به گزارش خبرنگار مهر در کرج، صدها رشته ورزشی وجود دارد که توجه به هریک از آنها می تواند باب جدیدی را در ورزش کشور باز کند و افقهای جدیدی را بنمایاند اما متاسفانه رسانه ها خواسته یا ناخواسته با توجه افراط گونه به چند رشته ورزشی محدود، از این صدها رشته غافل شده اند و فراموش کرده اند که دامنه ورزش تنها به فوتبال، والیبال، بسکتبال، کشتی و وزنه برداری محدود نمی شود.
این روزها حتی به اندازه یک صدمی که به فوتبال توجه می شود، به ورزشهای دیگر توجه نمی شود که این شاید به معنای پارتی بازی در ورزش باشد.
این روزها در بسیاری از محافل اجتماعی، بحثهای جنجالی فوتبال مطرح است و ذهن بخش قابل توجهی از نوجوانان و جوانان درگیر مسائل این ورزش است غافل از آنکه رشته های ورزشی دیگری نیز وجود دارند که صدای مظلومیت آنها در هیاهوی فوتبال "زرد" گم می شود و همه گوشهایشان را گرفته اند تا این صدای مظلومیت را نشنوند.
تاریخ ورزشی هر کشوری سرشار از رشته های ورزشی مختلف است که هر یک از آنها می تواند موضوع یک گزارش جداگانه باشد اما متاسفانه دید ورزشی در کشور ما تنها به چند رشته از جمله فوتبال، والیبال، بسکتبال کشتی و وزنه برداری محدود شده است و از صدها رشته دیگر غافل شده ایم.
مثال بارز این امر، ورزش اخلاق گرای "باستانی" است. این ورزش ریشه در باورهای انسانی و اخلاق دارد و توجه به آن می تواند به واقع، فلسفه ذاتی ورزش را که پرورش جسم و روح به صورت توام است، تحقق بخشد.
این ورزش ماهیتی بسیار آرام و غیرجنجالی دارد و سرشار از معنی و اخلاق است و ورزشکاران این رشته قصد ندارند دیگران را محکوم کنند و خود را بیگناه جلوه دهند.
رسانه ها بسیار مقصرند
به نظر می رسد رسانه ها در این زمینه بسیار مقصر هستند زیرا خواسته یا ناخواسته به ورزش فوتبال بیشتر از حق واقعی آن بها داده اند و آنقدر این ورزش را در اذهان عمومی پررنگ کرده اند که بسیاری از طرفداران یک تیم خاص ورزشی پس از باخت تیم خود آنقدر عصبانی می شوند که اموال عمومی را تخریب می کنند.
گذشته از این امر، بسیاری از مربیان و بازیکنان فوتبال عادت کرده اند بیش از هر چیز برای اثبات برحق بودن خود بجنگند و در این راه به انواع فرافکنی ها و توجیه ها و ترفندها دست گریبان شوند.
البته مشکل حادتر از این حرفهاست و معضلات فوتبال به فرافکنی محدود نمی شود به این ترتیب که ناسزاگویی از سوی بخش قابل توجهی از تماشاگران در ورزشگاه های فوتبال ایران به ویژه ورزشگاه آزادی به امری عادی تبدیل شده و اگر در یک بازی صدای ناسزا به گوش نیاید، باید تعجب کنیم.
این عده از تماشاگران بر اساس موقعیت و میزان راضی بودن یا نبودن از نتیجه بازی، افراد داخل زمین و خارج از زمین اعم از داور، مربی و بازیکن را آماج ناسزاهای خود قرار می دهند و شدت و قبح این ناسزاها گاهی آنقدر زیاد می شود که رسانه ملی مجبور می شود صدای ورزشگاه را قطع کند تا بینندگان داخل خانه این صداهای بی معنا را نشوند.
پرت کردن اشیای مختلف به داخل زمین فوتبال نیز معضل دیگری است که هر از چند گاهی شاهد آن هستیم و به آن عادت کرده ایم، هرچند که آن سرباز بیگناه در ورزشگاه اصفهان که به خاطر همین رفتارهای کودکانه، بینایی خود را از دست داد را فراموش نکرده ایم.
لیدری؛ شغل جدید الظهور ورزشی!
"شغل لیدری" که چند سالی است در فوتبال ما باب شده، در این زمینه بی تقصیر نیست زیرا لیدرها به شعارها و ناسزاهای داخل ورزشگاه جهت می دهند البته گاهی ممکن است لیدرها پا را آنقدر فراتر بگذارند که خواسته یا ناخواسته با عملکرد غیرمتعهدانه، خود را به عنوان یکی از عوامل اصلی ایجاد یک قصه تلخ در ورزشگاه ها معرفی کنند.
البته در این زمینه باید به یاد داشته باشیم که بسیاری از لیدرها تحت فرمان برخی از مربیان عمل می کنند و نباید تنها آنها را مقصر دانست و این امر آنقدر بارز است که موضوع چند سکانس از یکی از قسمتهای سریال تلویزیونی "مرد دو هزار چهره" شد.
شواهد نشان می دهد که فوتبال تا حد زیادی از ماهیت ورزشی خود فاصله گرفته و بیشتر به وسیله ای برای فرافکنی و مظلوم نمایی افرادی خاص و کسب درآمدهای هنگفت از سوی آنها تبدیل شده است.
فرافکنی و مظلوم نمایی در فوتبال به امری عادی تبدیل شده است
این رشته ورزشی سالهاست که با حاشیه های فراوانی همراه است و اخلاق گرایی و صداقت در آن نقش چندان پررنگی ندارد. فرافکنی و مظلوم نمایی در این ورزش به امری عادی تبدیل شده و هر کس تنها تلاش می کند که حرف خود را به کرسی بنشاند و به هر وسیله ای متوسل می شود که ثابت کند فلان بحثی که در مورد او مطرح است، شایعه ای بیش نیست و همه در این زمینه اشتباه می کنند!
آیا به راستی رسالت ورزش این است؟ آیا می توان پذیرفت که امر ارزشمند ورزش تا این حد "زرد" و بی محتوا شود و ارزشهای اخلاقی قربانی فرافکنی مربیان، بازیکنان و مدیران عامل باشگاهها شوند؟
در چنین شرایطی شاید حق داشته باشیم که فوتبال را ورزشی زرد و جنجالی بدانیم زیرا آنقدر که در این رشته از بحثهای جنجالی صحبت به میان می آید، حرفهای زیبا زده نمی شود.
البته در این میان ممکن است چند مربی و بازیکن خلاف جریان رودخانه حرکت کنند و از فرافکنی و مظلوم نمایی به عنوان حربه ای برای رسیدن به اهداف غیرورزشی استفاده نکنند که لازم است همواره از این افراد به عنوان نمونه های اخلاقی صحبت به میان آید و برای دیگران مثال زده شوند.
رسانه ها مسئولیت خود را جدی بگیرند
لازم است رسانه ها به ویژه تلویزیون و روزنامه ها به جای دامن زدن به جنجالهای فوتبال، کمی از اهمیت اخلاق در ورزش سخن بگویند و خواسته یا ناخواسته هم جهت در تحقق اهداف غیرورزشی قرار نگیرند.
همچنین لازم است رسانه ها دست از پارتی بازی بردارند و همه توجه خود را معطوف به چند رشته محدود نکنند ضمن اینکه لازم است بقیه رشته های ورزشی نیز از اخبار و گزارشهای رسانه ها سهمی داشته باشند و تا این حد در مهجوریت قرار نگیرند. نمونه بارز این امر، ورزشهای باستانی است که تلویزیون حتی یک دقیقه روز را نیز به پخش صحنه های این ورزش اختصاص نمی دهد درحالیکه جایگاه اخلاقی و فرهنگی این ورزش بسیار بالاتر از ورزشهایی از قبیل فوتبال است.
شاید با ایجاد شبکه ورزش، مشکل یادشده تا حدی کم شود به شرط آنکه در آن زمان دوباره بیشتر زمان به ورزش فوتبال اختصاص نیابد.
مطبوعات ورزشی تشویق شوند که به بقیه رشته ها نیز بپردازند
همچنین بهتر است وزارت ارشاد مطبوعات ورزشی را تشویق کند که به رشته های ورزشی دیگر اعم از رشته های جدید و سنتی بها دهند و در صورت امکان، ویژه نامه هایی مختص این رشته ها منتشر کنند تا کمی از مظلومیت رشته های یادشده کاسته شود.
در عین حال لازم است با مربیان، مدیران عامل باشگاه ها و بازیکنان فرافکن و خاطی برخورد جدی و تاثیرگذار صورت گیرد و همه قوانین لازم در این زمینه تدوین شود نه اینکه تنها به جریمه های ناچیز بسنده شود. هرچند که با اصل جریمه موافق نیستیم زیرا هیچ چیز بهتر از فرهنگسازی نیست.
همسو شدن با دنیا در زمینه فوتبال سایر رشته های ورزشی را از یادمان نبرد
این روزها تب فوتبال در همه دنیا مطرح است اما همسو شدن با دنیا در این زمینه نباید باعث شود رشته های ورزشی مهجور و مغفول از یاد ما بروند و همه تلاشمان تنها این شود که از دنیا عقب نمانیم.
در عین حال لازم است یادمان باشد بسیاری از کشورهایی که فوتبال آنها بسیار قوی است، در این زمینه فرهنگسازی انجام داده اند و طرفداران فوتبال در آنها یک دهم فعالیتهای متعصبانه و خشن طرفداران فوتبال در کشور ما را انجام نمی دهند ضمن اینکه قوانین جدی در خصوص مبارزه با تخلفات ورزشی در این کشورها وجود دارد که امیدواریم ما نیز در این زمینه الگوبرداری مناسب انجام دهیم.