کاوه میرعباسی که در چند ماه اخیر تمرکزش بر ترجمه مجموعهای از آثار آلخو کارپانتیه نویسنده کوبایی بوده است در این میانه دو کتاب از ماریو بارگاس یوسا برنده نوبل ادبی در سال 2010 را نیز برای ترجمه در دست گرفته که در این باره به خبرنگار مهر گفت: جدیدترین رمان یوسا که نوامبر 2010 به زبان اسپانیایی منتشر شده و هنوز هم ترجمه آن به دیگر زبانها عرضه نشده است، در دست ترجمه دارم و قرار است کتابسرای نیک آن را منتشر کند.
وی ادامه داد: اسم این رمان "رویای سلت" و داستان یک ایرلندی ست که کارمند وزارت امور خارجه انگلستان است و درباره مسائل حقوق بشر پژوهش میکند. او در ماموریتی که به کنگو و آمازون دارد متوجه بدرفتاری با بومیان این مناطق میشود و گزارشهای وی در این زمینه باعث مشهور شدنش میشود.
مترجم "زندهام که روایت کنم" نوشته مارکز در توضیح بیشتر اثر جدید یوسا عنوان کرد: این کارمند ایرلندی به مرور احساس میکند کشورش هم به نوعی مستعمره انگلیس است و به همین دلیل به جنبشی اعتراضی میپیوندد که در نهایت به دستگیری او و اعدامش توسط انگلیسیها منجر میشود.
میرعباسی افزود: این رمان با دیگر کارهای یوسا فرق دارد و مرا یاد "تاریکی در نیمروز" آرتور کستلر انداخت چراکه ساختاری شبیه آن اثر دارد. شروع رمان از زندان و انتظار برای صدور رای دادگاه است که در این فاصله شخصیت اصلی داستان به مرور گذشتهاش میپردازد و روایت یوسا رفت و برگشتهایی بین حال و گذشته دارد.
این منتقد ادبی درباره کتاب دیگر یوسا که ترجمه آن را به پایان رسانده و نشر نیلوفر آن را عرضه خواهد کرد، توضیح داد: رساله ادبی "وسوسه ناممکن" که یوسا آن را درباره رمان "بینوایان" ویکتور هوگو نوشته نیز ترجمه کردهام. همانطور که میدانید یوسا پیش از این هم رساله نوشته است که "عیش مدام" نمونه آن است و به فارسی هم ترجمه شده است.
وی اضافه کرد: یوسا در کار پژوهشی هم که انجام میدهد شیوه خاص خودش را دارد و در جاهایی تخیل نویسندگیاش را به کار میگیرد و در نهایت اثری قابل توجه خلق میکند به همین دلیل ترجمه رساله "وسوسه ناممکن" برایم بسیار لذتبخش بود.
میرعباسی در پایان اشاره کرد: "سه گانه مرز" به قلم کورمک مک کارتی را به سفارش انتشارات کتابسرای نیک در دست ترجمه دارم که از این سه گانه جلد نخست با نام "همه اسبهای زیبا" تحویل ناشر شده و در حال ویرایش است. پس از پایان ترجمه رمان یوسا، ترجمه دو جلد دیگر این سه گانه با نامهای "گذرگاه" و "شهرهای دشت" را هم به پایان میرسانم.