امنيت، در لغت به حالت فراغت از هرگونه تهديد يا حمله و آمادگي جهت رويارويي با آنها اطلاق ميشود. معمولاً در علوم سياسي و حقوق، امنيت به پنج بخش : امنيت فردي، اجتماعي، ملي، بينالمللي و امنيت جمعي (Colective Security) تقسيم ميشود. امنيت ملي، كه در اين گفتار به آن خواهيم پرداخت به حالتي اطلاق ميشود كه در آن هر ملتي فارغ از تهديد تعرض به تمام يا بخشي از جمعيت، دارايي، يا خاك خود به سر ميبرد |
اما درخصوص انقلاب اسلامي بايد گفت اين حركت كه تحقيقاً بيشتر يك انقلاب فرهنگي است، همواره از همين زاويه فكري ـ فرهنگي نيز مورد تهديد واقع شده است. اين تهديد به ويژه پس از پايان جنگ تحميلي روند فزاينده اي به خود گرفته است. همچنين شواهد گوياي اين مهم است كه انقلاب اسلامي در دهه آينده و به ويژه با ظهور نسلهاي جديد، با چالشهاي فكري ـ فرهنگي جـدي تري مواجه خواهد بود كه اين وضعيت صرف نظر از تأثير پروسه ارتباطات و اطلاعات جهاني بر آن، عمدتاً با مقاصد شيطنت آميز، از سوي شبكههاي مخالف خارجي و داخلي طرحريزي گرديده است. بنابراين ميتوان تعريف تازه اي از طرح امنيت ملي ارائه كرد كه شامل موقعيت خاص كشورمان نيز باشد . طرحي كه منابع و امكانات مادي و معنوي كشور را به منظور حفظ، حراست و ترويج منافع ملي، ارزشهاي انقلاب اسلامي و فرهنگ ملي و ديني، بسيج و سازماندهي ميكند. طبعاً اين طرح بايد مبتني بر اصولي روشن و مجاب كننده باشد تا بتواند به مثابه نيرويي هدايت كننده در بخشهاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي كشور، عمل كند. هنگامي كه اين اصول شناخته شدند، بايد از آنها نه تنها در جهت مشخصكردن اولويتهاي منافع ملي، بلكه علاوه بر آن همچون شيوهاي جهت تصميمگيري درخصوص چگونگي حفاظت از اين منافع در برابر تهديدات معين نيز بهره جست. هدف از طراحي شيوه مذكور، انضباط و قدرت بخشيدن به اين تصميم است كه در جمهوري اسلامي، چگونه، كجا و تحت چه شرايطي بايد امكانات مختلف را به كار بست؟ اين كوتاه نوشته، بدون انگيزه سنجش قدرت ملي در حوزه فرهنگ و با پيشفرض قراردادن اولويت مند بودن اين ديدگاه در امنيت ملي كشور، درصدد نگاهي راهبردي به امنيت ملي از زاويه فرهنگ است.
علل بيسهمماندن فرهنگ در امنيت ملي
در كشور ما تاكنون مفهوم امنيت ملي با تحولات جهاني رشد نيافته و همچنان در قالب رويكردهاي سنتـّي مطرح ميشود. وقتي سخن از دانش امنيت ملي به ميان ميآيد، تصور بر اين است كه بايد آن را صرفاً در مراكز و دانشكدههاي نظامي و امنيتي جستجو كرد. متاسفانه در مراكز تصميمگيري فرهنگي و حتي مجامع عالي امنيتي، نگاه فرهنگي به امنيت از جايگاهي شايستهاي در ساختار نظام امنيت ملي كشور برخوردار نيست |
بر اين اساس، شش ضعف اساسي ذيل در حوزه امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران، قابل توجه ميباشد: 1- فقدان اعتقاد به وجود تهديد امنيتي جديد از زاويه فرهنگي (فقدان درك دقيق از مفهوم و مراتب تهاجم فرهنگي)؛ 2- عدم توجه به فرهنگ در تعريف امنيت ملي به جهت رشد نامتوازن اين مفهوم همگام با تحولات جهاني؛ 3- فقدان برآورد ملي از مخاطرات و ترسيم ابعاد و دامنه تهديدات فرهنگي؛4- عدم مواجهه تخصصي با مقولات فرهنگي در حوزه امنيت ملي (جمعآوري اطلاعات، پردازش، تئوريسازي، تعيين استراتژي، تاكتيك، برنامه و اجراء)؛ 5- فقدان قدرت و اقتدار در متوليان و هماهنگكنندهگان فعال امور فرهنگي؛ و 6- عدم گسترش دانش امنيت بيرون از دايره عناصر نظامي و امنيتي (فقدان مشاركت پذيري در تامين امنيت ملي).
لزوم برخورداري از دانش عملياتي استراتژيك
بيترديد امروزه در فضاي انقلاب اطلاعاتي، امنيت ملي رابطه تنگاتنگي با فناوري اطلاعات دارد. دارندگان اين فناوري، در صورتي كه از دانش عملياتي استراتژيك نيز برخوردار باشند، همواره از قدرت برتر در تأمين امنيت ملي بهره مند ميشوند. تصميمگيرندگان و سياستگذاران، پس از تعريف دقيق دامنه امنيت ملي، اطلاعات و دادهها را جهت تصميمگيري و اقدام، سازماندهي و تنظيم ميكنند. نبايد فراموش كرد كه اين مرحله، يعني ورود و سازماندهي اطلاعات يك عمليات رشتهاي و بعضاً بينرشتهاي است كه ميبايست كاملاً در فضاي تخصصيِ مرتبط با آن انجام گيرد؛ چرا كه در غير اين صورت اطلاعات و دادهها فاقد ارزش خواهند بود. پس از اين مرحله، نوبت به پردازش اطلاعات ميرسد. اين پردازش، محور تعيينكننده اي در مراحل پيشيني براي اتخاذ يك تصميم صحيح و به موقع قلمداد ميشود. معمولاً پردازش سطحي و كمعمق كه از جامع نگري نيز بيبهره است، تصميمگيرندگان را با اشتباهات فاحشي مواجهه ميكند. دانش عملياتي استراتژيك، در واقع طراحان امنيت ملي كشور را با فرايند صحيح عمليات در حوزه امنيت ملي و شيوههاي مقابله با چالشهاي حال و آينده بيشتر آشنا ميسازد. با وجود اين، اين دانش در كشور ما عمر بسيار كوتاهي دارد و فارغالتحصيلان اين رشته كم تعداد و اغلب فاقد تجربه كافي ميباشند، لذا تقويت اين رشته، بهويژه توسعه آن در مقوله فرهنگ و عناصر فرهنگي، بسيار ضروري به نظر ميرسد.
گامهاي نخست در تدوين برنامه استراتژيك
علاوه بر تلاشهاي گسترده و مهمي كه بايد به منظور رفع نقايص و كاستيهاي موجود و جهت مقابله با تهديدات كنوني يا در حال ظهور عليه كشور در حوزه فرهنگ انجام شود، ميبايست چهار اقدام مقدماتي، به مثابه گامهاي نخست براي تهيه يك برنامه استراتژيك در حوزه فرهنگ پيش بيني شود. نبايد فراموش كنيم كه متأسفانه هنوز استراتژيهاي قابل قبولي براي مواجهه صحيح و به موقع با چالشهاي فرهنگي در كشور وجود ندارد و طرحها و برنامههاي فرهنگي دستگاههاي مختلف كشور، اغلب غيرمنسجم، ناهماهنگ و حتي بعضاً متناقض و ضدامنيت ملي مينمايد. در هر حال، اين چهار اقدام اصلي عبارتند از: ارزيابي امكانات و قابليتهاي فكري ـ فرهنگي بالفعل و بالقوه، شناسايي منابع و شناخت روشها و انتخاب ابزارها. در طي اين مطالعه، اولاً: نقاط ضعف و قوت بهويژه در بخش منابع آشكار خواهد شد، ثانياً: كارآيي و كارآمدي روشها و ابزارها نيز مشخص شده و ما را به سوي تهيه طرحي جهت ايجاد قابليتهاي متناسب با سطوح تهديد و اقدام رهنمون خواهد ساخت. بايد توجه داشت كه پيش از قابليت افزايي و به عبارتي تقويت پيساختها، ورود عجولانه به صحنه عمليات در خوشبينانهترين نگرش، تأثيرات مقطعي و در نگاهي واقعيتانگارانه، پيامدهايي مخربي در پي خواهد داشت.
سهم بودجه امنيت ملي در حوزه فرهنگ
علاوه بر ضرورت سازماندهي و اولويت بنديِ بودجه فرهنگي كشور در طرح جامع امنيت ملي، ميبايست دو نگرش سنتـّي موجود در بودجه نيز مورد بازخواني قرار گيرند. يك : آيا بودجه دفاعي كشور، بايد صرفاً شامل فعاليتهاي نظامي شود؟ دو: آيا بودجه فرهنگي در حوزه دفاع ملي، ميبايست لزوماً در فضاي نظامي و امنيتي - به معناي متعارف در ايران- تعريف و مصرف گردد؟ براي روشنترشدن دو نگرش فوق، لازم است توضيح مختصري ارائه شود. فرض كنيد تمام فعاليتهاي نظامي و انتظامي كشور در مسير برقراري ثبات، امنيت و اقتدار ملي است. حال اگر معتقد باشيم كه ثبات و امنيت كشور به صورت تدريجي و پنهان از زاويه فرهنگي در معرض تهديد جدي است، آيا حاضريم ده درصد از بودجه دفاعي كشور را صرف امور دفاعي يا بازدارنده در عرصه فرهنگي كنيم؟ حال اگر قرار شد، اين بودجه به اين امر اختصاص يابد، كجا، توسط چه بخشي و چگونه بايد توزيع و مصرف گردد. براي مثال آيا بايد نيروهاي نظامي مبادرت به ايجاد بخشهاي فرهنگي كنند؟ و يا دفاع و بازدارندگي در اين عرصه، ميبايست در يك محيط غيرفرهنگي طراحي و اجرا شود؟ به نظر ميرسد، يكي از فوائد تهيه طرح جامع امنيت ملي، مشخصشدن سهم واقعي هر بخش در اين طرح و نيز اصلاح نگرشهاي سنتـّي به مقوله امنيت است كه نهايتاً ميتواند ما را به يك تصميمگيري صحيح رهنمون سازد.
ضرورت تحول در دكترين استراتژي امنيتي
در موقعيت تهاجم فرهنگي، دفاع تنها گزينه براي مقابله قلمداد ميشود ولي در درازمدت، دفاع به تنهايي قادر به مقابله مؤثر با گسترش عميق تهديدات نيست. لذا بهترين مواجهه با تهديدات فرهنگي، دفاع در كنار اتخاذ موضعي فعال است كه ما از آن به اقدامات بازدارنده با هدف ايجاد مصونيت نام ميبريم |
توليد علم و نظريهپردازي:
توليد علم و نظريه پردازي هنوز در ساختار تعريف امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران جايگاهي ندارد و سهم مراكز پژوهشي در اولويتهاي امنيتي و بودجه امنيت ملي نزديك به صفر است |
امروز عمده رقابتهاي قدرتهاي جهاني از طريق توليد و عرضه علم و فناوري صورت ميگيرد و برخورداري از علم و فناوري يكي از امتيازات اساسي در اين رقابتها محسوب ميشود. اما بايد توجه داشت كه موضوع توليد علم، فناوري و نظريهپردازي، صرفاً در حوزه علوم طبيعي، فني و علوم مشابه محدود نميشود، بلكه به صورت همعرض و بلكه با مراتبي حائز اولويت، در حوزه علوم انساني نيز متبلور ميگردد. در اين ميان، در كشور ما به اقتضاي اهداف انقلاب اسلامي و نوع تهديدات گذشته و پيش رو، طراحي و تئوري پردازي در علوم انساني و دينپژوهي از اهميت خاصي برخوردار است. توليد علم و نظريهپردازي در كشور ما در حالي به عنوان يك ضرورت مطرح ميشود كه: 1- قابليت و پتانسيل آن در ايران به ويژه در زمينه نيروي انساني مستعد و با انگيزه، در حد قابل توجهاي وجود دارد؛ 2- توليد علم و نظريهپردازي به سرعت كشور را در حوزه علوم تجربي و انديشهسازي از موضع انفعال خارج و در موضع فعال قرار خواهد داد؛ 3- بسياري از تهديدات جهاني عليه ايران خنثي و يا كمرنگ خواهد شد؛ 4- به تدريج بسياري از محدوديتهاي ناشي از تحريمهاي اقتصادي عليه كشور مرتفع خواهد شد؛ 5- ايران در مواجهه با پروژه جهانيشدن، ضمن حفظ استقلال، قدرت رقابت و بازيگري بيشتري خواهد داشت؛ 6- انقلاب اسلامي ايران از جهت فكري، قدرت رهبري مطلق جهان اسلام را به صورت دو چندان به دست خواهد آورد؛ 7- بسياري از منازعات سياسي بي ثمر داخلي در مسير جنبش توليد علم به سمت سازندگي، رفع معضلات اساسي و به عبارت دقيقتر همان وفاق ملي، تغيير خواهد كرد. با وجود اهميت موارد هفتگانه فوق، توليد علم و نظريهپردازي هنوز در ساختار تعريف امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران جايگاهي ندارد و سهم مراكز پژوهشي در اولويتهاي امنيتي و بودجه امنيت ملي نزديك به صفر است.
صدور انقلاب
صدور انقلاب همچنان ميتواند به عنوان يك استراتژي بازدارنده در مواجهه با تهديدات بينالمللي عليه منافع و امنيت ملي كشور در نظر گرفته شود. بايد توجه داشت، بدون وجود اين اعتقاد در كارگزاران فرهنگي كه انقلاب اسلامي به عنوان يك قدرت برتر فكري ـ فرهنگي قادر به ايفاي نقش اساسي در شكلگيري وضعيت آينده جهان خواهد بود، استراتژي صدور انقلاب، با ثمربخشي كامل همراه نخواهد بود |