به گزارش خبرنگار مهر، ساعت حدود 17:30 یک روز پائیزی است که همراه با عکاس خبرگزاری برای دیدن تمرین نمایش "یک دامان ماه و ستاره" به طبقه هفتم تالار وحدت میروم. بعد از درآوردن کفشها در حالی وارد پلاتوی تمرین میشوم که گروه زیادی از بازیگران جوان نمایش در حال آماده سازی و تمرین هستند.
گروه نمایش هر روز از ساعت 15 تمرین را آغاز میکند. البته تمرین بازیگران اصلی از ساعت 18 شروع میشود. اما بهزاد جاودانفر طراح حرکت نگاری نمایش از ساعت 15 در حال تمرین با بچههای گروه حرکت است. این نمایش اثر پر بازیگری است که به جز بازیگران اصلی حدود 80 بازیگر حرکات موزون در آن به ایفای نقش میپردازند.
دژاکام بعد از سلام و خوشآمد گویی به ما به سرعت از این گوشه سالن به طرف دیگری سرک میکشد تا بخشهای مختلف نمایش را هماهنگ کند. بازیگران اصلی کم کم از راه میرسند. حسین محباهری و شهرام عبدلی اولین بازیگرانی هستند که با لبخند و پرانرژی وارد میشوند.
دژاکام پس از تمرین گروه حرکت همه بچهها را دور هم جمع میکند و تذکراتی درباره نظم و ترتیب بچهها و برنامه روزهای آینده به آنها میدهد. پس از آن با تینو صالحی دستیارش درباره بیمه بازیگران صحبت میکند و تاکید دارد که گروه حرکت حتماً باید بیمه شوند چون کارهایی دشوار انجام میدهند و ممکن است در طول تمرین و یا اجرا آسیب ببینند.
حسین محب اهری که در این نمایش نقش ابن زیاد را بر عهده دارد گوشه پلاتو نشسته و مشغول نوشیدن چای و صحبت با عبدلی است. او تاکید میکند که با وجود کوتاهی نقش، ابن زیاد متفاوتی را قرار است ارائه دهد. ابن زیادی که به شیوهای نو طراحی و اجرا میشود.
امیر دژاکام در این نمایش در راستای آثار قبلیاش با نگاهی تازه به شبیهخوانی و تعزیه پرداخته است. دژاکام تلاش دارد در این نمایش خوانش جدیدی چه در طراحی و اجرا و چه در شخصیتپردازی به نمایش بگذارد. او ابتدا نسخه نهایی نمایشنامه که ویرایش ششم آن است را در اختیار من قرار میدهد و قرار است که من تا آخر تمرین حضور داشته باشم تا بتوانم قضاوت منصفانهای از کار ارائه دهم. او از اینکه بدون اطلاعش خلاصهای از نمایشنامه در مطبوعات به چاپ رسیده است دلگیر است و معتقد است که وقتی کسی اطلاعی از متن نمایش و ارتباط شخصیتهای اثری که هنوز در حال نگارش است ندارد نمیتواند خلاصه دقیقی از آن ارائه دهد.
دژاکام معتقد است که شبیهخوانی دچار انقطاع شده است و این حرکت باید دوباره از جایی آغاز شود. وی با اشاره به این که زیباییشناسی و جذابیت شبیهخوانی باید حفظ شود و ادامه پیدا کند، میگوید این نمایش در راستای همین هدف اجرا میشود و او در این اثر قصد دارد شیوهای تازه و خوانش جدیدی از شبیه خوانی را ارائه کند.
وی معتقد است که هنرمند تحت هر شرایطی باید کار کند: من هنرمند تئاتر را مانند ویولونیستی میدانم که اگر کار نکند پنجههایش فرسوده میشود. کارگردانهایی بودهاند که در 30 سال گذشته کار نکردند. این افراد یا محدودیت داشتند یا معذوریت و یا دوست نداشتند کار کنند. اما من فکر میکنم که باید فعالیت کرد.
حدود ساعت18:30 است که گلچهره سجادیه بازیگر نقش امالبنین بیسر و صدا وارد میشود و گوشهای به تماشا مینشیند. جاودانفر به بچههای گروه حرکت که ترکیبی از حدود 40 دختر و 40 پسر هستند استراحت میدهد. همه آماده میشوند برای اجرای اصلی نمایش.
گروه موسیقی سازهای کوبهای هم در گوشه پلاتو نشستهاند. در اجرای این نمایش قرار است موسیقی به صورت زنده در محل ارکستر تالار وحدت با گروه نمایشی همراه باشد. این آخرین روزی است که تمرین در پلاتو انجام میشود. قرار است از فردا گروه با لباس، موسیقی و یک پروجکشن تمرینات نهایی را بر روی سن تالار وحدت آغاز کنند.
بعضی از بازیگران گروه حرکت در حال تمرین و نرمش هستند. آنها اصلاً احساس خستگی نمیکنند و انگار نه انگار که از ساعت 15 مشغول فعالیت بدنی هستند. تعدادی شمشیر پلاستیکی در دست عدهای از بچهها قرار دارد که برای صحنههای جنگ و شمشیرزنی استفاده میشود. دژاکام قبل از آغاز تمرین اصلی نمایش با سجادیه گفتگو میکند و نظرهای جدیدش را به او میگوید.
دژاکام هر روز در حال بازنویسی متن است و هر روز با ایدههای تازهای به گروه ملحق میشود. دژاکام سه- دو- یک را میگوید و همه در جای خود قرار میگیرند. او برای من توضیح میدهد که قرار است در ته صحنه پرده سیکلو قرار گیرد و در اجرای اصلی بعضی از تصاویر را از پشت پرده سیکلو میبینیم. قرار است در اجرای نمایش در این صحنه از پشت پرده سیکلو شاهد گذر کاروان اسرا و سرهای بریده باشیم.
درخت و درفش و زنجیر در پشت سیکلو نمایان است. موسیقی آغاز میشود. دو نفر در سمت راست و چپ صحنه زنجیری را بیرون میکشند. زنی با یک کاسه بزرگ آب از جلوی صحنه عبور میکند و مردی با صورت بسته و خاموش یک پارچ آب و لیوان بلوری همراه خود میآورد و مرتب آب میخورد. روبرو دو مرد با لباس شمر نشستهاند. شهرام عبدلی در نقش مروان وارد میشود.
مروان: حسین خارجی بود. فرمان امیرالمومنین گردن ننهاد. حسین خارجی هر که می خواهد باشد. نسبت و قومیت در دین خدا راهی ندارد. تقوا و پرهیزکاری است که مومن را از کافر سوا میکند. یک سال از کشتن و اسارت حسین (ع) و فامیلش گذشته است. هر که بود و هرچه بود. امروز امیرالمومنین یزید است و من حاکم، امیرالمومنین ....
پس از گفتن این مونولوگ توسط مروان نوازندگان سازهای کوبهای و دف شروع به نواختن میکنند. در این حین و بعد از پایان مونولوگ مروان گروهی زن سفیدپوش از گوشه صحنه وارد میشوند. در اجرای اصلی این نمایش تصویر رودخانه جاری با ویدئو پروجکشن بر روی آنها دیده میشود.
دراین هنگام گلچهره سجادیه در نقش امالبنین وارد میشود. سجادیه متن در دست اما مسلط به نقش میخواند: فاطمه، کنیهام امالبنین. مادرم لیلی، پدر حزام، از طایفه هوزان، مردانش به شجاعت شهرهاند و سخاوت. همسر امیرالمومنین علیابن ابیطالب. مادر عباس. مادر جعفر. مادر عبدالله ....
امالبنین از خود می گوید. از چهار فرزندش که در کربلا همه شهید شدهاند. فاطمه از ازدواج و عاشق شدنش میگوید. از خوابی که شب قبل از خواستگاری عقیل برادر علی (ع) دیده است.
امالبنین: آسمان و زمین پر بود از ستاره و من به ماه خیره شده بودم. بیاختیار دست دراز کردم به سمت آسمان انگار که آسمان تاک است و من خوشهچین یک خوشه انگور که پر از ستاره است... دامانم ستاره باران شد. یک دامان ماه و ستاره.
در این میان رقصندگان در تاریکی حرکت میکنند و تصویری از ماه و ستاره بر روی بدن آنها نقش میبندد. پس از این صحنه قاسم پوشان با لباسهای خونی وارد میشود و همگی به زمین میافتند. در حین اجرای این صحنهها من کنار دژاکام نشستهام و او برای من توضیح میدهد که قرار است چه اتفاقی روی صحنه رخ دهد.
در صحنهای دیگر اصغر فریدی ماسوله در نقش حر وارد میشود و به زیبایی حرکاتی را بدون کلام اجرا میکند. رحیم نوروزی که نقش یزید نمایش را بازی میکند امشب کمی دیر میآید بنابراین یکی از بچههای گروه حرکت، متن در دست نقش یزید را میخواند. یکی از نوازندگان گروه موسیقی در سمت چپ صحنه مینشیند و در حین صحبتهای یزید چنگ مینوازد.
در یکی دیگر از صحنهها علی مینوسپهر از خوانندگان جوان کشور به صورت زنده و با صدایی رسا همراه با گروه موسیقی شعر " در ره عشق مرام دگری میباید/ سر پرشور و دل شعلهوری میباید" را میخواند. در این میان دژاکام متن در دست میگیرد و نقش شبیه امام حسین(ع) را بازی میکند. البته قرار است اصغر همت نقش شبیه را بازی کند اما چون امشب حضور ندارد دژاکام جای او را میگیرد تا تمرین از کنترل خارج نشود و ادامه یابد.
در نیمههای تمرین رحیم نوروزی میرسد و آرام گوشهای مینشیند و به بازی سجادیه مینگرد. در صحنه جنگ تازیانه که به زیبایی توسط گروه حرکت اجرا میشود دفنوازان نیز مینوازند و شور خاصی صحنه را فرا میگیرد.
محب اهری در نقش ابنزیاد امشب با ایده تازهای سر تمرین حاضر شده. زمانی که دارد برای کاتب نامه را میخواند شروع میکند به خاراندن خودش و بعد جمع را به خنده میاندازد. دژاکام میگوید برای اولین بار است که محب اهری نقش را به این شکل اجرا میکند. او هر روز با ایدههای تازهای سر تمرین حاضر میشود.
سیامک احصایی طراح صحنه نمایش هم سر تمرین حضور دارد و با کاغذی در دست نکاتی را یادداشت می کند. حدود ساعت 21:30 اجرای نمایش به پایان میرسد. دژاکام به بچهها استراحت میدهد. پسرها لباس عوض میکنند اما کارگردان مشغول صحبت با دخترهای گروه حرکت میشود و نکاتی را به آنها گوشزد میکند.
رحیم نوروزی که دیر رسیده است دوباره صحنهای مربوط به یزید را بازی میکند. یزید این نمایش تصویر تازهای از یزید را به تماشاگر ارائه میدهد. یزید این نمایشنامه با منطق و استدلال خودش زندگی میکند. منطقی که او را وادار ساخته فاجعه کربلا را رقم بزند. در این نمایشنامه شخصیتها به صورت تک بعدی به تصویر کشیده نشدهاند هر کدام برای خودشان توجیه و منطق قابل قبولی دارند بنابراین خیر کامل و یا شر مطلب نیستند. دژاکام تلاش کرده تصویر تازهای از این اشخاص به مخاطب ارائه دهد.
شاید به راحتی نتوان خلاصهای چند خطی از این متن ارایه داد. چون دژاکام با نگاهی تازه و نو به موضوع شبیهخوانی پرداخته و باید بعد از دیدن نمایش با همه طراحیها و ترکیبات تازهاش به مفهوم تازهای از نمایش دست یافت.
"یک دامان ماه و ستاره" قرار است از یکشنبه پنجم دی در تالار وحدت روی صحنه برود. عوامل این نمایش عبارتند از طراح حرکت نگاری: بهزاد جاودانفر، آهنگساز: محسن میرزایی، دستیاران کارگردان: تینو صالحی، عباس عبداللهزاده، آیدا دژاکام، منشی صحنه: ابوذر ساعدی، طراح صحنه: سیامک احصایی، تکنیک: احمد کچهچیان، طراح لباس: مژگان عیوضی، طراح پوستر و بروشور: مرتضی اتابکی، مدیر صحنه: سینا نصراللهی.
- - - - - - - - - -
گزارش: آروین موذنزاده