صبور واستوار چون صخره ؛ مقاوم و بی باک ، مغرور و بی صدا چون کوه در برابر مرگ ایستاده اند .
که اند اینان که این گونه بر مرگ لبخند می زنند ؟ اینان که مرگ در برابرشان این گونه زانو زده است .
از کدامین تبارند که این سان آرام وناز در آغوش مرگ خفته اند ؟
اینان که مرگ را چون برگی از گل بر خود پیچیده اند .
تا کنون مرگ را تا این حد در حقارت وپستی ندیده ام . جز در برا بر اراده های پولادین این بزرگ مردانی که از استشمام گل مرگ چنین بی قرارند وخود به استقبال چیدن این گل می روند واز خار های آن می گذرند وزیر پا می گذارند وکویرهای وحشت وتنهایی را در شوق رسیدن وبوییدن وچیدن این گل در می نوردند .
آن ها که چوبه های دار را چون گلی زیبا می بویند وچشم های خود را بر مرگ می گشایند .
چه کسی در برا برشا ن زانو می زند جز مرگ ؟ آفرین بر آنان که مرگ هزاران بار در برابرشا ن می میرد .
شهید مهدی باکری