به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این همایش مهدی فیروزان مدیرعامل موسسه فرهنگی شهر کتاب با اشاره به جایگاه سعدی در میان بزرگان تمدن ایرانی، گفت: سعدی آخرین حلقه از زنجیره متفکران ایرانی است که بر اخلاق زمینی پای فشرده و در این راه فکر کرده و راه حل داده است.
فیروزان افزود: او با گلستان و بوستانش به آخرین حلقه یک مکتب فکری بدل شد که به زندگی زمینی اهمیت میدهد در حالی که آخرت و مکافات و پاداش را هم فراموش نکرده است. بزرگداشت سعدی بزرگداشت کسی است که میخواهد روی زمین زندگی کند و آخرت را هم فراموش نکند.
وی بر همین اساس بزرگداشت سعدی را – که هدف همایش دیروز بود - بزرگداشت انسانی دانست که "میخواهد روی زمین زندگی کند و آخرت را هم فراموش نکند" و با اشاره به برگزاری درسگفتارهای سعدی در شهر کتاب طی یکسال گذشته، ابراز امیدواری کرد این جلسات ادامه یابد.
از مجموع 147 کتابی که سال 88 پیرامون سعدی منتشر شد، تنها 4 عنوان به غزلیات او اختصاص داشت
کوروش کمالی سروستانی مدیر مرکز سعدیشناسی دومین سخنران این همایش بود که سخنانش را با اشارهای کوتاه به برگزاری نشستهای علمی و عمومی در روز بزرگداشت سعدی در شهرهای شیراز، تهران و نیز برخی دیگر از شهرهای ایران و جهان آغاز کرد و در میان آثار شیخ اجل بوستان را آسمانیترین و گلستان را زمینیترین کتاب او دانست.
وی همچنین به غزلیات سعدی پرداخت و با ارائه آماری درباره این کتاب مهم، توجه حاضران را به نکات عجیبی جلب کرد: از مجموع 147 کتابی که سال 88 و در شمارگان 423 هزار نسخه پیرامون سعدی منتشر شده است، تنها 4 عنوان و در شمارگان 28 هزار نسخه به غزلیات او اختصاص داشته است.
مدیر مرکز سعدی شناسی افزود: در این میان ابتدا گلستان، سپس بوستان، در رده بعدی کلیات و در نهایت غزلیات جای داشتهاند و غزلیات هم که در دل کلیات سعدی چاپ شده، در واقع در مجموع این کلیات گم شده و دیده نشده است.
وی با ابراز تاسف نسبت به وجود تنها 3 شرح از غزلیات سعدی که تنها یکی از آنها هم کامل است، در عین حال وجود فرهنگهای بهتر در مورد غزلیات را در مقایسه با فرهنگهای مربوط به بوستان و گلستان یک نکته مثبت ارزیابی کرد و گفت: نزدیک به 9 تصحیح از غزلیات سعدی در بازار موجود است که البته فقط چهار تای آنها معتبر است. نزدیک به 250 تا 300 بیت ناگشوده هم در غزلیات وجود دارد که هنوز تفاهمی درباره نسبت آنها با سعدی وجود ندارد.
اگر شعر نبود نان هم نمیتوانستیم بخوریم
در ادامه رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم در یک سخنرانی با عنوان "هر کس به تماشایی" ابتدا به جایگاه شعر در زیست اجتماعی مردم پرداخت و گفت: ما معمولاً با شعر تفنن میکنیم اما هیچوقت فکر نمیکنیم که اگر شعر نبود ما هم نبودیم؛ شاعران زبان را به خدمت میگیرند یعنی زبان وسیلهای است برای بیان مقاصد و بشر هم از آن جهت مقصد دارد که زبان دارد و اگر زبان نداشت غایت و تاریخ هم نداشت. حیات انسانی با زبان داشتن است و در این بین شاعران بنیانگذاران زباناند.
وی افزود: شعر یک نیاز عادی نیست بلکه وجود آدمی است. شعر است که ما نیاز به نان را احساس میکنیم و اگر شعر نبود نان هم نمیتوانستیم بخوریم.
استاد فلسفه دانشگاه تهران با مقایسه سعدی با سوفوکل و شکسپیر، تاکید کرد: بسیار خوب است که در زمانهای که شعر چندان مورد اعتنا نیست، به شعر و آن هم شعر سعدی اعتنا میشود و اساساً تاریخ و زبان قدر شعر را میداند.
داوری اردکانی در ادامه غزلی از سعدی با مطلع "هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی..." را قرائت کرد و به عنوان سخنرانیاش بازگشت و به تفسیر این شعر پرداخت.
سعدی اولین شاعر شیراز و بزرگترین شاعر است
وی با نقل این گفته حمیدی شیرازی - همشهری سعدی و استاد قصیده معاصر - که گفته است "سعدی اولین شاعر شیراز است" افزود: البته اولین کسی که در شیراز شعر گفته روزبهان بقلی است اما او را معمولاً جزو شاعران حساب نمیکنیم و به همان گفته حمیدی اعتماد میکنیم و عجبا که اولین شاعر، بزرگترین شاعر هم هست.
رئیس فرهنگستان علوم در ادامه شیراز را بعد از حمله مغول مهد ادبیات عرب دانست و گفت: در آن زمان مرکز فرهنگی و در واقع مرکز زبان از خراسان و شمال به شیراز منتقل میشود و این انتقال شیراز را به مهد شعر و ادب تبدیل میکند. اما نکته دیگر این است که حتماً باید به شیراز رفت تا متوجه بعضی اشارات سعدی و حافظ شد؛ سعدی اهل تماشاست و به نظر نمیرسد هیچ شاعری این همه شیفته جمال باشد که سعدی.
داوری اردکانی در پایان گفت: زبان سعدی زبان همه ماست و زبان هیچ یک از ما نیست .این زبان با ماست و در عین حال ما با آن زندگی میکنیم.
سعدی عاشق را از پرداختن به نفس برحذر میدارد
نصرالله پورجوادی دیگر سخنران این همایش بود که سخنرانیاش را تحت عنوان "گله از فراق" با قرائت غزلی با مطلع "همه عمر برندارم سر از این خمار مستی ..." آغاز کرد و با اشاره به مستور بودن لفظ عشق در این شعر، گفت: با اینکه سعدی فقط یک بار در بیت هفتم این غزل از عاشقی خود یاد کرده است، مستی و خماری مستی تعبیری است شاعرانه و مراد از بادهای که به همراه خود مستی میآورد، عشق است.
وی افزود: مسئله عاشقی انسان حتی پیش از اینکه او پا به جهان بگذارد، وجود داشته است؛ حدود یک قرن و نیم پیش از سعدی و مکتب او که همان تصوف عاشقانه است، احمد غزالی به مسئله عشق پرداخته است. در قرون سوم و چهارم هجری تحولی به نام رنسانس اسلامی صورت گرفت و اومانیسم اسلامی ظهور کرد و با تحولاتی که آن زمان در عالم اسلام رخ داد، مذهب عشق به وجود آمد.
پورجوادی در ادامه با تفسیر بیتهای غزل مذکور، اضافه کرد: از نظر سعدی مهمترین کاری که عشق برای عاشق میکند، این است که او را از خودپرستی میرهاند. اما در عوض زاهد اگرچه مدعی خداپرستی است، میخواهد با خودپرستی مبارزه کند و به هر حال مشغول نفس است حال آنکه سعدی عاشق را از پرداختن به نفس برحذر میدارد.
وجود 13 غزل و 150 بیت با ردیف "دوست" فضای غزل سعدی را دوستانه کرده است
مریم حسینی دیگر سخنران این همایش مقالهاش را با عنوان "فلسفه خرمی و خوشدلی در غزل سعدی" با قرائت غزلی با مطلع "به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست ..." آغاز کرد و با بیان اینکه "تاریخ شادخواری در شعر فارسی به دوره رودکی برمیگردد" در عین حال گفت: اما پس از آن روزگار پریشانی ملک و محنت میرسد و تا مدتها به سختی سخنی سرخوشانه یافت میشود تا زمان سعدی که دوباره معاشران او را سرخوشانه یافتند.
وی افزود: نکته در اینجاست که در طول تاریخ بلندمدت قامت ایران، سایه اندوه و ملالت، سایه مدام این سرزمین بوده و هجومهای گاه و بیگاه، عشق را ناکام گذاشته است.
این استاد ادبیات فارسی اضافه کرد: سعدی جهان را خواستنی و دلخواه میبیند و میخواهد . بیشتر غزلهایش نشاط آور است و تعداد غزلهایی از او که موسیقی فرحناکی دارند، بسیار است. جهان بینی او مبتنی بر حضور یار است و بهشت و فردوس از پرکاربردترین واژههای غزلهای اوست.
حسینی بیشترین میزان سرخوشی را مربوط به اشعار سعدی در وصف طبیعت دانست و گفت: بهار بیشترین جلوه را در شعر او دارد و برایش باغ، فردوس است. سعدی به طبیعت عشق میورزد و شیراز مایه خوشباشی اوست. مایههای اینگونه اندیشه را باید در حس زیبایی شناسی او دید؛ سعدی با نغمهای به طرب درمیآید و در نتیجه اینگونه نگرش است که او این اقبال را دارد که از بوی خوش گلی مست شود.
وی ادامه داد: غزل سعدی سرشار از ناگفتهها در باب عشق، عاشق و معشوق است و از نظر او عشق کیمیاست؛ در دیوان او 13 غزل و 150 بیت با ردیف دوست آمده است که در دیوان هیچ شاعر دیگری سابقه ندارد و وجود همین واژه دوست فضای غزل سعدی را دوستانه میکند.
عشق در آثار سعدی معنایی پارادوکسیکال دارد
امیرعلی نجومیان استاد زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه شهید بهشتی هم در یک سخنرانی با عنوان "واسازی عشق در غزل سعدی" بر تمرکز غزلیات سعدی بر عشق انسان به انسان تاکید کرد و با اشاره به دو رویکرد کلاسیک به مفهوم عشق در آثار سعدی، گفت: تا کنون عشق سعدی را عموماً عارفانه (یا عاشقانه) و یا اینکه آن را شاهدبازی دانستهاند اما به عقیده من عشق در آثار سعدی به ویژه در غزلیات او مفهومی پارادوکسیکال است.
وی با اشاره به مفهوم ذاتی عشق در توضیح بیشتر صحبت خود افزود: نگاه پارادوکسی به عشق آن را درگیر مجموعهای از تناقضها نشان میدهد و در این میان میتوان از 6 پارادوکس یاد کرد.
نجومیان با برشمردن این تناقضها، ادامه داد: عشق هم متن است هم فرامتن (یا نامتن). عشق میان کمال و نقصان گرفتار است و همواره یک مفهوم ناتمام و ناقص است و در واقع اگر تمام شود دیگر عشق نیست. عشق در تناقض بین خود و دیگری (عاشق و معشوق) در نوسان است. عشق درگیر پارادوکس فعال و منفعل است و ما در آن هم با فعالیت مواجهیم هم با انفعال. عشق درگیر تناقض بین نگهداری و ویرانی است و در واقع هم کشنده و هم احیاءکننده است. عشق درگیر تناقض شباهت و و تفاوت است.
عشق سعدی عشق وصل نیست
این استاد دانشگاه در ادامه به تبیین این تناقضها در غزلیات سعدی پرداخت و گفت: تناقضی که غزلیات سعدی ابتدائاً درگیر آن میشود، ضرورت اظهار عشق است و از این جهت میتوان غزلیات او را – همانگونه که خودش گفته است – "فراغنامه" نامید در واقع او در موقعیتی است که هم میخواهد بگوید هم نگوید و مرتباً در حال اظهار و عدم اظهار عشق است و سبب این کار هم تحمل تعویق عشق و بار فراغ است.
وی افزود: عشق سعدی عشق وصل نیست و اگر وصلی هست، موقتی است و آنچه جلو وصل را میگیرد، بیوفایی معشوق است که سعدی بارها از آن یاد میکند؛ امید دیدن و وصال معشوق نیروی محرکهای که سعدی از آن با عنوان "اشتیاق" یاد میکند. سعدی همچنین درگیر پارادوکس خود و دیگری است؛ به ظاهر غزل سعدی نفی خودش است اما در عین حال غزلهای او تماماً درباره عاشق (خود) است و در واقع موضوع اصلی خود است و نه معشوق و آنچه در پشت صحنه هست، همان درد و غم خودش است.
نجومیان اضافه کرد: پارادوکس چهارم فعال یا منفل بودن است و در این مورد هم عاشق خودش را در مقامی حقیرتر قرار میدهد و در عین حال (عاشق) همچنان فعال است و این معشوق است که اصلاً حضور ندارد و نشانه آن ساکت و بینام بودن معشوق در تمام غزلیات سعدی است.
وی ادامه داد: غزلیات سعدی درگیر یک پارادوکس (پنجم) دیگر هم هست؛ پارادوکس ویرانی و نگهداری یا زندگی و مرگ؛ سعدی مرگ و نابودی را در کنار هم میبیند و البته ویرانکننده بودن عشق در سنت شعری جهان وجود داشته است. تناقض آخری که در مفهوم عشق سعدی هست، تناقض شباهت و تفاوت است؛ عشق هم بر شباهتها تاکید دارد هم بر تفاوتها و اگر هر کدام از این سویهها کنار روند، عشق به وجود نخواهد آمد.
این استاد ادبیات و زبان انگلیسی در جمعبندی سخنانش گفت: عشق در یک موقعیت آستانهای قرار دارد و فهم و خوانش واساز از آن، عشق را در قالب تضادهای منطقی تعریف میکند؛ عشقی که نمیتوان به زبان آورد و ناچار باید به زبان آورد، وعدهای که با اینکه محقق نمیشود اما باید به آن پرداخت، مسئلهای که در آن دو طرف (عاشق و معشوق) هم فاعلاند هم مفعول، عشقی که با شباهت و تفاوت میان انسانها به وجود میآید و در نهایت عشقی که زندهکننده و ویرانگر است.
سعدی یک شاعر عارف بود
سعید حمیدیان استاد بازنشسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی هم دیگر سخنران این همایش بود که سخنرانیاش را تحت عنوان "سلسله موی دوست" با قرائت همین غزل (سلسله موی دوست حلقه دام بلاست...) آغاز کرد و با بیان اینکه "موتیف عنصری از یک اثر ادبی است که متناسب با آن و در ارتباط با محتوای کلی آن تکرار میشود" به بحث درباره موتیف (یا بنمایه) در غزل سعدی پرداخت.
حمیدیان به انتقادهایی پرداخت که به غزل سعدی وارد شده است و با لحنی قاطع خطاب به کسانی که معتقدند غزل او ارتباطی با عرفان ندارد، سخنهای آنان را "یاوه" نامید و با ذکر مثالی گفت: در بیت "مالک ملک وجود حاکم رد و قبول / هر چه کند او رواست ور تو بنالی جفاست" اگر این حاکم ملک وجود و حاکم رد و قبول، خدا نیست پس کیست؟
وی در ادامه موتیفهای قضایی را در این غزل (از قبیل سلسله، دام، ماجرا، تیغ، خونبها، حیف، دعوی، دلیل، گواه) برشمرد و در ادامه سعدی را یک شاعر عارف نامید و تاکید کرد: اصلاً مگر در قرن هفتم شاعری را میتوان پیدا کرد که عارف نباشد یا دست کم از آن تاثیر نگرفته باشد؟
سعید سعیدپور مترجم زبان انگلیسی هم در سخنانی به "غزل سعدی در برگردان انگلیسی" پرداخت و به شیوه آشنایی غربیها با سعدی اشاره کرد و در سخنانی کوتاه گفت: امرسون شاعر آمریکایی که سعدی را شاعر آرمانی میداند، از روی ترجمههای آلمانی با سعدی آشنا شد و خودش به هیچ وجه زبان فارسی نمیدانست. این مورد درباره لورد تونیسن ملکالشعراء انگلستان در عهد ویکتوریایی صادق است و او هم از طریق ترجمه با شعر سعدی آشنا شد.
وی که با تازگی کتابش - شامل ترجمه 20 غزل سعدی به زبان انگلیسی - چاپ شده است، تعدادی از ابیات برخی غزلهای سعدی را به زبان انگلیسی برای حاضران در همایش "سعدی در غزل" خواند.
یکی دیگر از سخنرانان این همایش مهدی محبتی بود که در سخنانی با "تحلیل ساختاری روایی غزل سعدی" گفت: ساخت روایی یعنی شکلی از اثر ادبی که بتواند روایتی را به صورت هماهنگ بیان کند پس روایت نه تنها یک صورت دارد و تنها آنی نیست که در نثر ادبی (داستان) خود را نشان میدهد، بلکه هر چیزی است که خاصیت جمله اول یعنی بیان هماهنگ یک روایت را داشته باشد.
شاعرانگی هفت پیکر و رستم و اسفندیار در داستان دو شهر و کوری (ساراماگو) نیست
وی با انتقاد از آنچه "مرعوب شدن نویسندگان جوان در مقابل آراء غربیها" نامید، این سوال را پیش کشید که "آیا در میراث ادبی ما روایت وجود ندارد؟" و با بیان اینکه "پاسخ به این سوال مثبت است و باید گفت ما روایت خاص خودمان را داریم" افزود: هفت پیکر (نظامی) و رستم و اسفندیار (فردوسی) نه تنها روایتاند بلکه یک شاعرانگی در آنها وجود دارد؛ چیزی که داستان دو شهر (چارلز دیکنر) و کوری (ساراماگو) ندارند.
محبتی با بیان اینکه "بیشترین تلاش در شاعرانگی این است که اجزاء روایت را پرجلوه کند" گفت: مشکلترین اثر ادبی غزلی است که میخواهد نقش شاعرانگی و روایت را در بهترین شکل خودش بنماید و فقط سعدی و مولوی هستند که در این عرصه شاهکارها آفریدهاند؛ گفتن غزلداستانها.
سعدی کسی نیست جز یک قصهگو
این استاد زبان و ادبیات فارسی ادامه داد: سعدی بر رموز قصهسرایی احاطه دارد و در واقع کسی نیست جز یک قصهگو؛ هم در گلستان، هم در بوستان، هم در غزلیات و هم قصائد. شاعرانگی روایت و تغزل در غزلیات سعدی همپالاییهایی دارد که همدیگر را حک و اصلاح و تکمیل میکنند.
وی افزود: این نکته که روایت در فرهنگ ما متکی بر نوعی عمل منظوم شاعرانه است، دریچهای را باز میکند که داستان در آن گفته میشود. فرهنگی که میتواند هفتپیکر خلق کند، نباید همچنان بعد از 40 سال بهترین داستانش "بوف کور" باشد هر چند صادق هدایت نویسنده بسیار بزرگی بوده است اما مسئله این است که قصه در فرهنگ ما متفاوت را داستان در فرهنگ غربی است.
محبتی اضافه کرد: سعدی الگوی موفقی از روی هم انداختن شاعرانگی و روایت است و او در این راه از ترفندهایی هم استفاده میکند از جمله اینکه انواع زاویه دیدهای روایی را به کار میبرد. سخن آخر اینکه برای فهم میراث روایی داستان و قصه میتوانیم پنجره جدیدی را باز کنیم و این فقط روایت غربی نیست که روایت است و غزل هم میتواند روایت خلق کند.
نوعی نحوآگاهی در کار سعدی وجود دارد
محمود فتوحی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد دیگر سخنران این همایش بود که به موضوع "جادوی نحو در غزل سعدی" پرداخت و با بیان اینکه "نوعی نحوآگاهی در کار سعدی مشاهده میشود" با ارائه مثالهای کوشید این مدعا را نشان دهد.
وی افزود: مشخصههای نحوی را در سبک سعدی میتوان در 13 مورد برشمرد که از جمله آنها هم میتوان به نظم طبیعی (نحو معیار)، جابجایی اجزاء نحوی، وارونه نحوی، رقص ضمیر، آشناییزدایی نحوی، حذف، پادگزاره نحوی (تئاتر نحوی)، تکرار هنری، پیشآیی فعل، جمله معترضه، تکرار پنهان در عبارات فعلی و پرسش بلاغی اشاره کرد.
فتوحی همچنین نزدیکی نحو و واژگان را به زبان گفتگویی، استفاده از وزنهای طبیعی در زبان شعر و محتوای متناسب با عواطف طبیعی و آگاهی از جزئیات عادی و زندگی روزمره را از دیگر ویژگیهای سبک سعدی برشمرد.
همچنین بر اساس این گزارش روز گذشته و در فاصله میان برنامههای صبح و بعد از ظهر همایش "سعدی در غزل" بخشی از فیلم ضبط شده گفتگوی منتشرنشده تعدادی از سعدیپژوهان با استاد محمدرضا شجریان پخش شد که مورد توجه حاضران در همایش قرار گرفت.
این گفتگو در قالب میزگردی خصوصی تحت عنوان "موسیقی در غزل سعدی" و با حضور محمدرضا شجریان، ضیاء موحد، حسین معصومی همدانی، محمدجواد غلامرضا کاشی و محسن گودرزی اواخر سال 88 در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.
در این میزگرد استاد آواز ایران به سابقه خواندن غزلهای سعدی توسط آوازهخوانان ایرانی اشاره کرد و گفت: بسیار قبلتر از تاج اصفهانی و غلامحسین بنان، خوانندگانی بودهاند که غزلهایی از سعدی را به آواز خواندهاند اما برنامهها و اجراها و صفحههای موسیقی که از آنها موجود است به قدری کم و اندک است که نمیتوان درباره آنها قضاوت درستی کرد.
خوانندگان متاخر کمتر از حافظ و سعدی شعر خواندهاند
وی افزود: اساساً هم آنها از سعدی زیاد نخواندهاند مگر تکبیتها یا دوبیتیهایی اما کسی مانند تاج اصفهانی بسیار زیاد از سعدی میخواند و من به شخصه بیشتر از همه کارهای او را دیدهام. البته بنان، فاختهای، محمودی، خوانساری، شهیدی و گلپایگانی هم گهگاه از سعدی خواندهاند اما متاخرین کمتر به حافظ و سعدی پرداختهاند و بیشتر به دنبال غزلهایی بودهاند که مردم بیشتر میشنیدند.
من با سعدی زندگی کردهام
شجریان درباره شعرهایی هم که خودش از سعدی به آواز خوانده است، گفت: من با سعدی زندگی کردهام. بعد از او هم به ترتیب بیشتر از حافظ، عطار و مولانا خواندهام.
در ادامه ضیاء موحد درباره غزل و ردیفخوانی در موسیقی ایرانی سخن گفت و با بیان اینکه ردیفخوانی مهمترین و در عین حال دشوارترین بخش موسیقی ماست، یادآور شد: اصولاً در ایران تصنیفخوانی در درجه دوم و سوم است اما ردیفخوانی با غزلخواندن گره خورده است.
وی دلیل اینکه خوانندگان قدیمی بیشتر شعرهای سعدی را برای خواندن انتخاب کردهاند در عاشقانه بودن آنها و در عین حال سهلالهضمتر بودنشان دانست و با بیان اینکه "شجریان غزلهای زیادی را از حافظ خوانده است، با ذکر مثالی از او پرسید: واقعاً شما چگونه توانستید غزل دشوار "مرا چشمی است خونافشان ز دست آن کمان ابرو ..." را به آوار بخوانید؟!
شجریان نیز پاسخ داد: این غزل را برای فیلم "دلشدگان" خواندم و مخصوصاً هم آن را انتخاب کردم. البته قبول دارم که سعدی روانترین غزلها را گفته است و خواندن آنها بسیار راحت است و خواننده خیلی با آنها مشکل ندارد و مثل شعر حافظ نیست که خواننده باید بگردد و بداند چه چیزی را انتخاب میکند.
خواننده در وهله اول باید معنای شعر را خوب بداند
وی اضافه کرد: خواننده در وهله اول باید معنای شعر را خوب بداند و برای دانستن معنا باید موسیقی معنا را خوب بداند و سیلابها را درست بخواند و اگر کمی اشتباه کند و آن سیلابها را پس و پیش بخواند، شیرازه کار از دست خارج میشود. پس خواننده باید شعر را بشناسد تا بتواند موسیقی شعر را بیان کند.
در ادامه از استاد آواز ایران سوال شد که کدام غزل سعدی را برای خواندن بر دیگری ترجیح میدهد؟ که شجریان در پاسخ گفت: هر چند وقت یکبار ممکن است یکی از کارها برایم دلنشینتر باشد اما فکر میکنم غزل "بگذار تا مقابل روی تو بگذریم ..." را که در سال 61 با آقای موسوی (نوازنده نی) اجرا کردیم، جالب باشد و اصولاً یکی از کارهای خوب همین "نوا" (آلبوم مربوط به این غزل) است.
در پایان این میزگرد غزل مذکور با صدای محمدرضا شجریان در سالن محل برگزاری همایش "سعدی در غزل" طنینانداز شد که با استقبال حاضران روبرو شد. همچنین در این مراسم بخشهایی از کنسرت "غوغای عشقبازان" که شجریان به همراه گروه موسیقی خودش در بزرگداشت سعدی اجرا کرده بود و نیز آواز غزل سعدی با مطلع "به جهان خرم آز آنم که جهان خرم از اوست ..." توسط استاد شهرام ناظری پخش شد.
بر اساس این گزارش، میزگرد "غزل سعدی؛ دیروز، امروز، فردا" پایاندهنده همایش یکروزه "سعدی در غزل" بود که روز پنجشنبه با همکاری مرکز سعدیشناسی و موسسه فرهنگی شهر کتاب در محل این موسسه برگزار شد.
دستور استالین برای وضع زبان تاجیکی موجب گسست فرهنگی میان ایرانیان و تاجیکها شد
در این میزگرد که با حضور صفر عبدالله (ایرانشناس قزاقستانی)، ضیاء موحد و اصغر دادبه برگزار شد، ابتدا صفر عبدالله در سخنانی با اشاره به سابقه تمدنی ملتهایی که به زبان فارسی سخن میگویند، گفت: در سال 1332 به دستور استالین یک زبان تاجیکی وضع شد و در نتیجه این جدایی رسمالخط، یک گسست فرهنگی میان ایرانیان و تاجیکها رخ داد.
وی افزود: متاسفانه امروز در تاجیکستان کتابهایی را که در ایران منتشر میشود، نمیتوانند بخوانند و در ایران هم مردم از بسیاری از کتابهایی که به زبان سیریلیک نوشته شده، آگاهی ندارند و این به خاطر همان خط تاجیکی بود که در آن سال وضع شد.
صفر عبدالله با بیان اینکه "من خیلی به ترجمهپذیری شعر باور ندارم" اضافه کرد: اما این امر در آسیای میانه صدق نمیکند و به عنوان مثال در طول 200 سال گذشته حدود 30 شاعر روس غزل "ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود..." به زبان روسی ترجمه و منتشر کردهاند و به تقلید از آن اشعار خود را آفریدهاند.
عشق انسانی سعدی کمتر از عشق عرفانی نیست
این ایرانشناس قزاق با ابراز شگفتی از آنچه "سحر کلام سعدی در غزلهایش" نامید، گفت: من از یک چیز نگرانم؛ تعدادی از استادان محترم معتقداند همه شاعران بزرگ ایران عارف بودهاند. اما باید گفت بزرگی تنها در عارف بودن نیست و شاعر بودن شاید بلندتر از عارف بودن باشد؛ شیخ سعدی بیشتر از عشق انسانی و جسمانی صحبت میکند و این هم کمتر از عشق عرفانی نیست.
وی اضافه کرد: وقتی او معشوقش را میبیند، شاید خدا را هم در چهره او میبیند و مسلماً همه غزلهای سعدی غزل عشق است و او عاشقترین و واقعیترین شاعر ماست که نظیری در جهان ندارد .مسلماً اینکه حافظ 62 بار از غزلهای سعدی استقبال کرده، حکمتی دارد.
سعدی مردمیترین شاعر است
عبدالله گفت: فارسیزبانان ورارود به همان اندازه که ایرانیان سعدی را میشناسند، او را میشناسند و دوستش دارند؛ در 500 سال اخیر در همه مدارس بخارا، سمرقند، خجند و فرغانه بعد از کلام خدا و رسول اکرم (ص) مردم بوستان و گلستان سعدی را خواندهاند و تقریباً تمام آنها حکایات گلستان را از حفظ هستند . در میان شاعران فارسیزبان هیچکس به اندازه سعدی، اشعار و پندهایش سر زبان مردم نیست و از این لحاظ او مردمیترین شاعر است.
به گفته این ایرانشناس قزاق، کلیات سعدی تنها در دهه 80 قرن بیستم در چهار جلد و در آسیای میانه منتشر شد اما منتخبهایی که از گلستان و بوستان شده، چندین بار تجدید چاپ شده است. همچنین حدود 30 الی 40 نفر در موضوع سعدی و آثار او پایاننامه نوشتهاند و تمام آثار این شاعر بزرگ به زبان روسی ترجمه شدهاند.
در ادامه این میزگرد اصغر دادبه با اشاره به سابقه آشناییاش با صفر عبدالله و تقدیر از او، گفت: اگر من در اعتقادم نسبت به ایران نمره 12 بگیرم، عبدالله قطعاً نمرهاش 20 است و مطمئنم اگر کمتر از نیمی از حس ایراندوستی او در ما میبود، الان شرایط ما طور دیگری بود.
وی سپس در تحلیل وضعیت غزل سعدی در جامعه ایران، گفت: من خیلی باور ندارم که غزل سعدی دیروز مهجور بوده است و مردم ما در گذشته وقتشان را با خواندن شاهنامه و حافظ و سعدی پر میکردند نه دیدن فارسی 1!
دادبه در عین حال یادآور شد: البته امرز در برابر دو وضعیت مثبت و منفی قرار داریم؛ وجه منفی قضیه به 100 سال پیش برمیگردد که انقلاب مشروطه رخ داد و هجوم البته شاید همراه را دلسوزی برخی به قدمای ما آغاز شد هر چند آنها دنبال ادبیات نو بودند.
این سعدیشناس اضافه کرد: اما وجه مثبت قضیه در اینجاست که در 10 - 20 سال اخیر نگاه ما ایرانیها به بزرگانمان عوض و اصلاح شده است؛ ما در آراء گذشتهمان بازنگری کردهایم وبه همین خاطر توجه به غزل سعدی هم بیشتر شده است. لذا من فردا را فردای بهتری میبینم.
انتقاد ضیاء موحد از صدا و سیما
همچنین ضیاء موحد سعدیپژوه هم در سخنانی گفت: من میخواهم کمی ساز مخالف بزنم؛ وضع در ایران هم مثل کشورهای دیگر است؛ آندره موشن ملکالشعرا انگلستان که به کشور شعر معروف است، زمانی پیشتر اعتراض میکرد که چرا نسل جدید شعر را از حفظ نیستند؟
وی ضمن انتقاد از سیاستهای صدا و سیما در خصوص معرفی بزرگان ادبیات ایران، افزود: به نظرم بهتر است رادیو و تلویزیون اصلاً وارد این کار نشود چون آن را خرابتر میکند و همین انجمنهای غیردولتی و نشستهایی که جوانان این طرف و آن طرف برگزار میکنند، بسیار مفید است.
موحد گفت: کاری که درباره سعدی باید صورت بگیرد این است که یک تصحیح از غزلهایش انجام بشود؛ بهترین تصحیحی که وجود دارد هنوز از آن مرحوم فروغی است که ذوقی تصحیح میکرد! مشکلات در این باره هنوز طرح نشده و بعد از طرح آن باید وارد مضمون شد.
این شاعر و سعدیشناس در عین حال تاکید کرد: البته نباید ناامید بود؛ کارهایی که در تنها 13 سال فعالیت مرکز سعدیشناسی انجام شده، به اندازه کل کاری است که از زمان سعدی تا به حال صورت گرفته است. پس باید این نهادها را ارج گذاشت.