده ، انجام آزمايشات پزشكي و تلاش براي جستجوي والدين به مدت 21 روز در خانه هاي موقت كودكان و نوجوانان نگهداري مي شود  و در آنجا با قطعيت يافتن بي سرپرستي كودك ضمن ثبت در پرونده بر اساس سن و جنس به مراكز شبانه روزي  نگهداري  كودكان و يا شيرخوارگاهها منتقل مي شود .  

كودكان پرورشگاه ، چشم انتظار محبت پدر و مادر

 پدر خوانده ها و مادرخوانده ها هميشه از آن مفاهيم عجيب پرورشگاه ها هستند كه مدام در گوش بچه ها تكرار مي شوند،  ماجراي فرزندخواندگي هميشه از دل مشغولي هاي ساعات تنهايي كودكان پرورشگاهها است كه آنها با تمام وجود مهر و محبت نديده و احساس نكرده خود را در آغوش پر مهر زن و مرد غريبه اي جستجو مي كنند كه شايد روزي پدر و مادر آنها شوند .

دكتر رويا جم زاده  مسوول سابق مجتمع حمايتي و خدمات بهزيستي شيرخوارگاه آمنه دراين خصوص مي گويد :  وظيفه شيرخوارگاه حمايت و نگهداري از فرزندان بي سرپرست  و بدسرپرست از شيرخوارگي تا سن دبستان است ، در حال حاضر 54 كودك معلول در كنار بچه هاي سالم ما زندگي مي كنند كه داراي معلوليتهاي مختلف از جسمي گرفته تا ذهني هستند كه با اين وجود  جدا از كودكان سالم نگهداري نمي شوند ودليل اين كار هم اين است كه با اين روش فرصت مي يابند تا از رفتار بچه هاي سالم الگوبرداري كرده  و يك زندگي معمولي داشته باشند .

وي در توضيح شرايط فرزند خواندگي مي گويد :  متقاضياني در اين رديف قرار مي گيرند كه طبق گواهي پزشك صاحب فرزند نشوند و يا با سپري شدن  5 سال از ازدواج آنها و عليرغم اينكه  پزشك نيز مشكلي را تشخيص نداده ولي صاحب فرزند نشده اند ،  چنين زوجهايي دادخواست مبني بر قبول سرپرستي يك طفل را به مجتمع قضايي مي دهند و پس از تاييد صلاحيت آنها در دادگستري و طي مراحل قانوني اين زوج ها با پرونده به بهزيستي محل سكونت خود معرفي مي شوند تا به كار آنها رسيدگي شود سپس با شركت در شوراي فرزندخواندگي بهزيستي و بررسي و تاييد  صلاحيت آنها تازه در اين مرحله در فهرست نوبت فرزندخواندگي قرار مي گيرند .

 دكتر جم زاده  در پاسخ به اين سوال كه زوجين تا چه حد حق انتخاب دارند ، اظهار مي دارد : آنها مي توانند جنسيت كودك ويا سالم بودن آن را تعيين كنند به عنوان مثال بعضي از بچه ها دچار شكاف كام يا لب هستند و يا اينكه روي صورتشان ضايعه اي دارند ، پس بايد به خانواده ها حق داد پس از 5 يا 10 سال صاحب فرزند نشدن ، يك كودك سالم را به فرزندي قبول كنند .

 وي مي افزايد : موارد كمي ديده مي شود كه زوجين پس از اطلاع از بيماري يا معلوليت كودك آن را برگردانند و  ما نمي توانيم گله مند آنها شويم ، يك مورد نوزادي بود كه پس از مدتي معلوم شد كم بيناست و خانواده او را برگرداند ، ولي اين موضوع نادر است ما خانواده هايي را داشتيم كه كودكي را برده  و بعد معلوم شده بود فلج مغزي است با اين حال دلشان نيامده بود او را برگردانند ولي اين موارد بسيار نادر است ، چون اينجا كودك را معاينه پزشكي مي كنيم  و بعد به  خانواده تحويل مي دهيم  حتي از خانواده هم مي خواهيم كه قبل از تحويل گرفتن كودك او را نزد پزشك برده ومعاينه كنند .

وي ادامه مي دهد : خانواده ها اجازه ندارند كه داخل قسمتها را بگردند  و كودك مورد نظرشان را انتخاب كنند زيرا بچه ها اكثرا با هم زندگي مي كنند و گشت زدن بين آنها براي انتخاب كردنشان تاثيرمنفي زيادي بر روحيه آنها خواهد گذاشت .

دكتر جم زاده به طرح امين موقت براي  خانواده هاي متقاضي كودكان معلول اشاره كرده و مي گويد :  در اين طرح كودكاني قرار مي گيرند كه شامل فرزند خواندگي نمي شوند و براي بردن آنها متقاضي كمتري وجود دارد مانند كودكاني كه  دچار بيماري قلبي بوده ، تعداد انگشتان دست و پايشان كم است و يا داراي عقب ماندگي ذهني هستند در تمام اين شرايط  معمولا خانواده ها  تمايل زيادي براي نگهداري دايم كودكان ندارند .

وي مي افزايد : در طرح امين موقت قبل ازهر اقدامي ميان خانواده و كودك ارتباط عاطفي برقرار مي كنيم و پس از مدتي با  ايجاد رابطه عاطفي و وابسته شدن كودك و خانواده جديد به هم  راههاي قانوني را به آنها نشان مي دهيم .

دكتر جم زاده به تفاوتهاي طرح امين موقت و فرزند خواندگي اشاره كرده و مي گويد : در اين طرح خانواده هاي فرزند دار هم مي توانند سرپرستي موقت كودك ديگري را بر عهده بگيرند.

بايد دانست كه طي مراحل قانوني و تلاش براي كسب مجوز و تاييد صلاحيت  قبول سرپرستي يك كودك تنها نخستين گام از مراحل فرزند خواندگي است ، چيزي كه بسياري از خانواده ها تا زمانيكه اين مرحله را تجربه نكنند ، به حساسيت آن پي نمي برند ، به گفته دكتر جم زاده  چگونگي برقراري ارتباط با كودكي كه طي مدت كوتاه سالهاي زندگي خود هيچ گاه حس داشتن پدر ومادر را تجربه نكرده كار دشواري است كه هر خانواده اي به آساني از عهده آن بر نمي آيند و نتيجه آن مي شود كه به گفته مسوول شير خوارگاه آمنه در برخي موارد اين تفاوتها و عدم توانايي در نگهداري و ارتباط با كودك امكان تحمل اين وضعيت را با مشكل مواجه مي كند .

دكتر جم زاده  به يكي از تجربه هاي چندين سال پيش در اين زمينه اشاره كرده و مي گويد : در يك مورد خانواده اي پس از سالهاي طولاني در حسرت فرزند ماندن سرانجام پس از طي مراحل قانوني و نوبت فرزند خواندگي ، مرد نزديك به 50 سال سن و زن حدودا 43 ساله بود ،  دختر بچه 7 ساله اي به طور موقت براي چند هفته به آنها سپرده شد اما متاسفانه فاصله سني بين زوجين و اين كودك موجب ايجاد نوعي حس غريبگي ميان آنها شده بود و اين حس به اندازه اي  برايشان سنگين بود كه او را پس از يك هفته به  شير خوارگاه بازگرداندند ! 

نقطه مقابل اين خانواده ها زوجيني هستند كه پس از قبول فرزند خواندگي ، راه صحيح برقراري ارتباط با آنها را نيز مي دانند  و بسادگي پس از گذشت مدت كوتاهي با كودك ارتباط نزديك برقرار مي كنند ، نمونه ديگري در اين زمينه به گفته دكتر جم زاده  ، زوجي بودند كه پس از 7 سال بي فرزندي سرانجام  براي  قبول سرپرستي يك كودك انتخاب شدند ، مادر اين خانواده در اين باره مي گويد : 7 سال بود كه  صاحب فرزندي  نشده بوديم تا اينكه سرانجام  تصميم گرفتيم براي فرزند خواندگي اقدام كنيم ، پس از ماهها انتظار وتاييد صلاحيت من و همسرم ، دو كودك دو قلوي 8 ماهه را به ما دادند كه الان هر دو در كلاس چهارم دبستان درس مي خوانند .

وي ادامه مي دهد : بچه ها 3 ساله بودند كه  خداوند به ما فرزندي داد  و درست از همين روزها بود كه با موجي از پرسشهاي كودكانه بچه ها مواجه شديم  ، آنها اغلب مي پرسيدند كه مامان ما چطور به دنيا آمديم ؟   و من هم همه چيز را براي آنها توضيح مي دادم تا اينكه پس از مدتي زمينه را براي بيان حقيقت به بچه ها آماده ديدم و به آنها گفتم كه  بعضي از بچه ها را خدا از آسمان براي پدر و مادر ها مي فرستد و با اين طرز بيان بود كه  بچه ها خيلي راحت اين قضيه را قبول كردند !

  اين مادر با گلايه از نحوه برخورد برخي از بستگان و آشنايان  در طول سالهاي اول ورود اين كودكان به خانواده جديد  مي گويد : متاسفانه بي فكري برخي از افراد فاميل باعث درد و رنج روحي  بچه ها مي شد و اين رفتار به خصوص پس از تولد فرزند خودمان بيشتر شد چرا كه حتي مادر خودم  خواه نا خواه  به اين كودكان بيشتر از دو دوختر ديگرمان توجه مي كرد اما به هر حال در مورد برخي از بستگان درجه اول مانند پدر بزرگ و مادربزرگ  و عمه و عمو ، نمي توانستيم اين كار را انجام دهيم اما در مقابل از آنها خواستيم  كه در رفتارشان با بچه ها مراعات كنند اما متاسفانه با همه اين  تذكرات  هنوز هم آنها گاهي وقتها بين بچه ها فرق مي گذارند .

وي  دليل موفقيت  خود در اين زمينه را همكاري و همفكري  ميان خود و همسرش دانسته و معتقد است : شايد تنها چيزي كه در آن روزهاي سخت به ما اميد داده و تحمل برخوردهاي اطرافيان را آسانتر مي كرد تفاهم و تعامل ميان من وهمسرم بود  چرا كه ما نسبت به اين كودكان احساس مسووليت مضاعف مي كرديم  و يقين داشتيم كه اگر خودمان بتوانيم با اين وضعيت كنار بياييم ،  اطرافيان نمي توانند در اين زمينه كوچكترين مشكلي ايجاد كنند . 

 محبت افراطي فرزند خوانده ها را متوقع  و وابسته بار خواهد آورد

دكتر كتايون خوشابي  روانپزشك  وعضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبشخي در گفتگو با خبرنگاراجتماعي خبرگزاري مهر از منظر ديگري  به بحث فرزند خواندگي نگاه كرده و مي گويد : بسياري از خانواده ها پس از قبول سرپرستي فرزندي در چگونگي رفتار خود با عضو جديد خانواده دچار سردرگمي شده  و رفتار طبيعي و عادي را با وي نخواهند داشت تا جايي كه اين حمايتهاي افزاطي مانعي براي رشد وشكوفايي توانمنديهاي  آنها شده و اين كودكان كاملا وابسته بار خواهند آمد ،  در اين وضعيت والدين بايد اين مساله را مد نظرقرار دهند كه  اين كودكان با يك فرزند حقيقي هيچ فرقي نداشته و بايد به هنگام خطا  ويا اشتباه همان رفتاري  را ازخود بروز دهند كه با فرزند واقعي خود درشرايط مشابه  اين قضيه داشتند و همواره اين نكته را به خاطر داشته باشند كه حمايت بيش ازحد اين كودكان را متوقع و وابسته بارخواهد آورد .

11 سالگي بهترين سن گفتن  واقعيت به فرزندخوانده ها است

وي در پاسخ به اين سوال كه آيا اصولا بايد به كودكان گفته شود كه فرزند خوانده هستند يا خير ، اظهار مي دارد : در فرهنگهاي غربي مساله فرزند خوانده بودن را  پيش ازسن دبستان با كودك در ميان مي گذارند اما در فرهنگ كشور ما به دليل احساسي بودن خانواده ها مطرح كردن اين واقعيت براي كودك در اين سن ضربه روحي  وعاطفي شديدي را بر وي تحميل خواهد كرد ،  بنابر اين كارشناسان بهترين سن براي مطرح كردن اين قضيه در كشور ما را "قبل ازسن بلوغ  وبه عنوان مثال درتابستاني كه كلاس پنجم ابتدايي را تمام مي كنند ، است و اگر در اين سن والدين اين واقعيت را مطرح نكردند بهتر است تا پايان دوران بلوغ نيز از طرح آن اجتناب كنند چراكه  در اين سن نوجوان با مشكلات زيادي در زمينه دوران بلوغ خود و بخصوص بحران هويت  مواجه  است و گفتن اين مساله فقط مشكلات و بحرانها را مضاعف خواهد كرد .

دكتر خوشابي  با تاكيد بر اينكه خانواده ها هيچگاه سعي در مخفي كردن واقعيت از كودك نداشته باشند ، معتقد است : وقتي اين رازبه فرزند گفته مي شود آن وقت است كه زمان مي برد تا مساله در ذهن كودك حلاجي شود بطوري كه حتي ممكن است كودك به صورت مقطعي دچارافسردگي شود در اين حالت است كه برخورد صحيح خانواده در سپري كردن اين بحران كاملا موثر خواهد بود ، آنها بايد هر اطلاعاتي كه از  پدر ومادرحقيقي كودك دارند ، هر چند ناخوشايند در اختيار وي گذاشته و تصميم گيري را برعهده كودك بگذارند.

وي اين نگراني كه اگر كودك واقعيت را بداند پس از مدتي آنها را ترك كرده و به دنبال پدر ومادر خود خواهد گشت را نادرست دانسته  ومي افزايد : والدين حتي اگر از خانواده حقيقي كودك نيز اطلاعي دارند نبايد مانع ديدار آنها شوند و مطمئن باشند كه فرزند شان هيچگاه آنها را ترك نخواهد كرد، چراكه شايد براي مدتي در پي يافتن آنها و برقراري ارتباط با اين خانواده باشد اما اين قضيه نيز مقطعي است و والدين بايد مطمئن باشند كه فرزند خوانده آنها راكه  چندين سال با وي  در ارتباط بوده و با آنها زندگي كرده به خانواده اي كه هيچگاه آنها را نديده ترجيح نخواهد داد .  

اين روانشناس در ادامه با بيان اينكه متاسفانه فرهنگ چگونگي برخورد با خانواده اي كه فرزند خواندگي را  قبول  كرده اند در ميان سايرين جا نيفتاده است ، اظهار مي دارد : اگر اطرافيان خود را  جاي اين خانواده گذاشته  وبا آنها احساس صميميت  وهمدلي كنند مطمئنا احساس خانواده را نسبت به كودك درك كرده  وديد آنها نيز ازحالت موجودي غربيه به كودك در خواهد آمد ، اين در حالي است كه برخي ديگر ازخانواده ها نيزمحبت را ازحد خود خارج كرده و نسبت به كودك حالتي از دلسوزي و ترحم را روا مي دارند كه هر دوي اين موارد كاملا نادرست و غير منطقي است .

اما در مقابل  زوجيني نيز هستند كه به هيچ وجه حاضر به پذيرش كودك ديگري به عنوان فرزند نبوده و قبول اين مساله برايشان دشوار و كنار آمدن با آن سخت است ، اين خصلت گاهي در ميان هر دو زوج و برخي مواقع نيز در ميان يكي از زوجين ديده مي شود، آنها تنها زماني مي توانند حس كنند كه پدر و مادر هستند كه خود فرزندي به دنيا آورده  باشند ، يكي از اين نمونه ها زوجي هستند كه 15 سال از زندگي مشتركشان مي گذرد اما زن و مرد هنوز نتوانسته اند با اين احساس خود كنار آمده و روش فرزند خواندگي را انتخاب كنند .  

.زوجين بالاي 50 سال حق فرزند خواندگي ندارند

 در صورت تصويب پيشنهاد سازمان بهزيستي در كميته تخصصي معاونت اجتماعي قوه قضائيه ، شرط سني والدين براي قبول فرزندخواندگي به 50 سال كاهش مي يابد، معاون دفتر امور شبه خانواده سازمان بهزيستي در اين زمينه مي گويد :   در حال حاضر هيچ دستورالعمل مشخصي در خصوص شرايط سني والدين داوطلب فرزندخواندگي وجود ندارد  و حتي والدين بالاي 65 سال هم مي توانند در صورت داشتن صلاحيت ، كودكي را به فرزند خواندگي قبول كنند كه همين مساله در برخي موارد مشكلاتي را براي كودك و خانواده جديدش به وجود مي آورد .

حميد رضا الوند با بيان اينكه شيوه صحيح تربيت كودك  و تضمين  زندگي آينده او در درجه نخست اهميت قرار دارد ، اظهار مي دارد : مرد و يا زن 50 ، 60 ساله اي  كه كودك يكساله اي را به فرزند خواندگي قبول مي كنند ممكن است حوصله تحمل او را نداشته باشند ، يا پيش از رسيدن كودك به دوره بلوغ فوت كنند ، در اين مواقع كودكي كه به چنين خانواده اي سپرده مي شود ديگر تحمل بازگشت به شبانه روزي را ندارد به همين دليل آينده او پيش از فرستادن به يك خانواده جديد بايد كاملا تضمين شده باشد .

وي  داشتن حداقل 30 سال سن  و سپري شدن 5 سال  از زندگي مشترك همسران را از جمله شرايط فرزند خواندگي دانسته و معتقد است : خانواده  داوطلب بايد علاوه بر اينكه تبعه ايراني باشند ، داراي مسكن شخصي و تمكن مالي بوده و همچنين صلاحيت اخلاقي و فرهنگي نگهداري فرزند را داشته باشند ، تنها  در اين صورت است كه مي توانند با توافق يكديگر كودكي را به سرپرستي قبول كنند .

الوند مي افزايد : اين كودكان 6 ماه در كنار والدين جديد خود نگهداري موقت مي شوند و سپس در صورت  احساس رضايت از سوي والدين و كودك و تاييد مجدد صلاحيت از سوي كارشناسان،  سرپرستي دايم طفل به آنها واگذار خواهد شد . 

بيش از 50 درصد زوجين فرزند دختر مي خواهند

به گفته مسوولان سازمان بهزيستي  در حال حاضر 11 هزار فرزند  بي سرپرست بين سنين نوزادي تا 22 سالگي در مراكز غير دولتي و دولتي تحت پوشش بهزيستي نگهداري مي شود و اين در حالي است كه  بيش از 50 درصد خانواده هاي داوطلب به دليل برخي مسايل مذهبي از جمله محرميت با عضو جديد خانواده  متقاضي فرزند دختر هستند  و حدود 43 درصد آنها پسر بچه ها را براي فرزند خواندگي ترجيح مي دهند .

معاون دفتر امور شبه خانواده بهزيستي با بيان اينكه كودكاني كه بين سنين نوزادي تا 3 سالگي قرار دارند شانس بيشتري براي فرزند خوانده شدن دارند ، مي گويد : به همين دليل تا 3 سالگي براي اين كودكان شناسنامه صادر نمي شود چرا كه متقاضيان فرزند خواندگي در اين سنين بيشتر است اما از آنجا كه تنها 500 نفر از كودكان مراكز ما در بين اين سنين قرار دارند ، هر چه سن بچه هايي كه در مراكز ما نگهداري مي شوند ، بالاتر باشد شانس انتخاب شدنشان براي فرزند خواندگي كمتر است .

 چرا فرزند خوانده ها ارث نمي برند ؟

بر اساس مباحث فقهي و قانون فعلي كشورمان در حال حاضر در درجه اول فرزندان و پس از آن اقوام و بستگان درجه اول  از ارث بهره مند مي شوند  و فرزند خوانده ها از اين قضيه مستثني بوده و در صورت  فوت والدين از آنها ارث نمي برند  اما از آنجا كه هر فرد در دوران حياتش مي تواند براي يك سوم از اموال خود پس از فوت وصيت كرده و موارد مصرف آن را تعيين نمايد،  بنابر اين  تلاش مي شود تا قانوني وضع شود كه به موجب آن مرد و زني كه كودكي را به فرزند خواندگي مي پذيرند ، در همان ابتدا بر اساس يك تعهد محضري  اين يك سوم اموال را به فرزند خوانده اختصاص دهد . 

مدير كل دفتر امور شبه خانواده سازمان بهزيستي با بيان اين مطلب مي افزايد : با وضع چنين قانوني بخش عمده اي ازنگراني ها  در مورد آينده اين كودكان  در صورت بروز هر گونه اتفاق براي والدين از بين خواهد رفت  و در حال حاضر نيز پيش از واگذاري كودك بر اساس يك تعهد محضري يك سوم اموال  را به نام فرزند خوانده مي كند اما اين كار به صورت توافقي بوده و هنوز قانون مشخص و محكمي در اين زمينه وضع نشده است .

 نبي الله عشقي تاكيد مي كند : تاكنون جلسات بحث و كارشناسي زيادي در خصوص زمينه هاي اجرايي ، مشكلات و جوانب اين قضيه در سازمان  بهزيستي صورت گرفته كه با روشن تر شدن مسائل و نكات ابهام ، اين پيشنهاد براي تصميم گيري از سوي اين سازمان در قوه قضائيه مطرح خواهد شد .

در حال حاضر 38 شيرخوارگاه با  985 كودك شيرخوار زير 6 سال ،  196 مركز غير دولتي  و 139 مركز دولتي نگهداري دختران وپسران زير 18 سال در بهزيستي وجود دارد،  همچنين 1 هزارو  562 نفر در كل كشور متقاضي فرزند خواندگي هستند  كه 520 نفر پسر و 1 هزارو  44 نفر تقاضاي دختر دارند كه  اين مساله  يكي از عوامل افزايش تعداد پشت نوبتي هاي فرزند خواندگي است به اين معني كه  اگر در يك مركز دو كودك در شرايط فرزندخواندگي باشند ، و هر دو نيز پسر باشند ، خانواه بايد صبر كند تا دختري در شرايط واگذاري پيدا شود .

يك هشدار : زوجين نابارور مراقب افراد سودجو باشند

 عشقي در گفتگو با خبرنگار اجتماعي  خبرگزاري " مهر" تاكيد مي كند :  متاسفانه اخيرا موارد بسياري گزارش شده  كه برخي به دليل ناتواني در نگهداري پس از به دنيا آمدن نوزاد در همان بيمارستان با زوج ناباروري به توافق رسيده و نوزاد را در قبال مبالغي پول واگذار مي كنند و اين در حالي است كه پس از گذشت چند سال پدر و يا مادر حقيقي با مراجعه مجدد نزد خانواده اي كه كودك را به آنها واگذار كرده اند،  تقاضاي پس گرفتن كودك خود را مي كنند و در اين شرايط از آنجا كه هم والدين جديد و هم كودك به هم عادت كرده اند به دليل نگراني از دست دادن فرزندشان به هر خواسته آنها تن داده و حتي هرچند ماه يكبار براي منصرف كردن والدين حقيقي مجبور به پرداخت مبالغ هنگفتي  مي شوند . 

 وي همچنين  به بحث سرقت نوزادان توسط افراد سود جو و بزهكاراشاره كرد و اظهار مي دارد : متاسفانه در مواردي گزارش شده كه  برخي افراد بزهكار نوزادي را به شيوه هاي گوناگون ازنزد والدين اصلي خود دزديده و آنها را از طريق واسطه و با پنهانكاري واقعيت ، با مبالغ هنگفتي به زوجين نابارور فروخته اند . 

عشقي  بهانه برخي خانواده ها در مورد  طولاني بودن روند واگذاري كودك توسط بهزيستي و در نتيجه تمايل برخي از آنها به استفاده از راههاي غير قانوني براي صاحب فرزند شدن را بدترين راه ممكن دانست و تصريح  مي كند  : از آنجا كه تا مشخص نشدن هويت واقعي يك كودك و والدين او هيچ شناسنامه و مدرك شناسايي برايش صادر نمي شود لذا در صورت ادامه اين روند نيز اگر كودك به دلايل مختلف  دچار بيماري شده  و يا اتفاقي برايش بيفتد ، مسئوليت قضايي داشته و خانواده جديد تحت پيگرد قانوني قرار خواهند گرفت . 

سالانه 1 هزار كودك بي سرپرست  صاحب پدر ومادر مي شوند

وي مي افزايد :   سالانه 1 هزار كودك به خانواده هاي واجد شرايط واگذار مي شوند ،  در حالي كه معادل 2 برابر اين تعداد خانواده پشت نوبت قبول فرزند خواندگي هستند، از سوي ديگر برخي از اين كودكان دچار بيماريهاي قلبي ، تنفسي و يا معلوليت هاي ذهني و جسمي بوده و به همين دليل داراي شرايط واگذاري نيستند ، ما هم نمي توانيم يك خانواده را كه سالها در حسرت فرزند بوده مجبور به قبول يك كودك معلول كنيم به همين دليل  ناخودآگاه تعداد پشت نوبتي ها زياد مي شود . 

 مدير كل دفتر امور شبه خانواده  سازمان بهزيستي در ادامه با بيان اينكه خانواده ها بايد بدانند كه قبول فرزند خواندگي به معني اتمام همه چيز نيست ، تصريح مي كند :  به هر حال بايد صلاحيت خانواده داوطلب از هر نظر در كميته فرزند خواندگي بهزيستي تاييد شود و كودك يك دوره 6 ماهه را به صورت موقت نزد خانواده جديد بماند تا كاملا وضعيت و رابطه والدين جديد با كودك براي مددكاران مشخص شود در اين شرايط است كه امكان واگذاري نهايي كودك به زوج نابارور مهيا مي شود ،  چه بسيار خانواده هايي كه پس از مدتها پشت نوبت ماندن فرزند مورد نظرشان را گرفته اند اما متاسفانه از هيچ نظر آمادگي رسيدگي به  كودك را نداشته و  ظرف مدت كوتاهي مجبور به برگرداندن آن شده اند . 

از روي خيرخواهي پدرخوانده و مادرخوانده نشويد !

وي مي گويد : به خاطر نيات خيرخواهانه به فرزند خواندگي اقدام نكنيد چراكه به خاطر ثواب يك لحظه  وجدان مذهبي و احساسات آنها قليان مي كند  و وقتي فروكش كرد ديگر به خواسته هاي كودك توجه نكرده   و حوصله آنها را ندارند  ما خانواده هايي را داشتيم كه پس از 20 سال نداشتن فرزندبراي فرزند خواندگي مراجعه كردند اما متاسفانه  پس از گذشت مدت زمان اندكي  ديگر تحمل كودك را نداشتند .

شرايط قبول فرزند خواندگي در قانون 

بر اساس ماده 1 قانون حمايت از كودكان بي سرپرست هر زن و شوهر مقيم ايران مي توانند با توافق يكديگر طفلي را با تصويب دادگاه و طبق مقررات سرپرستي كنند اين سرپرستي به منظور تامين منافع مادي  و معنوي طفل برقرار مي شود ولي از موجبات ارث نخواهد بود .

ماده سوم اين قانون درباره شرايط سرپرستي تصريح مي كند : از زمان ازدواج زوج بايد 5 سال گذشته باشد  و دست كم سن يكي از زوجين 30 سال تمام باشد ، همچنين هيچ يك از زوجين به دليل جرايم عمومي محكوميت جزايي نداشته و صلاحيت اخلاقي آنها تاييد شده باشد . 

بر اساس ماده 4 اين قانون پيش از صدور حكم سرپرستي دايم ، دادگاه با كسب نظر موسسه و يا مركزي كه كودك تحت سرپرستي موقت او است كودك را با صدور قرار دوره آزمايشي 6 ماهه به زوجين بسپارند تا صلاحيت آنها و رضايت كودك و خانواده روشن شود .

هيچ يك از پدر و يا جد پدري و يا مادر طفل شناخته شده و يا در قيد حيات نباشد  و يا كودكي باشد كه به موسسه عام المنفعه سپرده شده و 3 سال تمام پدر، مادر و يا جد پدري  او مراجعه نكرده باشند .

در مقابل اين روش گرايش خانواده هاي نابارور در ايران به سمت پذيرش فرزند خوانده ها ، تعدادي ديگر از خانواده ها ترجيح مي دهند با روشهايي ديگري صاحب فرزند شوند به عنوان مثال برخي از آنها فرزند يكي از بستگان را كه به تازگي متولد شده به خانواده آورده و بزرگ مي كنند  كه البته اين شيوه فرزند خواندگي در مراجع قانوني ثبت نمي شود ، در اين شرايط  زن و شوهر در شرايطي فرزند بستگان خود را بزرگ مي كنند كه پدر و مادر آنها زنده هستند و توانايي نگهداري فرزند خودرا هم دارند اما به دليل مناسبات خويشاوندي فرزند خودرا به خانواده ديگري مي سپارند،  اين شكل پذيرش فرزند از نظر علمي و روانشناسي چندان مطلوب نيست  و مشكلات زيادي ايجاد مي كند .

گرفتن فرزند از فاميل بدترين نوع فرزند خواندگي

دكتر خوشابي گرفتن كودك از خانواده نزديكان به عنوان فرزند خوانده را بدترين نوع صاحب فرزند شدن دانسته  ومعتقد است ، اين واقعيت همواره جلوي چشمان خانواده جديد و پدر و مادر حقيقي كودك بوده و درگيريهاي عاطفي و احساسي عميقي را به وجود خواهد آورد و اين در حالي است كه اگر كودك متوجه اين واقعيت شود حتي اگر درشرايط بسيار بهتري ازخانواده حقيقي خود زندگي مي كند باز هم آنها را به خاطر اين عمل نبخشيده  وهمواره دچاراضطراب  وافسردگي خواهد بود .