به گزارش خبرنگار مهر، نشست فلسفه و اخلاق از مجموعه نشست های همایش روز جهانی فلسفه با سخنرانی دکتر محسن جوادی استاد فلسفه دانشگاه قم پیگیری شد.
دکتر جوادی در این نشست به بررسی موضوع نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و مسئله باید و هست، پرداخت و گفت: اعتباریات به دو معنا در آثار علامه به کار رفته است، در معنای عام به هر چیز عام اعتباری می گویند مثل وجود و علیت.
وی افزود: در این معنا اعتباری از نوع حقیقی عقلانی است، اعتباری به معنای دوم که در آثار علامه بکار برده شده سابقه کمتری دارد و این معنا مورد توجه است، در این معنا چیزی شبیه قرارداد داریم که هر کسی آن را جعل می کند هر کس برای خود قانون و گزاره هایی وضع می کند و عمل اخلاقی خود را بر آن اساس سامان می دهد.
جوادی با یادآوری اینکه ایده اصلی علامه این است که ما خود نمی توانیم مفهوم سازی کنیم و ذهن انسان قادر به مفهوم سازی نیست، گفت: مفاهیم را باید از بیرون گرفت و ما فقط می توانیم مفاهیم را جابجا کنیم. به اعتبار کردن در اندیشه علامه بکار گرفتن مفهومی از مصداق های بیرونی است مثلا حسن و زیبایی را از طبیعت می گیریم و آن را در مورد اعمال انسان بکار می بریم لذا حسن و زیبا مفاهیم جابجا شده به حوزه اخلاق است تا فرد تشویق به انجام آن شود.
وی تأکید کرد: مفاهیم اعتباری اعم از مفاهیم اخلاقی هستند اصل نظریه اعتباریات مرحوم علامه به منظور اخلاقیات سامان نیافته است بلکه پاسخی به مارکسیست ها بوده است، علامه می خواسته به آنها بگوید برخی معرفت های ما ثابت هستند. علامه در این نظریه می خواهد کسوت ادراکات را توضیح دهد. او می گوید ریشه تکثر در بیرون نیست و برخی از آنها را ما خود بوجود آورده ایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: مفاهیم اعتباری بحث جدیدی نیستند ولی کاربرد آن در حوزه دیگر موضوعی جدید است این باورها در درون ما زیاد هستند و می توانند انگیزش ایجاد کنند.
وی در ادامه به بحث هیوم در مورد باید و هست پرداخت و گفت: از زمان هیوم به این سو بحث استخراج باید از هست مطرح شده است در اصل هیوم طعنه به روش ارسطو دارد که از هست ها به بایدها می رسد. این مغالطه باید و هست در منطق وجود دارد . در آثار غربی ها دو نوع نگاه به هیوم وجود دارد برخی می گویند مسئله هیوم در مورد هست و باید مسئله ای منطقی است برخی دیگر از شارحان هیوم می گویند مسئله این است که اخلاق دارای انگیزشی است که از آن چیزی که هست قابل اقتباس نیست. جدا کردن جملات اخلاقی از نوع جملات حقیقی در دیدگاه اخیر مورد توجه است.
جوادی تأکید کرد: علامه هم می گفت گزاره های اخلاقی را هم از واقع نمی گیریم. واقعیت خارجی اثرگذاری علی دارند و این به معنای این نیست که قانون اخلاقی در طبیعت وجود دارد البته واقعیت ها از نظر علامه فرد را به سوی وضع قوانین اخلاقی می کشاند ولی خود این قوانین در طبیعت قابل یافت نیست .
وی گفت: دیدگاه علامه در المیزان با اندیشه بیان شده او دارای دوگانگی است او در المیزان می گوید کسی می تواند اعتبار درستی بکند که اخلاق خوبی داشته باشد که این با نظریه فلسفی اعتباریان ایشان در تضاد است. علامه می گوید اعمال تأثیر حقیقی دارند لذا این خوب و بد اعمال است که تأثیر حقیقی دارد، بر این اساس خوب و بد از پیش موجود است که این مسئله نیز با نظریه اعتباریات او در تضاد است.
وی تصریح کرد: علامه نمی خواهد نظریه اخلاق و معیار اخلاق را مشخص کند در واقع او ریشه اخلاق را در چیزهای واقعی چون کمال و سعادت می داند. علامه ماهیت جمله اخلاقی را اعتباری می داند و این به معنای آن نیست که هر چیز اعتباری اخلاقی است.
در ادامه این نشست دکتر ماجده عمر از کشور اردن به بررسی موضوع نظر و عمل در اخلاق پرداخت و گفت: در فلسفه غرب و در اندیشه سقراط به رابطه نظر و عمل پرداخته شده است. به گمان او فضیلت از اساس هایی بوده که در فلسفه مورد سؤال قرار گرفته است. ارسطو نیز معتقد است دلایل و مستندات در ورای اعمال ما وجود دارد که سازنده زندگی ما هستند. ارسطو نیز در مورد فضیلت شخصیت صحبت کرده و دانشمندان علوم و فلاسفه نیز به این نکته پرداخته اند.
وی تصریح کرد: رابطه میان اخلاق و سیاست مهم است و انواع گوناگونی از رابطه میان اخلاق و سیاست قابل تصور است. ماکیاولی معتقد است سیاست ربطی به اخلاق ندارد و هر چیزی که ما در زندگی تجربه می کنیم منافع شخصی است از این منظر اصول اخلاقی و منویات سیاسی با هم در تضاد هستند. نظریه ای دیگر اعتقاد به مکمل بودن اخلاق و سیاست دارد. بر اساس این دیدگاه اخلاق و سیاست اگرچه در مناقشه با یکدگیر هستد ولی باید سعی کرد در کنار هم حرکت کنند .
ماجده عمر افزود: باید توجه کرد که اخلاق الزاما به معنای موعظه کردن نیست بلکه اصولی اخلاقی باید در سیاست ورزی وجود داشته باشد و به آن ملزم باشیم و بر این اساس باید دنیایی را بسازیم که همه از آن بهره ببرند. امروزه تمامی جنبه های علوم را باید در نظر گرفت و بر آنها تأکید داشت و لذا نباید گذاشت سیاست فارغ از اخلاق باشد. همانطور که آگوستین می گوید ما می بایست مشروعیتی برای ارزش اخلاق در سیاست بعنوان یک قاعده جهانشمول قائل باشیم.