خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: حضرت آیت‌الله حاج شیخ مجتبی تهرانی در ادامه جلسات درس "غیرت مؤمن" پیرامون موضوع تربیت، تأثیر محیط خانواده را در تربیت مورد تأکید قرار داد و گفت: والدین باغیرت باید ظواهر شرع را در خانه رعایت ‌کنند.

مروری بر مباحث گذشته

بحث ما راجع به تربیت در محیط­هایی که انسان در آنها ساخته شده و روش رفتاری و گفتاری می­آموزد، بود. اشاره شد که اولین محیط و تأثیرگذارترین محیط، محیط خانوادگی است و بطور کلی مسئله تربیت، در هر محیطی که باشد، تدریجی­الحصول است و انسان به تدریج روشها را یاد می­گیرد.

البته در مقام مقایسه میان روش فساد و روش صلاح، روش فساد برای انسان سریع­تر حاصل شده و روش صلاح، بطیئ­تر و کندتر صورت می­پذیرد. اجمالاً به سرّ این مطلب هم اشاره شد که چون انسان حین تولد، از نظر شهوت و غضب و وهم یک حیوان بالفعل است و آن چیزهایی که از نظر انسانی و الهی­ دارد، در او نهفته است و جنبه استعدادی دارد که باید با تربیت شکوفا شود؛ لذا حرکت رو به صلاح، کندتر از حرکت رو به فساد اثر می­گذارد.

هوای نفس یعنی خواسته­های حیوانی بی مرز

من به دو اصطلاح اشاره کنم که استاد ما(امام راحل رضوان الله تعالی علیه) هم آنها را به کار می­بردند. ایشان می­فرمودند: «شهوت و غضب در انسان اطلاق دارد». این یک اصطلاح است که معنای آن همان است که عرض کردم؛ یعنی مرز نمی­شناسد. یک عبارت هم در روایات ما وجود دارد که عبارت است از «هوای نفس». این هوای نفس که می­گویند، یعنی چه؟ این همان مرز نشناسی است. خواسته­های حیوانی بی­مرز، هوای نفس است.

بحث در این است که برای تربیت، این نیروها باید کنترل شود و حد و مرز پیدا کند. این مسئله نسبت به تمام محیط­هایی که انسان در آنها ساخته می­شود، مطرح است از محیط خانوادگی گرفته، تا محیط آموزشی، شغلی، رفاقتی و حتی آن جو حاکم بر کل جامعه که مسئولیت آن با عده­ای خاص است؛ در هر محیطی این بحث مطرح است.

تربیت بعد از دوران کودکی بسیار سخت است

اینکه روی این محیط تأکید می­شود برای این است که اولین محیط، محیط خانوادگی است. سازندگی و تربیت در آن، آسان­تر از محیط­های دیگر است. حال اگر انسان در کودکی تربیت نشد، و هواهای نفسانی در او غالب شدند، دیگر تربیت بسیار سخت است.

در روایتی از حضرت عیسی(ع) یک تعبیری وجود دارد که می‌گوید: «إِنَّ الغالِبَ لِهَواه أَشَدُ مِنَ الَّذی یَفتَحُ المَدینَه وَحدَه» کسی که بخواهد بر هوای نفْسش چیره شود، سخت­تر از کسی است که به تنهایی شهری را فتح می­کند.

کار به جایی می­رسد که اگر بخواهی جلوی این افسارگسیختگی قوای حیوانی را بگیری، مثل این است که بخواهی به تنهایی شهری را فتح­ کنی! کسی که بخواهد بر هوای نفس چیره شود، سخت­تر از آن کسی است که به او بگویند برو به تنهایی یک شهر را فتح­ کن. اینکه من بارها تأکید کردم و بحث را روی محیط خانواده آوردم، برای این است که در این محیط و در این سن و سال، هنوز هوای نفسانی بر انسان چیره نشده است که بخواهی آن را مغلوب کنی.

نفس با لجام عقل و شرع مهار می­شود

در اینجا این بحث مطرح می­شود که برای تربیت باید به این قوای حیوانی، لجام و دهنه­ از عقل و شرع زد. در تمام مراحل هم، همینطور است که باید یک لجام عقل و شرع به این حیوان زد! چرا می­گوییم حیوان؟ چون گفتیم که انسان در ابتدای کار یک حیوان بالفعل است. لذا برای کنترل کردن او و مهار کردنش باید یک لجام عقلی و شرعی به او زد.

شارع روشهای مهار نفس را آموزش داده است

لذا شارع همین مسائل ظریف که روشهاست را برای ما تبیین می­کند. او پیامبران را فرستاده که به من روش گفتاری و رفتاری بدهد، تا من این غضب و شهوت را در محدوده­ای که عقل عملی می­گوید، مهار کنم. از آنجا که انسان دو بُعدی است، خداوند در بُعد معنوی او نیز، دستورالعمل تربیتی داده است.

آدمی سه بعدی است؛ الهی، انسانی و حیوانی

البته انسان سه بُعدی است. یک بعد دیگرش هم حیوانیتی است که می­خواهد جلوی انسان شدن و الهی شدن را بگیرد. این بُعد حیوانی فعلی است و بُعد­های دیگر هنوز فعلی نشده­اند. این مانع شکوفایی آنها می­شود. تا جلوی این گرفته نشود، بُعد انسانی و الهی انسان رشد نمی­کند.

اولین گام تربیت، مهار نفس سرکش

امیرالمؤمنین در یک روایت فرمود: «ضَبطُ النَّفس عِندَ الرَّغب و الرَّهب مِن أَفضَلِ الأَدَب»؛ مهار نفس هنگام میل و رویگردانی، از بافضیلت ترین ادب­هاست. مهار کردن شهوت و غضب نفس، هنگام روآوری و روگردانی، از بافضیلت­ترین تربیتها و ادبها است. یعنی همین، اولین گام است.

وقتی نفس به یک کار نامشروعِ نامعقول رو آورده و می­خواهد آن را انجام دهد، جلوی آن را بگیر. از آن طرف وقتی نفس می خواهد از یک کار خوب روگردان شود، آنجا هم جلویش را بگیر، هر دو مورد، هم "رغب" و هم "رهب" آمده­است؛ هم به روآوری و هم به روگردانی اشاره شده است.

استاد ما(رضوان الله تعالی علیه) این اصطلاح اهل معرفت را مطرح می­کنند که «تقییدِ اطلاقِ شهوت و غضب»؛ این همان مهارکردن و افسارزدنی است که من گفتم. من بحث را خالی از این اصطلاحات کردم تا فهم آن آسان شود. وقتی ایشان می­گوید «تقییدِ اطلاقِ شهوت و غضب»، یعنی مهار زدن به این قوای سرکش. نفس را رهایش نکن.

مرزکشی برای خواسته­ها کار انبیاست

لذا امام(رضوان الله علیه) می­گویند: «مقصد انبیاء تأدیب نفوس و تحدید هواهای نفسانیّه است». مقصد همه انبیاء، این است که می خواهند نفوس را تربیت کنند. تحدید در اینجا یعنی مرزکشی؛ انبیاء می­خواهند نفوس سرکش را مرزشناس­ کنند.

روش دادن به شهوت، غضب و وهم، هدف انبیاء عظام است

خلاصه اینکه انسان علاوه بر دو بُعد انسانی و الهی دارای یک بُعد بالفعل حیوانی است که مانع انسان شدن اوست. اگر قوای نفس، افسارگسیخته باشد همین آدم، از حیوانات هم بدتر می­شود. لذا بزرگان می­فرمایند مقصد انبیاء عظام، تأدیب نفوس و تحدید هواهای نفسانیه است. هدف پیامبران روش رفتاری دادن به شهوت، غضب و وهم است.

در همین رابطه یک روایت از رسول خدا هست که: «قال رسول الله(ص) إِنَّ الله تعالی حَدَّ لَکُم حدوداً فَلا تَعتَدوها»؛ پیغمبر اکرم فرمود خداوند برای شما، مرزهایی قرار داده است، پس از آن مرزها تجاوز نکنید. تجاوز نکنید، یعنی به آداب الهی مؤدب شوید تا انسان شده و در بُعد الهی، فرشته شوید. کسانی رستگاری جاودانه پیدا می­کنند که مؤدب به آداب الهی شوند.

قبول آداب شرعی، رسیدن به فلاح ابدی است

علی(ع) می­فرماید: «مَن تَأَدَّبَ بِآدابّ الله عزوجل أَبداهُ إِلَی الفَلاحِ الدّائم»؛ هر کس مؤدب به آداب الهی شود، ادبش او را به رستگاری ابدی می­رساند.

اگر کسی تربیت الهی را بپذیرد و مؤدب به آداب الهی شود، به رستگاری جاوادنه می­رسد؛ یعنی هم یک انسان می­شود و هم در بُعد الهی­ و معنوی رشد کرده و فرشته می­شود.

نقطه آغاز، ساختن ظاهر است

اهل معرفت به این نقطه­ شروع اشاره دارند که من ابتدا جملاتی را هم از آن­ها می­خوانم و بعد توضیح می­دهم. ایشان در باب تربیت می­فرمایند: «اگر انسان بخواهد از نظر باطنی و حقیقی اصلاح شود، تنها راهش گذر از ظاهر به باطن است». بحث ما این است که می­خواهیم حیوان نباشیم و آدم بشویم؛ یعنی می­خواهیم مابه­الامتیاز انسانی خود را شکوفا کنیم. مثلاً اگر اهل معنویت هستیم، می­خواهیم نورانیت قلبیّه پیدا کنیم؛ اگر اهلش هستیم، می­خواهیم عالم غیب را شهود کنیم؛ اگر می­خواهیم این کارها را بکنیم، بزرگان می­گویند که این منزل یک راه بیشتر ندارد؛ آن راه منحصر هم این است که از راه ظاهر به باطن برویم.

ظاهر، تنها مسیر نفوذ به باطن است

حالا این­ها را می­خواهم توضیح بدهم که «رخنه کردن از ظاهر به باطن» یعنی چه؟ آیا تو می­خواهی آن بذر الهیه انسانی که خدا در وجودت پاشیده و آن نهالی را که او درون تو کاشته است را آبیاری کنی و زنده­اش کنی؟ آیا می­خواهی آدم بشوی؟ باید از ظاهر خود سراغ باطن بروی، تا کار سامان یابد. راه فقط همین است.

اگر می­خواهی آن بذر الهی در بُعد معنویت را شکوفا کنی و قلب و دلت را روشن و منور به نور الهی کنی، بدان که راه فقط این است. باید از ظاهر به باطن بروی این همان راهی است که انبیاء و مکتب انبیاء برای ما آوردند.

شرع یعنی آداب ظاهری که انسان ساز است

منظور امام از آداب ظاهریه چیست؟ منظور ایشان همین احکام شرعیه است. این­ها آدم ساز است. من کاری به جنبه­های معنوی آن ندارم. اصلاً خود این احکام، آدم ساز است. در بُعد انسانی، انسانیت را شکوفا می­کند. باید ظاهر انسان، شکل و شمایلش، لباس­های تن او، حرف­ها، رفتارها، دیده­هایش، همه و همه در محدوده احکام شرعیه باشد تا انسانیتش شکوفا شود.

ضرورت آموزش ظواهر به فرزندان

الآن درباره تربیت فرزند در محیط خانوادگی بحث می­کنیم. چون روایات آن را هم قبلا اشاره کرده­ام، دوباره تکرار نمی­کنم. ولی دیدید که تربیت فرزند چقدر آداب دارد. بعد از دوران خردسالی هم روایات می­گویند که وقتی بزرگ شد، باید روزه را به او یاد داد؛ نماز یادش داد؛ وضو یادش داد؛ من قبلاً این­ها را گفته­ام. از علی(ع) است که فرمود: «أَدِّب صِغارَ أَهلَ بَیتِکَ بِلِسانِکَ عَلَی الصَّلوه وَ الطَّهور»؛ کوچکترهای خانواده‌ات را با زبانت برای نماز و وضو تربیت کن!

امام صادق (ع): «یُؤَدِّبُ الصَّبی عَلَی الصَّوم»؛ بچه باید برای روزه گرفتن تربیت شود. بعد هم سن این کار را مشخص می­کند، می‌فرماید این کار بین پانزده و شانزده سال انجام شود که پسربچه ناگهانی و به یکباره روزه نگیرد. از ظاهر شریعت باید شروع کرد. از شکل و شمایلت، پوششت و صحبت کردنت باید شروع کنی، تا برسی به روابطی که با دیگران-اشخاص صالح و فاسد- داری؛ همه اینها باید بر اساس شرع تنظیم شود تا باطن اصلاح گردد.

تذکر اول: فرق میان اصلاح ظاهر و ظاهرسازی

در اینجا باید به دو نکته اشاره کنم که مغالطه­ای صورت نگیرد. اول اینکه ما یک ظاهر و باطن داریم، یک سرّ و عَلَن. اینکه بزرگان می­فرمایند از ظاهر می­توان به باطن رخنه کرد، یعنی اینکه اگر آدمی در تمام جهات مقید باشد که مطابق اسلام عمل کند.

مثلاً از نظر پوشش، شکل و شمایل، گفتار و رفتار با دیگران و همه­ زندگی اسلامی باشد یا تلاش ­کند که اسلامی باشد، در حقیقت از راه ظاهر اقدام به اصلاح باطن کرده است.

این فرق می­کند با کسی که مثلاً جلوی آدم جانماز آب می­کشد ولی از آن طرف دروغ می­گوید و تهمت می­زند و... اولی ظاهرش درست است هرچند هنوز باطنش اصلاح نشده است، ولی دومی ظاهر و باطنش فرق دارد.

رفتار دومی فریبکارانه است و جنبه اصلاحی ندارد. یک سنخ مسائلی هست که چون از دورن افراد اطلاعی ندارید، شما هم از آنها سر درنمی­آورید. مثلاً اگر من در گفتارم هیچ توجهی نکنم، دروغ بگویم، غیبت کنم، تهمت بزنم و... تو از کجا می­فهمی که من دارم دروغ می­گویم؟ به یک معنا این سر من است. کارِ علنی کارساز نیست. بلکه باید تمام کارها و اعمال را اصلاح کرد تا درون درست شود.

ظاهر سازی نفاق است

اما وقتی من جلوی تو دعا می­خوانم، خم و راست می­شوم، ادعای معنویت می­کنم، دعای فرج می­خوانم، دعای توسل می­خوانم، سینه می­زنم، پابرهنه راه می­افتم، شال عزا به گردن می­اندازم و امثال اینها همه چیزهایی که جنبه فریبندگی دارد را می­گویم ولی در سرّو خفا، به صورت پنهانی کار خلاف انجام می­دهم، این ظاهرسازی است و اثر سازندگی ندارد.

مسئله نفاق، همین است. ظاهر و باطن را با سر و علن یک وقت اشتباه نکنید. می‌خواستم این را بگویم که تفاوت سر و علن، نفاق است. نفاق هم بدترین کارها است. حتی می­گویند از کفر هم بدتر است. در آیات ما هم این مضمون هست.

تذکر دوم: باید به تمام دین پایبند بود نه بخشی از آن

دومین تذکر این است که آداب شریعت، یک مجموعه است. یک بخش نیست. نماز و روزه و وضو و ذکر نیست، که این را رعایت بکنی، اما مال مردم­خوری کنی. هرگز اینطور نیست که بتوانی به بخشی از دین عمل کنی و بخش دیگر را رها کنی. دستورات و احکام اسلام مجموعه است. مجموعه احکام شرعیه، همان احکام ظاهریه است که اگر اینها را رعایت کنی، بدون شک در تو اثر می­گذارد. یعنی آن بُعد انسانی تو را شکوفا می­کند و بُعد الهی تو را هم به ثمر می­نشاند. اگر بپرسی از کجا شروع کنیم؟ پاسخ این است که از اینجا باید شروع کرد: پایبندی به تمام دستورات شرع.

رعایت ظواهر شرع در خانه، کار والدین با غیرت

بحث راجع به محیط خانواده بود و اینکه اگر پدر و مادر نسبت به بچه از کودکی، تمام آداب شرعی را رعایت کنند، وقتی او بزرگتر شده و به قوه تمیز برسد، باطن او، باطن یک آدم می­شود.

اولین محیط سازندگی برای انسان خانواده است. لذا چون در این محیط رابطه­ها تنگاتنگ و از چاشنی محبت قوی برخوردار است، اگر پدر و مادرِ غیرتمند بخواهند فرزند­شان آدم و الهی شود، باید ظواهر شرع را رعایت کنند.

...............................

منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شیخ مجتبی تهرانی