اردشیر منصوری گفت: عصر حافظ از لحاظ فرهنگی زمانه مناسبی نبوده است و حافظ ناچار بوده با زبان ابهام سخن بگوید. اگر امروز ما به آن زبان نیازمندیم نباید جشن بگیریم چون این مساله باشکوه نیست که همه دغدغه های حافظ را دغدغه های خود بدانیم.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست" حافظ و زمانه ما "عصر یکشنبه 18 مهر با حضور اردشیر منصوری، سید حبیب نبوی و یاسر هدایتی در سرای اهل قلم برگزار شد.

سید حبیب نبوی در ابتدای این نشست با اشاره بر ایهام موجود در کلام حافظ، گفت: شرایط زمانه حافظ به گونه ای بوده که شاعر را ناچار از بهره گیری از ایهام می کرده و سخن را از صراحت به لفافه می برده است که لطف سخن و جمال کلام حافظ هم در همین موضوع نهفته است.
 
وی گفت: یکی از عواملی که موجب اقبال به ادبیات می شود بحران های اجتماعی است که بحران زمان حافظ نیز در پرورش شعر او بی تاثیر نبوده است. در چنین شرایطی سخن برجسته می شود و سخنگو راه متفاوتی برای بیان حقایق خواهد یافت. هرچه دامنه بحران وسیع تر باشد دقت بیشتر خواهد بود و هنر بیشتری به میان خواهد آمد.
 
نبوی حافظ را وارث چندین فرهنگ دانست و گفت: حافظ هم درباره فرهنگ یونان مطالعه داشته و هم در باب فلسفه ابن سینا تحقیقاتی داشته است. به علاوه او شاگرد قاضی القضات ایجی است و به نوعی متکلم محسوب می شود. اندیشه های کلامی اشعری هم بر او تاثیرگذار بوده است. حافظ آینه ای در دست گرفته و فرهنگ ایران باستان، جزیره العرب، هند، مغرب زمین و قرآن را منعکس می کند.
 
اشعار حافظ محدود به زمان خود نیست
 
این محقق با بیان این که دیوان حافظ صرفا مفهوم ادبی ندارد، گفت: از زمان حافظ تاکنون اشعار او در یک مقطع تاریخی محدود نشده اند چون حافظ راهی را در آفرینش اثر انتخاب کرده است که در همه روزگاران تازه و نو است.
 
وی گفت: وقتی تمام اندیشه های حافظ را در نظر بگیریم متوجه می شویم که هرکس بخواهد در این زمان هم سخن بگوید باید حافظ باشد. سخن حافظ مانند شبرویی است که در شب حرکت می کند و این شاعر با اتخاذ یک روش خاص اجتماعی، فرهنگی، قرآنی و با توجه به حساسیت های حکومتی توانست رندانه سخن بگوبد.
 
نبوی گفت: شاید این ابتکار حافظ باشد که وقتی اشعارش را می خوانیم ضمیر خود را در پس زمینه مضامین قرائت می کنیم.  حافظ مصادیق انسانی آن عصر را انتخاب می کند اما سنجش او فرا زمانی است. در واقع هنگام خوانش اشعار حافظ اوست که درون ما را می گشاید به همین دلیل است که گاه انسان های تحصیل کرده و غیر عامی هم تفال می زنند و فال می گیرند.
 
انسان با خوانش اشعار حافظ با خود روبرو می شود

این حافظ شناس ادامه داد: مواجهه انسان با اشعار حافظ مواجهه با خود است و تفال هم نباید به عنوان مثال برای رفتن به مسافرت یا چنین مسائلی انجام شود. مهمترین نکته ای که حافظ به انسان گوشزد می کند صدق است و در این زمینه حافظ معتقد است که باید خود را رندانه به نقد کشید.
 
یاسر هدایتی کارشناس و مجری  انی نشست نیز گفت: در باره اندیشه حافظ در دوران معاصر چندین رویکرد وجود داشته است. عده ای چون شهید مطهری سعی در الحاق حافظ به مسائل عرفانی داشته اند و او را مطلقا یک عارف و شاعر می دانسته‌اند. عده ای نیز چون احمد شاملو او را یک شاعر کاملا زمینی و بدور از تعلقات فکری و عرفانی پنداشته اند. در این میان گروهی راه میانه را در پیش گرفتند و حافظ را انسانی دانستند که سر در آسمان و پا در زمین دارد.
 
در ادامه اردشیر منصوری محقق و استاد دانشگاه با طرح این سوال که چرا حافظ را لسان الغیب می نامند، گفت: این که انسان قرن 14 هجری بتواند متن متعلق به قرن 8 هجری را کاملا درک کند و با آن همدلی کند نمی تواند تماما حسن باشد.
 
وی گفت: بعضی افراد از منظر نقد فرهنگی اقبال نسبت به حافظ را شاخص توسعه نیافتگی می دانند. عصر حافظ از لحاظ فرهنگی زمانه مناسبی نبوده است و حافظ ناچار بوده با زبان ابهام سخن بگوید. اگر امروز ما به آن زبان نیازمندیم نباید جشن بگیریم چون این مساله باشکوه نیست که همه دغدغه های حافظ را دغدغه های خود بدانیم.
 
منصوری با بیان این که اشعار حافظ از جهتی ادبی و از جهت دیگر اندیشه اجتماعی است، گفت: طرح این سوال نیز مهم است که اساسا آیا امروز دوره غزل است یا خیر؟ چون عده ای از منتقدین معتقدند کسی که در غزل مستغرق شود متعلق به شعر امروز نیست.
 
اندیشه حافظ معطوف به نیازهای فراتاریخی بشر است

این محقق با اشاره به این که اندیشه حافظ معطوف به نیازهای فراتاریخی بوده است، گفت: اگر حافظ در شعرش با حاکم ظالم دیارخود مبارزه می کند او را سمبلی از ظلم  و دشمن می داند و دغدغه اش را آزادی انسان بیان می کند. این موجب می شود که شعر حافظ در زمان خودش محدود نشود و جامعیت تاریخی پیدا کند چون در هر مقطع تاریخی، آزادی انسان و مبارزه با ظلم مفاهیم ارزشمندی هستند.
 
وی ادامه داد: یکی از مشکلات ما مبالغه درباره افراد است. مشکل دیگر تحریف است و مساله بعدی تفسیر به رای شخصی است. گاهی درباره افرادی چون حافظ و مولوی اغراق و مبالغه می شود. با توجه به جامعیت موضوعات شعر حافظ اگر دیوان او را باز کنیم درباره هر مشکلی از مشکلاتمان می توانیم شعری پیدا کنیم. بنابراین استفاده عده ای از صفت لسان الغیب با این عقیده که حافظ از غیب سخن می گوید، درست نیست.
 
دیوان حافظ نباید محدود به تفال شود

منصوری گفت: با توجه به چنین برخوردهایی با قرآن و دیوان حافظ که محدود به استخاره و تفال شده اند باید فکر کنیم چگونه نباید به حافظ نگاه کرد تا اندیشه اش غافل نبود. چون امروزه بیشتر خوانش دیوان حافظ را شاهدیم و تفکر و تدبر در اندیشه‌های این شاعر به ندرت مشاهده می شود. با توجه به غفلت هایی که تا کنون درباره حافظ صورت گرفته است به نظرم اتخاذ این رویکرد که چگونه به حافظ نگاه نکنیم، مناسب تر است.
 
حافظ استاد مراعات نظیر است

این استاد دانشگاه حافظ و مولانا را پرچمداران ذوق بخشی به دین دانست و گفت: چنین افرادی عشق را برای این کار بهانه کردند. اما به تدریج در دوره های بعدی شعر دچار غلبه رویکرد عاشقانه بر خرد، شد. حافظ بر خرد هم تاکید دارد و این موضوعی است که مورد غفلت واقع شد. دیگر موضوع مغفول رعایت مراعات نظیر در شعر حافظ است که کمتر مورد توجه قرار می گیرد و باید چنین عنوان کرد که حافظ استاد مراعات نظیر است.
 
این پژوهشگر ادبی پیام مفهومی حافظ را مهم تر از سمبل سازی های شعری عنوان کرد و گفت: وقتی حافظ به خودپرستی و ادعای گزاف مفتی ها انتقاد می کند بیراه است اگر ما هم او را در سطحی مبالغه آمیز بستاییم.  ما همیشه منتظریم گوهر معرفت از جایی غیبی خود را به ما نشان بدهد ولی حافظ در شعرش می گوید باید به دنبال این گوهر بگردی تا به دستش بیاوری.
 
اهل خدا بودن و آزادی مفاهیم مورد تاکید حافظ هستند

منصوری گفت: حافظ به اندازه تدبری که در قرآن و رسوم گذشته داشته می تواند آینه ای مقابل ما قرار دهد. موضوعات آزادی و اهل خدا بودن گمشده انسان امروز هستند که حافظ هوشمندانه با این مفاهیم در شعرش بازی کرده است. او در بخش هایی از شعر بدون این که به دنبال مشبه باشد خود را مستقیما آزاد خطاب می کند. در کنار صفاتی چون شیخ، مفتی و محتسب که در شعر او مضامین منفی هستند، رند و شرابخوار مثبت قلمداد می شوند و فرد اهل خدا در میانه این دو گروه جا دارد.
 
وی گفت: حافظ به خداپرستی ملازم عشق و نافی خودپرستی تاکید دارد چون فرد باتقوا و بی تقوا هر دو ممکن است منحرف شوند، بنابراین پیام حافظ برای انسان امروزی، رعایت اهل خدا بودن و آزادگی است.