حجت‌الاسلام زم تهیه‌کننده و کارشناس فرهنگی معتقد است اگر قرار است دفترچه‌ای در حال حاضر برای سینما ارائه شود باید مخاطب آن مسئولین کشور باشند و لزومی برای ارائه آن به اهالی سینما دیده نمی‌شود.

حجت الاسلام محمد علی زم  تهیه کننده "دموکراسی تو روز روشن" و مدیر سابق حوزه هنری در این گفتگو نقدهای خود را در ارتباط با ارائه دفترچه سیاستگذاری معاونت سینمایی  مطرح کرده است.  

* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: مدتی پیش از طرف معاونت سینمایی دفترچه سیاستگذاری سینمای ایران در سال 89 به چاپ رسید و در اختیار سینماگران قرار گرفت. البته شما در این جلسه که با حضور جواد شمقدری معاونت سینمایی برگزار شد حضور نداشتید. اما قطعا این دفترچه را مطالعه کردید. نظرتان در این ارتباط چیست؟

- حجت الاسلام زم: ارائه دفترچه کار جدیدی نیست. مدیریت دهه 60 سینما چنین کاری را باب کرد.البته ضرورت این کار درآن زمان از شرایط فعلی بیشتر بود. دهه 60 روزگار جنگ و دهه نخست انقلاب بود. دوره تثبیت فعالیت سینما در کشور محسوب می‌شد. با توجه به تردیدهایی که سینما با در آن زمان روبرو بودیم و باید دلگرمی برای سینما گران فراهم می شد. گرچه در همان روزگار هم به نسبت این دفترچه ها نقدهایی وجود داشت. ولی از نظر برخی برای ادامه سینمای ایران لازم بود. اما از آن روزها 20 سال گذشته است. این سالها سینمای ایران دستاوردهای بسیار عجیب و غریب داشته است. ما سال 68-69 حدود 35 میلیون در سال مخاطب داشتیم. اگر این 30 میلیون مخاطب امروز باقی مانده بود با بلیت سه هزار تومانی باید سینمای ایران سالانه یکصد میلیارد تومان فروش می کرد. اما این سینما به خاطر بحرانها و بی توجهی ها دچار آسیبهای اساسی شده است که اگر به صورت اورژانسی به مسائل آن رسیدگی نشود و همه کاسه و کوزه هایی بر سر چند فیلم مبتذل و تهیه کننده آن بشکند راه اصلاح آن به خطا خواهد رفت.
 
 
 * پس در شرایط فعلی لزومی برای ارائه این دفترچه نمی دانید؟
 
- من معتقدم اگر قرار است دفترچه ای در حال حاضر برای سینما ارائه شود باید مخاطب آن مسئولین و مدیران نظام باشند و لزومی برای ارائه آن به اهالی سینما دیده نمی شود.
 

بی توجهی  بزرگان این نظام مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجلس و دولت نسبت به حرکت و رشد ملی سینما یکی دیگر از دلایل افت سینما است

سینماگرانی که در ایران هستند همه امکان خارج رفتن داشته اند مثل دیگرانی که  که این کار را کردند. این سینماگران امکان پشت کردن به انقلاب را داشته اند و امکان از سینما دور شدن و به صنف و درآمد دیگری دست پیدا کردن را هم داشته اند. اما آنها  که مانده اند انسانهای شریفی هستند. این افراد هم انقلاب اسلامی را با همه ضعف و قدرتش پذیرفتند وبه آن پشت نکرده اند. به اهداف آن پایبندند و انقلاب را دوست دارند. ولی رفتار برخی از مسئولان  آنها را دلخور و منزوی کرده است. این افراد نظام، رهبری و مدیریت آن را قبول دارند اما به بعضی از مسائل هم انتقاداتی دارند. ذات این افراد و حلقه هایشان را نمی‌شود از انقلاب جدا کرد. آنها می توانند منتقد برخی حرکتها و بعضی از مسائل باشند اما نباید به آنها انگ مخالف بزنیم. در این صورت از عده و ثمره انقلاب کاسته ایم.  مدیریت کلان فرهنگی ما باید به سینماگران اعتماد کند. باید نگاهمان را به ذخایر رو به اتلاف نیروی انسانی در عرصه هنر و سینما درست کنیم تا آسیب پذیری از این ناحیه کم شود. اگر با دانایی و بصیرت بنگریم خواهیم دید که چه تاثیرگذاریهای معنوی و اخلاقی را از دست داده‌ایم و فرصت خود را در سینما به تهدید تبدیل کرده‌ایم. دشمنان ما امروز در دنیا از قدرت تکنولوژی سینما در جهت تخریب اسلام تلاش زیادی می کنند. در چنین شرایطی عقل ایجاب می کند با سعه صدر مسائل را بسنجیم تا بتوانیم تواناییهای پراکنده و محدود خودمان را سازماندهی کنیم. بتوانیم  انرژی تولید کرده و کارهای متفاوت و غیر کلیشه ای انجام دهیم. نباید با کارهای متفاوت برخورد  تخریبی کنیم.
 
* به هر حال در این شرایط شما بعد از مطالعه این دفترچه فکر می کنید چه نکاتی باید اصلاح شود؟
 
- در این دفترچه خوبیها و اشکالاتی وجود دارد. خوبیهای آن را باید ستود، تقویت کرد و فرصتهایی که دوستان در این دفترچه نشان داده اند مثل ارتقاء جایگاه اداری سینما، افزایش بودجه، توسعه سالن، توجه به فیلمنامه، اصلاح رویه مبتذل سازان و بالاخره بهره مندی از اهل فرهنگ و اندیشه سینما، جایگاه مستقل و خطیر تهیه کننده و عدم آمیختگی آن با مسئولیت کارگردانی از حرفهای خوب دفترچه است که نیازمند شرح و تفسیراست تا در اجرا منحرف نشود. به طور مثال، اگر ارتقای جایگاه اداری سینما در نهاد حاکمیت به منظور توسعه بخشی به پرسنل، نیرومندی و اتاق بخشی دولتی سینما باشد، بسیار خطرناک است.اما اگر این ارتقا متوجه گسترش و تقویت مغز افزارها و نرم افزارهای سینما باشد بسیار پسندیده است.
 
کشور ما به دلیل پراکندگی جمعیتی که دارد باید حداقل سه هزار سینما در مجموعه های 8-7 سالنی داشته باشد. اما در حال حاضر فقط 325 باب آن وجود دارد. در سال 57 که جمعیت کشور 30 میلیون نفر بود در حدود 450 سینما وجود داشت. در کل تهران 2 میلیون نفری حدود 270 سینما موجود بود.  اگر همین قاعده جمعیتی قرار بود رعایت شود امروز باید در تهران بیش از 1000 سالن داشتیم. اگر مردم در لوای سینمایی که در چارچوب مدیریت نظام است نیاز تصویری خود را تامین نکند و فیلم مطلوب خود را نبینند اوقات خود را صرف دیدن محصولات دیگران خواهند کرد، دیگرانی که در وجه خوش بینانه اش نمی شناسیم و به آنها درباره رعایت مصلحت ما اعتماد نداریم. باید برای سینمای این کشور سالن سازی شود. اگر امروز سه هزار سینما داشته باشیم و فیلمها را از نظر زمانی و تعداد سینما درست اکران کنیم آثار تولیدی خوب افزون خواهد شد. یکی از دلایل ساخت آثار مبتذل این است که اینگونه فیلمها زود اکران می شود و ریسک موفقیت آن حداقل در جغرافیای سینمایی مشخص کم است و آن در فاصله 40-30 روز اکران  پول خود را برمی گرداند. از سویی علائق ذاتی، فرهنگی و تخصصی تهیه کننده  به او اجازه نمی دهد که از سینما دور شود. اگر بناست در سینما بماند باید فیلمی تولید کند که پولش برگردد .
 
* پس شما یکی از راههای برون رفتن از این مشکلات فعلی سینما را سالن سازی و سرمایه گذاری در محتوا و فیلمنامه می‌دانید.

- در حال حاضر حدود 830 شهر داریم که فقط حدود 75 شهر آن دارای مجموعه سینما است. بیش از 90 درصد شهرهای ما فاقد سینما هستند در صورتی اگر در همه 830 شهر سینما داشته باشیم حدود 60 درصد جمعیت کشور شهرنشین کشور در جغرافیای شهری پوشش سینمایی خواهند داشت. 40 درصد جمعیت کشور که در بخشها و روستاهای زندگی می کنند به طور کامل فاقد امکانات نمایشی هستند. احداث سالنهایی که می توانند بازگشت سرمایه را در سینما تضمین کند یعنی راه اندازی چرخه های اصلی سینما که خود به خود منجر به تولید ژانرهای مختلف سینمایی نظیر  دینی، دفاع مقدس و عرفانی در کنار اجتماعی و پلیسی خواهد شد. با توسعه خروجی سینما، ذائقه های جمعیتی جدید به وجود خواهد آمد که سینما موظف به پاسخگویی به آنها خواهد شد.

* به هر حال این دفترچه در حال حاضر بین سینماگران ارائه شده است و یکی از مشکلات عمده آن که با انتقاداتی روبرو شد بحث فیلمهای اکرانی و غیر اکرانی است، نظر شما در این ارتباط چیست؟

- این تفکیک فیلمهای اکرانی و غیر اکرانی مانند این است که شما در یک روز تعطیل  از 30 نفر مهمان دعوت می کنید به منزل شما بیایند ولی یک شرط هم درکنار این دعوت می گذارید که 10 نفر از ایشان نان و سبزی بخورند، 10 نفر دیگرشان خورشت خالی، تا غذا به همه برسد. وقتی بضاعت ما برای میهمانی دادن محدود است چه دلیل دارد ما 30 نفر را با هم دعوت کنیم. بهتر است 10 نفر را دعوت و با یک سفره کامل از آنها پذیرایی کنیم.

اگر بضاعت سینمای ما تولید 50 فیلم است چه دلیلی دارد شعار دهیم که می خواهیم 100 فیلم تولید کنیم. این کار درست نیست. بهتر است با جرات محدودیت بضاعت سینما را بپذیریم و اعلام کنیم اگر این مقدار تولید ضعف است بگذاریم این ضعف مشخص شود.
 در حالی که این مقدار تولید گرچه ضعف فکری دارد. اما از نظر کمی ضعیف نیست. اگر این ضعف درست شناخته نشود درمان آن هم درست نخواهد بود. در سینمای کنونی ما گنجایش تولید 100 فیلم وجود ندارد. اگر فیلم سینمایی مزیت اکران نداشته باشد که سینما نیست. ما بعد از انقلاب تا کنون حدود 1600 فیلم ساختیم یعنی به طور متوسط سالی 52 فیلم ساخته شده است. بضاعت تولید و اکران  ما در سال 51 تا 52 فیلم است. اگر یک ضلع سینما، صنعت و اگر همه صنعت اقتصاد باشد هر کارخانه ای قبل از راه اندازیش باید هدف و بازار مصرف خو را مشخص کرده باشد. تولید سینما، هدفش نباید اشتغال باشد و .. تولید سینما، بازار و هدفش فقط اکران است نه جشنواره ، نه فیلمنامه، نه نمایش خانگی و ... .

 البته در کنار سینما  مقوله دیگری هم به نام صنعت نمایش خانگی داریم  که این صنعت نیازمند تولید و داشتن  فیلمهای متناسب با این ظرف است اگر ما نمایش خانگی را به عنوان یک رسانه که مخاطب خود را دارد قبول داریم باید ببینیم اقتضای نمایش خانگی چه نوع فیلمهایی است و بعد اعلام کنیم ما در کنار 50 تولید سینمایی سالانه 100 تا 200 فیلم، سریال، برنامه سازی و .. برای این شبکه نمایش خانگی داریم و ساز و کار تولید آن را با هدف اختصاصی این شبکه طراحی کنیم.
 
  ... ادامه دارد
----------------
گفتگو از:بیتا موسوی