محمدعلی باشه آهنگر از نسلی است که جوانیشان را در سالهای دفاع مقدس گذرانده‌اند و سه فیلم از چهار فیلمی که ساخته درباره آدمهای جنگ بوده در "بیداری رویاها" به سرنوشت زنانی پرداخته که جنگ زندگیشان را تغییر داده است.

"بیداری رویاها" فیلم تازه محمدعلی باشه آهنگر درباره پیامدهای جنگ در روزگاری است که جنگ به خاطره‌ای جمعی تبدیل شده است. تماشای فیلم به یادمان می‌آورد که در این شهر هنوز زنانی هستند که چشم به راه یک معجزه هستند. فیلم تازه باشه آهنگر که در جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر روی پرده رفت فارغ از کیفیت آن  اثر متفاوتی در سینمای دفاع مقدس و سندی برای زنده بودن این سینما است.

* خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: قصه "بیداری رویاها" از چه زمانی شکل گرفت و چقدر طول کشید تا شرایط ساخت آن مهیا شد؟
 
- محمدعلی باشه آهنگر کارگردان: "بیداری رویاها" خواهرخوانده "فرزند خاک" است و ایده اولیه آن سال 78 به ذهنم رسید. من 10 فیلمنامه مستقل داشتم که به هم ارتباطهایی داشتند . "فرزند خاک" و "بیداری رویاها" از آن جمله‌اند.
 
*چرا 10 قصه؟ 10 عددی نمادین برای این فیلمنامه‌ها است؟
 
 - اتفاقی به 10 قصه رسیدیم. من و محمدرضا گوهری روی قصه‌ها و شخصیتهایی کار کردیم که 10 قصه نظر نهایی مان را تامین کرد. هیچکدام از فیلمنامه‌ها ماجرا محور نبودند یعنی همه شخصیت محور به حساب می‌آیند. یک دختر کرد عراقی به نام گلاویژ، نظامی عراقی به نام جلیل عبدالستار، سرگرد پویا، صادق، یک جانباز قطع نخاعی به نام حکمت، داود، رخشانه و ایوب که شد "بیداری رویاها"، غزل دختری ایرانی از شخصیتهای این 10 فیلمنامه هستند.اما هیچیک از فیلمنامه ها به جایی نرسید، به جز "فرزند خاک" که سال 86 توانستیم شرایط ساختش را فراهم کنیم. بعد از "فرزند خاک" دوباره تلاش کردیم "بیداری رویاها" را بسازیم، فیلمنامه را چندبار بازنویسی کردیم اما تا زمان رفتن رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی به نتیجه نرسیدبم.  بالاخره با حمایت آقای بنیانیان و نیرومند در حوزه هنری این فیلم تولید شد.
  
*حلقه ارتباط 10 قصه جنگ چیست؟ قصه‌ها پس از جنگ روایت می‌شود؟

 - بعضی قصه‌ها پیش از جنگ و بعضی بعد از جنگ روایت می شود. من اعتقاد دارم که اگر اتفاقی می‌افتد پیامد آن را می‌شود در آن سوی کره زمین دید. پیامد‌های جنگ ایران و عراق هنوز تمام نشده و انچه امروز تجربه می کنیم جدا از جنگ نیست. ما هیچوقت جنگ را یک اتفاق بزرگ ندانستیم چون ملتی هستیم که هر صد سال یکبار به سرزمین ما یک تجاوز بزرگ شده و به مصائب آن عادت داریم. وقتی یک فاجعه بزرگ بشری چنین تاثیری در جهان اطرافش می گذارد طبیعی است که انسانها را هم تحت تاثیر قرار بدهد. در این 10 قصه تاثیر جنگ بر انسانها و روابط انسانی را می بینیم.
 
 *یکی از ویژگیهای فیلم‌های شما نگاه واقعگرایانه به جنگ است. شایداین  نگاه تلخ ارزیابی شود و باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای فیلمهایتان شود.
 
- درصد خیلی کمی از آدمهایی که در جنگ بودند جنگ را زندگی کردند. من از آنهایی بودم که جنگ را زندگی کردم. خانه من در آبادان در خیابان جامی تا نوار مرزی اروند رود 200 متر فاصله داشت. فاصله من با دشمن و جنگ بسیار بی واسطه و کم بود. زمان جنگ هفده ساله بودم، یکسال بعد ازدواج کردم و همسرم هم به آبادان آمد و در بحبوحه جنگ پنجسال در آن شرایط ساکن آبادان بودم. ما زندگی متفاوتی را در جنگ و در کنار هم تجربه کردیم.
 
*پس با زنانی از جنس رخشانه هم در جنگ مواجه شدید؟
 
- من همسران شهیدی را می شناسم که ازدواج نکردند و چه فشارهایی روی آنها بود تا ازدواج کنند. من می دیدم که دوستان همرزمم در وصیتنامه شان به همسرانشان توصیه می کردند ازدواج کنند یا بعضی دوستانم از همسرانشان می خواستند ازدواج نکنند. من همسر یکی از همرزمانم را می شناسم که هنوز ازدواج نکرده و خانم دیگری را هم می شناختم که خیلی زود ازدواج کرد. بخشی از این ماجراها به فشارهای بیرونی مربوط می شد. زنان در آن فضا موقعیتهای متفاوتی داشتند که ریشه در مسائل فرهنگی و اجتماعی مختلفی داشت. در "بیداری رویاها" بخشی از این حقیقت را می بینید. رخشانه (هنگامه قاضیانی) یکی از این نمونه ها است. این قصه ها برای من جنگ را جذاب می کند.
 
 * زنها در فیلمهای شما حضوری پررنگ دارند. شاید به دلیل همین نگاه متفاوت به زنها است.
 
- شرایطی که زنها در جنگ داشتند سخت تر از مردان بود. شاید خیلی‌ها ندانند که خانمها در سنگرها امدادگر بودند و در کنار مردان کار می کردند. نمی شود نقش زنها در جنگ را فراموش کرد اما من دوست ندارم فقط به جنبه امدادگری آنها بپردازم چون تکراری و تک بعدی است. من دنبال زنهایی می گشتم که به خاطر وظیفه در جنگ نیستند. یادم می آید زنانی را که زیر گاریها پنهان می شدند تا از آبادان نروند و بمانند و مبارزه کنند. پشت جبهه هم وظیفه زنها سنگین‌تر بود. در غییبت مردان آنها باید بار زندگی را به دوش می‌کشیدند.
 
*موفقیت "فرزند خاک" شما را برای ساختن فیلم بعدی حساس و سختگیرتر نکرد؟
 
- این وسواس از اول با من بود. من بعد از "فرزند خاک" کلی پیشنهاد را رد کرده ام. بعضی کارگردانها هنوز فیلمشان تمام نشده سریال شروع می کنند. هنوز سریال تمام نشده فیلم 90 دقیقه ای می سازند و... برای من مهم  است که  روی کارم تمرکزداشته باشم. بعد از "فرزند خاک" بعضی ها بیشتر از من نگرانم بودند وعده ای نصایح دلسوزانه‌ای کردند که حواسم باشد تجربه خوب "فرزند خاک" را نابود نکنم. منتقدانی که واقع بین‌تر هستند "بیداری رویاها" را تجربه‌ای جهانی تر دیده اند. در این فیلم فراتر از چارچوبهای  بومی حرکت کردم. در "فرزند خاک"  موضوع مذهبی است و مخاطب خارجی شاید نتواند مانند ما با موضوع همذات پنداری کند.
 
*رابطه رخشانه و ایوب خیلی سرد است. این نشان دهنده اجباری بودن ازدواج و پیوند آنها است اما چرا آنها سخت از هم جدا می شوند؟
 
- سردی و چرکی جزئی از قصه و عمدی است. عشق رخشانه نابود شده و او به دلیل فشارهای بیرونی با داود ازدواج کرده است. در این بحران جدید او را باید به عنوان زن ایرانی مسلمان و زن شهید ببینید تا تنهایی اش را حس کنید. من در حد بضاعت فیلم و رابطه این دو شخصیت حس و حال آنها را نشان دادم. جایی که زیر باران موی شوهرش را خشک می‌کند. یکی دیگر ابتدای فیلم که زن مدیر است و صلابتی که دارد و رابطه اش با داود. شاید به دلیل تلخ بودن فضا و این که کسی منتظر بازگشت شوهر رخشانه نیست روابط از هم پاشید. بعد از آمدن ایوب همه از رخشانه فرار می کنند. زن همسایه، بی بی، داوود (امین حیایی) حمید (امیرحسین آرمان) در این خانواده رابطه ها از هم پاشیده و چیزی گرم نیست.
 
* "بیداری رویاها" مثل "فرزند خاک" یک فیلم زنانه است، فیلم رخشانه است.

 
- من قصه را از دید سوم شخص روایت کردم تا قضاوت را به عهده مخاطب بگذارم. ممکن است هر مخاطبی از ذهن خودش شخصیت اصلی را یک نفر ببیند.
 
*این پایانی بود که شما می خواستید؟
 
- ارگانی می خواست فیلم را با قیمت خوبی بخرد به این شرط که رخشانه در پایان برگردد خانه اما من نمی توانستم قصه را جور دیگری تمام کنم و با توجه به شخصیت و شرایط زندگی رخشانه این تصمیم را گرفتم. البته همین که ایوب زنده است می‌تواند امید به آمدن او را در مخاطب زنده نگه دارد. هر مخاطبی از ظن خود می تواند پایان فیلم را تفسیر کند.
 
* در انتخاب بازیگران چقدر گیشه برایتان مهم بود؟ حیایی انتخاب خوبی برای این نقش نبود.
 
 - به نظر من امین حیایی با این نقش زنده و دوباره دیده شد. حیایی بازیگر باهوش و حرفه ای است. فکر می کردم می توانم او را در نقشی متفاوت ببینم. او غرق نقش می‌شد. در بسیاری از صحنه ها گریه می‌کرد، امین عاشق نقش بود. شاید فکر مخاطب موقع دیدن "بیداری رویاها" می رود به سمت نقشهای قبلی حیایی .اما امین همه تلاشش را برای تجربه یک نقش متفاوت کرد و من از او راضی ام. خانم قاضیانی چهره‌ای متین و نجیب دارد که وقار و شرم زن شرقی را توامان داشت، از بازی او هم به شدت راضی ام.
 
* از شرایط و زمان اکران "بیداری رویاها" چطور؟
 
 - زمان فوتبال است و تب بازیها من را هم گرفته (می‌خندد). طبیعی است که این موضوع روی فروش فیلم تاثیر دارد بعد هم ماه رمضان شروع می شود. با این حال امیدوارم فیلم مخاطبش را پیدا کند.
 
*برایتان مهم است که "بیداری رویاها" نسبت به دیگر فیلمهایتان مخاطب بیشتری داشته باشد؟
 
- مهم است زیرا نمی توانم به مخاطب فکر نکنم. اما مردم نباید قبل از دیدن فیلم آن را رد کنند. در اکرانهایی که فیلم را با مخاطب  دیده ام تماشاگرانی از طیفهای مختلف آن را دوست داشته و تفسیر کرده اند. "بیداری رویاها" فیلمی قابل تاویل است.