اما آنچه طي اين سالها از نگاه اين قبيل خانواده ها پنهان مانده و اهميتي بدان قائل نيستند ، شرايط حاكم بر جامعه پزشكان كشور است. زيرا صرف يدك كشيدن عنوان يك پزشك ديگر نمي تواند تمامي مشكلات يك فرد تحصيل كرده را برآورده سازد. بلكه آنچه كه وجهه او را در جامعه با ارزش مي سازد موقعيتي است كه او از آن برخوردار مي شود و امروزه بيشتر فارغ التحصيلان پزشكي با معضلي به نام اشتغال مواجه هستند. آفتي كه همه فارغ اتحصيلان دانشگاهي را تهديد مي كند و بيشتر از همه اين پزشكان هستند كه با هزاران اميد و آرزو هشت سال رنج و مشقت را با نشستن در پشت ميز و نيمكت هاي دانشگاه تحمل كرده اند تا شايد روزي جامعه براي حرفه و شغل آنها ارزش قائل شده و بتوانند ضمن خدمت به هم نوع خود هزينه هاي مادي و معنوي را كه طي اين مدت زمان تقريبا طولاني متحمل شده اند ، تامين سازند. زيرا محور حركت در مسير توسعه يافتگي برخورداري سلامت روح و جسم آحاد مختلف جامعه است. همان گونه كه رييس جمهور نيز معتقد است توسعه پايدار در سايه سلامت و بهداشت پايدار ميسر مي شود و جامعه اي كه به لحاظ سلامتي و بهداشت عقب مانده باشد ، از لحاظ اجتماعي نيز نمي تواند توسعه يابد.
سيد محمد خاتمي با اشاره به اين موضوع كه بهداشت در انحصار يك بخش نيست بلكه فرابخشي است و مشاركت انسان ها در آن مي تواند نقش زيادي داشته باشد ، مي گويد: درمان و بهداشت با مشاركت همه بخش هاي جامعه به ويژه انسان و از طريق آگاهي ، اراده و همكاري آنها صورت مي گيرد و هر قدر آگاهي ها و امكانات افزايش يابد ، زمينه برخورداري انسان از جامعه سالم بيشتر مي شود.
به گزارش خبرنگار اجتماعي خبرگزاري "مهر" ، جامعه پزشكي كشور امروزه با مشكلات عديده اي دست و پنجه نرم مي كند كه شرايط اشتغال به كار از مهم ترين مواردي است كه آنها را مستاصل و دلسرد ساخته است. براساس آمارهاي ارايه شده از سوي وزارت بهداشت و ديگر سازمان هاي پزشكي، در حال حاضر بيش از 8 هزار پزشك بيكار در جامعه داريم.
صد ميليون هزينه براي بيكار ماندن
رئيس هيات مديره جامعه پزشكان متخصص داخلي ايران مي گويد: با وجود اينكه براي تربيت هر پزشك در ايران 50 تا 100 ميليون تومان هزينه مي شود اما 10 درصد پزشكان قادر به انجام امور پزشكي وارائه خدمات آن نيستند و به شغل هايي نظير "بساز وبفروشي" ، "مغازه داري"، روزنامه نگاري و حتي " فيلمبرداري " مشغول شده اند .
دكتر ايرج خسرو نيا مي افزايد: با توجه به اينكه اغلب پزشكان داراي همسر و فرزند هستند بنابراين قرار دادن امكاناتي نظير وجود مدرسه براي فرزندان و محلي براي سكونت آنها مي تواند پزشكان را براي ارائه خدمات در آن شهرستانها ترغيب كند.
وي مي گويد: هم اكنون پزشكان پاكستاني و هندي با گرفتن دلار در ايران كار مي كنند كه اگر اين امكانات در اختيار پزشكان ايراني هم قرار گيرد آنها صد در صد به شهرستان ها مي روند.
عضو هيئت مديره سازمان نظام پزشكي تهران مي گويد : بر اساس آمارها، 50 درصد پزشكان در تهران براي تامين نياز هاي اوليه زندگي خود با مشكلات زيادي روبرو هستند، به گونه اي كه ناچار شده اند به شغل هاي دوم و سوم روي آورند.
وي با تاكيد بر اين موضوع كه بايد علاوه بر تامين شرايط اوليه زندگي، به مسائل آموزشي پزشكان جوان نيز توجه شود، مي گويد: اگر اين شرايط فراهم شود ديگر يك پزشك كه 30 سال پيش فارغ التحصيل شده فقط دانش 30 سال پيش را نداشته بلكه با دانش پزشكي روز هم آشنا مي شود.
پيش به سوي بخش خصوصي
اساتيد دانشگاهي و پزشكان با تجربه معتقدند معاينه بيش از 30 بيمار در روز توسط يك پزشك بر تشخيص علمي درمان اثر منفي دارد. متاسفانه مردم عامي جامعه گمان مي كنند كه هر پزشكي تعداد بيمارانش بيشتر است، بايد به آنها مراجعه كنند؛ درصورتي ممكن است براي اين پزشكان تبليغات بيشتري شده باشد چون ما پزشكان خوب ديگري هم داريم كه چون مردم آنها را نمي شناسند به آنها مراجعه مي كنند.
معاون اشتغال وزارت بهداشت و درمان هم اعلام مي كند : براي 30 هزار نفر اشتغالزايي در سال 1382 صورت گرفت كه از اين تعداد 22 هزار نفر آنان در بخش خصوصي مشغول به كار شده اند. بر اساس اين گزارش در سال 1381 براي 35 هزار نفر اشتغال زايي انجام گرفته كه 23 هزار نفر از آنان در بخش خصوصي مشغول فعاليت شده اند.
پزشكان بيكار و مدارس فاقد مربي بهداشت !
به گفته كارشناس دفتر پرستاري در وزارت بهداشت به ازاي هر تخت معمولي7/0 درصد نفر كادر پرستاري وجود دارد، در حالي كه مي بايست بر اساس استاندارد موجود به ازاء هر تخت معمولي 5/1 تا 2 نفر كادر پرستاري وجود داشته باشد. اما اين ميزان در كشور ما بسيار كمتر است به گونه اي كه به ازاء هر 100 تخت فقط 70 نفر كادر پرستاري است.
مدير كل دفتر برنامه ريزي منابع مالي و بودجه معاونت توسعه مديريت و منابع وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي مي گويد :200 ميليارد ريال اعتبار براي ارتقاي مسير شغلي رشته هاي بهداشتي درماني دانشگاههاي علوم پزشكي در سال جاري اختصاص يافته است.
اين اعتبار جهت افزايش فوق العاده شغل و فوق العاده جذب در مسير ارتقاي شغلي كاركنان از كارشناسي به كارشناسي ارشد، خبره و عالي به آنان پرداخت مي شود.
مشاور رئيس سازمان آموزش و پرورش شهرستان هاي استان تهران با تاكيد بر اينكه فقط 192 مربي بهداشت آن هم براي مقطع ابتدايي در مدارس شهرستان هاي استان تهران مشغول هستند ، مي گويد : با توجه به آمار حدود يك ميليون و 400 هزار دانش آموز شهرستان هاي استان تهران براي هر 7 هزار و 291 دانش آموز فقط يك مربي بهداشت وجود دارد. در حاليكه دانش آموزان خصوصا دختران در مقاطع راهنمايي و متوسطه نيازمند حضور مربي بهداشت در مدارس هستند.
بر اساس استانداردهاي جهاني هر 750 دانش آموز بايد يك مربي بهداشت داشته باشند ، خصوصا دانش آموزان مقطع راهنمايي با توجه به اينكه بحران دوره بلوغ را پشت سر مي گذارند ، نيازمند حضور مربي بهداشت در مدرسه هستند.
در حقيقت ذكر اين آمار و ارقام از سوي مسئولان مربوطه حكايت از اين واقعيت دارد كه شرايط حاكم بر جامعه با آنچه كه بيان مي شود همخواني ندارد. زيرا وقتي صحبت از نياز به مربيان بهداشت و كادر پزشكي مي شود، چرا بايستي چند هزار نيروي فارغ اتحصيل علوم بهداشتي و پزشكي بيكار داشته باشيم.
مشكل لاينحل تعرفه پزشكان
نايب رييس شوراي عالي نظام پزشكي درباره تعرفه هاي جديد پزشكي سال 1383 مي گويد : تعرفه پزشكان عمومي امسال 20 درصد افزايش يافته است.
تعرفه هاي پزشكي را دولت تعيين مي كند كه در ازاي آن سازمان هاي بيمه گر بايد به بخش هاي خصوصي و دولتي هزينه هايي را پرداخت كنند؛ اما از آنجا كه اين تعرفه ها غير واقعي هستند و بيمارستان بودجه كافي براي اجراي طرح خود گردان ندارد ، بيماران مجبورند 55 درصد هزينه درمان خود را به عهده گيرند چون بيمارستان توانايي در اختيار قرار دادن وسايل پزشكي به بيماران را ندارد . بنابراين اين وسايل به وسيله خود بيماران و از طريق بخش خصوصي تهيه مي شود چرا كه به طور مثال تعرفه واقعي براي پزشكان عمومي 2477 تومان است اما بر اساس تعرفه موجود 1440 تومان پرداخت مي شود.
ماماها در ليست پزشكان بيكار قرار دارند
رييس سازمان نظام پزشكي اشتغال فارغ التحصيلان مامايي را يكي از مشكلات اساسي ماماهاي كشور عنوان نموده و مي گويد : بيش از 33 هزار فارغ التحصيل مامايي در كشور وجود دارد كه بالغ بر نيمي از آنها يا به كاري غير از حرفه مامايي مشغولند و يا بيكار هستند و اين به معناي به هدر رفتن سرمايه عظيمي است كه براي تربيت نيروي انساني در دانشگاهها صرف مي شوند و به هدر رفتن سرمايه هاي اين كشور است.
دكتر محمدرضا ظفرقندي با اشاره به واقعي نبودن تعرفه هاي خدمات پزشكي اعلام شده از سوي دولت مي گويد : بايستي سرانه واقعي بهداشت و درمان كه در سال 83 توسط دستگاههاي مسوول 3800 تومان براي هر نفر پيش بيني شده است، جامه عمل به خود پوشانده و تامين گردد تا تعامل مثبتي در بخشهاي مختلف بهداشت و درمان كشور برقرار شده و خدمات ارايه شده به مردم با كيفيت مطلوب ارايه گردد.
در همين حال مدير اداره مامايي وزارت بهداشت نيز با صحه گذاردن به وضعيت بيكاري ماماها، مي گويد: از سه هزار فارغ التحصيل رشته مامايي ، كمتر از 10 درصد جذب بازار كار مي شوند .
بيكاري از جمله مشكلات مهم قشر ماما در كشور است و بر اساس آمارهاي موجود گروه مامايي پس از پزشكان عمومي بيشترين گروه بيكار فارغ التحصيل را تشكيل داده است. در دانشگاه هاي دولتي ظرفيت پذيرش محدود است و سهميه خاصي را يراي پذيرش دانشجويان در رشته مامايي در نظر گرفته اند اما در دانشگاه هاي غير دولتي به اين صورت نيست و تعداد زياد پذيرش دانشجو سبب بيكار ماندن بسياري از فارغ التحصيلان شده است. متاسفانه با اينكه دانشگاه هاي دولتي در رشته مامايي تعداد بسيار كمي پذيرش مي كنند اما همين ميزان كمتر جذب كار نمي شوند، لذا برخي از آنها براي كار به خارج از كشور اعزام مي شوند چون با افزايش تعداد دانشجويان اين رشته امكان اشتغال براي آنها وجود ندارد. حتي فارغ التحصيلان دانشگاه هاي غير دولتي نيز كه اجازه كار در بخش هاي خصوصي را دارند به علت پايين بودن تعرفه هاي ماماها قادر به ادامه كار در مطب ها ي خصوصي خود نخواهند بود. تعرفه ماماها 70 درصد تعرفه هاي پزشكان عمومي است در صورتي كه هزينه سرباري هر بيمار براي پزشك عمومي و ماما هيچ تفاوتي ندارد و از آنجا كه گفته مي شود تعرفه هاي پزشكان عمومي غير واقعي است تعرفه هاي مامايي كه 30 درصد كمتر از آن است را بايد چه ناميد.
بي توجهي به حرفه پرستاري
عضو شوراي عالي سازمان نظام پرستاري با اشاره به تبعيض هاي ناروايي كه در بخش درمان بيمارستانها اعمال مي شود، مي گويد: به رغم سختي و ريسك خطر كار پرستاران ، اگر هر پرستار 20 هزار تومان به عنوان كارانه بگيرد ، پزشكان دو ميليون تومان يعني 100 برابر ميزان طرح كارانه پرستاران دريافت مي كنند و اين تبعيض غير معقول براي پرسنل درمان قابل تحمل نيست .
معاون آموزش و پرورش شهر تهران با تاكيد بر اينكه به ازاي دو هزار دانش آموز تهراني ، فقط يك مربي بهداشت وجود دارد، مي گويد: توافقاتي با وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي صورت پذيرفته است تا در صورت تصويب سازمان مديريت و برنامه ريزي بتوان از نيروهاي وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي در مدارس استفاده كرد.
معاون اشتغال وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كشور در يك حالت خوشبينانه مي گويد: 8 تا 10 هزار پزشك عمومي در كشور بيكار هستند. از ميان گروه هاي پزشكي و پيرا پزشكي، رشته پزشكي عمومي در رده سوم بيكاري پس از مامايي و پرستاري قرار دارد. متاسفانه تربيت نيروي انساني در رشته پزشكي بيش از نياز فعلي است البته اين به معني آن نيست كه تعداد پزشكان عمومي در كشور زياد است بلكه چون بودجه بهداشت و درمان در بخش هاي دولتي بودجه محدودي است و نمي تواند جوابگوي اين تعداد از پزشك فارغ التحصيل باشد بنابراين تعداد پزشكان بايد در قالب اين بودجه در نظر گرفته شود. هر سال تعداد زيادي پزشك عمومي از دانشگاه آزاد فارغ التحصيل مي شوند و نزديك به 80 درصد پزشكان جوياي كار در شهر تهران را فارغ التحصيلان دانشگاه آزاد تشكيل مي دهند. برخي از مسئولان با داشتن نظرات مختلف درباره تعداد پذيرش دانشجو در رشته هاي پزشكي مي گويند وظيفه ما فقط اين است كه امكاناتي فراهم شود تا افراد به مدارج علمي بالاتر دست يابند تا از اين طريق موجب افزايش و اعتلاء سطح فرهنگ جامعه شويم.
سهم بخش درمان در كشور از بودجه عمومي ناچيز است و به همين امر عاملي شده تا در بخش درمان با معضلات بسياري مواجه باشيم .
معاون درمان مستقيم سازمان تامين اجتماعي مي گويد : بايد در اولين گام سرانه بهداشتي ، درماني هر فرد كه دركشور ما بسيار پايين است را تا حد امكان افزايش دهيم تا بتوانيم در جهت رضايت مندي بيمه شدگان حركت كنيم.
مشكلات حرفه پزشكي را نمي توان در يك گزارش خلاصه كرد زيرا اين قشر از جامعه با توجه به اهميت حرفه اي كه بر عهده دارند با انواع ناملايمات و سختي هاي محيط زندگي دست و پنجه نرم مي كند و همواره در تلاطم خروشان مشكلات راست قامت و استوار مانده اند . امروزه پزشكي به عنوان يك حرفه كاملا تخصصي و در عين حال حساس از اهميت ويژه اي در نزد آحاد مختلف مردم برخوردار مي باشد به طوري نگاه به شغل پزشكي و مشاغل مرتبط با آن در جوامع مختلف با رويكردهاي متفاوتي دنبال مي شود. در جامعه ما به حرفه پزشكي به ويژه به آقا يا خانم دكتر به عنوان كسي كه مي خواهد جيب بيمارش را خالي كند نگاه مي كنند و همواره مي انديشند كه اين افراد پولشان از پارو بالا مي رود. در صورتي كه پزشكان با توجه به تجربه و سوابق كاري كه دارند تقسيم بندي شده و اگر برخي از آنها هزينه بيشتري براي بيمار مي تراشند فقط به دليل صرف كردن عمر خود در اين رشته بوده تا بتوانند با كسب معلومات و اطلاعات علوم پزشكي نسبت به درمان بيمار خود موفقتر عمل كنند. در آن سوي قضيه نيز هستند پزشكاني كه بعد از 8 سال درس خواندن و عنوان دكتر داشتن هنوز به دنبال شغل متناسب با حرفه خود هستند. به طوري كه در حال حاضر بيش از 8 هزار فارغ التحصيل پزشكي در كشور بيكار هستند اما خانواده ها همچنان اصرار دارند كه فرزندشان " دكتر" شود!