به گزارش خبرنگار مهر، همایش "سعدی در غزل" روز گذشته با حضور تعدادی از سعدیپژوهان کشور و منتقدان عرصه شعر و ادبیات و با همکاری مرکز سعدیشناسی و موسسه فرهنگی شهر کتاب در محل این موسسه برگزار شد.
عشق در آثار سعدی معنایی پارادوکسیکال دارد
امیرعلی نجومیان استاد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی در یک سخنرانی با عنوان "واسازی عشق در غزل سعدی" بر تمرکز غزلیات سعدی بر عشق انسان به انسان تاکید کرد و با اشاره به دو رویکرد کلاسیک به مفهوم عشق در آثار سعدی، گفت: تا کنون عشق سعدی را عموماً عارفانه (یا عاشقانه) و یا اینکه آن را شاهدبازی دانستهاند اما به عقیده من عشق در آثار سعدی به ویژه در غزلیات او مفهومی پارادوکسیکال است.
وی با اشاره به مفهوم ذاتی عشق در توضیح بیشتر صحبت خود افزود: نگاه پارادوکسی به عشق آن را درگیر مجموعهای از تناقضها نشان میدهد و در این میان میتوان از 6 پارادوکس یاد کرد.
نجومیان با برشمردن این تناقضها، ادامه داد: عشق هم متن است هم فرامتن (یا نامتن). عشق میان کمال و نقصان گرفتار است و همواره یک مفهوم ناتمام و ناقص است و در واقع اگر تمام شود دیگر عشق نیست. عشق در تناقض بین خود و دیگری (عاشق و معشوق) در نوسان است. عشق درگیر پارادوکس فعال و منفعل است و ما در آن هم با فعالیت مواجهیم هم با انفعال. عشق درگیر تناقض بین نگهداری و ویرانی است و در واقع هم کشنده و هم احیاءکننده است. عشق درگیر تناقض شباهت و و تفاوت است.
عشق سعدی عشق وصل نیست
این استاد دانشگاه در ادامه به تبیین این تناقضها در غزلیات سعدی پرداخت و گفت: تناقضی که غزلیات سعدی ابتدائاً درگیر آن میشود، ضرورت اظهار عشق است و از این جهت میتوان غزلیات او را – همانگونه که خودش گفته است – "فراغنامه" نامید در واقع او در موقعیتی است که هم میخواهد بگوید هم نگوید و مرتباً در حال اظهار و عدم اظهار عشق است و سبب این کار هم تحمل تعویق عشق و بار فراغ است.
وی افزود: عشق سعدی عشق وصل نیست و اگر وصلی هست، موقتی است و آنچه جلو وصل را میگیرد، بیوفایی معشوق است که سعدی بارها از آن یاد میکند؛ امید دیدن و وصال معشوق نیروی محرکهای که سعدی از آن با عنوان "اشتیاق" یاد میکند. سعدی همچنین درگیر پارادوکس خود و دیگری است؛ به ظاهر غزل سعدی نفی خودش است اما در عین حال غزلهای او تماماً درباره عاشق (خود) است و در واقع موضوع اصلی خود است و نه معشوق و آنچه در پشت صحنه هست، همان درد و غم خودش است.
نجومیان اضافه کرد: پارادوکس چهارم فعال یا منفل بودن است و در این مورد هم عاشق خودش را در مقامی حقیرتر قرار میدهد و در عین حال (عاشق) همچنان فعال است و این معشوق است که اصلاً حضور ندارد و نشانه آن ساکت و بینام بودن معشوق در تمام غزلیات سعدی است.
وی ادامه داد: غزلیات سعدی درگیر یک پارادوکس (پنجم) دیگر هم هست؛ پارادوکس ویرانی و نگهداری یا زندگی و مرگ؛ سعدی مرگ و نابودی را در کنار هم میبیند و البته ویرانکننده بودن عشق در سنت شعری جهان وجود داشته است. تناقض آخری که در مفهوم عشق سعدی هست، تناقض شباهت و تفاوت است؛ عشق هم بر شباهتها تاکید دارد هم بر تفاوتها و اگر هر کدام از این سویهها کنار روند، عشق به وجود نخواهد آمد.
این استاد ادبیات و زبان انگلیسی در جمعبندی سخنانش گفت: عشق در یک موقعیت آستانهای قرار دارد و فهم و خوانش واساز از آن، عشق را در قالب تضادهای منطقی تعریف میکند؛ عشقی که نمیتوان به زبان آورد و ناچار باید به زبان آورد، وعدهای که با اینکه محقق نمیشود اما باید به آن پرداخت، مسئلهای که در آن دو طرف (عاشق و معشوق) هم فاعلاند هم مفعول، عشقی که با شباهت و تفاوت میان انسانها به وجود میآید و در نهایت عشقی که زندهکننده و ویرانگر است.
سعدی یک شاعر عارف بود
سعید حمیدیان استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی هم دیگر سخنران این همایش بود که سخنرانیاش را تحت عنوان "سلسله موی دوست" با قرائت همین غزل (سلسله موی دوست حلقه دام بلاست...) آغاز کرد و با بیان اینکه "موتیف عنصری از یک اثر ادبی است که متناسب با آن و در ارتباط با محتوای کلی آن تکرار میشود" به بحث درباره موتیف (یا بنمایه) در غزل سعدی پرداخت.
حمیدیان به انتقادهایی پرداخت که به غزل سعدی وارد شده است و با لحنی قاطع خطاب به کسانی که معتقدند غزل او ارتباطی با عرفان ندارد، سخنهای آنان را "یاوه" نامید و با ذکر مثالی گفت: در بیت "مالک ملک وجود حاکم رد و قبول / هر چه کند او رواست ور تو بنالی جفاست" اگر این حاکم ملک وجود و حاکم رد و قبول، خدا نیست پس کیست؟
وی در ادامه موتیفهای قضایی را در این غزل (از قبیل سلسله، دام، ماجرا، تیغ، خونبها، حیف، دعوی، دلیل، گواه) برشمرد و در ادامه سعدی را یک شاعر عارف نامید و تاکید کرد: اصلاً مگر در قرن هفتم شاعری را میتوان پیدا کرد که عارف نباشد یا دست کم از آن تاثیر نگرفته باشد؟
سعید سعیدپور مترجم زبان انگلیسی هم در سخنانی به "غزل سعدی در برگردان انگلیسی" پرداخت و به شیوه آشنایی غربیها با سعدی اشاره کرد و در سخنانی کوتاه گفت: امرسون شاعر آمریکایی که سعدی را شاعر آرمانی میداند، از روی ترجمههای آلمانی با سعدی آشنا شد و خودش به هیچ وجه زبان فارسی نمیدانست. این مورد درباره لورد تونیسن ملکالشعراء انگلستان در عهد ویکتوریایی صادق است و او هم از طریق ترجمه با شعر سعدی آشنا شد.
وی که با تازگی کتابش - شامل ترجمه 20 غزل سعدی به زبان انگلیسی - چاپ شده است، تعدادی از ابیات برخی غزلهای سعدی را به زبان انگلیسی برای حاضران در همایش "سعدی در غزل" خواند.
ادامه دارد ...
تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۳
استاد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه تمرکز غزلیات سعدی بر عشق انسان به انسان است، تاکید کرد: عشق در آثار سعدی به ویژه در غزلیات او مفهومی پارادوکسیکال است.