سید محمود حدادی گفت: آثار هاینریش مان برای خواننده ایرانی ملموس و محسوس است. به همین دلیل به ترجمه آثار او رو آوردم اما کتابهای او در ایران مانند آلمان با استقبال مناسبی روبرو نشده است.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی رمان "فرشته آبی" نوشته هاینریش مان با ترجمه محمود حدادی در قالب نشست‌ هفتگی نقد و بررسی نشر پارسه بعدازظهر روز چهارشنبه 6 بهمن با حضور رضا نجفی، محمود حدادی و علی عبداللهی در انتشارات کتاب پارسه برگزار شد.

سید محمود حدادی استاد دانشگاه و مترجم آثار هاینریش مان در این جلسه گفت: من به مان از دید مکتب نگاه نمی‌کنم. نویسنده ای را در نظر می‌گیرم که روایتهایی را روی کاغذ می‌آورد تا هموطنانش آنها را بخوانند. هاینریش و توماس مان از کودکی به ادبیات علاقمند بودند ولی ظاهرا به دو مسیر متفاوت رفتند.

هاینریش مان مانند امیل زولا به مسائل سیاسی اجتماعی می‌پرداخت

وی گفت: توماس که برادر کوچکتر بود به ادبیات روسیه گرایش داشت که شاید ریشه‌هایی از عرفان در آن باشد. هاینریش نیز به ادبیات فرانسه متمایل بود که وامدار امیل زولا بود. زولا در مسائل سیاسی و اجتماعی دخالت می‌کرد و همین اخلاقیات نیز سرمشق هاینریش مان قرار گرفت. هاینریش تا زمان نگارش "فرشته آبی" از برادرش مشهورتر بود ولی بعد از نوشتن این رمان موقعیت این دو نسبت به یکدیگر تغییر پیدا کرد.

مترجم "دیوان شرقی غربی" گفت: عاملی که باعث شد هاینریش مان برای بار دوم فراموش شود پایان جنگ جهانی دوم و تقسیم شدن روح آلمانی بود. با تجزیه آلمان اهالی آلمان غربی‌ مان را طرد کردند. شرقی‌ها نیز او را غربی خوانند. من در ترجمه آثار مان به این نویسنده بت‌وار نگاه نکردم. هاینریش نسبت به توماس جهان‌سومی تر است و توماس بیشتر به مسائل فرهنگی اروپا پرداخته است.

نوشته‌های هاینریش مان برای مخاطب ایرانی ملموس است

حدادی افزود: آثار هاینریش مان را به این دلیل ترجمه کرده‌ام که مسائل مطرح شده در نوشته‌هایش برای خواننده ایرانی ملموس است. ترجمه این کتاب مربوط به دوره‌ای است که در جامعه ادبی ما، مترجمان از نویسندگان تاثیرگذارتر بودند. این شد که سعی کردم با ترجمه آثار مان او را به مخاطب ایرانی معرفی کنم. بنابراین رمان "زیردست" او را ترجمه کردم که در آن ریشه‌های فاشیسم معرفی شده است. البته آثار مان مانند آلمان در ایران نیز گمنام هستند و از آنها استقبال قابل توجهی نشد.

این مترجم ادامه داد: او در آثار بعدی‌اش به روشنی از فاشیسم انتقاد کرد و وقتی به آمریکا رفت به مردم آلمان پیغام داد که "فاشیسم کشور شما را نابود کرد." رمان "فرشته آبی" در زمان خود بسیار امروزی بوده است. ما در هنگام کودکی در مدرسه سیلی می‌خوردیم و اگر پاسخ سوالی را نمی‌دانستیم تحقیر می‌شدیم. مدارس آلمان نیز چنین روزهایی را به خود دیده‌اند. البته امروز نه در مدارس آلمان و نه در مدارس ایران چنین شرایطی حکمفرما نیست.

وی افزود: نویسندگانی مانند مان به این شرایط انتقاد داشتند. "فرشته آبی" داستان معلمی به نام پروفسور رات است که از نظر اخلاقی انسان بسیار خشکی است. او از شاگردانش می‌خواهد فقط درس بخوانند و اگر از آنها پرسیده شد علم بهتر است یا ثروت حتما بگویند علم. او در پی محکوم کردن یکی از شاگردانش با زنی روبرو می‌شود و عاشق او می‌شود و با این عشق پیرانه ‌سری آن حالت فرشته‌گونش متغیر شده و تبدیل به یک مفسد می‌شود.

حدادی گفت: رات یک سقوط آزاد اخلاقی می‌کند و خانه‌اش را به قمارخانه تبدیل می‌کند اما وقتی داستان پیش می‌رود مشخص می‌شود که تمام شهر نیز مانند او فاسد هستند و خود را پشت ظاهر موجه و مقدسی پنهان می‌کنند. مان از جناس "رات" و "اونرات" به زیبایی در این رمان بهره گرفته است. "رات" در زبان آلمانی به معنی پند و نصیحت است و "اونرات" نیز به معنی گند است.

مترجم آثار هاینریش مان افزود: در ابتدای داستان شاگردان به خاطر تنفری که از رات دارند او را اونرات خطاب می‌کنند و جالب است که این مجسمه اخلاق یا رات در نهایت به فساد یا اونرات کشیده می‌شود. پروفسور رات نماد استبدادی است که آن سالها بر آلمان و مدارسش حکمفرما بوده است که در نهایت از بین خواهد رفت.