رئیس شورای اسلامی شهر تهران در مراسم رونمایی کتاب"کوچه نقاشها" گفت: همه این نگارشها و گفتن ها و داستانها که راوی و نویسنده توانسته اند خلق و به جامعه عرضه کنند به دلیل این است که روحیه مقامت و شهادت طلبی در ملت زنده بماند و امیدوارم بتوانیم این روحیه را در نسلهای جوان زنده نگه داریم تا کشور و ملتمان زنده بماند.

به گزارش خبرنگار مهر،  مراسم رونمایی از کتاب دفاع مقدسی "کوچه نقاش ها"  عصر دوشنبه 14 تیرماه در حوزه هنری برگزار شد.

 در این مراسم راحله  صبوری نویسنده کتاب  درباره شکل گیری کتاب و آشنایی با سیدابوالفضل کاظمی راوی کتاب گفت: سال 86 بود که پروژه کتاب "دسته یک" به پایان رسید و خیلی دوست داشتم در عرصه جنگ یک حرف جدید بزنم که روزی محمدسلیمان حشمتی خاطره ای از سیدابوالفضل کاظمی برایم تعریف کرد . در آنجا نخستین جرقه زده شد و احساس کردم می توانم با نوشتن خاطرات آقای کاظمی حرف تازه ای بزنم.
 
وی ادامه داد: بنابراین جستجو را شروع کردم و به تمام مساجد و تکیه ها رفتم و سرانجام اولین ملاقات ما اتفاقا در "کوچه نقاش‌ها" اتفاق افتاد و آنجا با ایشان صحبت کردم و قرار شد که با من همکاری کنند. در همان اولین دیدار با راوی، اسم "کوچه نقاش‌ها" برایم ماندگار شد و از میان عناوینی که برای کتاب پیشنهاد شد این نام را انتخاب کردم.
 
وی در ادامه با تشکر از سید ابوالفضل کاظمی برای پذیرش و انجام گفتگوها بیان کرد: احساس کردم آقای کاظمی گویای فرهنگ گمشده ای است که رو به فراموشی است و باید  به این فرهنگ هویت بدهم. البته در تدوین کتاب سختیهایی هم داشتم مثلا لحن و سبک گفته های ایشان مرا وادار می کرد که به لغت نامه مراجعه کنم چون لحن ایشان تهرانی قدیم بود. در مدت مصاحبه دوبار ایشان در بیمارستان بستری شد ولی با این وجود کار را ادامه دادند.
 
صبوری در مورد رعایت سبک و لحن کلام راوی خاطرات توضیح داد: از ویژگیهای مهم در تعریف خاطرات، سبک و لحن بیان ایشان بود. در تاریخ شفاهی برای کسانی که درگیر نوشتن خاطرات هستند رعایت لحن و سبک کلام راوی خیلی مهم است و من در تدوین کتاب سعی کردم این امر را مورد توجه قرار دهم.
 
نویسنده "کوچه نقاش ها"  عنوان کرد: سعی کردم کتاب ساختار موزونی داشته باشد و از نویسنده کمترین اثری باشد و جاپایم باقی نماند.
 
وی در پایان اظهار داشت : تصمیم داشتم یک سال دیگر روی کتاب کار کنم و با آقای کاظمی گفتگوهای بیشتری داشته باشم و فهرست اعلام تهیه کنم اما باید از کار دل می کندم و به چاپ می سپردم.
 
در ادامه مراسم سیدابوالفضل کاظمی با اجازه از حضار با همان لحن کوچه و بازاری به بیان خاطراتی در مورد شهید چمران و دیگر شهدا پرداخت.
 
 وی در مورد اینکه چرا این روز را برای رونمایی کتاب انتخاب کرده است، گفت: این روز را به عشق حاج احمد متوسلیان که در این روز به اسارت گرفته شد انتخاب کردم.
 
این رزمنده دوران جنگ در ادامه با بیان خاطراتی از شهید چمران و شهید دهباشی تاثیر آنها در جذب جوانان و رزمندگان و نیز نقش این دو شهید در تحولات درونی بسیاری از افراد را مورد توجه قرار داد.
 
در ادامه این مراسم مهدی چمران رئیس شورای اسلامی شهر تهران که در کتاب "کوچه نقاش ها" از برادر شهیدش بسیار گفته شده است، گفت: البته من کتاب را نخواندم و تنها تورق کرده ام و نمی توانم چیزی از کتاب بگویم.
 
وی در ادامه به بیان خاطراتی در مورد خلوص شهدا از جمله شهید دهباشی و دورانی که تفنگ نداشتند که به رزمندگان بدهند پرداخت و افزود: خلوص شهدا و عدم طلبکاری آنها نتیجه اش پیروزی ما بود و همانگونه که دکتر چمران در دست نوشته های خود نوشته ما از لحاظ عدد و عده کمتر از دشمن بودیم ولی نبرد ما نبرد ارزشها بود و ما برای ارزشهای خود جنگیدیم.
 
چمران درباره شهید احمد متوسلیان گفت: ایشان که فرمانده بود ماشین نداشت. وسایل خانه خود را فروخت و با آن یک جیپ لندرور خرید و به جبهه آورد و زمانی که شهید شد وقتی می خواستیم ماشین را به خانواده اش تحویل دهیم متوجه شدیم شهید متوسلیان زمان خرید آنقدر عجله داشته که سند را امضا نکرده بود و ماشین سند نداشت ما هم ناچار شدیم آن را به خانواده اش هدیه کنیم.
 
وی افزود: شهدای ما اینگونه بودند و بدون هیچ چشمداشتی و تنها برای رضای خدا می جنگیدند و ما باید از آنها یاد بگیریم.
رئیس شورای شهر تهران در ادامه در مورد دست نوشته های شهید چمران صحبت کرد و گفت: شهید چمران سه دست نوشته دارد،یکی وقتی وارد لبنان می شود نوشت که الان دکترین مقاومت لبنان است و بدون شک پایه گذار مقاومت اسلامی لبنان از آن زمان تا کنون است. دومی هم وقتی وارد ایران می شود نوشت که فکر می کنم مربوط به دوران جنگ و ستاد جنگهای غیرمنظم است. دسته دیگر هم دست نوشته هایی است که شهید چمران با خدای خودش راز و نیاز می کند و به بی توقعی رزمندگان اشاره دارد. اینکه خدایا من که به جنگ آمده ام با تمام وجود و روحم ، سرباز خاکی هستم و هیچ انتظاری هم از تو ندارم و دلم می خواهد وقتی از این جهان می روم هیچ نداشته باشم که همانطور هم شد، زمانی که شهید شدند تنها یک تفنگ داشت و تکه ای از لباس که تنها جیبش که دست نوشته ها در آن قرار داشت باقی است و البته چندین هزار کتاب.کتابهایی که از آمریکا به لبنان آورده بود و ما هم با کامیون آنها را به ایران آوردیم.
 
چمران در پایان سخنان خود گفت: همه این نگارشها و گفتن ها و داستانها که راوی و نویسنده توانسته اند خلق و به جامعه عرضه کنند و کتابهای دفاع مقدسی مانند "کوچه نقاش ها" به دلیل این است که روحیه مقاومت و شهادت طلبی در ملت زنده بماند و اگر آن روحیه را نداشتیم مثل کشور کویت که در زمان اشغال این کشورمردم اتومبیل خود را برداشته و فرار می کردند ما هم همانگونه عمل می کردیم.امیدوارم روحیه مقاومت و شهادت طلبی را در نسلهای جوان زنده نگه داریم تا کشور و ملتمان زنده بماند.
 
در ادامه این مراسم حبیب احمدزاده نویسنده به منظور ذکر مصداقی از تاثیر کتابهای دفاع مقدس بر جامعه، به خواندن نامه یکی از خوانندگان کتاب "دا" برای حضار پرداخت.
 
مرتضی سرهنگی آخرین سخنران این مراسم بود که در سخنانی گفت: خیلی از دوستان صحبت کردند و مجلس خوبی است.من فقط یک نکته را عرض کنم و آن اینکه آقا سید در "کوچه نقاش ها" با ما حرف زد، برای ما حرف نزد.آدم امروز آدمی است که دوست دارد کسی با او حرف بزند و نه اینکه کسی برایش حرف بزند.آنچه از لطافت و زیبایی در این کتاب دیده می شود این است که آقای کاظمی روایی است که ما می توانیم به این لحن اعتماد کنیم.
 
این نویسنده تاکید کرد: مطمئن هستیم که این لحن چیزی جز حقیقت به ما نمی گوید. در خاطرات شفاهی بخصوص وقایع تاریخی یک رکن وجود دارد که وقتی کتاب تاریخی را می خوانیم باور کنیم که چیزی جز حقیقت نمی خوانیم. اگر غیر از این باشد هم راوی شکست خورده است و هم تدوین گر و مصاحبه کننده و هم من احساس سرخوردگی می کنم و احساس می کنم که کسی در روز روشن به من دروغ می گوید.
 
سرهنگی افزود:خاطرات جنگ باید قواره مناسبی داشته باشد، اگر اطلاعات در آن کم باشد  ناقص است و اگر زیاد باشد باعث سردرگمی می شود اتفاقا آقای کاظمی گفتند که از ایشان پرسیده می شود که شما هزار و چند صفحه خاطره داشتید ولی این کتاب 500 صفحه بیشتر نیست. بله، این روایتها هزار و چند صفحه بوده ولی دست نویس که در کاغذهای کلاسور خانم صبوری نوشته شده بود که در بعضی صفحات فقط سه سطر بود.
 
وی ادامه داد: ما در این کتاب ضمن آشنایی با مردانگی رزمندگانمان با جامعه تهران قدیم و لحنی که روبه فراموشی است هم آشنا می شویم.
 
سرهنگی افزود:هر کدام از این کتابها مانند چراغ قوه ای است که ما در تاریکی می اندازیم و با جنگی که رزمندگانمان کرده اند آشنا می شویم.الان خیلی از بچه های گردان میثم در این سالن حضور دارند. حتی با اینها صحبت کردیم که گردان نویسی را در لشکرها شروع کنند و از تاریخچه، فرمانده ها و رزمندگان و کسانی که بوده اند نوشته شود.
 
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت گفت: آقا سید مردانگی که در این کتاب کرده است این است که دست ما را در دست خیلی از بچه های بامعرفت و بامرامی گذاشته که در کتابهای دیگر کمتر دیده شده است. اگر این اتفاق در گردانهای دیگر هم بیفتد آن وقت قواره لشکر 27 محمدرسول الله  (ص)حداقل در تهران تکمیل می شود.