به گزارش خبرنگار فرهنگي "مهر" چهلمين مراسم بزرگداشت مفاخر فرهنگي كه توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگي برگزار مي شود اختصاص به مرحوم سيد محمد كاظم عصار تهراني داشت .اين جلسه با قرائت قرآن و پيام رئيس جمهور آغاز شد . پيام سيد محمد خاتمي به اين شرح است:
با اداي احترام به فيلسوف و انديشمند علامه حضرت آيت الله سيد محمد كاظم عصار و تقد ير از بزرگداشت اين مرد بزرگ ، ازاين كه توفيق حضور در اين جمع مبارك را به علت برنامه قبلي ندارم ، متاسفم . لازم مي دانم كه همت والاي استاد ارجمند جناب آقاي دكتر محقق را كه وجودشان منشاء خير بوده و همواره چراغ دانش و معرفت و پژوهش را روشن نگاه داشته اند بستايم .
سيد محمد خاتمي
|
به تعبيري مي توان گفت كه فلسفه در حكمت متعاليه احياء شد . فلسفه تا پيش از حكمت متعاليه تكفير و تشنيع مي شد ، ولي به دليل پوششي كه فيلسوفان اين مكتب از قرآن وحديث فراهم كردند و به نوعي ميان فلسفه و دين جمع كردند فلسفه تا حدي رونق يافت . اين دوره دوره اي است كه نزد دانشمندان مجهول مانده است .
وي افزود : ما توفيق داشتيم كه همايشي با نام قرطبه و اصفهان را در اصفهان برگزار كنيم. محققان غربي معتقد ند كه با مرگ ابن رشد انديشه فلسفي از بلاد مسلمين رخت بربسته است ، ولي بايد گفت كه اين راي نادرست است . ما در همايش مذكور كه حدود شصت دانشمند خارجي و داخلي در آن سخنراني داشتند ثابت كرديم كه انديشه فلسفي با حضور افرادي همچون سيد محمد كاظم عصار، ميرزا مهدي آشتياني، ميزا محمد تقي آملي، در ايران زنده بوده است .
وي ادامه داد : اميدواريم سخنراني هاي اين همايش در بيست جلد به چاپ برسد . مهدي محقق در پايان سخنان خود گفت : مرحوم عصار از بزرگان حكمت بودند . معروف است كه اگر ايشان در حوزه علميه نجف مي ماندند به مرجعيت تقليد مي رسيدند ، ولي ايشان با مراجعت به ايران به كسوت استادي دانشگاه تهران در آمدند . هرچند امروز نور حكمت متعاليه كم سو شده ولي اميدواريم با حضور افرادي همچون آيت الله سيد رضي الدين شيرازي چراغ علوم عقلي روشن بماند و رونق بگيرد .
|
وي افزود : مرحوم عصار شخصيت علمي جامعي بودند ، ولي شخصيت اين بزرگمرد جز براي خواص ، معلوم نشد و شايد پوشيده ماند . اين امر معلول سه عامل است : (الف) اگر مرحوم عصار در حوزه نجف يا قم مي ماند شناخته مي شد ، ولي ايشان استادي دانشگاه را ترجيح داد ؛ (ب) بعضي از همكاران اين بزرگوار چشم ديدن ايشان را نداشتند ، و از ايشان به خوبي ياد نمي كردند . يكي از اين افراد گفته بود آقاي عصار وقتي پيش ما مي آيد مي گويد من فرانسه مي دانم ، و وقتي پيش دانشجويان مي رود مي گويد من منطق مي دانم ؛ (ج) حسن مجلس و خوش برخوردي مرحوم عصار يكي ديگر از اين علل است . من بارها خدمت ايشان بودم ، ايشان همواره با لطيفه گفتن ديگران را مي خنداند . يادم است كه آخرين روز زندگي ايشان در بيمارستان نوفل لوشاتوي فرانسه ، مدت زيادي به گفتن لطيفه گذشت . ايشان هيچ وقت زبان به شكايت نمي گشود ، همواره ذكر مي گفت .
استاد شهيدي در پايان سخنان خود گفت : عصار از ميان ما رفت ، من نگران، بلكه متاسفم ، كه آيا اجتماع امروز ما مي تواند چنين شخصيتهايي را بپروراند . انشاءالله كه بتواند ، ولي من چشمم آب نمي خورد .
|
من در زمستان سال هزارو سيصد و شش به تهران آمدم و حامل نامه اي از طرف پدرم به مرحوم عصار بودم ، تا ايشان براي سكونت و تحصيل بنده تدبيري نمايند . ايشان ، از سر خضوع و فروتني ، پس از خواندن نامه آن را برسر چشم خويش گذاشت وبر خودش فرض و وظيفه دانست تا امور تحصيل مرا حل نمايد . بنده همراه ايشان به وزارت فرهنگ رفتم و وارد اتاق آقاي هادي حائري ( مدير كل فرهنگ وقت و رئيس دبيرستان ثروت) شدم . پس از چند لحظه آقاي قره گوزلو ( وزير فرهنگ وقت) شخصا آمد و زير بازوي آقاي عصار را گرفت و با هم وارد اتاق وزير شدند . پس از چند دقيقه آقاي قره گوزلو روي كارت ويزيتش براي ناظم مدرسه ثروت نوشت ، تا بنده را ، استثنائا ، در وسط سال تحصيلي در مدرسه شان پذيرا شوند .
وي افزود : در همان سال ، سال سوم متوسطه را به اتمام رساندم و اول سال تحصيلي در دارالفنون در رشته ادبي نام نويسي كردم . به مرور حشر و نشر من با مرحوم عصار و ارادت والفتم به ايشان فزوني مي يافت . آقاي عصار مدت تقريبا كوتاهي رئيس مدرسه سپهسالار بودند و متعاقبا طلبه هاي زبده اي در درس ايشان حاضر مي شدند و از علم و وجود سرشارش بهره مي بردند . پس از مدرسه سپهسالار ايشان براي تدريس وارد مدرسه صدر شدند كه اين مدرسه ، مدرسه اي مذهبي بوده است .
وي ادامه داد : از جمله كارهاي بسيار مهمي كه توسط آقاي عصار انجام شده مي توان از " بازبيني قانون مدني ايران " نام برد . رضا شاه در نظر داشت كه قانون مدني سوئيس را در ايران به مرحله اجرا بگذارد ، اما مرحوم صدرالا شراف به او گوشزد كرد كه اينجا مردم " مسلمان " هستند و قانون مدني خارجي را پذيرا نمي شوند . " داور " ، وزير دادگستري وقت ، به توسط سيد محمد فاطمي ، رئيس شعبه چهار ديوان عالي كشور عده اي از علماي آن روز را كه آدمهايي بسيار پاك نهاد بودند به دادگستري فراخواند وآنان را طرف مشورت خود قرار داد . سيد محمد فاطمي جلد اول قانون مدني را فراهم آورده ، آن را به " منصورالسلطنه عدل" سپرد . پس از آن آقاي داور دو نسخه از اين كتاب را براي آقايان علما ، آيت الله بهبهاني و حاج امام جمعه خويي فرستاد تا ايشان مطالعه فرموده نظرشان را ابراز نمايند و از طريق ايشان اين كتاب به دست آقاي عصار و پدر همسر ايشان ، مرحوم ملا علي بابا فيروزكوهي مازندراني مي رسد .
جلالي نائيني در پايان سخنراني خود متذكر شد كه : در واقع آقاي عصار بوده كه نظرياتش را درباره اين كتاب مدون ساخت و از طريق علماي تهران ، آقايان آيت الله بهبهاني ، و حاج امام جمعه خويي براي داور فرستاد . داور هم به موجب " ماده واحده " آن را به مجلس برد و مجلس هم به سبب همين ماده واحده ، قانون مدني را تصويب كرد . اين يادگار ماندگار آقاي عصار در مدنيت و قانون مدني ايران است .
پس از سخنراني استاد جلالي نائيني قسمتي از مصاحبه درباره مرحوم عصار، با دكتر سيد حسين نصر و دكتر سيد جعفر سجادي ، و مصاحبه دكتر محمد موقتيان با مرحوم عصار به شكل ويدئويي پخش شد كه مورد توجه ميهمانان قرار گرفت .
|
سخنران بعدي اين جلسه دكتر غلامرضا اعواني رئيس انجمن حكمت و فلسفه ايران بود . وي با ذكر چند بيت شعر زير سخنان خود را آغاز كرد :
اين خانه كه پيوسته در آن چنگ و چغانه است از خواجه بپرسي كه اين خانه چه خانه است
اين صورت شب چيست اگر خانه ، كعبه است وين نور خدا چيست اگر دير مغان است
گنجي است در اين خانه كه در كون نگنجد اين خانه و اين خواجه همه فعل و بهانه است
وي گفت : هيچ علمي جاي حكمت الهي را نمي گيرد . حكمت الهي علمي است كه وجود آدمي را الهي مي كند . مرحوم عصار به واقع عصاره حكمت الهي بود . حكمت ميراث پيامبران و اولياست و رئيس اولياء حضرت امير(ع) است . و درست به همين علت است كه حكمت در عالم شيعه ، از زمان فارابي ، ابن سيتا ، خواجه نصير الدين طوسي ، شيخبهايي، ميرداماد ، و... تا زمان مرحوم عصار حضور دارد .
وي در ادامه سخنان خود از مكتب تهران ياد كرد و گفت : در سال هزار دويست و ده كه تهران پايتخت شد ، فتحعلي شاه ديد نمي شود كه پايتخت ايران بدون حكمت باشد ، لذا نامه اي نوشت به مدرس زنوزي كه براي تدريس حكمت به تهران بيايد . مدرس زنوزي گفت من در اصفهان چهار هزار طلبه دارم نمي توانم آنها را رها كنم . وي به جاي خود ملا عبدالله زنوزي را به تهران فرستاد . مرحوم ابوالحسن جلوه، مرحوم محمد رضا قمشه اي ، به همراه آقا علي مدرس مكتب تهران را تاسيس كردند .
مرحوم عصار در حكمت سه استاد بزرگ داشت : (الف) ميرزا حسن كرمانشاهي ؛ (ب) شهاب الدين نيريزي ؛ و (ج) آقا هاشم اشكوري ( شاگرد محمد رضا قمشه اي متخصص عرفان ابن عربي) . با وجود اين استادان مي توان گفت كه مرحوم عصار در مكتب مشاء ، اشراق ، حكمت متعاليه ، و عرفان نظري تبحر داشته است . در واقع ايشان جامع علوم نقلي و عقلي بود ، و اين امر فقط در عالم شيعه اتفاق افتاده است كه فردي جامع علوم نقلي و عقلي باشد .
وي افزود : پس از نقد و تكفير غزالي از فلسفه ، در عالم اسلام ، فقط منطق تدريس مي شد و فلسفه تحريم شده بود . در حالي كه در عالم تشيع ابن سينا ، خواجه نصير، ملاصدرا، ملاهادي سبزواري، مرحوم عصار، و ... بسيار در فقه توانا بودند ، ولي چندان اظهار نمي كردند . مرحوم عصار، هم علوم جديد مانند رياضيات را مي دانست و هم علوم قديم را؛ وي برخلاف مرحوم علامه طباطبايي و مرحوم مطهري ، به طور مستقيم با انديشه هاي جديد علمي و فلسفي آشنا بود . مرحوم عصار دانشجوي دارالفنون بود و در آنجا زبان فرانسه را آموخت و با علم جديد آشنا شد . وي همچنين دو سه سال در دانشگاه سوربن درس خوانده و با آثار فيلسوف آلماني ادموند هوسرل آشنا شده بود ، ولي هيچ گاه آنها را با ساير آموخته هايش خلط نمي كرد .
دكتر اعواني در پايان سخنان خود گفت : افسوس كه مكتب تهران از بين رفته است . حدود سي سال پيش ، ما، آيت الله سيد محمد كاظم عصار ، آيت الله رفيعي قزويني، و علامه طباطبايي را داشتيم ، حدود سي سال پيش پنجاه نفر وجود داشتند كه اسفار درس بدهند ، ولي امروز تعداد اين افراد بسيار نادر است . اين سنت در حال انقراض است ، ما علاوه بر احياء اين سنت بايد علوم جديد را هم بياموزيم .
|
وي افزود : به صراحت عرض كنم ، زمانهايي بسيار لازم است تا مادر دهر بتواند همچو او در دامنش بپروراند و يا شايستگي پرده برداري از غوامض و اسرار وجودي اين " اوستاد استادان" نصيبش گردد . وي درپايان سخنان خود به شرح كوتاهي از زندگي علمي مرحوم عصار پرداخت و گفت : از آقاي عصار ، آثار متعددي در فقه ، اصول ، حكمت، عرفان، تفسير، و حديث موجود است و اين آثار حكايت از تخصص وي در علوم متداول عصر خود دارد .
اين مراسم كه با حضور اساتيد بزرگ حكمت وفلسفه ، از جمله آقا سيد رضي الدين شيرازي همراه بود در ساعت بيست، و با پذيرايي از ميهمانان پايان يافت .