به گزارش خبرنگار مهر، نشست "درآمدی بر گرایشهای فکری معاصر در تفسیر قرآن" با تأکید بر آراء علامه طباطبایی و "دکتر نصر حامد ابوزید" عصر چهارشنبه 29 اردیبهشت در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
دکتر فروغ پارسا در این نشست به تشریح آراء علامه طباطبایی پرداخت و گفت: قرآن به مثابه سنگ بنای تمدن اسلامی است و نقش محوری قرآن از همان عصر نزول قابل ملاحظه است.
وی با اشاره به گسترش اسلام در کشورهای غیر عرب تأکید کرد: در این زمان مسئله دور شدن از زبان قرآن همزمان با دور شدن از عصر نزول موجب شد مسلمانان در فهم متن قرآن دچار مشکل شوند به همین دلیل دانش تفسیر بوجود آمد تا از معنای متن پرده برداری کند.
وی به نظرات مختلف که در مورد امکان و جایز بودن تفسیر قرآن از زمان خلفای راشیدن مطرح شد پرداخت و افزود: این مسئله طرح شد که آیا تفسیر قرآن چیزی از مقوله کشف است یا از مقوله خلق که مفسر بر اساس پیش فرض های ذهنی خود در مواجهه با متن به خلق تفسیر قرآن نائل می شود که برای روشن شدن این مطلب تفاوت عکس و نقاشی را مثال می زند.
پارسا با اشاره به گرایش های مختلف تفسیری به ویژگی های تفسیر المیزان علامه طباطبایی پرداخت و گفت: امروز بیش از هر چیز باید بازه زمانی خلق المیزان را بشناسیم.
وی با یادآوری اینکه المیزان 50 سال پیش نوشته شده، افزود: در زمانی علامه شروع به نگارش المیزان کرد که با چالشهای فکری و وقایع مختلفی روبرو بود.
دکتر پارسا با اشاره به آغاز نهضت تجدید حیات اسلامی در اواسط قرن 19 از سوی سید جمال الدین اسدآبادی گفت: سید جمال به دنبال بیداری مسلمانان بود و آموزه های اسلامی را نیازمند بازبینی مجدد می دانست و افرادی مثل عبدو دنباله روی او بودند و تقریبا 50 سال بعد این نهضت وارد ایران شد و علامه به مثابه اندیشمند مسلمان باید تحولات فکری را مورد مداقه قرار می داد.
وی شیوه تفسیری علامه را سنتی خواند و گفت: برخی شیوه تفسیری علامه را عقلی و فلسفی می دانند در حالیکه خود علامه می گوید قرآن را با قرآن تفسیر کرده است. او معتقد است آیا می توانند یکدیگر را تفسیر کنند و این روش اهل بیت بوده است.
وی با تأکید بر اینکه علامه یک نگاه عقل گرایانه به تفسیر آیات داشت افزود: علامه معتقد است تعقل و تدبر در قرآن باید بر اصول منطقی استوار باشد و علامه در آن زمان با گروه هایی مواجه بود که حتی با تفکر منطقی نیز مخالف بودند و ایشان در پاسخ به آنها تأکید می کرد کسی که می خواهد قرآن و حدیث را بفهمد باید یک روش استدلال صحیح برای درک آن بداند.
پارسا سیاق (زمینه بحث) را از دیگر ویژگی های تفسیر علامه طباطبایی خواند و افزود: به اعتقاد علامه قرآن یکپارچه و منسجم است و آیات یکدیگر را تایید می کنند و ترتیب آیات در سوره ها توفیقی است و اجتهاد صحابه نبوده است.
وی تاکید کرد: از آنجایی که علامه فهم قرآن را امکانپذیر می داند پس ارجاع فهم قرآن به فهم صحابه و تابعین و حتی پیامبر(ص) را نامعقول می داند و می گوید اگر پیامبر (ص) تفسیری موافق ظاهر کلام دشته باشد که ظاهر قرآن خود گویاست و اگر مخالف ظاهر باشد پس تحدی که قرآن مردم را به آن دعوت کرده باطل می شود.
پارسا با بیان اینکه علامه تفسیر محدثین را نیز نقد می کند، افزود: علامه معتقد است که روش تفسیر محدثین عقل را از کار می اندازد اما در عین حال علامه به ظاهر آیات و روایات نیز توجه دارد و معتقد است که در تفاسیر آیات که ناظر به احکام است باید از سنت نبوی بهره برد.
دکتر پارسا تأکید کرد: علامه در روایات تفسیری حجیت خبری واحد را قبول ندارد و حجیت اخبار آیات را تنها در احکام قابل قبول می داند. حتی علامه روایات شأن نزول را نمی پذیرد و معتقد است روایات باید متواتر باشد و یا با سیاق همخوانی داشته باشد. به نظر علامه قرآن برای راهنمایی همه بشریت آمده و معطوف به مردم عصر نزول نیست و معتقد است روایات شأن نزول مربوط به مصادیق مشخص محدود نمی شود.
وی با بیان اینکه علامه نگاه تفسیر علمی را رد می کند گفت: علامه معتقد است این گروه یافته های ذهنی خود را با آیات قرآن تطبیق می دهند در حالیکه قرآن کتاب تاریخ، فلسفه، فیزیک و غیره نیست . او معتقد است می توان از یافته های علمی برای تفسیر بخشی از آیات قرآن بهره برد. علامه با اینکه گرایش های تفسیر علمی را نقد می کند اما به نحوی به دلیل چالشهایی که در آن دوران با آن مواجه بود سعی می کند آیات قرآن را مخالف یافته های علمی تفسیر نکند.
پارسا با اشاره به تعریف ایمان در نظر علامه تأکید کرد: علامه در تعریف ایمان از حکمت صدرایی متأثر است و علامه طباطبایی در مباحث اجتماعی نگاهی توجیهی دارد.
وی به امور غیبی در اندیشه علامه طباطبایی اشاره کرد و گفت: علامه معتقد است علوم طبیعی نفیا و اثباتا قادر به ورود به این مباحث نیستند چون اموری محسوس نیستند. علامه برای توصیف ملائکه به ظاهر آیات اکتفا می کند و در تبیین قصص قرآن که ناظر بر اعجاز است به ظاهر آیات پایبند بوده و به تأویل روی نمی آورد. علامه قصص قرآن را واقعی می داند و معجزات در قصص را با عقل در تعارض نمی خواند. او معتقد است هدف قصه هدایت است و نیاز نیست ما به مجاز و تاویل دست بزنیم اما در عین حال علامه در برخی آیات به وجود تمثیل در قرآن معتقد است و در برخی قصص به تأویل و تمثیل دست زده است.