خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی در ادامه بحثهای خود پیرامون دعا با تکیه بر آیات و روایات، سحرگاهان را بهترین زمان برای اجابت دعا دانست.

گفته شد ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد، کلام ربّ ـ‏قرآن نازل‏ـ را بازگو می‏کند و با ربّش سخن می‏گوید ـ‏قرآن صاعد‏ـ و خواسته‏هایش را در قالب دعا با ربّ خود در میان می‏گذارد. دعا هم عرض شد که مأثور و غیرمأثور دارد و دارای شرایط و آدابی است. جلسه گذشته این بحث را مطرح کردیم که زمان در اجابت دعا تأثیرگذاری و کارآیی و دخالت دارد. در باب زمان گفتیم که گاهی مسأله به این شکل است که «شبانه‏روز»، یعنی هر روز و هر شب، به عنوان عامل تاثیرگذار مطرح است و گاهی هم مسأله به‏طور کلّی مطرح می‏شود. جلسه گذشته عرض کردیم که ما روایات بسیاری داریم که از نیمه شب به بعد را به عنوان زمان مناسب برای دعا کردن معرفی کرده است. روایات آن هم مطرح شد. ولی من برای تکمیل بحث روایات دیگری را در این رابطه می‏خوانم.
 
1- سحرگاهان
ما در بعضی از روایات داریم که دعا در سحرگاهان مؤثر است. من یکی دو نکته را عرض کنم، بعد روایت مربوطه را هم می‏خوانم. اولاً «سَحَر» یعنی زمان نزدیک به طلوع فجر؛ زمان نزدیک به دمیدن سپیده‏دم را «سحر» می‏گویند.
 
«سَحَر» در آیات قرآن کریم
ثانیاً این تعبیر «سَحَر» از آیات قرآن اتخاذ شده است و حتّی در خود روایت هم این آیات استخدام شده است. ما در آیات متعددی این معنا را داریم که تعبیر به سَحَر فرموده است. در سوره الذاریات در توصیف متّقین می‏فرماید: «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی‏ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ»؛ تا می‏رسد به اینجا که «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون». یعنی متّقین در سحرگاهان طلب مغفرت می‏کنند. در سوره آل‏عمران هم در توصیف متّقین، آنجا که خصوصیات آن‏ها را بیان می‏کند، می‏فرماید: «وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ».
در سوره حضرت یوسف(علیه‏السلام)، آنجایی که فرزندان حضرت یعقوب(علیه‏السلام) آمدند و پشیمان شدند و خواستند عذر خواهی و توبه کنند، به پدر گفتند: «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئین»؛ آن‏ها راجع به گناهشان تقاضای مغفرت کردند و حضرت به آنها پاسخ داد: «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ». فرمود من بعداً از پروردگارم برای شما استغفار می‏کنم. یعنی همان موقع استغفار نکرد و کار را به آینده موکول کرد. حالا من بعداً سرّ این مطلب را می‏گویم. در روایتی هم داریم که «أخَّرَهُمْ إلَی السَّحَرِ»؛ یعنی او می‏خواست هنگام سَحَر برایشان استغفار کند. غرض این‏که آیات هم آن موقعیت خاصّ  سَحَر را مطرح می‏کند.
 
«سَحَر» در روایات
در روایت هم ما این مطلب را داریم و من فقط دو سه روایتی را که در ارتباط با آیات است،‌ مطرح می‏کنم وگرنه روایت در این زمینه زیاد است. در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم)، در بین وصایایی که به علی(علیه‏السلام) می‏فرمایند، آمده است که حضرت خطاب به علی (علیه‏السلام) می‏فرماید: «یا عَلِیُّ وَ بِالأسْحَارِ فَادْعُ لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَۀٌ»؛ یعنی ای علی، هنگام سَحَر دعا کن و از خدا درخواست کن! چرا؟ چون دعایت در آن موقع رد نمی‏شود. «لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَۀٌ». بعد حضرت علّت را بیان فرمودند: «وَ إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ».چون خداوند چنین فرموده است و همان آیه را استخدام کردند.
 
دعای در سحرگاه، بهترین دعاها
در یک روایت دیگری از امام صادق (علیه‏السلام) آمده است که حضرت فرمود: «إِنَّ أَفْضَلَ مَا دَعَوْتُمُ اللَّهَ بِالْأَسْحَارِ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ‏». حضرت آیه دیگری را استخدام کرد که بهترین زمان برای دعا کردن به درگاه خداوند، سحرگاهان است. نگاه کنید! من روایات را با آیات تطبیق می‏دهم. آن‏هایی که اهلش هستند دقت کنند! حدیث دیگری از امام صادق(علیه‏السلام) است که فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) خَیْرُ وَقْتٍ دَعَوْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ الْأَسْحَار»؛ بهترین وقتی که شما دعا می‏کنید، سَحَرها است. «وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ فِی قَوْلِ یَعْقُوبَ عَلَیهِ السَّلامُ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی وَ قَالَ أَخَّرَهُمْ إِلَى السَّحَر».[9] یعنی حضرت این آیه را تلاوت کردند که وقتی حضرت یعقوب(علیه‏السلام) به فرزندانش گفت بعداً از پروردگارم برایتان استغفار می‏کنم، دعایش را نسبت به آنها به تأخیر انداخت تا در سَحَر این کار را انجام دهد.
 
مَلَک داعی هر سحرگاه
در اینجا من روایتی می‏خوانم و بعد هم به یک نکته تقریباً اساسی اشاره می‏کنم. آن روایت این است که پیغمبراکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) فرمود: «إنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ فِی آخِرِ سَاعَۀٍ تَبْقَی مِنْ سَاعَاتِ اللَّیْلِ یَأمُرُ مَلِکاً یُنَادِیهِ»؛ در آخرین لحظاتی که از شب باقی مانده است، یعنی نزدیک طلوع فجر که به آن سَحَر می‏گویند، خداوند به فرشته‏ای امر می‏کند که ندا کند. «وَ یُسمَعُ بَیْنَ الخَافِقَیْنِ»؛ یعنی در تمام مشرق و مغرب عالم صدایش شنیده می‏شنود. حالا ندایش چیست؟ می‏گوید: «ألَا! هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ یُغْفَرُ لَهُ»؛ آیا کسی هست که طلب آمرزش کند و مورد آمرزش قرار گیرد؟ «ألَا هَلْ مِنْ تَائِبٍ یُتَابُ عَلَیْهِ»؛ آیا کسی هست که توبه کند و توبه‏اش پذیرفته شود؟ «أَلَا هَلْ مِنْ دَاعٍ خَیْرٍ یُسْتَجَابُ لَهُ»؛ آیا کسی هست که تقاضای خیر کند تا مورد اجابت قرار گیرد؟ «هَلْ مِنْ سَائِلٍ یُعْطَى سُؤَالُهُ». آیا کسی هست که تقاضا کند و درخواستش پذیرفته شود و خدا به او عطا کند؟ از این دو روایت ظاهر می‏شود که این زمان، یعنی سحر، بر روی دعا نقش دارد. من عرض کردم دعا خودش کاربرد دارد، امّا عواملی هستند که این‏ها بر روی دعا تأثیرگذارند؛ از جمله زمان و در شبانه‏روز، هنگام سَحَر بسیار تاثیرگذار است.
 
در سَحَر چه بخواهیم؟
در باب «درخواست» که چه باشد، لسان روایات عمومی است و هر خواسته‏ای را شامل می‏شود. یعنی انسان در سَحَر می‏تواند هر چیزی را از خداوند بخواهد. امّا در هر سه آیه‏ای که مطرح شد، که روایات هم به همین سه آیه استناد کرده بودند، درخواست مربوط به «مغفرت» است. هر سه مربوط به درخواستِ مغفرت کردن از خداوند است. «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ حتی فرزندان یعقوب هم از پدر طلب غفران کردند و او در جواب آنها گفت: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی».
 
تأثیر سَحَر بر استغفار
این مطلب هیچ منافاتی ندارد با اینکه سَحَر در تأثیرگذاری بر روی دعا به طور کلی، چه دعا برای استغفار باشد چه برای غیر استغفار، نقش داشته باشد. مطلب این است که این زمان بیشترین اثر را در بین ادعیه، بر روی دعایی دارد که بنده برای مغفرت و آمرزش خود می‏کند. دیدید که هر سه آیه هم مربوط به مغفرت بود. گرچه روایات ما دایره و مدار دعا را باز کرده بود، امّا آیاتی که استخدام فرموده بودند، همه مربوط به طلب غفران از خداوند و آمرزش خواستن از او بود. پس می‏فهمیم که این زمان، یعنی سحر،  بر روی استغفاری که عبد می‏کند و پوزش‏هایی که از ربّش می‏طلبد، تأثیر فراوان دارد و در حقیقت اثرش روی آن بیشتر است.
 
2- بین الطلوعین
و امّا موقعیت دیگری که در شبانه‏روز بر روی دعا تأثیر دارد «ما بین ‏الطلوعین» است؛ یعنی ما بین طلوع فجر و طلوع شمس. از هنگامی که سپیده‏دم می‏دمد تا موقعی که خورشید طلوع می‏کند را بین الطلوعین می‏گویند.
 
برکت در صبحگاه
ما در این رابطه روایات زیادی داریم که من چند روایت را می‏خوانم و بعد یک مطلب اساسی را مطرح می‏کنم. روایت اول از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) است که حضرت فرمود: «إذَا صَلَّیْتُمُ الصُّبْحَ فَافْزَعُوا إلَى الدُّعاءِ وَ بَاکِرُوا فِی طَلَبِ الْحَوَائِجَ اَللَّهُمَ بَارِکْ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا». موقعی که نماز صبحتان را خواندید، به دعا کردن رو آورید و از همان صبح به دنبال کسب و کارتان بروید؛ بعد در آخر روایت حضرت این دعا را کردند که: «اَللَّهُمَ بَارِکْ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا». یعنی از خدا درخواست کردند که خداوند در صبح‏های زود، به امّتش برکت دهد.
 
دعای صبح سودمندتر از تلاش صبحگاهی
روایت دوم، باز هم از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) است که ایشان فرمودند: «وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لِدُعَاءِ الرَّجُلِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ أنْجَحُ فِی الْحَاجَاتِ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ». یعنی قسم به آن موجودی که جان منِ پیغمبر، در دست قدرت او است، دعای فرد در «ما بین الطلوعین» در برآوردن حاجات و برطرف کردن نیازها، مؤثرتر است از کسی که به دنبال تجارت می‏رود و با مال خودش در زمین به دنبال درآمد است. در این روایات نکته‏هایی وجود دارد که در آخر بحث به آن اشاره خواهم کرد.
 
زمان باز بودن درب‏های آسمان
یک روایت دیگر از امام باقر (علیه‏السلام) است که حضرت فرمود: «فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی السَّحَرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ»؛ بر شما باد به دعا در سحر! چرا که در این ساعت، درهای آسمان‏ باز می‏شود؛ «وَ تُقَسَّمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ»؛ در این زمان روزی‏ها تقسیم می‏شود؛ «وَ تُقْضَى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ». و حاجت‏های بزرگ در این زمان برآورده می‏شود.
 
من گام‏به‏گام پیش آمدم. اوّل نصف شب به بعد را گفتم، بعد ثُلث شب، بعد سحر و آخر هم رسیدیم به بین‏الطلوعین. در همه این روایات، به‏خصوص این روایت آخر که از امام باقر (علیه‏السلام) بود که حضرت فرمود «وَ تُقْضَى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ»، روی یک چیز تکیه می‏کنند و آن هم امور رزق و روزی است که جنبه مادّی و دنیایی دارد. در روایتی که از پیغمبر اکرم(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) بود، این‏طور داشت که وقتی نماز صبح خواندید، به دعا بپردازید و بعد به دنبال کار و کاسبی بروید؛ «بَاکِرُوا فِی طَلَبِ الْحَوَائِجَ». یا در روایت دیگری از پیغمبر داریم: «أنْجَحُ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ». مثل اینکه این‏ها یک نکته اساسی است و آن در مورد نحوه اثر این زمان‏ها است.
 
تاثیرگذاری زمان «بعد از نماز شب و نماز صبح» بر داعی
من جلسه گذشته درباره این زمان‏ها عرض کردم که یک بحث این است که نفسِ زمان نسبت به حاجات و بر روی دعا آثاری داشته باشد که من گفتم آن را کنار بگذارید؛ چون اینجا جای این بحث نیست. امّا یک‏وقت زمان روی داعی و در ربط با دعایش اثر دارد. یعنی اثر زمان نسبت به حالات داعی است. فرض کنید هنگام طلوع فجر، در آن موقع حالت داعی این است که معمولاً یا یک موقعی است که عمل عبادی مستحبّ، مثل نماز شب انجام داده است و یا یک عمل عبادتی انجام داده که مثل نماز صبح فریضه بوده است. یعنی حالت او حالتی است که روحش در اتصال به معبود است. الآن حال شخص یک طوری است که تقریباً بهترین حالات او در ارتباط با توجه به خدا است. در باب دعا هم گفتیم که زیربنای دعا، همین توجه تامّ به خدا است. یعنی هر چه عبد توجّهش به ربّش بیشتر باشد، تأثیر دعایش هم از نظر اجابت بیشتر است. ما این‏ها را قبلاً بحث کردیم. لذا این زمان‏هایی را که مطرح می‏کنند، این‏ها همه مؤثرند. این‏ها زمان‏هایی است که بر حالات داعی در ارتباط با دعایش بسیار مؤثرند و تأثیر مستقیم دارند.
 
تناسب «بین‏الطلوعین» و «دعا برای روزی»
اما مسأله بین‏الطلوعین یک مسأله خاصی برای خودش دارد. چون در این روایات مسأله دنیایی و رزق را پیش کشیده بود. سؤال این است که چرا این‏طور است؟ چه‏طور در «سَحَر» روی «غفران» تکیه شده بود و ثِقلِ آیات و روایاتش بر این مسأله بود که حاجت و دعایی که طلب آمرزش از خدا باشد را بخواهید، امّا در باب «بین‏الطلوعین» ثِقلِ روایات بر روی مسأله «طلب روزی» است؟ می‏دانید جهت چیست؟ جهت این است که هر کس در آن موقع صبح، نزدیک آفتاب، به این فکر است که بلند شود و به دنبال کسب درآمد برود؛ هرکسی دنبال این است که برود سر شغل و کار و کاسبی خودش. حضرت فرمود اگر کسی در این زمان دعا کند، از کسب کردن اَنجح است. یعنی حضرت می‏خواهد بفرماید خیال نکنی که دویدن‏های تو و دوز و کلک‏های تو (به تعبیر محترمانه: تدبیرکردن‏های تو!) موجب می‏شود که روزی‏ات به دستت برسد یا زیاد و کم شود! اگر این‏طور گمان کنی، کج فهمیده‏ای. اشتباه نکن! روزی‏دهنده تو، کس دیگری است و او تضمین کرده است که روزی‏ات را بدهد. رازق تو او است. حالا که رفتی سراغ کسب و کار، خدا از یادت نرود!
 
شیطان فریبت ندهد!
شیطان فریبت ندهد که خیال کنی دوز و کلک کارساز است و با این لااُبالی‏گری ها می‏توانی کاری از پیش ببری. شیطان تو را به جایی نَکِشَد که برای به دست آوردن روزی، از اوامر خدا تخلف کنی و خیال کنی که تو کاره‏ای هستی! نخیر، سر نخ این امور مادّی تو نیز به یدِ قدرتِ آن رازق بی انتها، یعنی خدای تو است. یک‏دفعه به این فکر‏ها نیفتی که بروی دنبال کار و کاسبی‏ات و بر مال خودت اتکا کنی! اگر روی مال و منالَت حساب کنی، یک‏وقت چشم باز می‏کنی و می‏بینی همه چیز از دستت رفته‏ است و «هبائاً منثوراً» شده است. از همان اوّل صبح که می‏خواهی برای کسب روزی از خانه بیرون بروی، تکیه‏ات به خدا باشد. بگو خدایا تو برای من دُرُست کن! اگر وسعت رزق می‏خواهی، از خدا بخواه؛ خودِ رزق را می‏خواهی، از خود خدا بخواه؛ تو یک وظیفه داری که در محدوده احکام الهیّه حرکت کنی؛ بیش از این نه وظیفه داری و نه تأثیری دارد. همه چیز در دست قدرت او است.
 
هر صبح متذکر شو که «هو الرزاق»
فرمود: «دُعَاءُ الرَّجُلِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ أنْجَحُ فِی الْحَاجَاتِ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ»؛ یعنی این مؤثرتر از آن تجارت کردن با مال است. این دعا از آن تجارتِ با مال، بُردش بیشتر است. به این روایت خوب دقت کنید! در روایت دیگر داشت: «تُقَسَمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ» اینها به این نکته اساسی دارد توجه می‏دهد که در آن موقع ـ‌‏بین‏الطلوعین‏ـ که داعی در حالی است که می‏خواهد به سمت امور دنیایی برود، با توجه به خدا حال آرامش و اطمینان پیدا می‏کند. اگر شیطان این حالت را از تو بگیرد، کار را بر تو سخت کرده است. چون گمان می‏کنی که تو می‏توانی کاری از پیش ببری و جلب روزی کنی، حال آنکه همه چیز در دست خدا است. یک‏وقت سراغ این حرف‏ها نروی که فریب‏کاری‏های تو کارساز است یا پول‏هایت کارساز است؛ اصلاً از این خبرها نیست. مسبّب الأسباب او است. تمام این معارف ما حساب شده است.
 
از یکی از بزرگان نقل شده است که «نفْسِ بیدار بودن از طلوع فجر تا طلوع شمس، مؤثر است». البته این یک بحث عرفانی است و اینجا هم جای آن نیست. من این‏ها را می‏دانم، ولی این جلسه و بلکه بالاتر از این جلسه هم اصلاً کشش این حرف‏ها را ندارد که بخواهم آنها را مطرح کنم. من به همین سبک عمومی خودمان حرف می‏زنم.
 
ذکر مصیبت سیّدالشّهداء و عبدالله‏ بن‏الحسن (علیهم‏السلام)
 حالا سراغ توسل بروم. در مقاتل می‏نویسند بعد از آنکه روز عاشورا، حضرت به میدان رفت و وقتی که حمله می‏کردند، گاهی بر می‏گشتند، می‏ایستادند و استراحت می‏کردند. گاهی یک جای بلند را هم انتخاب می‏کردند و تکبیر می‏گفتند ـ الله اکبر ـ که این بی‏بی‏هایی که در خیمه‏ها بودند، مطّلع باشند که حسین (علیه‏السلام) هنوز زنده است. گاهی هم می‏گفت: «لَا حَولَ وَ لَا قُوَّۀَ إلا بِاللهِ».
 
 سیّد بن‏طاووس می‏نویسد «فَوَقَفَ عَلیْهِ السّلامُ یَستَریحُ ساعَةً»؛ یعنی حضرت خسته شد؛ بدن هم مجروح است؛ لحظه‏ای ایستاد که استراحت کند. «فبَینَما هُو واقِفٌ إذْ أتاهُ حَجَرٌ فَوقَعَ فی جِبهَتِه»؛ در همین حین سنگی آمد به پیشانی حسین (علیه‏السلام) خورد. خون سرازیر شد و قهراً جلوی دیده‏ها را گرفت. «فَأخَذَ الثَّوبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَن وَجهِه»؛ دست برد زیر دامنِ پیراهنش، لباس را بالا آورد که خون‏ها را پاک کند. «فَأتاهُ سَهمٌ مُحَدَّدٌ مَسمُومٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ السَّهمُ فِی صَدرِهِ أو فِی قَلْبِهِ»؛ تیری آمد و به سینه حسین(علیه‏السلام) اصابت کرد. اینجا بود که دیگر حسین(علیه‏السلام) طاقت نیاورد که روی مرکب بماند؛ از مرکب به زمین آمد...
 
صحنه‏های زیادی است که در اینجا پیش آمد. یک صحنه را من می‏خواهم بگویم و جهتش هم این است که امشب از امام حسن ـ کریم اهل بیت ـ می‏خواهم تقاضا کنم یک لطفی به ما کنند! اباعبدالله(علیه‏السلام) یک وقت چشمش افتاد، دید بچه‏ای از خیام حرم بیرون آمد. « فخرج عبد الله بن الحسن بن علی و هو غلام»؛ این‏طور می‏نویسند که وقتی حسین(علیه‏السلام) دید این بچه از خیمه‏ها بیرون آمده و دارد به سمت مقتل می‏آید، رو کرد به خواهرش گفت: «احبسیه یا أختی» خواهر! بگیر این بچه را! می‏نویسند این بچه امتناع کرد؛ «فأبَى وَ امتَنعَ امتِناعاً شَدِیداً»؛ هر چه زینب (سلام الله علیها) می‏خواهد این بچه را بگیرد، او فرار می‏کند. رو کرد به عمه‏اش گفت: «لا و الله لا أفارق عمی!» به خدا قسم از عمویم جدا نمی‏شوم. آمد و خودش را به حسین (علیه السلام) رساند. اما در چه حالی؟ در حالی که دید ابحر ابن کعب شمشیر را بالا برده و می‏خواهد روی حسین(علیه‏السلام) فرود بیاورد. رو کرد به او گفت: «و یلَکَ یا ابنَ الخَبیثَة أ تَقتُلُ عَمِّی» تو می‏خواهی عمویم را بکشی؟ این دو دست کوچکش را آورد و سپر کرد. این خبیث، شمشیر را پایین آورد. نمی‏گویم چه شد؛ فقط این بچه داد می‏زد: « یَا أمَّاه...».
 
--------------------------------------------------------------------------------
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله شیخ مجتبی تهرانی