گفته شد ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد، کلام ربّ ـقرآن نازلـ را بازگو میکند و با ربّش سخن میگوید ـقرآن صاعدـ و خواستههایش را در قالب دعا با ربّ خود در میان میگذارد. دعا هم عرض شد که مأثور و غیرمأثور دارد و دارای شرایط و آدابی است. جلسه گذشته این بحث را مطرح کردیم که زمان در اجابت دعا تأثیرگذاری و کارآیی و دخالت دارد. در باب زمان گفتیم که گاهی مسأله به این شکل است که «شبانهروز»، یعنی هر روز و هر شب، به عنوان عامل تاثیرگذار مطرح است و گاهی هم مسأله بهطور کلّی مطرح میشود. جلسه گذشته عرض کردیم که ما روایات بسیاری داریم که از نیمه شب به بعد را به عنوان زمان مناسب برای دعا کردن معرفی کرده است. روایات آن هم مطرح شد. ولی من برای تکمیل بحث روایات دیگری را در این رابطه میخوانم.
1- سحرگاهان
ما در بعضی از روایات داریم که دعا در سحرگاهان مؤثر است. من یکی دو نکته را عرض کنم، بعد روایت مربوطه را هم میخوانم. اولاً «سَحَر» یعنی زمان نزدیک به طلوع فجر؛ زمان نزدیک به دمیدن سپیدهدم را «سحر» میگویند.
«سَحَر» در آیات قرآن کریم
ثانیاً این تعبیر «سَحَر» از آیات قرآن اتخاذ شده است و حتّی در خود روایت هم این آیات استخدام شده است. ما در آیات متعددی این معنا را داریم که تعبیر به سَحَر فرموده است. در سوره الذاریات در توصیف متّقین میفرماید: «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ»؛ تا میرسد به اینجا که «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون». یعنی متّقین در سحرگاهان طلب مغفرت میکنند. در سوره آلعمران هم در توصیف متّقین، آنجا که خصوصیات آنها را بیان میکند، میفرماید: «وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ».
در سوره حضرت یوسف(علیهالسلام)، آنجایی که فرزندان حضرت یعقوب(علیهالسلام) آمدند و پشیمان شدند و خواستند عذر خواهی و توبه کنند، به پدر گفتند: «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئین»؛ آنها راجع به گناهشان تقاضای مغفرت کردند و حضرت به آنها پاسخ داد: «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ». فرمود من بعداً از پروردگارم برای شما استغفار میکنم. یعنی همان موقع استغفار نکرد و کار را به آینده موکول کرد. حالا من بعداً سرّ این مطلب را میگویم. در روایتی هم داریم که «أخَّرَهُمْ إلَی السَّحَرِ»؛ یعنی او میخواست هنگام سَحَر برایشان استغفار کند. غرض اینکه آیات هم آن موقعیت خاصّ سَحَر را مطرح میکند.
«سَحَر» در روایات
در روایت هم ما این مطلب را داریم و من فقط دو سه روایتی را که در ارتباط با آیات است، مطرح میکنم وگرنه روایت در این زمینه زیاد است. در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در بین وصایایی که به علی(علیهالسلام) میفرمایند، آمده است که حضرت خطاب به علی (علیهالسلام) میفرماید: «یا عَلِیُّ وَ بِالأسْحَارِ فَادْعُ لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَۀٌ»؛ یعنی ای علی، هنگام سَحَر دعا کن و از خدا درخواست کن! چرا؟ چون دعایت در آن موقع رد نمیشود. «لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَۀٌ». بعد حضرت علّت را بیان فرمودند: «وَ إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ».چون خداوند چنین فرموده است و همان آیه را استخدام کردند.
دعای در سحرگاه، بهترین دعاها
در یک روایت دیگری از امام صادق (علیهالسلام) آمده است که حضرت فرمود: «إِنَّ أَفْضَلَ مَا دَعَوْتُمُ اللَّهَ بِالْأَسْحَارِ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ». حضرت آیه دیگری را استخدام کرد که بهترین زمان برای دعا کردن به درگاه خداوند، سحرگاهان است. نگاه کنید! من روایات را با آیات تطبیق میدهم. آنهایی که اهلش هستند دقت کنند! حدیث دیگری از امام صادق(علیهالسلام) است که فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) خَیْرُ وَقْتٍ دَعَوْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ الْأَسْحَار»؛ بهترین وقتی که شما دعا میکنید، سَحَرها است. «وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ فِی قَوْلِ یَعْقُوبَ عَلَیهِ السَّلامُ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی وَ قَالَ أَخَّرَهُمْ إِلَى السَّحَر».[9] یعنی حضرت این آیه را تلاوت کردند که وقتی حضرت یعقوب(علیهالسلام) به فرزندانش گفت بعداً از پروردگارم برایتان استغفار میکنم، دعایش را نسبت به آنها به تأخیر انداخت تا در سَحَر این کار را انجام دهد.
مَلَک داعی هر سحرگاه
در اینجا من روایتی میخوانم و بعد هم به یک نکته تقریباً اساسی اشاره میکنم. آن روایت این است که پیغمبراکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «إنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ فِی آخِرِ سَاعَۀٍ تَبْقَی مِنْ سَاعَاتِ اللَّیْلِ یَأمُرُ مَلِکاً یُنَادِیهِ»؛ در آخرین لحظاتی که از شب باقی مانده است، یعنی نزدیک طلوع فجر که به آن سَحَر میگویند، خداوند به فرشتهای امر میکند که ندا کند. «وَ یُسمَعُ بَیْنَ الخَافِقَیْنِ»؛ یعنی در تمام مشرق و مغرب عالم صدایش شنیده میشنود. حالا ندایش چیست؟ میگوید: «ألَا! هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ یُغْفَرُ لَهُ»؛ آیا کسی هست که طلب آمرزش کند و مورد آمرزش قرار گیرد؟ «ألَا هَلْ مِنْ تَائِبٍ یُتَابُ عَلَیْهِ»؛ آیا کسی هست که توبه کند و توبهاش پذیرفته شود؟ «أَلَا هَلْ مِنْ دَاعٍ خَیْرٍ یُسْتَجَابُ لَهُ»؛ آیا کسی هست که تقاضای خیر کند تا مورد اجابت قرار گیرد؟ «هَلْ مِنْ سَائِلٍ یُعْطَى سُؤَالُهُ». آیا کسی هست که تقاضا کند و درخواستش پذیرفته شود و خدا به او عطا کند؟ از این دو روایت ظاهر میشود که این زمان، یعنی سحر، بر روی دعا نقش دارد. من عرض کردم دعا خودش کاربرد دارد، امّا عواملی هستند که اینها بر روی دعا تأثیرگذارند؛ از جمله زمان و در شبانهروز، هنگام سَحَر بسیار تاثیرگذار است.
در سَحَر چه بخواهیم؟
در باب «درخواست» که چه باشد، لسان روایات عمومی است و هر خواستهای را شامل میشود. یعنی انسان در سَحَر میتواند هر چیزی را از خداوند بخواهد. امّا در هر سه آیهای که مطرح شد، که روایات هم به همین سه آیه استناد کرده بودند، درخواست مربوط به «مغفرت» است. هر سه مربوط به درخواستِ مغفرت کردن از خداوند است. «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛ حتی فرزندان یعقوب هم از پدر طلب غفران کردند و او در جواب آنها گفت: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی».
تأثیر سَحَر بر استغفار
این مطلب هیچ منافاتی ندارد با اینکه سَحَر در تأثیرگذاری بر روی دعا به طور کلی، چه دعا برای استغفار باشد چه برای غیر استغفار، نقش داشته باشد. مطلب این است که این زمان بیشترین اثر را در بین ادعیه، بر روی دعایی دارد که بنده برای مغفرت و آمرزش خود میکند. دیدید که هر سه آیه هم مربوط به مغفرت بود. گرچه روایات ما دایره و مدار دعا را باز کرده بود، امّا آیاتی که استخدام فرموده بودند، همه مربوط به طلب غفران از خداوند و آمرزش خواستن از او بود. پس میفهمیم که این زمان، یعنی سحر، بر روی استغفاری که عبد میکند و پوزشهایی که از ربّش میطلبد، تأثیر فراوان دارد و در حقیقت اثرش روی آن بیشتر است.
2- بین الطلوعین
و امّا موقعیت دیگری که در شبانهروز بر روی دعا تأثیر دارد «ما بین الطلوعین» است؛ یعنی ما بین طلوع فجر و طلوع شمس. از هنگامی که سپیدهدم میدمد تا موقعی که خورشید طلوع میکند را بین الطلوعین میگویند.
برکت در صبحگاه
ما در این رابطه روایات زیادی داریم که من چند روایت را میخوانم و بعد یک مطلب اساسی را مطرح میکنم. روایت اول از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که حضرت فرمود: «إذَا صَلَّیْتُمُ الصُّبْحَ فَافْزَعُوا إلَى الدُّعاءِ وَ بَاکِرُوا فِی طَلَبِ الْحَوَائِجَ اَللَّهُمَ بَارِکْ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا». موقعی که نماز صبحتان را خواندید، به دعا کردن رو آورید و از همان صبح به دنبال کسب و کارتان بروید؛ بعد در آخر روایت حضرت این دعا را کردند که: «اَللَّهُمَ بَارِکْ لِأُمَّتِی فِی بُکُورِهَا». یعنی از خدا درخواست کردند که خداوند در صبحهای زود، به امّتش برکت دهد.
دعای صبح سودمندتر از تلاش صبحگاهی
روایت دوم، باز هم از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که ایشان فرمودند: «وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لِدُعَاءِ الرَّجُلِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ أنْجَحُ فِی الْحَاجَاتِ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ». یعنی قسم به آن موجودی که جان منِ پیغمبر، در دست قدرت او است، دعای فرد در «ما بین الطلوعین» در برآوردن حاجات و برطرف کردن نیازها، مؤثرتر است از کسی که به دنبال تجارت میرود و با مال خودش در زمین به دنبال درآمد است. در این روایات نکتههایی وجود دارد که در آخر بحث به آن اشاره خواهم کرد.
زمان باز بودن دربهای آسمان
یک روایت دیگر از امام باقر (علیهالسلام) است که حضرت فرمود: «فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی السَّحَرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ»؛ بر شما باد به دعا در سحر! چرا که در این ساعت، درهای آسمان باز میشود؛ «وَ تُقَسَّمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ»؛ در این زمان روزیها تقسیم میشود؛ «وَ تُقْضَى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ». و حاجتهای بزرگ در این زمان برآورده میشود.
من گامبهگام پیش آمدم. اوّل نصف شب به بعد را گفتم، بعد ثُلث شب، بعد سحر و آخر هم رسیدیم به بینالطلوعین. در همه این روایات، بهخصوص این روایت آخر که از امام باقر (علیهالسلام) بود که حضرت فرمود «وَ تُقْضَى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ»، روی یک چیز تکیه میکنند و آن هم امور رزق و روزی است که جنبه مادّی و دنیایی دارد. در روایتی که از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، اینطور داشت که وقتی نماز صبح خواندید، به دعا بپردازید و بعد به دنبال کار و کاسبی بروید؛ «بَاکِرُوا فِی طَلَبِ الْحَوَائِجَ». یا در روایت دیگری از پیغمبر داریم: «أنْجَحُ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ». مثل اینکه اینها یک نکته اساسی است و آن در مورد نحوه اثر این زمانها است.
تاثیرگذاری زمان «بعد از نماز شب و نماز صبح» بر داعی
من جلسه گذشته درباره این زمانها عرض کردم که یک بحث این است که نفسِ زمان نسبت به حاجات و بر روی دعا آثاری داشته باشد که من گفتم آن را کنار بگذارید؛ چون اینجا جای این بحث نیست. امّا یکوقت زمان روی داعی و در ربط با دعایش اثر دارد. یعنی اثر زمان نسبت به حالات داعی است. فرض کنید هنگام طلوع فجر، در آن موقع حالت داعی این است که معمولاً یا یک موقعی است که عمل عبادی مستحبّ، مثل نماز شب انجام داده است و یا یک عمل عبادتی انجام داده که مثل نماز صبح فریضه بوده است. یعنی حالت او حالتی است که روحش در اتصال به معبود است. الآن حال شخص یک طوری است که تقریباً بهترین حالات او در ارتباط با توجه به خدا است. در باب دعا هم گفتیم که زیربنای دعا، همین توجه تامّ به خدا است. یعنی هر چه عبد توجّهش به ربّش بیشتر باشد، تأثیر دعایش هم از نظر اجابت بیشتر است. ما اینها را قبلاً بحث کردیم. لذا این زمانهایی را که مطرح میکنند، اینها همه مؤثرند. اینها زمانهایی است که بر حالات داعی در ارتباط با دعایش بسیار مؤثرند و تأثیر مستقیم دارند.
تناسب «بینالطلوعین» و «دعا برای روزی»
اما مسأله بینالطلوعین یک مسأله خاصی برای خودش دارد. چون در این روایات مسأله دنیایی و رزق را پیش کشیده بود. سؤال این است که چرا اینطور است؟ چهطور در «سَحَر» روی «غفران» تکیه شده بود و ثِقلِ آیات و روایاتش بر این مسأله بود که حاجت و دعایی که طلب آمرزش از خدا باشد را بخواهید، امّا در باب «بینالطلوعین» ثِقلِ روایات بر روی مسأله «طلب روزی» است؟ میدانید جهت چیست؟ جهت این است که هر کس در آن موقع صبح، نزدیک آفتاب، به این فکر است که بلند شود و به دنبال کسب درآمد برود؛ هرکسی دنبال این است که برود سر شغل و کار و کاسبی خودش. حضرت فرمود اگر کسی در این زمان دعا کند، از کسب کردن اَنجح است. یعنی حضرت میخواهد بفرماید خیال نکنی که دویدنهای تو و دوز و کلکهای تو (به تعبیر محترمانه: تدبیرکردنهای تو!) موجب میشود که روزیات به دستت برسد یا زیاد و کم شود! اگر اینطور گمان کنی، کج فهمیدهای. اشتباه نکن! روزیدهنده تو، کس دیگری است و او تضمین کرده است که روزیات را بدهد. رازق تو او است. حالا که رفتی سراغ کسب و کار، خدا از یادت نرود!
شیطان فریبت ندهد!
شیطان فریبت ندهد که خیال کنی دوز و کلک کارساز است و با این لااُبالیگری ها میتوانی کاری از پیش ببری. شیطان تو را به جایی نَکِشَد که برای به دست آوردن روزی، از اوامر خدا تخلف کنی و خیال کنی که تو کارهای هستی! نخیر، سر نخ این امور مادّی تو نیز به یدِ قدرتِ آن رازق بی انتها، یعنی خدای تو است. یکدفعه به این فکرها نیفتی که بروی دنبال کار و کاسبیات و بر مال خودت اتکا کنی! اگر روی مال و منالَت حساب کنی، یکوقت چشم باز میکنی و میبینی همه چیز از دستت رفته است و «هبائاً منثوراً» شده است. از همان اوّل صبح که میخواهی برای کسب روزی از خانه بیرون بروی، تکیهات به خدا باشد. بگو خدایا تو برای من دُرُست کن! اگر وسعت رزق میخواهی، از خدا بخواه؛ خودِ رزق را میخواهی، از خود خدا بخواه؛ تو یک وظیفه داری که در محدوده احکام الهیّه حرکت کنی؛ بیش از این نه وظیفه داری و نه تأثیری دارد. همه چیز در دست قدرت او است.
هر صبح متذکر شو که «هو الرزاق»
فرمود: «دُعَاءُ الرَّجُلِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ أنْجَحُ فِی الْحَاجَاتِ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ»؛ یعنی این مؤثرتر از آن تجارت کردن با مال است. این دعا از آن تجارتِ با مال، بُردش بیشتر است. به این روایت خوب دقت کنید! در روایت دیگر داشت: «تُقَسَمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ» اینها به این نکته اساسی دارد توجه میدهد که در آن موقع ـبینالطلوعینـ که داعی در حالی است که میخواهد به سمت امور دنیایی برود، با توجه به خدا حال آرامش و اطمینان پیدا میکند. اگر شیطان این حالت را از تو بگیرد، کار را بر تو سخت کرده است. چون گمان میکنی که تو میتوانی کاری از پیش ببری و جلب روزی کنی، حال آنکه همه چیز در دست خدا است. یکوقت سراغ این حرفها نروی که فریبکاریهای تو کارساز است یا پولهایت کارساز است؛ اصلاً از این خبرها نیست. مسبّب الأسباب او است. تمام این معارف ما حساب شده است.
از یکی از بزرگان نقل شده است که «نفْسِ بیدار بودن از طلوع فجر تا طلوع شمس، مؤثر است». البته این یک بحث عرفانی است و اینجا هم جای آن نیست. من اینها را میدانم، ولی این جلسه و بلکه بالاتر از این جلسه هم اصلاً کشش این حرفها را ندارد که بخواهم آنها را مطرح کنم. من به همین سبک عمومی خودمان حرف میزنم.
ذکر مصیبت سیّدالشّهداء و عبدالله بنالحسن (علیهمالسلام)
حالا سراغ توسل بروم. در مقاتل مینویسند بعد از آنکه روز عاشورا، حضرت به میدان رفت و وقتی که حمله میکردند، گاهی بر میگشتند، میایستادند و استراحت میکردند. گاهی یک جای بلند را هم انتخاب میکردند و تکبیر میگفتند ـ الله اکبر ـ که این بیبیهایی که در خیمهها بودند، مطّلع باشند که حسین (علیهالسلام) هنوز زنده است. گاهی هم میگفت: «لَا حَولَ وَ لَا قُوَّۀَ إلا بِاللهِ».
سیّد بنطاووس مینویسد «فَوَقَفَ عَلیْهِ السّلامُ یَستَریحُ ساعَةً»؛ یعنی حضرت خسته شد؛ بدن هم مجروح است؛ لحظهای ایستاد که استراحت کند. «فبَینَما هُو واقِفٌ إذْ أتاهُ حَجَرٌ فَوقَعَ فی جِبهَتِه»؛ در همین حین سنگی آمد به پیشانی حسین (علیهالسلام) خورد. خون سرازیر شد و قهراً جلوی دیدهها را گرفت. «فَأخَذَ الثَّوبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَن وَجهِه»؛ دست برد زیر دامنِ پیراهنش، لباس را بالا آورد که خونها را پاک کند. «فَأتاهُ سَهمٌ مُحَدَّدٌ مَسمُومٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ السَّهمُ فِی صَدرِهِ أو فِی قَلْبِهِ»؛ تیری آمد و به سینه حسین(علیهالسلام) اصابت کرد. اینجا بود که دیگر حسین(علیهالسلام) طاقت نیاورد که روی مرکب بماند؛ از مرکب به زمین آمد...
صحنههای زیادی است که در اینجا پیش آمد. یک صحنه را من میخواهم بگویم و جهتش هم این است که امشب از امام حسن ـ کریم اهل بیت ـ میخواهم تقاضا کنم یک لطفی به ما کنند! اباعبدالله(علیهالسلام) یک وقت چشمش افتاد، دید بچهای از خیام حرم بیرون آمد. « فخرج عبد الله بن الحسن بن علی و هو غلام»؛ اینطور مینویسند که وقتی حسین(علیهالسلام) دید این بچه از خیمهها بیرون آمده و دارد به سمت مقتل میآید، رو کرد به خواهرش گفت: «احبسیه یا أختی» خواهر! بگیر این بچه را! مینویسند این بچه امتناع کرد؛ «فأبَى وَ امتَنعَ امتِناعاً شَدِیداً»؛ هر چه زینب (سلام الله علیها) میخواهد این بچه را بگیرد، او فرار میکند. رو کرد به عمهاش گفت: «لا و الله لا أفارق عمی!» به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم. آمد و خودش را به حسین (علیه السلام) رساند. اما در چه حالی؟ در حالی که دید ابحر ابن کعب شمشیر را بالا برده و میخواهد روی حسین(علیهالسلام) فرود بیاورد. رو کرد به او گفت: «و یلَکَ یا ابنَ الخَبیثَة أ تَقتُلُ عَمِّی» تو میخواهی عمویم را بکشی؟ این دو دست کوچکش را آورد و سپر کرد. این خبیث، شمشیر را پایین آورد. نمیگویم چه شد؛ فقط این بچه داد میزد: « یَا أمَّاه...».
--------------------------------------------------------------------------------
منبع : پایگاه اطلاعرسانی آیتالله شیخ مجتبی تهرانی