همایش بین المللی "فلسفه رسانه" روز دوشنبه 20 اردیبهشت ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

آیت اللهی:هویت یک ملت به رسانه آن گره خورده است

آیت اللهی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ابتدای این نشست با اشاره به اینکه قرن 21 قرن رسانه است گفت: تمام ابزارهای قدرت خودشان را در رسانه جمع کرده اند. برای همین هم تحقیقات در مورد رسانه مانند تحقیقاتی است که ما در زمینه بررسی‌های اجتماعی و نظامی انجام می‌دهیم.

وی افزود: همان گونه که برای یک کشور داشتن هواپیمای فوق مدرن بمنظور حراست و حفاظت اهمیت دارد، به همان اندازه نیز رسانه اهمیت یافته است . هویت یک ملت با هویت رسانه‌ای آن گره خورده و تمامی مناسبات بین‌المللی را رسانه می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد.
 
آیت اللهی یادآور شد: بسیاری از بندهای چشم‌انداز 20 ساله و سیاستهای کلی برنامه پنجم توسعه ناظر به تحقیقات رسانه و تأکیدی بر این است که مسائل رسانه باید به طور جدی پیگیری و از حالت روزمرگی درآمده، به مسائل عمیق آن پرداخته شود.
 
رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: رسانه در خود فلسفه رسانه هم می‌تواند مؤثر باشد. در تفکر فلسفی رسانه‌ها به علت نمایش موارد مختلف از سنت‌ها و اندیشه‌های مختلف بشر را عادت داده‌اند به جای آنکه با مسائل به صورت معرفت شناسانه برخورد کنند به صورت پدیدارشناسانه با مسائل مواجه شوند.
 
پور حسن:رسانه هرگز فاقد ملاحظات دینی نبوده است

دکتر قاسم پورحسن عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی که با موضوع  "دین و رسانه: مطالعه‌ای در چیستی نسبت دین و رسانه" در همایش فلسفه رسانه صحبت می کرد گفت: رسانه دینی در دهه 70 میلادی در آمریکا شکل گرفت و دو دیدگاه در مورد آن وجود دارد. یک دیدگاه جامعه شناسانه که اشخاصی چون گیدنز آن را مطرح کردند و دیگری دیدگاه کارکردگرایانه.
 
وی افزود: در سنت فکری ما اولین بار امام محمد غزالی بحث تقسیم بندی میان دین و علوم را مطرح کرد و به نوعی بحث سایر علوم با دین را مورد توجه قرار داد. غزالی می گوید ما یا همه علوم را می‌توانیم در دین جستجو کنیم یا دین یک نگاه پارادیمی بر علوم دارد. لذا بحث دین و رسانه بحث جدیدی نیست.
 
پورحسن یادآور شد: دو رویکرد متمایز درباره نسبت دین و رسانه مطرح است. رویکرد نخست نه تنها قائل به ذات یا شأن مستقل برای رسانه در نسبت با ساحت‌های ارزشی و اجتماعی از جمله دینی است، بلکه ذات رسانه را سکولار دانسته و مهمترین خصلت رسانه را در استقلال تمام از ابعاد دیگر خاصه ابعاد ارزشی تلقی می‌کند.
 
وی با اشاره به اینکه رسانه چون اصالتاً ذات یک سر غیردینی و شادی ضددینی دارد نمی‌تواند تبدیل به ابزاری شایسته و مناسب برای ترویج الگوهای دینی و ارزشهای قدسی باشد، گفت: این رویکرد نظریه مسلط درباره رسانه در مغرب زمین به شمار می‌آید که کاملاً متأثر از آرای آنان درباره ساحت اجتماعی و سیاسی است.
 
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی یادآور شد: رویکرد دوم که در سه دهه اخیر در ایران پیروان بسیاری پیدا کرده در روند تاریخی پیدایش رسانه و تأثر آن از مسیحیت در غرب تاکید داشته و مهمترین بعد رسانه را جنبه دینی آن بر می‌شمارند.
 
وی تأکید کرد: در هیچ زمان و جامعه‌ای نمی توان رسانه بی طرف محض یا رسانه بدون ملاحظات دینی و ارزشی را مشاهده کرد. از این رو هر رسانه‌ای در درجه اول منعکس کننده ارزشها و الگوهای آیینی و مذهبی است. این دیدگاه رسانه را به سطح ابزار منفعل فرو می‌کاهد و نقش مستقل برای رسانه قائل نیست. پیروان این دیدگاه می اندیشند که رسانه در صورت ابزاری بودن فاقد هر نوع قدرت و وجه فعال بوده و در سیطره پیام و آموزه‌های محتوایی است.
 
پورحسن گفت: دیدگاه بینابین نه ذات سکولار برای رسانه قائل است و نه ذات دینی. رسانه چون سایر امور دانشی از موضوعیت، مسائل و چهارچوب برخوردار است. این دانش می‌تواند با بسیاری از امور همچون سایر علوم نسبت برقرار کند.
 
وی تصریح کرد: رسانه نه ضد دین است و نه دینی محض. رسانه نه آنچنان نحیف و بی‌قدرت است که هر الگو و ارزشی را بتوان به سادگی در آن اعمال کرد و نه آنچنان قدرتمند که در تعارض با ساحات جمعی دیگر باشد .

آذری: رسانه‌ها تصویر انسان امروز را از واقعیت شکل می‌دهند

دکتر غلامرضا آذری عضو هیئن علمی دانشکده علوم اجتماعی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز که با عنوان درک و معنای "فلسفه ارتباطات" در اندیشه وجودشناسانه کارل یاسپرس سخن می گفت، در این مورد اظهار داشت: کارل یاسترس از برجسته‌ترین و کلیدی‌ترین متفکران و چهره‌های شناخته شده مکتب اگزیستانسیالیسم است که با وجود اشتراک نظرهایی که با دیگر اندیشمندان این مکتب دارد از دیدگاه و نظریه‌های خاصی برخوردار بوده و همواره مسئله انسان و ارتباطات او محور توجه عقاید بسیاری از نظریه‌ورزان حوزه فلسفه ارتباطات بوده است. در فلسفه وجودشناسانه او معنا و مفهوم ارتباطات نقطه شروع است و رابطه عمیق با مراتب وجود دارد.
 
در ادامه این نشست دکتر محمد اخگری استاد دانشکده صدا و سیما با عنوان درآمدی بر فلسفه تلویزیون سخن می‌گفت و با اشاره به اینکه فلسفه تلویزیون موضوع گسترده‌ای است گفت: سه نگاه به فلسفه رسانه وجود دارد. نگاه و برداشت اول تلویزیون را به مثابه بازتاب و نقد روندهای دانش رسانه‌ای بررسی می‌کند.
 
اخگری یادآور شد: برداشت دوم پدیده‌های تلویزیون را ذیل پدیده‌های فلسفی تقسیم می‌کند. از این رو می‌توانیم به متون کلاسیک فلسفی برگردیم و ارتباط آنها را با رسانه دریابیم. برداشت سوم مانند دو برداشت قبل نیست و معتقد است که رسانه همکار و ابزار در تفکر است و رسانه هم در گردآوری، تنظیم و ارایه اطلاعات با تفکر همراه خواهد بود.
 
وی افزود: براساس برداشت اول تصویری که تلویزیون دارد با سایر تصاویر متفاوت است. از نظر برداشت دوم برای اولین بار ریچارد دینز تلویزیون را از منظر فلسفی مورد توجه قرار داد. برداشت سوم که معتقد است تلویزیون به عنوان ابزار و همکار رسانه مطرح است، براساس این برداشت دگرگونی در تصویر رسانه‌ای دگرگونی در تصویر را موجب می‌شود.
 
مارتین: رسانه نقش مهمی در انتشار ایده‌های مذهبی دارد

در ادامه این نشست دکتر کارمن گارسی مارتین استاد مدرسه قانون دانشگاه لاکورنا اسپانیا که با موضوع انتشار ایده‌های مذهبی از طریق رسانه سخن می‌گفت، با مورد توجه دادن رسانه و تلویزیون در اسپانیا گفت: اهمیت نقشی که رسانه -عمدتاً تلویزیون- در انتشار ایده‌های مذهبی دارد برابر با اهمیت نقشی است که آموزش مدارس در زمان گذشته داشته است ولی ظرفیت آن به خاطر برخی عوامل کلیدی گسترده‌تر نیز هست.
 
وی با اشاره به اینکه پیامهای پخش شده از طریق تلویزیون به گوش توده انبوهی از مردم می‌رسد ، گفت: برخی مخاطبان در شرایطی زندگی می‌کنند که جدای از دیگران هستند و مرزها معمولاً با وجود فناوریهای جدید که ارسال پیام از فواصل دوری که خارج از محدوده حکومت دولت است را میسر می‌سازند از میان می‌روند. علاوه بر این ممکن است پیام انتقادی بی‌خطر باشد بدین معنی که گیرنده قبلاً تقاضایی برای دریافت آن نکرده باشد.
 
استاد دانشگاه اسپانیا یادآور شد: دولتها به دلیل تبعاتی که دامن‌گیر آزادی مذهبی و کنترل رسانه می‌شود، به شدت در این زمینه حساس هستند.

حسینی: نسبت دین و رسانه مبنای دیدگاههای مختلف در فلسفه رسانه است

دکتر سید حسن حسینی استاد گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف که در همایش فلسفه رسانه، با عنوان "ماهیت رسانه، هویت دین: سازگاری یا ناسازگاری" سخنرانی می‌کرد، گفت: بحث من یک مطالعه نظری در مورد فلسفه تکنولوژی از یک‌سو و فلسفه دین از سوی دیگر است. یکی از خلاء‌هایی که در مطالعات رسانه و دین وجود دارد این است که مشخص نیست کدام ماهیت از رسانه و دین مدنظر است. در فلسفه تکنولوژی بحث اصلی روی رسانه‌ها است. تفکیک بین تکنولوژی و معرفت مقوله بسیار مهمی است. رسانه را از دو منظر ارزش‌ها و قدرت و کنترل انسانی می‌شود تقسیم کرد.
 
استاد گروه علم دانشگاه شریف افزود: رسانه‌ها یا دارای ارزش با خود نیستند یا ارزش‌بار هستند و بار ارزشی با خود حمل می‌کنند. رسانه یا خودمختار است و یا در کنترل انسان است. از ضرب این دو حالت چهار نظریه و حالت به وجود می‌آید. اگر رسانه بی‌طرف باشد و در کنترل انسان باشد نظریه ابزارگرایانه را داریم. اگر رسانه بی‌طرف باشد و خودمختار هم باشد این نظریه موسوم به دترمینیسم است. اگر رسانه ارزش‌بار باشد و خودمختار نیز باشد نظریه ذات‌گرایی را داریم. اگر رسانه ارزش‌بار باشد و در کنترل انسان نیز باشد نظریه‌های انتقادی را داریم.
 
حسینی تصریح کرد: رسانه‌ها هیچ هویت فرهنگی مستقل و ارزش ذاتی ندارند و هرگونه پیام را می‌شد از آن پخش کرد یعنی می‌توان معانی دینی و غیردینی را از طریق آن منعکس کرد. به طور کلی دترمینیسم نظریه‌ای است که معتقد است هرچیزی که حادث می‌شود متصل به اموری پیشینی است که بر این اساس تعیُن پیدا می‌کند. دترمینیسم تکنولوژیک معتقد است که ظهور تکنولوژی‌های مدرن همه تحولات انسانی و فرهنگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و انسان هیچ گونه دخالتی در این مسیر خودمختار نمی‌تواند داشته باشد.

این استاد فلسفه علم افزود: در مورد دین نیز به لحاظ هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی می‌شود دست به تقسیم‌بندی زد. از جنبه هستی‌شناسی رئالیسم هستی‌شناسانه را داریم که معتقد است خدا وجود دارد و دارای صفاتی مستقل از ادراک انسانی است. یک دیدگاه دیگر هم دیدگاه غیررئالیستی است حال اگر در موضوع دین به لحاظ هستی‌شناسی رئالیست باشید و به لحاظ معرفت‌شناسی نیز رئالیست باشید طیف دیدگاه‌های سنت‌گرایی را به وجود می‌آورد. اگر از جنبه هستی‌شناسی ضد واقع‌گرا بود و به لحاظ معرفت‌شناسی امکان معرفت از خدا وجود داشته باشد، با تحویل گرایی مواجه هستیم اگر از لحاظ هستی‌شناسی رئالیست باشید و از لحاظ معرفت شناسی ضد رئالیست دیدگاه وحدت وجود را داریم اگر از لحاظ هستی شناسی ضد واقع‌گرا باشید و از لحاظ معرفت شناسی نیز ضد واقع‌گرا باشید دیدگاه پوزیتیویسم منطقی را داریم.
 
به نظر حسینی نسبت و سنجش میان این دیدگاه‌ها مهم است. نسبت میان دین و رسانه طیفی از سازگاری یا ناسازگاری را به وجود می‌آورد. به عنوان مثال اگر ابزارگرا باشید می‌توانید رسانه دینی داشته باشید که در این حالت می‌توانیم به سازگاری دین و رسانه حکم کنیم. در میان نظریات مذکور تحویل‌گرایی بیشترین سازگاری را با دین دارد.

عبدالکریمی: نیازمند مواجهه فلسفی با مفهوم رسانه هستیم
 
دکتر بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی در همایش فلسفه رسانه به بررسی موضوع "رسانه‌های مدرن و انسان رسانه‌ای و بسط نهیلیسم " پرداخت.
 
وی گفت: در این بحث چند نکته مهم است. نکته اول ضرورت یک مواجهه فلسفی با رسانه‌های مدرن و نقد هرگونه نگاه ابزارانگارانه است. دومین نکته این است که چگونه جهان ما جهانی رسانه‌ای است و نکته سوم این است که ما با انسانی مواجه هستیم که در جهان مدرن ظهور کرده و آخرین نکته این است که چطور این جهان رسانه‌ای شده منجر به نوعی بسط بی‌معنایی البته به معنای فلسفی آن شده است.
 
این استاد فلسفه دانشگاه ازاد اسلامی افزود: در مورد نکته اول که ضرورت درک فلسفی جهان رسانه‌ای جدید است، باید توجه داشت که هر روز به رسانه‌ها وابسته‌تر می‌شویم. لذا ما نیازمندیم یک مواجهه فلسفی با رسانه‌ها هستیم. در حوزه مطالعات رسانه‌ای بحثهای زیادی وجود دارد. در این مباحث معمولاً چارچوبهای تحلیلی از حوزه‌های دیگر گرفته می‌شوند. مثلاً به رابطه قدرت و رسانه پرداخته می‌شود. در این نوع پژوهشها رسانه با علم سیاست پیوند می‌خورد یا به عنوان مثال رسانه را یک امر اجتماعی می‌دانند و یا اینکه چطور از رسانه‌ها در صنعت فرهنگ و فرهنگ‌سازی استفاده می‌شود. همان گونه که مشاهده می‌شود در تمام این بحثها رسانه به مثابه واسطه میان صاحب پیام (قدرت سیاسی و اقتصادی) و مخاطبان تلقی می‌شود در پژوهشهای رسانه گویی رسانه ظرف توخالی است که محتوا را از جای دیگر می‌گیرد. جهان ما به شدت رسانه‌ای شده است و نحوه هستی ما نیز رسانه‌های شده است.
 
عبدالکریمی معتقد است: در اکثر مواجهه‌های غیرفلسفی رسانه‌ها به ابزاری برای نتایج اجتماعی تقلیل پیدا کرده‌اند. رسانه به عنوان ابزاری در خدمت کشمکش‌های سیاسی تلقی شده به عنوان مثال در مارکسیسم شاهد این تلقی هستیم. به نظر می‌رسد در همه این رویکرد ها به رسانه نوعی تقلیل‌گرایی را مشاهده می کنیم که نیرومندی رسانه را نادیده می‌گیرد. در بحث تکنولوژی رسانه، تکنولوژی به عنوان ابزار تلقی می‌شود و خود رسانه به عنوان یک امر دیگر و جانبی در نظر گرفته می‌شود. باید توجه داشت که رسانه‌ها به‌شدت شناخت و ادراکات حسی ما به جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. موضوع دومی که به آن اشاره می‌کنم این است که جهان ما جهان رسانه‌ای شده است. از نظر هایدگر تکنولوژی مجموعه‌ای از ابزارها نیست و حق نداریم سرشت تکنولوژی را به امری تکنیکی تقلیل دهیم. جوهر تکنولوژی نحوه‌ای از آشکار کردن هستی است. اگر این تلقی هایدگر را بپذیریم و آن را با مطالعات رسانه‌ای پیوند دهیم تکنولوژی رسانه‌های مدرن یک نحوه از آشکارسازی هستی است و این تکنولوژی‌ها رویدادهایی را برای ما آشکار می‌کنند. سرشت تکنولوژی "گشتل" است و گشتل نوعی قالب بندی به جهان است.

وی با طرح این پرسش که آیا امکان خروج از چنین جهان رسانه‌ای وجود دارد یا نه؟ گفت: تکنولوژی‌های رسانه‌ای مدرن با نوع نظام معرفت شناختی و وجودشناختی خاص خود سازگار است. بر این اساس سهم خاصی از انسان و معرفت وجود دارد. این رسانه‌ها همه چیز را تبدیل به اموری بایندری (صفر و یک) می‌کنند. رسانه تکنولوژی مدرن از این حقیقت که چیزهایی در عالم هستند که قابل ترجمه به زبان بایندری نیستند غافل هستند.

جمادی: رابطه انسانها اولین رسانه است

سیاوش جمادی که درهمایش بین المللی فلسفه رسانه با عنوان "صنعت فرهنگ" سخنرانی می‌کرد با اشاره به اینکه تمرکز بحث او در صنعت فرهنگ آرای متفکران مکتب فرانکفورت خواهد بود، تصریح کرد: بحث صنعت فرهنگ در سال 1947 و توسط آدورنو و هورکهایمر در کتاب "دیالکتیک روشنگری" مطرح شد.
 
وی افزود: بحث رسانه از زمانی مورد توجه قرار گرفته که انسان اراده کرد خود را برای دیگران اظهار(express) کند. یعنی خودش را به بیرون از خودش پرتاب کند. این مسأله برای فیلسوفی مثل ارسطو این گونه مطرح بود که انسان موجودی مدنی بالطبع است. یعنی انسان به طور ذاتی اجتماعی و مدنی است.

وی یادآور شد: انسان با دهان صحبت می‌کند و می‌خواهد صحبت خود را به دیگری برساند. در جهان ما مهمترین چیزی که انسانها با آن سروکار دارند خودشان هستند یعنی رابطه انسانها با یکدیگر. به عبارت دیگر اولین رسانه، رابطه انسانها با یکدیگر است.
جمادی در ادامه با اشاره به آرای لویناس در خصوص سنجه با فرهنگ بودن جوامع خاطر یادآور شد: امانوئل لویناس معتقد است که تنها سنجه رشد فرهنگ در یک جامعه این است که انسان بتواند با انسان دیگری همدردی پیدا کند. در این همدردی ایده‌آل، که جهان امروز ما با آن فاصله دارد، رسانه بودن انسان یک جهتش این است که انسانی دیگر صدایش را بشنود.
 
وی در ادامه با اشاره به تفاوت تعریف فرهنگ در صنعت فرهنگ با سایر تعاریف، افزود: کلمه فرهنگ در صنعت فرهنگ به طور اساسی با کلمه فرهنگی که تاکنون به کار می‌رفته هم مدلول نیست. تعریف آدورنو از فرهنگ با تعریف از فرهنگ به معنای آداب و رسوم و فراداده‌هایی از گذشته به یک معنا نیست. در بحث صنعت فرهنگ، تأکید آدورنو بر صنعت است. چون این رسانه صنعتی است که در دوران جدید قدرت تکثیرپذیری و بازتولید فرآورده هنری را به طور چشمگیری بالا برده است.
 
نامور مطلق: نشانه و رسانه رابطه دوسویه دارند
 
دکتر بهمن نامور مطلق عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در همایش بین المللی فلسفه رسانه به بررسی موضوع "رسانه در عصر بیناها و تراها با تأکید بر چند- بینا و ترا رسانه" پرداخت و گفت: عصر حاضر را می توان عصر "بیناها"، و "ترا"ها و "چند" ها نامید زیرا مفاهیمی که با چنین پیشوندهایی ساخته شده اند بسیار فراوان و گوناگون می باشند.
 
وی افزود: در این خصوص می توان به واژه های همچون بینامتن، بیناذهن، بیناکنش، بیناگفتمان و بینارشته اشاره کرد. البته با پیشوند "ترا" یا "چند" نیز تقریبا به همین تعداد واژه های نوینی ساخته شده است.
 
این استاد دانشگاه در ادامه خاطر نشان کرد: رسانه نیز از این قاعده مستثنا نبوده چنانکه شاهد تعابیری همچون چند رسانه ای(Multimedia)، بینارسانه ای (intermedialite) و ترارسانه ای (Transmedialite)  هستیم.
 
وی تصریح کرد: بی تردید این فقط واژه ها نیستند که با پیشوندهایی تغییر می کنند یا ابداع می شوند بلکه این اصطلاحات بیانگر دگرگونی های اساسی تری در حوزه نظریه ها و نگرش های مربوط به رسانه هستند. این نظریه ها بر اساس گفتگومندی (Dialogisme) و آمیختگی (Hybriation) استوار گردیده است که از بستر مضامین و مفاهیم به رسانه ها و فنون گسترش یافته است.
 
شهبا: "نظریه فیلم" و "فلسفه فیلم" همپوشانی دارند
 
در ادامه این همایش دکتر محمد شهبا استاد دانشکده سینما تئاتر به بررسی موضوع "همپوشانی نظریه و فلسفه فیلم" پرداخت و گفت: فلسفه فیلم حیطه ای از دانش است که همانندی هایی با نظریه فیلم دارد. نخستین تلاش در زمینه نظریه فیلم از 1916 با کتاب "بررسی روان شناختی فتوپلی" نوشته هوگو مانستربرگ آغاز می شود.
 
وی افزود: برخی از افرادی که آغازگر تاملات فلسفی درباره ماهیت سینما بوده اند- همچون سرگئی آیزنشتاین، و آندره بازن- دیدگاه فلسفی مشخصی ندارند بلکه دارای آراء پراکنده ای هستند.
 
 
شهبا خاطر نشان کرد: به نظر می رسد که رشته "فلسفه فیلم" برای نظام بخشی به اندیشیدن در مورد سینما شکل گرفته است. افزون بر این، حیطه نظریه فیلم، حیطه ای است فرعی در مطالعات فیلم (film studies). کسانی که در حیطه نظریه فیلم فعالیت کرده اند،  و اغلب فیلسوفان آنگلوامریکن هستند، در باب باورهای فلسفی ای که در این حیطه بوجود آمده هم رای نیستند. این عدم اجماع، مشکل مهمی در حیطه نظریه فیلم است و به نظر می رسد که برخی فیلسوفان اصلاحاتی جزئی در حیطه نظریه فیلم اعمال کرده اند. همین اصلاحات گاه لزوم پایه ریزی دوباره حیطه نظریه فیلم را موجب شده است.
 
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: به طور کلی، فلسفه سینما با رشته های مختلفی تداخل دارد. به عنوان نمونه می توان از تداخل این رشته با اقتصاد سینما و تاریخ سینما یاد کرد. البته باید گفت که بخشی از مباحث فلسفه فیلم، از پیش در مباحث زیبایی شناسی مطرح بوده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از جمله می توان به زیبایی شناسی هنرهای عامه پسند اشاره نمود. اصولا فیلسوفان در طول تاریخ اندیشه انگیزه هایی برای بحث از هنر داشته اند و به ویژه در باب ماهیت برخی هنرها از دیدگاه فلسفی خاص خود و حتی از جنبه های فنی (تکنیکی) سخن گفته اند.
 
وی در پایان تصریح کرد: برای فهم همپوشانی های نظریه و فلسفه فیلم باید پرسش های بنیادین این دو حوزه را مد نظر گرفت. پرسش های اصلی نظریه فیلم به ماده خام سینما، چگونگی پرداخت ماده خام، روشهای پرداخت خلاقه ماده خام، و کارکردهای فیلم در جامعه مربوط است. از سوی دیگر، فلسفه فیلم نیز به مباحثی همچون ماهیت فیلم، فیلم و مولف، درگیری احساسی و عاطفی با فیلم، فیلم و جامعه و فیلم به مثابه منبع دانش و بینش نظر دارد.
 
میشلا اوت: رسانه جدید در توسعه زیباشناسی غیرفردی موثر است
 
خانم دکتر میشلا اوت در این همایش به بررسی موضوع زیباشناسی فیلم غیر فردی پرداخت.
 
استاد نظریات زیباشناختی دانشگاه هامبورگ گفت:  به هنگام صحبت از زیباشناسی و رسانه در زمان خودمان باید تغییراتی که زیباشناسی، به خاطر دیجیتالی شدن شیوه بیانمان از سر گذرانده است را در یاد داشته باشیم.
 
وی تصریح کرد: امروزه بسیاری از تولیدات فیلم با استفاده از سیستم صدا و تصویر دیجیتالی ارائه می شوند که مطمئنا باعث تغییر در ظاهر فیلم ها می شود. بنابراین مایلم که تغییرات زیباشناسی فیلم را که به خاطر روش های جدید تولید و پسا تولید هستند، توضیح دهم.
 
وی افزود: برخلاف بسیاری از نظریه پردازان موافق این ادعا نیستم که شتاب، در دیجیتالی شدن موجب تباهی زیباشناسی فیلم می شود. کاملا برعکس، می خواهم سئوالاتی را در مورد تغییرات ذاتی رسانه جدید بپرسم: فناوری جدید به چه طریقی می تواند در تولید تصاویر جدید، اصلاح آنها، نشان دادن جنبه های نادیده شده در آنها و سرانجام به خلق زیبایی شناسی جدید کمک کند؟ این فناوری چگونه در تصویرسازی و روایت تاریخی جمعی موثر است؟ این فناوری چگونه در تصویرسازی و روایت تاریخ جمعی موثر است؟
 
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: طرح من این است که رسانه جدید در توسعه زیباشناسی غیرفردی(dividual) موثر است بدین معنی که دیگر محصولاتی که ما قبلا اثر هنری فردی (individual) می نامیدیم و شامل تصاویر اصلی و اثر انگشت شخص فیلم ساز می شدند را تولید نخواهند کرد. بلکه در زمینه ای از بیانات چرخشی و نه شخصی مداخله می کنند که خودشان تصاویر و صداهای تعیین شده را برای تغییر و بازسازی و صورت بخشی شیوه منفرد و جدیدی از بیان انتخاب کنند. به خاطر بازتولید و تکرار ذاتی شان که این زیباشناسی ها را باید غیر فردی نامید. تمایل دارم قسمت هایی از چنین فیلمی مثل نمایشنامه زودگذر اثر آنجلا ملیتوپولوس را نشان دهم: فیلم ، سعی بر بازسازی خاطره جمعی مردم یونان از آغاز قرن بیستم تا امروز را دارد و قابلیت ها و محدودیت های زیباشناسانه خود را فهرست می کند.
 
مهاجری: رسانه‌های جدید مفاهمه میان انسانها را افزایش می‌دهند
 
در ادامه این همایش مصطفی مهاجری دانشجوی دکتری موسسه فیزیک نظری به بررسی "واقعیت مجازی، مفاهمه و صلح" پرداخت و گفت: در صدد هستم تا از میان سیاست های کلانی که می توان نسبت به رسانه های جدید اتخاذ کرد، چگونه بعضی از این سیاست ها می تواند صلح و امنیت یک جامعه را تهدید کند.
 
وی افزود: برای این منظور نظریه تعبیر دیویدسون (donald Davidson) معرفی می شود. مطابق این نظریه برای اینکه بتوانیم رفتار زبانی دیگران را تعبیر کنیم فرض می کنیم با واقعیت های یکسانی روبرو هستیم و در مواجه با این واقعیت ها کم و بیش باورها و خواسته های یکسانی در ما ایجاد می شود . با تکیه بر این فرض فرایند تعبیر آغاز می شود و می توانیم رفتار زبانی طرف مقابل را تعبیر کنیم و به این ترتیب مفاهمه امکان پذیر می شود.
 
وی خاطر نشان کرد: "واقعیت مجازی" یکی از مفاهیمی است که برای نظریه پردازی درباره رسانه های جدید مورد استفاده نظریه پردازان متعددی قرار گرفته است . در ادامه با استفاده از این مفهوم و مفهوم "اطلاعات به مثابه واقعیت" در نوشته های برگمن (Borgmann  Albert) و با تکیه بر این دیدگاه که رسانه های جدید می توانند برای مخاطبان خود واقعیت های جدیدی خلق کنند و در واقع مخاطب را در یک جهان مجازی قرار دهند، بررسی خواهیم کرد که رسانه های جدید چگونه این قدرت و قابلیت را دارند که مفاهمه بین انسانها یا جوامع مختلف را تسهیل کنند یا در مقابل ایجاد مفاهمه مانع ایجاد کنند.
 
وی افزود: جنگ به عنوان یک پدیده اجتماعی فقط محصول تضاد و تعارض منافع دو گروه از افراد نیست، بلکه برای رخ دادن جنگ به علاوه لازم است امکان مفاهمه بین دو گروهی که تعارض منافع دارند از بین برود و هر گروه دیگری را نامعقول و غیر قابل فهم بداند.
 
مهاجری در ادامه خاطر نشان کرد: پیش از ظهور رسانه های جدید افرادی که در کنار یکدیگر زندگی می کردند با جهان کم و بیش مشابهی روبرو بودند و در نتیجه علیرغم تضاد منافعی که بین دو گروه مختلف وجود داشت به این دلیل که این گروه‌ها و افراد توانستند با یکدیگر مفاهمه داشته باشند، احتمال بروز جنگ کاهش پیدا می کرد، اما با وجود رسانه های جدید این احتمال وجود دارد که افردی که به لحاظ فیزیکی در کنار یکدیگر زندگی می کنند، به این دلیل که مخاطب رسانه های مختلفی هستند ، در جهان های مختلفی قرار بگیرند و امکان مفاهمه و گفتگو را از دست بدهند . این شرایط احتمال رخ دادن جنگ داخلی را افزایش می دهد.