به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محسن رضایی در نوزدهمین نشست تخصصی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس که عصر یکشنبه 26 دیماه برگزار شد، به تشریح موضوع" نقش عملیاتهای والفجر 8 و کربلای 5 در روند پایان جنگ" پرداخت.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در این نشست در مورد بهره گیری امروز از تجربیات موفق دوران دفاع مقدس در رویارویی با غرب گفت: امروز ما با دو حادثه داخلی و خارجی مواجه هستیم. یکی مسئله درگیری با فتنه گران و دیگری تحریمهای اقتصادی است و جنس این دو با جنگ و نظامی گری متفاوت است. در جنگ یک رویارویی مستقیمی با دشمن بعثی با حمایت آمریکا داشتیم و همه چیز روشن بود اما در مسائل داخلی گاهی حق و باطل آنچنان در هم می آمیزد که تفکیک آن بسیار سخت است.
وی تحریم اقتصادی را یک جنگ پنهان دانست و گفت: همان کسانی که جنگ را علیه ما ایجاد کردند امروز توطئه ها را علیه ما مدیریت می کنند لذا ما با یک دشمن واحد مواجه هستیم و این دشمن بعد از فرصت 15 ساله یکبار دیگر رویارویی خود را با انقلاب اسلامی آغاز کرده و همان کسی که آن روز پشت صدام بود، حالا نیز پشت تحریمها و مسائل داخلی است.
رضایی افزود: نکته دوم اینکه آن موقع دوستان ما به آدمهای بسیار خوش بین و بدبین تقسیم می شدند و هیچکدام از این دو گروه راهبرد عملی هم ارائه نمی دادند. اولین تجربه ما از دوران جنگ برای امروز این است که باید واقع بین باشیم و تصور نکنیم که دشمن پشت حوادث ایران نیست و این یک خوش بینی است که در جنگ هم به ما آسیب زد.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس یادآور شد: در آن دوران برخی بدبین بودند و فکر می کردند ما نمی توانیم با یک استراتژی خوب بر آمریکایی ها در مدت منطقی پیروز شویم و باید 50 سال بجنگیم در حالیکه خود عملیات فاو و آمدن مک فارلین ثابت کرد که اینطور نیست.
وی صرف شعار دادن را در مبارزه با دشمن موجب پیروزی ندانست و گفت: پرهیز از شعارزدگی و دست زدن به عملیات مؤثر از مهمترین دستاورهای دوران جنگ برای امروز است چون آمریکایی ها از شعارهای ما زیاد ناراحت نیستند اما کوچکترین پیشروی که در لبنان، عراق و... داشته باشیم بلافاصله دشمن را وادار به عقب نشینی می کند.
وی در مورد اختلاف سیاسیون با نظامیان در دوران جنگ گفت: مسئله سیاست و جنگ با استراتژی جنگ دو مسئله است. جنگها از دو نوع خارج نیستند یا با استراتژی سیاسی و یا نظامی اداره می شوند. استراتژی سیاسی جنگ یعنی انجام عملیات برای پشتیبانی از دیپلماسی و محور پایان دادن به جنگ، دیپلماسی است.اما برخی جنگها استراتژی نظامی دارند و سیاست به کمک عملیات می آید و مذاکره انجام می شود برای فریب یا گرفتن فرصت از دشمن و اصل عملیات است.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: تا آزادسازی خرمشهر استراتژی ایران نظامی بود و مذاکره معنا نداشت و اگر هم مذاکره بود برای بدست آوردن فرصت جهت عملیات بود اما بعد از فتح خرمشهر ما بر سر دوراهی قرار گرفتیم که دیپلماسی ما برای فرصت گرفتن برای جنگ باشد یا عملیات کنیم برای صلح و دیپلماسی؟ اینجا اختلاف پیش آمد و تا فاو این اختلاف ادامه داشت اما در عمل اختلافی نبود و عملیات برای صلح انجام می گرفت.
فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: شعار رزمندگان و حتی مسئولان سیاسی استراتژی نظامی و "جنگ جنگ تا پیروزی" بود اما در برنامه ریزی همیشه ما برای یک عملیات کار می کردیم و به دستور امام به سیاست مسئولان کشور عمل می کردیم. لذا طرحهای ما مثل 500 گردان، 1200 گردان یا طرح آخر جنگ همیشه در کاغذ باقی می ماند.
وی افزود: میان سیاسیون و نظامیان در نظر اختلاف بود اما در عمل خیر و ما همیشه به سیاست مسئولان کشور عمل می کردیم و امام در جریان این اختلاف نظر بودند و مدیریت می کردند. شاید برخی می خواستند امام را مدیریت کنند اما در عمل این امام بود که دیگران را مدیریت کردند لذا برخی صحبتهایی که می شود از روی ناآگاهی است.
وی با بیان اینکه اختلاف نظرها طبیعی است اما برنامه ریزی در جنگ واحد بود، تأکید کرد: این برنامه ریزی واحد از سوی مسئولان سیاسی کشور به فرماندهان گفته می شد و امام(ره) در جریان همه این مسائل بود.اما از فاو به بعد ما دیگر سکان را به دست گرفتیم و به دنبال تغییر استراتژی رفتیم و عملیات برای صلح را به عملیات برای پیروزی تغییر دادیم و می دانستیم بعد از فاو کجا بجنگیم و یک مجموعه عملیات در پیش گرفتیم. لذا نتیجه جنگ با پیروزی ایران تمام شد.
افشای ماجرای مک فارلین منجر به حمله عراق به کویت شد
وی با بیان اینکه ایران در جنگ سه نوع دیپلماسی آشکار، عمومی و پنهان داشت از ماجرای مک فارلین به عنوان دیپلماسی پنهان یاد کرد و گفت: ایران می خواست از این طریق به جهان عرب ثابت کند که آمریکا پشتیبان خوبی برای آنها نیست لذا به محض ورود مک فارلین- که همه مسئولان در جریان بودند- پس از 24 ساعت این مسئله افشا شد و زلزله ای در روابط بین عراق و آمریکا به وجود آورد و این سوء ظن عراق تا پایان جنگ و در حمله صدام به کویت نمود پیدا کرد.
دکتر رضایی افزود: نقاط مثبت ماجرای فارلین بسیار بیشتراز نقاط منفی آن است و کاملا موضوع مدیریت می شد و ایران هم چک می کرد که آیا آمریکا تغییراساسی در روش خود داده یا نه و این لیستی که ایران به آمریکا در آن ماجرا داد کاملا حساب شده بود و ایران نقاط قرمزی را به آمریکایی ها اعلام کرد که ببیند آیا آمریکایی ها از این نقاط عبور می کنند یا خیر.
وی تأکید کرد: البته برای ایران مشخص بود که اینها عبور نمی کنند اما از آنجایی که خودشان پا پیش گذاشته بودند ایران به خاطر تدبیر سیاسی که در اداره جنگ داشت نمی خواست تا قبل از سقوط صدام خطر خود را برای آمریکا بیش از حد نشان دهد لذا این مسئله را دنبال کرد و در نهایت آمریکایی ها موفق نشدند و برگشتند.
اندیشه، ایمان و ابزار سه عنصر مکتب دفاعی سپاه
وی در ادامه ابزار محوری سپاه در پایان جنگ را رد کرد و گفت: اصولا مکتب دفاعی سپاه دارای سه عنصر اندیشه، ایمان و ابزار بود. هیچ عملیاتی نبود که ما مدتها بر روی آن فکر و بررسی نکرده باشیم و در همه عملیاتها تا آنجا که می توانستیم ابزارها را به دست می آوردیم و هیچ عملیاتی نبود که بدون دعا و توسل به دشمن حمله کرده باشیم. لذا هر کدام از این سه عنصر منهای یکدیگر در مکتب دفاعی اسلام را انحراف می دانیم و هیچگاه در نامه های خودمان نگفتیم تجهیزات می خواهیم، بلکه همیشه صحبت از تیپ و لشکر کرده ایم.
وی در مورد برخی سخنان در مورد گرفتن امکانات وسیع سپاه از ارتش نیز گفت: با اینکه ارتش در عملیات کربلای 5 و والفجر 8 همکاری داشت اما در این عملیاتها و یا کربلای 4 ما از ارتش تجهیزاتی نگرفتیم و هر چه آنها می دادند رسید دریافت می کردند و مشخص است.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس در مورد چگونگی پشتیبانی های صنعتی دولت از جنگ گفت: تصور دولتمردان ایران این بود که جنگ با یک عملیات و ظرف 5-6 ماهه تمام می شود لذا 6 سال آخر جنگ با این تصور به پایان رسید و این تصور هیچگاه اجازه نمی داد که یک برنامه ریزی دو یا سه ساله ای صورت گیرد.
وی افزود: برای اینکه کارخانجات ایران بتوانند در کنار تجهیزات خدماتی تجهیزات نظامی هم بسازند نیازمند برنامه ریزی 2 ساله بود. این تصور جنگ کوتاه مدت باعث می شد آن پشتیبانی که نیازمند برنامه ریزی طولانی داشت صورت نگیرد.
رضایی عدم تفاهم مشترک در جنگ را یکی از مشکلات دفاع مقدس دانست و گفت: همیشه یک مشکلی در دنیا است که بین سیاسیون و نظامیان یک ادراک مشترک به سختی شکل می گیرد و دوره های دفاع ملی برای همین است که سیاسیون و نظامیان زبان یکدیگر را بفهمند. ما می گفتیم این امکانات را می خواهیم و آن دوستان نگران غذای مردم بودند.
وی در مورد تغییر استراتژی ایران پس از فاو و انجام عملیات در غرب کشور گفت: ما دو قرارگاه در فاو و شلمچه ایجاد کرده بودیم که هر دو دارای فرماندهان زبده بودند و آنها در حدود مهر و آبان گفتند که ما حداقل تا 6 ماه دیگر در فاو و شلمچه نمی توانیم عملیات داشته باشیم. ما همیشه در غرب عملیات داشتیم و وقتی هم در جنوب موفق نمی شدیم برای تجزیه قوای دشمن در جنوب و تقویت روحیه در کشور، به غرب می رفتیم.
رضایی در مورد مخالفت برخی از فرماندهان برجسته برای انجام عملیات والفجر 8 تأکید کرد: دلیل مخالفت دوستان این بود که آنها می خواستند مطمئن شوند که ما در این عملیات پیروز می شویم یا تلفات کمتری داریم و یا دستاوردهای زیادی به دست می آوریم آنها به شدت احساس مسئولیت نسبت به نیروهای خود داشتند و ما باید پیروزی در عملیات را برای آنها با دلایل مشخص ثابت می کردیم.
وی در پایان به نقش مذاکرات سیاسی در روند جنگ اشاره کرد و گفت: مهارتهای دیپلماتیک مسئله بسیار مهمی در مذاکرات است. حکومت ما از آنجایی که تازه تأسیس بود و بعد از آن جنگ به ما تحمیل شد، طبیعی بود که تجربه دیپلماسی ما پایین باشد وگرنه باید از این عملیاتهای موفقیت آمیز به ویژه فتح فاو و کربلای 5 استفاده بیشتری می کردیم.