تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۴۷

اهواز - خبرگزاری مهر: پس از اینکه در سال 16 هجری ارجان شهر قدیمی بهبهان به وسیله ابوموسی اشعری و عثمان بن ابی عاص سرداران اسلامی دوران هجاج بن یوسف بدون جنگ و خونریزی و با مباحثه به استدلال مذهبی فتح شد به تدریج دین مبین اسلام در منطقه ارجان گسترش یافت.

به گزارش خبرنگار مهر در اهواز، پس از آن دین اسلام مورد توجه و عنایت فرقه های ادیان متعددی که در این شهر وجود داشتند قرار گرفت و شیعه اثنی عشری نیز گروهی را به خود جلب و جذب کرد که آنان نیز نسبت به اشاعه آن همت گماشتند.

ولی تا دوران صفاریان (قرن سوم هجری) ادیان دیگر به خصوص زرتشتی و یهودی هنوز بخش عظیمی از اهالی را تشکیل می داد اما چون یعقوب لیث خود شیعه و نسبت به دین اسلام علاقه بسیاری داشت با وجود آزادی عملی که در این خصوص حکمفرما بود پیروان شیعه و به طور کامل اسلام روز به روز فزونی نهاد.

با پیشرفت اسلام در منطقه و شناخت مردم از احکام دینی (اسلام) و آگاهی از وضعیت کربلا و برخورد خاندان معاویه به خصوص فرزندش یزید با امام حسین (ع) و بالا گرفتن اختلاف آنها و شهید شدن امام حسین (ع) در کربلا و مبارزات مردمی جهت احقاق حق و مبارزه با ظلم و ظلم ستیزی که ریشه آن از قیام امام حسین (ع) الهام می گرفت، مردم منطقه ارجان نیز علاقه وافری نسبت به این واقعه و داستان کربلا و فرهنگ عاشورایی پیدا کرده و از خود نشان می دادند تا آنکه در دوران آل بویه و دیلمیان به خصوص در زمان عضدالدوله دیلمی که ارجان را به عنوان پایتخت بهاره خود انتخاب کرده بود، فعالیت مذهب شیعه بالا گرفت.

برای اینکه فرهنگ عاشورایی گسترش یابد حکومت از آن حمایت کرد و خود در اشاعه آن همت گماشت، چنانکه در زمان  وی بحث خطابه (روضه خوانی) در خصوص شناسایی هر چه بیشتر قیام امام حسین (ع) و مبارزه ایشان با ظلم و ستم پیشگان اموری ایجاد شد و مردم را به شرکت در این مجالس تشویق می کردند.

روی هم رفته روضه خوانی و مجالس وعظ در سرتاسر ارجان در زمان دیلمیان رونق گرفت به گونه ای که می توان گفت بهبهان که در آن موقع قسبه ای فعال در شش کیلومتری جنوب ارجان و دشت بسیار زیبا و غنی از لحاظ کشاورزی به جهت واقع شدن میان دو رودخانه مارون و خیرآباد بود از این زمینه مذهبی استفاده کرد تا جایی که ابوعبدالله بهبهانی که در قرن چهارم هجری در بهبهان می زیست و از فقه های معروف شیعه این منطقه بود.
 
به استناد کتب به جا مانده در آن زمان به اشاعه شیعه اثنی عشری پرداخت و حوزه علمیه ای در قسبه بهبهان تشکیل داد. در عین حال خود چون فقیه عالیقدری بود مردم با ذوق و شوق دستورات وی را پذیرفته و در احیا و شناخت فرهنگ عاشورایی فعالیت خوبی از خود نشان دادند.

در این زمان علاوه بر روضه خوانی و مجالس ختم به سبک و دستورات مذهبی هیئتهای سینه زنی و تعزیه خوانی که آل بویه و دیلمیان مشوق آن بودند در بهبهان رواج پیدا کرد. در این زمان فرقه های دیگر اسلامی علاوه بر بازماندگان زرتشتی و یهودی نیز مجالس مخصوص خود را داشتند و از طرف حکومتهای محلی، ممانعتی از آنها به عمل نمی آمد و هر فرد و تشکیلاتی سنت و رسوم خود را به جا می آورد و در کنار هم زندگی می کردند.

از قرن چهارم به بعد تا نیمه قرن هفتم که اختلافات میان مذاهب و حتی ادیان در شهر بالا گرفت سید عمادالدین فقیه مشهور به مطهر (سید فقیه) از طرف خواجه نصیرالدین طوسی مامور شد برای اشاعه شیعه اثنی عشری و گسترش آن در منطقه بهبهان این شهر مهاجرت کند.

وی در محلی که مقبره وی قرار دارد حوزه علمیه مذهبی (شیعه) ایجاد کرده و فعالانه خود و فرزندانش در تشویق و ترویج شیعه دوازده امامی فعالیت کرد و اهالی شهر را فعالانه به مذهب شیعه گرایش داد.

منقول است این زمان در بهبهان که کاملا جانشین ارجان شده بود تمامی فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و به خصوص مذهبی رواج پیدا کرده و مساجد یکی پس از دیگری احداث و فعالانه برای گسترش شیعه اقدامات لازم به عمل آمد.

مهمترین مسئله در این زمان به وجود آمدن تعزیه و هیئت های سینه زنی در دو ماه محرم و صفر علاوه بر روضه خوانی بود که بعدها به عنوان یک سنت به جا ماند و زمینه ساز فعالیت های قرون بعدی شد.

در زمان اتابکان، مسجد جامع بهبهان احداث شد و در پایان قرن هشتم هجری، مسجد جامع که روبروی حوزه علمی مطهر (سید فقیه) بود جنبه اجتماعی، مذهبی و حتی سیاسی بیشتری پیدا کرد و این مسجد پایگاه مناسبی برای اجتماع مردم به خصوص در اعیاد مذهبی و همچنین دو ماه محرم و صفر شد که حکومتهای محلی نیز سعی بر آن داشتند که این مسجد از نظر عزاداری حسینی به خصوص روضه خوانی و سینه زنی پاسخگوی نیاز مذهبی اهالی باشد.

در این زمان محل سادات که در آن فرزندان سید فقیه (که نسل در نسل افزایش یافته و از نظر مذهبی فعال بودند) ساکن بودند و در حوالی مقبره سید فقیه، مسجد جامع و بازار مبادلات کالا به کالا بود پایگاه مذهبی شهر شد و علاوه بر جنبه اجتماعی، اقتصادی زمینه برای عزاداری حسینی نیز آماده شد.

محل سادات چون تمامی اهالی به خصوص افراد سرشناس آن چنانچه گفته شد سید طباطبایی و خود را فرزندان به جا مانده از امام حسن مجتبی (ع) می دانستند در گسترش فرهنگ عاشورایی تلاش بسیار کردند و خود بنیانگذار هیئت های عزاداری سینه زنی بودند و روضه خوانی، شبیه خوانی و تعزیه را به صورت هنری بسیار جذاب و موثر خلق کردند که سایر محلات شهر نیز از آن اقتدا کردند.

این امور کم و بیش انجام می شد تا زمانی که سال 1380 هجری قمری «حسین علی خان زنگنه» از طرف شاه سلیمان صفوی به حکومت بهبهان و کهگیلویه منصوب شد. وی که یکی از فقه های عالیقدر و بنیانگذار حوزه علمیه و مدرسه خیرآباد (قلعه مدرسه) بود با وجود گرفتاری های حکومتی، با توجه به اینکه میان علمای اخباری و اصولی بهبهان اختلاف شدیدی به وجود آمده بود سعی در رفع اختلافات کرده، اصول گرایی را گسترش و خود نسبت به رفع اختلافات همت شایانی به خرج داد.

در سال 1355 هجری قمری عالم ربانی وحید بهبهانی برای اتحاد مردم و رفع اختلاف عالمان اخباری و اصولی به بهبهان مهاجرت کرده و مردم را یکپارچه به شیعه اثنی عشری با پایه و اساس اصولی و احکام شعری آشنا کرد و مساجد را از هر نظر فعال کرد.

در این زمان باز مراسم مخصوص ماه های محرم و صفر رونق به سزایی پیدا کرد و فرهنگ عاشورایی چنان گسترش یافت تا اینکه بعد از وی شهر بهبهان یکپارچه شیعه دوازده امامی و دوستدار صدیق خاندان ائمه شد.

منقول است که در اوایل قاجار که عالم ربانی قطب الدین علی بهبهانی (آموخوند) چنان در میان مردم فعالیت مذهبی را رواج داد که بهبهان یکپارچه مرید خاندان علوی شد و خود بقعه مبارکه وی در ماه های محرم و صفر محل تجمع سینه زنان، مداحان و روضه خوانان محلی شد.

در این زمان بهبهان کانون مداحان، نوحه سرایان، قصیده گویان و فعالان مذهبی شد که امروزه در سراسر شهر و اطراف آن 68 بقعه مبارکه امامزادگان وجود داشته و بر منطقه می درخشند که این بقعه ها تا به امروز پایگاه عزاداران حسینی بوده و 10 روز اول محرم مملو از عزاداران حسینی است.

هیئتهای عزاداری سینه زنی، روضه خوانی و شبیه خوانی تا دوران رضاخان روز به روز ادامه پیدا کرد. در این دوران با وجود اینکه مشکلاتی برای مجالس عزاداری به وجود آمد ولی بهبهان فعال ماند چنانکه مجالس روضه خوانی را در دو ماه محرم و صفر در زیرزمین خانه ها و در خارج از شهرها (در جالیزها و باغات) دور از ماوران حکومتی انجام داده و حتی شهرهای دیگر خوزستان را نیز تشویق به عزاداری در این دو ماه می کردند.
 
حوزه های علمیه بهبهان نیز در دو ماه محرم و صفر مبلغانی را به سراسر کهگیلویه می فرستادند و با روضه خوانی و هیئت های سینه زنی محرم و صفر را در آن مناطق می گذراندند. امروزه نیز بهبهان در خوزستان از شهرهای فعال مذهبی است و یک هفته قبل از محرم تمام محلات سیاهپوش شده و آماده هیئت های عزاداری هستند.

دولتی مختاران، پژوهشگر فرهنگ عامه و جامعه شناس بهبهان در این خصوص می گوید: در پایان ماه ذی الحجه که در بهبهان به ماه حاجی ها معروف است مردم بهبهان به استقبال محرم و صفر می روند. ابتدا اکثر مردم در هر گروه سنی و با هر جنسیتی لباس سیاهی که قبلا آماده کرده اند را در اولین روز محرم پوشیده و به استقبال این ماه می روند.

وی ادامه می دهد: در این زمان هریک از خانواده هایی که با تصورات قبلی نذوراتی را در نظر گرفته اند برای تهیه آنها ابتدا وسایل مورد نیاز را خریداری و یا تهیه کرده و در روز معینی که معمولا در 13 روز اول محرم است به مهیا کردن نذورات خود می پردازند که این نذورات بنا به قدمت و سنت به جا مانده از غذاها، خوردنیها و آشامیدنیهایی است که در تاریخ فرهنگ این شهر وجود داشته است.

مختاران گفت: حلوای قالبی (حلوایی که با خرما تهیه می شده است به این صورت که هسته خرما را کشیده و با آرد بو داده و روغن مخلوط کرده و آنقدر هم زده تا به شکل خمیر در آید، سپس آن را پهن کرده و برش می زنند)، کُتِلَیْ بُقِلَ (این نوع خوراکی عبارت است از باقلای پخته آماده شده که بر روی آویشن جهت هضم آن ریخته شده است) و کُتِلَکْ (عبارت است از نان محلی گرد و دایره مانندی که به وسیله خمیرخاص تخمیر شده تهیه شده و نرم و قابل هضم است) شربت آبلیمو (با توجه به لیموی معروف منطقه تنگ تکاب بهبهان، بعضی از خانواده شربت آبلیمو را به عنوان نذر خود انتخاب می کنند) و بَلبَلِ دستی (این نان گاهی شیرین و گاهی ساده از آرد گندم و به صورت دایره ای و گرد تهیه می شود و پس از چرب کردن با روغن حیوای آن را توزیع می کنند) از قدیمی ترین نذورات مردم بهبهان است.

این پژوهگشر می افزاید: در سال های اخیر به خصوص بعد از انقلاب اسلامی سنت های گذشته و رسوم آن بازسازی شده و بعضا به صورت مدرن و نو بر رسوم قبلی افزوده گشته است. چنانکه مردم امروزه خود در خصوص عزاداری فعال شده و هیئتهایی در مسجد محل تشکیل داده و فعالانه از روز اول محرم در سیاهپوش کردن مساجد و نصب شعارهای مذهبی و چراغانی کردن محلات می پردازند و جوانان آمادگی خود را برای شرکت در عزاداری اعلان می دارند.

در شب چهارم هیئت های سینه زنی و زنجیرزنی عزاداری خود را آغاز کرده و تا پایان عاشورا فعالیت خود را ادامه می دهند و هر محل و مسجد با گرمی و رقابت با محلات دیگر با نظم و ترتیب خاص و با حضور مداحان فعال سینه زنی و زنجیرزنی را تا پاسی از شب ادامه می دهند.

در بهبهان شبها را به این خاطر برای عزاداری برگزیده اند که مردم در روز به امور اقتصادی و رفع حوائج زندگی خود پرداخته و شبها با فراغت بال به عزاداری بپردازند. سبک و مدل عزاداری ها در هر محل بنا به وضعیت اقتصادی و اجتماعی و مداحان آن محل متفاوت است. امروزه برخلاف گذشته همه عزادارن لباس سیاه می پوشند تا حیثیت و ارزش عزاداری محفوظ و جنبه مردمی آن حفظ گردد.

در شب تاسوعا و عاشورا فعالیت عزاداران سینه زنی و زنجیرزنی به اوج خود می رسد. محلات با نظم و ترتیب خاصی زیر نظر نیروی انتظامی به امامزادگان رفته و به سینه زنی (واحد،سه سنگ،شور) و زنجیرزنی می پردازند.

چنانکه گفته شد در این راهپیمایی رقابت و سبقت جویی محلات از یکدیگر به حدی است که هر محلی تمام سعی خود را می کند که از دیگر محلات جلو افتاده و گوی سبقت را از دیگران برباید. همچنین مداحان خوش الحان با سبک و نوع خاص سینه زنی (واحد، سه سنگ، شور) قبلا در نظر گرفته شده و محلات آنها تعیین شده است.

پس از روز عاشورا و پایان آن که به قول تاریخ خیمه ها را آتش زده و برخی افراد در نقش خانواده امام حسین(ع) در ناحیه نینوا پراکنده می شوند و بعضی از آنان در تاریکی شب گمشده و موجب اندوه فراوان این خانواده های می شوند.

ابتدا هر محل با لباس های سیاه و روسری های مشکی که معمولا با کاه و گل آلوده گشته اند با نوحه خوانی به کوچه ها و تکایا و مساجد رفته و با الحانی خاص چنین می گویند:

طفل صغیری ز حسین گم شده ساربان /  قامت زینب ز الم خم شده ساربان

این مراسم نیز تا پاسی از شب ادامه دارد و موجبات اندوه فراوان مردم گشته و سکوت و تاریکی سرتاسر شهر را فرا می گیرد.

در شبهای دوازدهم و سیزدهم محرم مرسوم است که طایفه بنی اسد برای دفن شهیدان به نینوا آمده و به قتلگاه می روند و نسبت به دفن شهدا اقدام کرده و یکایک شهدا را برای شناسایی به حضور امام زین العابدین (ع) برده و از او هویت شهید را می پرسند.

این مراسم هم با نوحه خوانی و شیون و آه با الحانی چنین اجرا می شود: شیعیان ما از پی دفن شهیدان آمدیم/   ...
و مرتب این نوحه را تا پایان ادامه می دهند و به مجالس نوحه خوانی و هیئت های عزاداری رفته و همان جا تئاتر خاصی را به اجرا در می آورند که قابل تحسین و ستایش است.