به گزارش خبرنگار مهر در قم، انگار حاشیههای داستان ویزای بهشت تمامی ندارد؛ هر دم یکی مدعی خونخواهی شخصیت خیالی میشود، دیگری شماره تلفن و آدرس اقوامش را میخواهد، یکی به دنبال برگزاری مراسمی برای تجلیل و تکریم است، بعضی ها بخشی از داستان را حذف می کنند و برخیها زبان به تهمت و دروغ گشودند.
ابراهیم عطایی شخصیت آرمانی نویسنده این داستان است که در پی فتوای امام خمینی(ره) در خصوص اعدام سلمان رشدی خائن به انگلستان میرود و در آنجا توسط نیروهای امنیتی، قبل از کشتن رشدی مرتد به شهادت میرسد و وجود خارجی ندارد اما سالهاست کسی چندان به صحبتها و یادداشتهای نویسنده این داستان در مورد تخیلی بودن آن گوش نمیدهد.
تماس مکرر با نویسنده برای برقراری ارتباط با خانواده شهید خیالی
قضیه به زمستان سال 1378 بر میگردد که عباس جعفری مقدم نویسنده این داستان جنجالآفرین عضو شورای بررسی رمان دفتر هنر و ادبیات ایثار(بنیاد جانبازان) بود. در آن سال پنجمین دوره مسابقه سراسری داستان کوتاه نویسی برگزار شد و جعفری مقدم به خاطر اینکه در رشته داستان بلند عضو هیئت داوران بود، دو اثر به نامهای «ویزای بهشت» و «رگبارهای پراکنده» را با نامهای مستعار در بخش داستان کوتاه روانه این مسابقه کرد.
داستان «ویزای بهشت» که از واقعیت نمایی اثر و ارائه سبکی نو سخن گفته بود در این مسابقه حائز بالاترین رتبه شد و «رگبارهای پراکنده» نیز از نظر ردهبندی سوم شد.
نقطه آغاز این ماجرا از آنجا شروع شد که یکی از داوران این مسابقه با رایزنی مجتبی شاکری مدیر وقت دفتر هنر و ادبیات ایثار، داستان «ویزای بهشت» را با نام مستعار در روزنامه کیهان منتشر کرد.
جعفری مقدم گفت: پس از انتشار این داستان، تماسهای زیادی با دفتر هنر و ادبیات ایثار گرفته شد که از جمله آنها دفتر هفته نامه «یا لثارات الحسین» بود که در پی تماسهای مکرر آنها، مجتبی شاکری شماره تلفن مرا به آنها داده بود.
وی افزود: آنها به صورت مستمر با من تماس میگرفتند و آدرس منزل شهید ابراهیم عطایی را میخواستند تا با مادرش مصاحبه کنند. من هر چه به آنها میگفتم که چنین شخصی وجود خارجی ندارد و به فضل خدا این داستان واقعیتنماست، آنها باور نمیکردند و حتی به عکس شهید هم قانع شدند؛ ولی وقتی چنین کسی وجود نداشت چه عکسی باید به آنها میدادم؟
نویسنده داستان ویزای بهشت با اشاره به انتشار این داستان در رسانههای دیگر گفت: نشریه هفت قفل دانشگاه امام صادق(ع) در شماره 10 خود که اسفند 82 منتشر شد این داستان را چاپ کرده بود و دقیقا نمیدانم قبل یا بعد از آن بود که نشریه یا لثارات با اندکی دست بردن در داستان و اضافه کردن مقدمه و مؤخره و بدون اشاره به نام من(اصلی یا مستعار) آن را به عنوان واقعیت به چاپ رسانید.
بعد از این ماجرا بود که چند خبرگزاری هم به نقل از نشریه «یا لثارات» داستان ویزای بهشت را در قالب خبر منتشر کردند و حتی پایگاه رسمی سازمان اسناد انقلاب اسلامی نیز این موضوع را به نقل از «یالثارات» به عنوان واقعیت ثبت کرد.
برخیها ادعا کردند خانواده شهید را میشناسند
جعفری مقدم تصریح کرد: چند سال قبل در غرفه یالثارات نمایشگاه کتاب حاضر شدم و از دستاندرکاران این غرفه نسخهای از داستان منتشرشده را درخواست کردم که به یادگار داشته باشم، اما نمیدانم چرا این کار را نکردند؟
وی به برخی حواشی این داستان اشاره کرد و یادآور شد: برخیها نیز ادعا کردند که خانواده شهید را میشناسند و حتی مادرش را دیدهاند ولی به دلایل امنیتی نمیتوانند چیزی بگویند و توضیح ندادهاند که خودشان در کجای دستگاه امنیتی کشور قرار دارند. نمیدانم چرا دستگاه امنیتی کشور به این افراد اجازه میدهد که این چنین خود را به مسائل امنیتی بچسبانند؟ البته فکر میکنم به دلیل شور و علاقه است که دوستان خواستهاند خودی نشان دهند. شاید هم به خاطر خدا و برای واقعیت نمایی ماجرا به این دروغ متوسل شدهاند که باید گفت داستان ویزای بهشت به اندازه کافی واقعیت نما هست و حتی اکنون نیز برخی دوستان نزدیک من به حقیقت بودن ماجرا شک دارند، پس نیازی به دروغ گفتن دوستان ارزشی نبوده است.
پخش اطلاعیه برای یادواره شخصیت خیالی
وی گفت: قبل از برگزاری یک جلسه نقد در سازمان بسیج دانشجویی که مدیریتش را بر عهده داشتم، دو نفر از دانشجویان به من گفتند که میخواهند برای شهید ابراهیم عطایی یادواره برگزار کنند و از من کمک خواستند که ناگهان خندهام گرفت و گفتم که این فقط یک داستان است. آنها حتی میگفتند که برای برگزاری این یادواره اطلاعیه و خبر پخش کردهاند.
با وجود یادداشتها و گفتههای مکرر جعفری مقدم بر خیالی بودن داستان ویزای بهشت، اما بسیاری از رسانههای جمعی از شخصیت ابراهیم عطایی به عنوان مجری عملیات استشهادی علیه سلمان رشدی نام بردند و حتی تعدادی از دانشجویان نیز با استناد به خبر یا لثارات که در آخر داستان عنوان کرده بود: «متأسفانه دولت انگلستان از تحویل پیکر شهید عطایی به جمهوری اسلامی خودداری کرد»، میخواستند برای اعلام اعتراض در مقابل سفارت انگلستان تجمع کنند که برخی دیگر (که احتمالاً از داستان بودن ماجرا اطلاع داشتند) مانع از این تجمع شدند.
در واقع نویسنده داستان آرزوهای خودش را وارد داستان کرد و سرگذشتی که از او در جبهه ارائه داده، برگرفته از خاطرات خودش بود و حتی مریزاد که نامش در داستان آمده و ماجرای سرپل ذهاب واقعی است.
جعفری مقدم گفت: مریزاد اکنون بازنشسته سپاه در قم است و میتواند بخشی را که مربوط به سرپل ذهاب است و در داستان آمده، تأئید کند. نام دو شخصیت رضا اشعری و علی منتظری نیز که از دوستان نزدیک من است انتخاب شده که اکنون یکی دکترای داروسازی دارد و دیگری پزشک است.
دمیدن روح حقیقت به داستان
وی یکی از دلایل واقعیت نمایی داستان کوتاه «ویزای بهشت» را تکه دوزی واقعیت دانست و تاکید کرد: این اصطلاح به این معنی است که بسیاری از ماجراهای مقطعی این داستان اتفاق افتادهاند، ولی زنجیرشدن آن به هم و ایجاد یک روایت داستانی جدید، با خلاقیت نویسنده صورت پذیرفته است.
جعفری مقدم با اشاره به نمونههایی از این واقعیتها گفت: بسیاری از مردم قم شهید ابوالفضل بیتا را میشناسند که از دانشجویان پیرو خط امام و از مبارزین فعال در زمان ستمشاهی بود. پدر ایشان که مرحوم شده است، میگفت: «شبی که ابوالفضل به دنیا آمد، در خواب حضرت علی(ع) را دیدم که آمدند و یک انگشتر زرد رنگ به دستم کردند. یک شب خواب دیدم که حضرت آمدند و گفتند که آمدهام انگشتر امانتی را بگیرم. از خواب پریدم و مادر ابوالفضل را بیدار کردم و گفتم پسرمان شهید شد...». این خاطره واقعی با کمی تغییر در داستان ویزای بهشت آمده است و به واقعی کردن فضا کمک کرده است.
وی به نمونههای دیگری اشاره کرد و یادآور شد: در ویزای بهشت آنجا که از سرپل ذهاب و چادر سه تخته سخن به میان آمده، ماجرا کاملاً واقعی است و از خاطرات خودم میباشد. شهید ابراهیم عطایی را در قالب یکی از اشخاص خاطره خودم روایت کردم و این گونه است که روح حقیقت به داستان دمیده میشود.
حذف فرازی از داستان
جعفری مقدم با اشاره به حذف فراز مربوط به حاشیه قرآن اهدایی از این داستان اظهار داشت: من به عنوان نویسنده داستان، اگرچه به جای نویسنده یادداشت نقطه چین گذاشتم، اما این کار نه به دلیل واردبودن مشکل حقوقی، بلکه به دلیل واقعیت نمایی اثر بوده است. یعنی در اصل داستان هم میشد نام مقام معظم رهبری را بدون مشکلی آورد. متاسفانه برخیها علاوه بر اینکه در خط ولایت فقیه بودن را به درستی بلد نیستند، داستان را هم به کلی نمیشناسند.
نویسنده داستان ویزای بهشت افزود: هیچ کسی از ایران نمیتوانست به چنین سفری برود و نرفته است. اگر امکانی وجود داشت، مطمئن باشید آن شخص عباس میبود، از همین رو وقتی راهها را بسته دید به خلق اثر «ویزای بهشت» پرداخت تا بلکه از این طریق اندکی از دینش را ادا کرده باشد.
وی ادامه داد: آن دسته از کسانی که خود را عقل کل و حزب اللهی تمام عیار میدانند و گزگ به دست دشمنان ارزشها میدهند، معتقدند که جمهوری اسلامی باید یک کاری میکرد. این افراد فراموش کردند که حضرت امام خمینی(ره) در زمان صدور حکم مهدورالدم بودن سلمان رشدی، رهبری بودند که حکم و دستوراتشان نافذ بود و اگر وظیفه جمهوری اسلامی بود که کاری بکند، ایشان خطاب به مسئولان دستوراتی میدادند، چگونه خود را عقل کل و جلوتر از امام امت(ره) و مقام معظم رهبری میدانید. چه کسی این وظیفه را برای شما قائل شده که برای جمهوری اسلامی تعیین تکلیف کنید؟ اگر نمیخواهید از خرد خود بهره بگیرید، دست کم در خط ولایت فقیه باشید.
وی ادامه داد: برخی افراد گفتند که چرا امیرعباس در این ایام این موضوع را مطرح کرده است؟ دلیلش واضح است، وقتی عمل ننگین اعطای نشان شوالیه مطرح میشود، با طرح ویزای بهشت به نوعی با شخصیت کثیف سلمان رشدی مبارزه کردهام. به این افراد هم پیشنهاد میکنم که اصل داستان را بدون توضیحات دروغین منتشر کنند.
مدعیان واقعی بودن داستان دلیل بیاورند
این نکته حائز اهمیت است که ساحت واقع نمایی داستان آن قدر بالا و دست نیافتنی است که با ادعای صریح نویسنده مبنی بر ساختگی بودن آن آسیبی نمی بیند، البته برای مخاطب داستان واقعی یا تخیلی بودن آن اهمیتی ندارد زیرا داستان از چنان قوه و ساختار استدلالی و شبکه روایی برخوردار است که نیازی به تأئید یا تکذیب واقعیت ندارد.
مجتبی شاکری مدیر بخش پژوهش واقعیتهای سیما فیلم در این باره گفت: داستانی که واقع پنداری مخاطبان را بالا ببرد ارزش دارد. این داستان پس از اینکه منتشر شد مورد استقبال قرار گرفت و خیلی ها تصور می کردند که این ماجرا گزارشی از یک واقعه حقیقی است.
وی واقع پنداری را یکی از امتیازات ادبیات داستانی برشمرد و افزود: این امتیاز آنقدر بر روی مخاطب اثر می گذارد که همراه با داستان می خندد، عصبانی می شود، می گرید و به نوعی ارتباط برقرار می کند و این همان تاثیری است که از هنر می گیریم.
شاکری افزود: تاثیرگذاری هنر بر روی مخاطب، اوج ارتباطی است که نویسنده می تواند با عاطفه مخاطب برقرار کند و جعفری مقدم نباید از این جریان نگران باشد چراکه اگر کسی مدعی واقعی بودن داستان است باید دلیل خودش را ارائه کند.
وی چالش به وجود آمده در این ماجرا را مثبت ارزیابی کرد و یادآور شد: اینکه کسانی تلاش می کنند که به نوعی واقعی بودن این داستان را القاء کنند در تاریخ داستان نویسی ما بسیار اتفاق جالبی رخ داده است.
شاکری تصریح کرد: برای جعفری مقدم باید افتخاری باشد که توانست چنین پدیده ای را خلق کند و باید خوشحال باشد که در صنف آنها کسی پیدا شده که از زاویه جدیدی به داستان نگاه کرده است.
مهمترین ویژگی ویزای بهشت، باورپذیرکردن مخاطبان است
علی مهر نویسنده و داور داستان نیز در گفتگو با خبرنگار مهر یکی از کاربردهای داستان را انتقال حس مورد نظر نویسنده به مخاطب دانست و تاکید کرد: این انتقال حس ممکن نمی شود مگر با واقعیت نمایی داستان و باور جهان داستان از سوی خواننده. وظیفه ای که نویسنده در داستان ویزای بهشت به خوبی از پس آن برآمده است.
وی گفت: جعفری مقدم با انتخاب چند زاویه دید و با برشهای دقیق داستانی، داستان را باورپذیر کرده، به طوری که این داستان را واقعیت فرض کرده اند.
این نویسنده و داور داستان تصریح کرد: در واقع این هنر نویسنده است که آمال و آرزوهای ما و خشم و نفرت از رذیل ترین و بدبخت ترین افراد را به خوبی نمایش دهد. بی شک آنهایی که داستان ویزای بهشت را به دلیل ساختار قوی و واقعیت نمایی مناسب آن واقعیت فرض کرده اند از شدت علاقه اشان به رسول الله و آرزوی قلبی اشان به مجازات رشد ملعون روی این مسئله پافشاری می کنند ولی باید دانست که واقعی جلوه دادن این داستان نه تنها تقویت جبهه ضد کفر و شیاطین نمی باشد بلکه امکان دارد دستاویزی برای سوء استفاده دشمنان شود و آنها با تهمت زدن و جعل واقعیت، تلاشهای پاک و خالصانه جوانان مومن را برای اجرای حکم امام و دفاع از حریم رسول الله را زیرسئوال برده و به سخره می گیرند.
وی با اشاره به تلاش مصطفی مازح برای اجرای حکم امام خمینی(ره) گفت: مصطفی مازح برای اجرای حکم امام، شجاعانه جان خود را در کف گذاشت و حماسه ای زیبا آفرید و میلیونها نفر آرزوی اجرای این حکم را از خدا طلب می کنند.
مهر افزود: داستان ویزای بهشت گرچه در بیرون از جهان داستان واقع نشده است ولی موقعیتی است که با خلاقیت در هم آمیخته تا ماندگار شود.
ویزای بهشت تلاشی برای احیای فتوای تاریخی امام
با وجود انتقاداتی که به نویسنده داستان ویزای بهشت و نوع نگارش آن می شود و به گفته خود نویسنده، این حواشی تمامی ندارد، این نکته را نمی توان انکار کرد که ویزای بهشت حکم ارتداد سلمان رشد ملعون نویسنده کتاب آیات شیطانی را که در 25 بهمن ماه سال 1367 از سوی امام خمینی(ره) صادر شده، زنده کرد.
هر چند که به گفته نویسنده این داستان، سلمان رشدی ملعون با فتوای امام خمینی(ره) اعدام شد و اینکه این روزها به دریوزه گری و بدبختی افتاده، سلمان رشدی نیست، بلکه پیکر متعفن یک انسان پست است که روحش را به شیطان فروخته است، اما یادآوری فتوای تاریخی امام خمینی(ره) برای آزادگان این مرز و بوم به ویژه جوانان خالی از لطف نیست، چراکه سلمان رشدی ملعون با نوشتن کتاب آیات شیطانی دل بسیاری از عاشقان رسولالله و اسلام را به درد آورد.
....................................................
گزارش : روح الله کریمی