چیستا یثربی کارگردان نمایش "پری خوانی عشق و سنگ " این نمایش را اثری درباره عشق، کلمه و زن می‌داند و از آن به عنوان نقطه عطفی در زندگی و حرفه‌اش یاد می‌کند.

نمایش "پری خوانی عشق و سنگ " به نویسندگی و کارگردانی چیستا یثربی هر روز ساعت 19:15  در تالار قشقایی میزبان مخاطبان تئاتر است. این نمایش اثری تغزلی و شاعرانه است درباره ماهیت وجودی زن، عشق و کلمه. زنی که در کلماتی زیبا وجود روحانی خود رابازمی یابد و با دیدن پیشوایش به این نتیجه می رسد که به جز زن بودن یک انسان نیز است. انسانی که حق فکر کردن وآموختن دارد. این نمایش درباره 12 زن است که  فرصت مواجهه با پیامبر اکرم اسلام حضرت محمد (ص) را می‌یابند . چیستا یثربی دراین گفتگو درباره چگونگی شکل گیری جدیدترین اثرش، نحوه کارگردانی وتجربیاتی که از اجرای این نمایش به دست آورده است سخن می گوید.

*خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ وهنر:  طرح نمایشنامه "پری خوانی عشق وسنگ" از چه زمانی در ذهن شما شکل گرفت؟

- چیستا یثربی کارگردان:  نمایشنامه "پری خوانی عشق و سنگ" را سال 86 نوشتم. در آن زمان درگیر نوشتن فیلمنامه فیلم سینمایی" دعوت"  بودم. بعد از اتمام نگارش "دعوت" به این نتیجه رسیدم که درباره زنان مسئله ای در پرده ابهام باقی مانده است که هنوز به آن نپرداختم. و آن نشان دادن سرسپردگی زنان ما به کلمه ونقش آن در زندگی شان است که کمتر دیده شده است.

زنان به دلیل وابسته بودن به واژه‌ها وکلمات بیشتر متحول می شوند، بیشتر ازمردان رمان می‌خوانند و بیشتر از نیم کره راست مغزشان استفاده می‌کنند

 زنان به دلیل وابسته بودن به واژه ها وکلمات بیشتر متحول می شوند، بیشتر ازمردان رمان می خوانند و بیشتر از نیم کره راست مغزشان استفاده می کنند. در این نمایش سعی داشتم زنی را به تصویر بکشم که واژه باعث دگرگونی اش می شود. وکلمات و واژه ها برای اولین بار او را ویران می کنند و بر تمام زندگی اش تاثیر می گذارند. "پری خوتنی عشق و سنگ"حدیث نفس زن میانسالی است که در کودکی با شنیدن یک کلمه از یک پیام آور دگرگون می شود.  

*به نظر می رسد در این نمایش تلاش کرده‌اید به جنبه‌ای از حقوق تضعیف شده زنان اشاره کنید که تا به حال کمتر به آن پرداخته شده‌است؟

- درست است اما طرح این مسائل اصلا به این معنی نیست که قصد داشتم نمایشنامه‌ای فمنیستی بنویسم واجرا کنم. " پری خوانی عشق و سنگ" درباره عشق وحق فروخورده زن است اما فمنیستی نیست.  در اجرای این اثر سعی شده با نگاهی به مذهب و سنت  به مشکلات زنان در جوامع مدرن نیز اشاره شود. به عنوان مثال امروزه شاهد اینکه زن جزء اموال  مرد شمرده شود نیز هستیم.

 در این نمایش دختر به عنوان جنس به حساب می آید که اگر مرغوب و زیبا باشد او را به مردی شوهر می دهند واز مهریه وشیربهای او استفاده می کنند واگر هم زشت باشد او را به عنوان کنیز در خانه اسیر می کنند. یکی از کابوس های من این است که بعد از مرگم به عنوان میراث افرادی قرار گیرم و مرا به قطعه هنرمندان تبعید کنند. کسی نباید صاحب اختیار جنازه، روح و جسم  کسی شود.

زن در این نمایش به صحرانشینی بدل شده است که مردش جز 4 کلمه " بیا، بشین، بخواب وبخور" کلمه دیگری نمی داند. هیچگاه کلماتی از جنس روح بینشان مطرح نمی شود. امروزه نیز وضع بر همین منوال است. زن در همه عصار در جامعه ای مردانه زیسته است. در جامعه ای با سیستم مردانه که در آن نمی تواند آزادانه فعالیت کند و یا به مقام یک پیام آور نه پیامبر برسد.

 زن تنها برای در خانه ماندن ساخته نشده است. این مشکل دین اسلام نیست بلکه مشکل قوانین و عادات  است .

 

سیما تیرانداز در نمایی از "پری خوانی عشق و سنگ"

*برای نوشتن این نمایشنامه چقدر تحقیق کرده اید؟

حضرت محمد (ص) اولین کسی است که قوانین مساوات بین زن ومرد را با گفتن این جمله که " زن ومرد با هم برابرند مگر آنکه بیشتر بداند" متذکر شده است

- تحقیقات بسیاری برای نوشتن نمایشنامه انجام دادم.  پژوهش‌هایی در آثار مذهبی، دینی، اسطوره ای و حتی قوانین قضایی درباره حقوق زنان کرده ام. سال 86 هنگام نگارش این اثر ناگهان متوجه شدم که زنان چقدر از حقوق واقعی خود بی اطلاع هستند.  تلاش کرده ام این اثر نمایشی عاشقانه، اسطوره ای و دوزبانه باشد که هم به زبان سنتی وهم مدرن وامروزی نوشته شده است.

 " پری خوانی عشق و سنگ"  درباره همه زنان مسلمان، مسیحی، یهودی و زرتشتی  است. این مسائل همه مذاهب را دربر می گیرد. زنان در تمام جوامع باید از حقوق برابر ومساوی برخوردار باشند. حضرت محمد (ص) اولین کسی است که قوانین مساوات بین زن ومرد را با گفتن این جمله که " زن ومرد با هم برابرند مگر آنکه بیشتر بداند" متذکر شده است.

 از دید من این پیشوا و مقتدا همانقدر برای انسان ارزش قائل است که برای کلمه. این زن بدوی با شنیدن کلماتی از پیامبر اسلام  دگرگون می شود وروح خود را می شناسد اما در جهانی زندگی می‌کند که قادر به بازپس گیری حق خود نیست.  زنده بگور شدن دختر تنها به معنای خاک در دهان او ریختن نیست. هنگامی که او اجازه نداشته باشد به فعالیت بپردازد مثل این است که زنده بگور شده است.

*از ابتدای نگارش نمایشنامه بر تک پرسوناژ بودن آن تاکید داشتید؟

-  بله از ابتدای نگارش این نمایشنامه  تاکید بر تک پرسوناژ بودن آن داشتم . نوشتن نمایش پر پرسوناژ برای من بسیار آسان‌تر است تا اثری که یک زن به تنهایی به 14 شخصیت نمایشی جان ببخشد. این کار انرژی فراوانی از من گرفت . برای نوشتن این اثر هممه شبهای من به عشق وسنگ گذشت. می خواستم توان و مقاومت خودم را با این نمایشنامه محک بزنم و خوشبختانه احساس می کنم که موفق شده ام.

 "پری خوانی عشق و سنگ" کاری خلاقه وتک نفره است به این دلیل در زمان نگارش آن فکرم بسیار درگیر بود. این نمایشنامه اثری مذهبی ، اسطوره ای و تاریخی است. من وسیما تیرانداز همه تلاش خود را کردیم تا نمایشی از دل برآمده ارائه دهیم واحساس من نیز این است که این کار بر دل مخاطبان نشسته است. ما برای جذب مخاطب و خنداندن او تلاشی نکردیم زیرا تماشاگر خود انتخاب می کند که کدام اثر ارزش دیده شدن دارد.

 من در دهه 70 نیز نمایشی با نام" شعبده وطلسم" را به صورت تک نفره اجرا کردم که درآن شهره سلطانی در17 نقش ظاهر می شد اما آن اثر بر اساس افسانه های فولکلور مانند حسن کچل، گل خندان و سنگ صبور نوشته شد. در ابتدا هنگامی که نگارش اولیه نمایشنامه به پایان رسید به این نتیجه رسیدم که زبان اثر اسطوره ای شده است. من این نوع زبان را زیاد دوست ندارم وتصور می کنم که زمان آن به سر آمده است.

 بعد از شروع تمرینات با سیما تیرانداز به این نتیجه رسیدیم که زبان اثر را تا اندازه ای مدرن و امروزی تر کنیم. البته من در نمایشنامه های گذشته ام از زبان اسطوره ای استفاده کرده بودم اما این نمایش احتیاج به زبانی از جنس دیگر داشت.

*طراحی صحنه نمایش از ابتدا در ذهنتان به این صورت شکل گرفته بود؟  اجرای نمایشی بدون دکور واستفاده از ابزاری اندک در طول تمرینها شکل گرفت یا از قبل مد نظر بود؟

- استفاده نکردن از دکور یک ریسک کامل بود. اجرای نمایشی که تنها یک شخصیت دارد و با استفاده از ابزاری محدود مانند تورو گچ پیام خود را به مخاطب منتقل می کند کار بسیار سختی است. اما از ابتدا استفاده از تور را مد نظر داشتم .  این ایده به من الهام شد و من اصرار داشتم که بازیگر فقط با یک تکه پارچه مقصود خود را برساند . قبل از شروع تمرینات قرار بود نمایش دکور داشته باشد اما بعد پشیمان شدم.

 سیما تیرانداز تا مدتها تصور نمی کرد که باید در یک صحنه لخت وتنها با یک تکه تور بازی کند اما بعد از اتودها وتمرین های  مختلف قانع شد که این بهترین شکل اجراست وخوشبختانه به زیبایی نیز از پس آن برآمد. استفاده از گج نیز ایده من بود. در این نمایش درهر اپیزود یکی از فروخوردگی های زن را نشان می دهیم و این تورهمراه و یاور زن است.

 او در نقشهای متفاوت مانند گل، قلب، زن، مرد، فرزندی در شکم، باد، شتر، اسب و... ظاهر می شود. این تور درجایی تور عروسی است ودر جای دیگر کفن مرده. شخصیت نمایش قرار است با یک تور سفید درسیاهی زاده شود و در سیاهی نیز با یک تور سفید از دنیا برود. در این نمایش عشق، مرگ وکلمه از همه چیز برای ما مهمتر بود واین تور در ارائه این مفاهیم به ما کمک می کرد. برای نشان دادن مردی که قبای سیاهی دارد ولی چهره ای سفید و از جنس نور، مردی که می گوید: " دختر لبخند خداست ".

*موسیقی این نمایش ترکیبی از موسیقی عربی، شرقی و مدرن است. چگونه به این ترکیب رسیدید؟

-  من برای اولین بار بود که با این گروه جوان همکاری می کردم. میثم جوادی طراحی های خلاقانه ای برای اجرای موسیقی داشت. اما نقش ابراهیم یساول زاده را نیز نباید در نواختن ساز قانون نادیده گرفت. قصد من این بود  یک تک گویی نمایشی زیبا وتاثیرگذار داشته باشیم . گروه‌های موسیقی زیادی برای تست آمدند ومتاسفانه انتخاب نشدند چون خلاقیت لازم را نداشتند و نمی توانستند اصوات را با موسیقی ترکیب کنند.

* در طول تمرینات تغییری در متن به وجود آمد؟

- این متن از قبل به صورت کامل نوشته شد و بعد در اختیار بازیگر قرار گرفت.  این اثر اصلا نمایشی بر پایه اتود و کارگاهی نبوده است. اما در طول تمرینات بر اساس اتودهای خلاق بچه ها بعضی از ایده ها شکل می گرفت و به تکامل نمایشنامه کمک می کرد. در طول تمرینها من و سیما تیرانداز به همراه دنا تارفی منشی صحنه سعی بر مدرن تر شدن کار داشتیم.

* هر تماشاگری ممکن است برداشت متفاوتی ازیک اثر نمایشی داشته باشد. من به عنوان یک مخاطب شخصیت اصلی را یک زن واحد ندیدم که مراحل مختلف زندگی اش به نمایش گذاشته می شود بلکه چند زن در موقعیتهای مختلفی از زندگی برایم تداعی می شد.

- این مسئله درست است. هر شخصی برداشت خاص خودش را درمورد یک اجرا دارد. من قصد نداشتم یک نفر را به نمایش بگذارم اما برای حفظ  وحدت اثر همه اتفاقات زندگی زنان مختلف را در وجود یک زن به نمایش درآوردم. انتخاب موضوع هرکدام از اپیزودها فکر شده بود. مسائلی که در جامعه مدرن نیز زنان با آن دست به گریبان هستند.

 در این نمایش  بخشهایی از زندگی یک زن را به نمایش درآوردم که برایم حساسیت برانگیز بود. زمانی که این زن در میانسالی می خواهد با  پیشوایش خلوت کند باز هم تعدادی از ما بهتران واجنه دخالت می کنند وخلوت او را بهم می ریزند. این مسائل ذهن من را به خود درگیر کرده بود. قصد داشتم داستان توهین به حضرت فاطمه(س) و جریان مباهله را نیز تصویر کنم اما احساس کردم که ممکن است کار کمی طولانی شود .

 در این نمایش با یک زن، یک پیشوا، یک عشق و کلمات سروکار داریم که تماشاگر فهمیده وهوشیاری را می طلبد. مردم جامعه ما بسیار هوشمند واندیشمند هستند. من این اثر را با عشق نوشتم . ممکن است حمایت زیادی از من وگروهم برای اجرای این نمایش نشده باشد اما ما جوابمان را از مردم ومخاطبان گرفتیم. این نمایش نقطه عطفی در زندگی حرفه ای من بود . شاید بعد از این دوباره همان چیستا یثربی گذشته بشوم. این گفته زرتشت به دخترش چیستا را همیشه مد نظر دارم که : "دانش وفرهیختگی تنها چیزی است که می توانی به نسل خودت هدیه بدهی".

*در اجرای این نمایش تحت تاثیر تئاتر شرق دور هم بوده اید؟

- این نمایش در حقیقت یک " one women show" است. من در اجرای "پری خوانی عشق و مرگ" تحت تاثیر تئاتر "پان سوری" کره قرار داشتم. نمایشی تک پرسوناژی که با استفاده از ابزاری محدود و موسیقی، بدون دکور، نمایشی را اجرا می‌کند. نمایش های کره تاثیر زیادی بر من می گذارند و بسیار علاقمندم که به کره سفر کنم.

*آیا این نمایش دچار ممیزی هم شد؟

- این نمایش به هیچ وجه دچار ممیزی وسانسور نشد . من عادت دارم خودم خودم را سانسور کنم. بعضی از دیالوگها را خود من در طول تمرینات حذف کردم. اما هیچ خذفی از طرف شورای ممیزی بر اثر وارد نشد. این نمایش 4 بار بازبینی شد وهر بار هیئت بازبینی که همه نیز مرد بودند زمان اجرای نمایش گریه کردند.

*برای اجراهای خارجی نمایش اقدامی انجام داده اید؟

این نمایش برای شرکت در جشنواره نمایشهای آئینی وسنتی به کشور اندونزی دعوت شده است. این جشنواره در مهر ماه برگزار می شود و اگر مرکز هنرهای نمایشی از ما حمایت کند به این سفر می رویم درغیر این صورت متاسفانه  سفر را کنسل می کنیم.

- - - - - - - - - - - -

گفتگو از آروین موذن زاده