عضو هیئت علمی پردیس قم دانشگاه تهران با اشاره به توجه بیش از حد به روشهای علوم تجربی پس از دوران رنسانس در اروپا گفت: دین‌پژوهان جدید دچار یک مشکل مهم هستند و آن این است که برای تبیین دین فقط به عمل متدینان اکتفا می‌کنند. در حالی که دین ابعاد گوناگونی دارد و نباید فقط به یک بعد آن توجه کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه سخنرانیهای روز اول همایش "معرفت دینی" که در روزهای 19 و 20 بهمن‌ماه 1389 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، دکتر محمد محمدرضایی با موضوع "آسیب‌شناسی رویکردهای نوین به دین" سخنرانی کرد.

وی در آغاز سخنان خود با اشاره به نگرش حاکمان کلیسا در مواجهه با مباحث فکری زمان خود گفت: این نگاه موجب به وجود آمدن عصر رنسانس شد که رویکردهای تازه‌ای نسبت به معرفت دینی را نیز در پی داشت، رویکردهایی که تا اندازه‌ای هم ناشی از عکس‌العمل نسبت به مشکلات و نحوه برخوردها در قرون وسطی بود.

عضو هیئت علمی پردیس قم دانشگاه تهران افزود: پس از رنسانس و با توجه به پیشرفتها در علوم تجربی، رویکردی مبتنی بر شیفتگی نسبت به این علوم نزد متفکران به وجود آمد که سبب شد برخی بکوشند در سایر حوزه‌ها مانند فلسفه و دین نیز از نگرش حاکم در علوم تجربی استفاده کنند. بنابراین شیوه علوم تجربی به روشی برای کشف واقعیتها در دیگر حوزه‌ها تبدیل شد که البته مشکلاتی را نیز در پی داشت.

وی ادامه داد: این رویکرد سبب محدود شدن قلمرو شناخت شد به این معنا که خارج از حوزه شناخت تجربی، امکان شناخت از نوع دیگر ناممکن دانسته شد. تا جایی که این نگرش پوزیتیویستی و طبیعت‌گرایانه عام و فراگیر شد و حتی عرصه دین را هم در بر گرفت.

محمدرضایی سپس با اشاره به اینکه نام پوزیتیویسم با نام آگوست کنت تداعی می‌شود، تصریح کرد: آگوست کنت سه مرحله ربانی یا خداشناسی، مابعداطبیعی و اثباتی یا تحصلی را مورد بحث قرار می‌دهد. از نظر وی مرحله سوم، برترین مرحله است که البته فراگیر هم شد. در این مرحله دانشمندان فکر کردند که تبیین علمی تنها تبیین ممکن و مفید است در حالی که به نظر می‌رسد این دانشمندان در محدوده‌ای نبودند که بتوانند درباره دین اظهار نظر کنند.

وی خاطرنشان کرد: این دیدگاه مبتنی بر پیش‌فرضهایی است که باید ابتدا تبیین می‌شدند اما این گونه نشد. همچنین این نکته که روش مکانیکی تنها روش شناخت عالم است به عنوان پیش‌فرض دیگری بود که در علوم تجربی وجود داشت، پیش‌فرضی که آن هم جای بحث و بررسی بسیار دارد. در واقع در همین راستا بود که جامعه‌شناسان و روان‌شناسان کوشیدند خداوند را تبیین کنند، تبیینی که ناشی از نگاه طبیعت‌گرایانه، پوزیتیویستی و ماتریالیستی آنها بود.

این پژوهشگر فلسفه با بیان اینکه این تبیینها نمی‌توانند به معنای نفی عوالم دیگر باشند، به رویکرد اخلاقی به عنوان رویکرد دیگری که به دین می‌پردازد، اشاره کرد و گفت: این نگاه نیز برگرفته از همان نگاه تجربی است و در نتیجه تبیینی که در این رویکرد ارائه می‌شود نیز متأثر از علوم تجربی است. در حالی که دین ابعاد گوناگونی دارد و نباید فقط به یک بعد آن توجه کرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: دین‌پژوهان جدید دچار یک مشکل مهم هستند و آن این است که برای تبیین دین فقط به عمل متدینان اکتفا می‌کنند در حالی که توجه صرف به این موضوع نتیجه‌ای قابل قبول و مفید را در پی نخواهد داشت.

محمدرضایی در پایان خاطرنشان کرد: در رویکردهای جامعه‌شناختی، دین از جنبه اجتماعی مورد بحث قرار می‌گیرد در حالی که این رویکرد نیز نقصانهایی را در خود دارد، همان طور که رویکردهای تحلیلی به دین نیز دچار مشکلاتی در تبیین دین هستند.