خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: ریچارد اشلی با استفاده از نظریه هابرماس به باز خوانی آثار اندیشمندان واقعگرا پرداخته است و کوشیده نشان دهد واقعگرایی یک سنت بسته و یکدست نیست.

ریچارد اشلی با بررسی آثار اندیشمندان واقعگرایی مورگنتا، کنت والتس و جان هرتس می‌کوشد نشان دهد واقعگرایی یک سنت بسته و یکدست نیست و بر اساس ناسازگاری‌های درونی آن حداقل به طور بالقوه می‌توان آنرا یک سنت باز و گشوده تلقی کرد.

واقعگرایی دربردارنده وجه فنی و عملی شناخت است

اشلی می‌گوید در سنت واقعگرایی دو وجه متضاد وجود دارد که عبارتند از وجه عملی یا واقعگرایی عملی و وجه فنی یا واقعگرایی فنی.

اشلی معتقد است این دو وجه در تمام آثار واقعگرایان با میزان و درجه متفاوتی قابل مشاهده است.

بر این اساس اشلی با استفاده از آرای هابرماس و تقسیم بندی او از علایق شناختی و علوم به بررسی آثار واقعگرایان می‌پردازد.

او می‌گوید مورگنتا از یک سو به "اجماع اخلاقی" در مورد توازن قدرت، آمیختگی دانش و کنش، پویایی معنای مفاهیمی چون قدرت و منافع ملی، و لزوم درک منظور و مقصود نهفته در اعمال سیاستمداران و از سوی دیگر به وجود قوانینی عینی در سیاست و جامعه، لزوم اتخاذ نگرشی "علمی" و چارچوب نظری "منافع چونان قدرت" اشاره می‌کند.

اشلی بر این اساس نتیجه می‌گیرد که این دو موضوع به ترتیب نشانگر دو وجه عملی و فنی در اندیشه مورگنتا است.

واقعگرایی عملی از علایق شناختی متأثر است

بر اساس دیدگاه اشلی، واقعگرایی عملی از علایق شناختی عملی متأثر است و هدف آن رسیدن به فهم مشترک است. رویکرد این نوع واقعگرایی مثل علوم انسانی، رویکردی تأویلی است. 

در مقابل واقعگرایی فنی از علایق شناختی فنی متأثر است و هدف آن رسیدن به قوانینی عام و کلی برای کنترل فنی است. رویکرد این نوع واقعگرایی مثل علوم طبیعی رویکردی اثباتی است.

واقعگرایی عملی بر خصلت منحصر به فرد انسان و ماهیت ذهنی او تکیه می‌کند. از دیدگاه واقعگرایی عملی، نظام و قانونمندی زندگی اجتماعی را نمی‌توان کاملاً به قوانینی طبیعی و ابدی تقلیل داد، بلکه این نظام و قانونمندی از متن فرایند تاریخی خودسازی انسان و شکل‌گیری یک سنت مشترک برمی‌خیزد.

اشلی می‌گوید سنت واقعگرایی از دو وجه متضاد عملی و فنی تشکیل می‌شود، گو اینکه وجه فنی غالب بوده و وجه دیگر را سانسور کرده است. 

تلاش اشلی در حالی است که اندیشمندی چون جان هرتس وجه رهایی بخش را به واقعگرایی افزود.