دکتر علیرضا قائمی نیا در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد جایگاه علوم انسانی و نیاز به این رشته گفت: برای کسی که در شاخهای از دانشهای حوزههای مختلف علوم انسانی کار میکند نسبت به مباحث درجه دوم، فلسفه علوم انسانی یک ضرورت است که همه با هم سروکار داشته باشند. ولی من خودم بیشتر با مباحث زبانشناسی و فلسفه زبان و فلسفههای جدید بیشتر سرو کار دارم بخاطر موضوعاتی که روی آنها کار میکنم.
عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی همچنین در مورد متخصص شدن در حوزه ای خاص در جهانی که به میان رشته ای بودن شهره است، اظهار داشت: ایندو منافاتی با یکدیگر ندارند. زیرا به صورت میان رشتهای که به مباحث جدید مربوط میشود اینها با هم ارتباط دارند. مثل علوم شناختی، تاحدی که هرکسی در زمینه کار خودش نیاز دارد باید بامباحث شاخههای دیگر ائتلاف عمومی داشته باشد و این امر عملاً صورت میگیرد.
وی گفت: کسانی که به بحثهای جدید میپردازند تقریباً با مباحث میان رشتهای هم آشنا میشوند ولی طبیعی است پی بردن به ماهیت مباحث زمینههای دیگری که ارتباط دارند با خود شاخهای که شخص دارد آن کار را انجام میدهد طاقت فرسا است.
سردبیر فصلنامه"ذهن" در مورد اینکه متخصصان علوم انسانی تاچه اندازه باید از تحولات علوم طبیعی مطلع باشند نیز گفت: جدا کردن این علوم از یکدیگر مقداری دشوار است، چون از یکدیگر الگو می گیرند و از روشهای هم استفاده و ازدستاوردهای یکدیگر بهره میبرند.
وی افزود: به همین دلیل تفکیک این حوزهها به این معنی که کاملاً از یکدیگر جدا شوند دشوار است چون امکانپذیر نیست که متخصصان علوم انسانی از علوم طبیعی بی خبر باشند و همینطور کسانی که در علوم طبیعی دستی دارند از کارهای اندیشمندان علوم انسانی خبر نداشته باشند . این دو تاحدی از یکدیگر رنگ و بو میگیرند.